eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
70.3هزار عکس
11.6هزار ویدیو
179 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
چه زیبا بر روی کلاه خودت نوشته بودی:" وما رمیت، اذرمیت ولکن الله رمی"، بعد از نبردی سخت، در گرمای طاقت فرسا، چه زیبا شده بودی، خسته بودی، اما چه باک از خستگی، از چهره نورانیت خواستم عکس بگیرم ، چهره ات که از جاذبه های آسمانی سرشار بود با لبخند دلربایت عجین شد، انگار مرا به میهمانی آسمان دعوت کردی، احساس کردم در راز جاودان خاطرات جنگ ، تو را نه در دریچه دوربین بلکه در قلبم ثبت می کنم تا هرگز از یاد نروی. عزیز دلم، تاب درنگ نداشتی، آمده بودی تا کوله بار دیگری از گلوله های آرپی جی را در کوله پشتی ات بگذاری و دوباره به شکار تانک های دشمن بروی، در زیر رگبار دوشکای دشمن و تیر مستقیم تانک آنقدر با صلابت و استوار راه می رفتی ، انگار از روی زمین به آسمان قدم می گذاشتی. از تو پرسیدم چند تانک شکار کرده ای؟ لبخند زنان از نذرت گفتی، یادم است گفتی امروز نذر کرده ام یک دوجین تانک بزنم، با بلند کردن دستت به یک ردیف تانک دشمن اشاره کردی ، انگار میخواستی به دیگران بفهمانی که این تانک ها سهم من است ، شتاب نکنند تا نذرت ادا شود. همچون تیری از کمان رها شدی، و به قلب دشمن یورش بردی، با تو همراه شدم ، تانک های دشمن در شهر مهران سردرگم شده بودند، سوراخ هایی که بر روی دیواره های شهر به واسطه گلوله های مستقیم تانک ایجاد شده بود به من این فرصت را می داد تا بتوانم از دل آن عکس بگیرم. می دویدی ، می نشستی ، برمی خواستی و استوار و محکم قبضه آرپی جی را بر شانه ات می گذاشتی و با آتش تیر هایت تانک ها را امان نمی دادی، تعداد تانک هایی که توسط تو و بچه ها به آتش کشیده می شد، آنقدر زیاد شده بود که دیگر مجال تکبیر گفتن به یاران را نمی داد. جست و خیز تو در میان تانک ها ، گویای آن بود که رقصی چنین میانه میدان آرزوست.پروانه وار بر گرد شعله های آتش جاری بودی ، انگار در طواف خانه عشق پر وبال می‌زدی ، به تو می نگریستم انگار نظاره گر سماع عاشق با معشوق بودم ... ✍🏻 به قلم زیبای عکاس دفاع مقدس سید مسعود شجاعی طباطبایی 💠
روايتى از شهيد مدافع حرم محمدحسين محمدخانى(حاج عمار): اگر سردردى، مريضى يا هر مشكلى داشتيم، معتقد بوديم برويم خوب مى‌شويم. مى‌گفت: «مى‌شه توشه تمام عمر و تموم سالت رو در هيئت ببندى!» ... جزو آرزوهايش بود در خانه روضه هفتگى بگيريم، اما نمى‌شد. چون خانه‌مان كوچك بود و وسايل‌مان زياد ... البته زياد هيئت دو نفرى داشتيم. براى هم مى‌كرديم و چاشنى‌اش چندخط هم مى‌خوانديم، بعد چاى، نسكافه يا بستنى مى‌خورديم. مى‌گفت: «اين خوردنيا الان مال هيئته!» هر وقت چاى مى‌ريختم مى‌آوردم، مى‌گفت: «بيا دوسه خط روضه بخونيم تا چاى روضه خورده باشيم!» زيارت عاشورا مى‌خوانديم و تفسير مى‌كرديم. اصرار نداشتيم زيارت را تا ته بخوانيم. يكى دو صفحه را با معنى مى‌خوانديم، چون به زبان عربى مسلط بود، برايم ترجمه مى‌كرد و توضيح مى‌داد. برشى از كتاب «قصه دلبرى، شهيد مدافع حرم محمدحسين محمدخانى به روايت همسر»
💠🍃💠🍃💠 : به محضر حضرت آقا، رهبر خوبان که رسیدیم بعد از درد و دلها به ایشان گفتم: حضرت آقا، روح‌الله چند ماه قبل از شهادتش به من گفت: _ صدای پای امام زمان میاد، می‌شنوی؟ باور کن که من صدای پای امام زمان رو میشنوم. حضرت آقا لبخند زدند. لبخندی شیرین و عمیق که خیلی برایم جالب بود. سرشان را تکان دادند و فرمودند: خوش به سعادتش. 🌹شهید روح‌الله قربانی
💠🍃💠🍃💠 خواستند با همسر شهید مصاحبه کنند که عذر خواهی کرد و گفت همسرم سفارش کرد «نبینم جایی بروی و از من تعریف کنی» 🌹شهید محمود رادمهر
💠🍃💠🍃💠 خلاصه ى همه ى بهانه ها اين است: تو از يادم نمى روى...
مرا بخوان . . . که تمامِ جهانِ خسته من به انتظارِ صدای تـو پشتِ خط مانده ... 💠
🌹🕊👆🌷👆🕊🌹 🌹 🌹 ای ملت عزیز امام را تنها نگذارید ، دست از پیروی امام بر ندارید . شما با دادن این همه شهید مقاومت کرده اید و استقامت می کنید ، واقعاً در نزد خدا عظمت دارید ، نگذارید این انقلاب اسلامی به دست بعضی از توطئه گران و ضد انقلابیون بیفتد . 🕊 🕊 🌹 🌹 ✋ ✋ 🌺 🌺 🌷 🍀🌷
بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ؛ 🔹امروز جمعه، 28 تیر 1398 هجری شمسی 🔸16 ذی القعده ۱۴۴۰ هجری قمری 🔸19 ژوئیه ۲۰۱۹ میلادی