🔴 چه میخوریم؟!
🔹انسان با هر عملى از اعمال خودش به نوعى روحا" تغذيه مىكند. وقتى كه انسان دارد غيبت مىكند خيال مىكند كه فقط دارد حرف مىزند و به مخاطب تحويل مىدهد؛ حساب آن را نمىكند كه بيش از مقدارى كه ديگرى تحويل مىگيرد خودش تحويل مىگيرد!
🔸انسان از عمل خودش واقعا به نوعى تغذيه مىكند؛ يعنى «حرف زدن» براى انسان نوعى چيز خوردن است، «گوش كردن» نوع ديگر چيز خوردن است، «نگاه كردن» نوع ديگر چيز خوردن است، «فكر كردن» نوع ديگر چيز خوردن است.
🔸اين كه فرمود: غيبت خورش سگهاى جهنم است يعنى شخص غيبتكننده همين الآن كه اينجا هست به صورت يك سگ جهنمى درآمده است و دارد از اين مردار مىخورد.
📝 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱۳، ص۵۴ (با تلخیص)
#گزیده_کتاب
#گزیده_کتاب
«نخلهای بیسر»
┄═❁❁═┄
وقتی بی حوصله و نگران است، به آن پناه مي برد؛ به قرآن قديمی جلـد چرميای كه از پدر برايش به ارث مانده است .
قرآن را بـاز مـی كنـد و مـشغول خواندن ميشود.
گرم خواندن شده كه صداي ناله تلفن بلند مي شود. به اتاق مي پرد و گوشي را برمي دارد. دستپاچه اَلو مي گويـد و منتظـر صـداي ناصـر اسـت، كـه تلفنچـي ميگويد:
با خرمشهر صحبت كنين.
صداي او قطع ميشود و صداي ضعيفتري به گوش ميرسد:
ـ سلام عليكم!
صدا صداي ناصر نيست اما به گوش زن آشناست؛ صداي صالح است؛ سيد صالح موسوي.
ـ سلام عليكم، بفرماييد.
ـ بتول خانم، يه خبر خوش، تبريك تبريك!
ـ چيه صالح؟ چه خبری؟
ـ تا چند دقيقه ديگه همه ايران ميفهمن؛ شايدم همة دنيا!
ـ خرمشهر آزادشده؟
ـ آره؛ گرفتيمش؛ من از خط اومدم مهمات ببرم؛ گفتم اول خبرو به شـما بـدم كه مادر دوتا شهيدين.
چهره زن گل انداخته؛ خنده از لبش كنار نمي رود؛ روي پـايش بنـد نيـست؛
بياختيار اشك میريزد و اين پـا آن پـا مـی كنـد.
حرفـي بـه گلـويش آمـده و ميخواهد آن را بزند اما شادی امان نمي دهد.
لب بـاز مـی كنـد و بريـده بريـده ميگويد:
«ديگه حالا... اگه ناصر هم... شهيد بشه... غمي ندارم.»
ـ چی؟
ـ ميگم حالا ديگه اگر ناصر هم شهيد بشه، غمی ندارم.
ـ «پس... پس ناصر هم شهيد شد!»
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کتاب
#نخلهای_بیسر
قاسمعلی فراست