eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
70.3هزار عکس
11.6هزار ویدیو
179 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 تصویری از استراماچونی، سرمربی استقلال در لباس بختیاری
سربـاز ولیعصــر (عج) • • • ابراهیم در اكثر مواقع لباس خاكی رنگ می‌‌پوشید و همیشه سعی داشت با لباس سپاه از پادگان خارج شود. آنقدر متواضع بود كه حتی در پوشیدن لباس مراعات می‌كرد.یك روز دژبان مقابل درب جلوی ما را گرفت و گفت: برادر! چون شما سرباز هستید, نمی‌توانید ازپادگان خارج شوید.من فوراً در مقابل ابراهیم ایستادم و گفتم: ایشان كارمند رسمی سپاه است،و لیكن لباس خاكی رنگ پوشیده استاما ابراهیم بدون آنكه ناراحت شده باشد گفت:ایشان راست می‌گویند،من سربازم سربازِ حضرت ولیعصر (عج). راوی: دوست شهید 🌹
📎 ڪلاه نیم‌سوخته 💠قبل از عملیات بخاطر گرمای هوا ، همراه با تعدادی از بچه های ذخیره کلاه پارچه ای تهیه کردیم و هر کدام اسم و مشخصات خود را روی لبه کلاه نوشتیم و به شوخی میگفتیم اگر چیزی از بدنمان نماند لااقل از روی کلاهمان شناسایی بشویم ! 💠این شوخی ما در مورد این شهید عزیز واقع شد ، یک روز بعد از بازپس گیری جاده دوم ، وقتی ما برای جستجوی مفقودین رفتیم ، تنها قسمتی از کلاه شهید عبدالحسین پیدا شد... ✍ به روایت همرزم شهید 🌷
عاشقانے که مُدام از فـرجت مےگفتند عکس‌شان قاب شدو از تـو نیامد خـبـرے ... 🌷 ۱۳۶۷ 🕊🕊
هر وقت دستت از همه جا کوتاه شد......
تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلام‌الله علیها زیر و رویش کرد...بلند شد اومد جبهه .یه روز به فرمانده مون گفت: من از بچگی حرم امام رضا علیه‌السلام نرفتم.می‌ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم .یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه‌السلام زیارت کنم و برگردم اجازه گرفت و رفت مشهد دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه توی وصیت‌نامه‌اش نوشته بود:در راه برگشت از حرم امام رضا علیه‌السلام، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم .آقا بهم فرمود: حمید! اگر همین‌طور ادامه بدهی خودم میام می‌برمت...یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود.نیمه شبا تا سحر می‌خوابید داخل قبرگریه می‌کرد و می‌گفت: یا امام رضا علیه‌السلام منتظر وعده‌ام.آقا جان چشم به راهم نذار...توی وصیت‌نامه ساعت شهادت، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود.شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده !دقیقاً توی روز، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیت‌نامه‌اش نوشته بود.راوی: همرزم شهید، حاج مهدی سلحشور . . #ژن_خوب
نمازهایش راهمیشه اول وقت میخواند،نماز شبش ترک نمی‌شد،دیگر تحمل نکردم ،یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم،به او گفتم: تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی، شهیــد می شی!حتی جلوی نماز اول‌وقت او را می‌گرفتم! اما چیزی نمی‌گفت .... دیگر هم نماز شب نخواند !پرسیدم : چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟خندیــد و گفت:کاری‌و که باعث ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم،رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره،اینجوری امام زمان هم راضی تره ... بعداز مدتی برای شهادت هم دعا نمی‌کرد،پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟؟ گفت: چرا ، ولی براش دعا نمی‌کنم!چون خودِ خدا باید عاشقم بشه تا به شهـــــــادت برسم ...گفتم : حالا اگه تو جوونی، عاشقــت بشه چیکار کنیم؟؟ لبخندی زد و گفت:مگه عشق پیر و جوون می‌شناسه؟! راوی ؛همسر محترم شهید . . #عشق #نماز_شب #داعش#عاشق #گمنام
عملیات والفجر مقدماتی عملیاتی بود که قبل از آغاز برای عراق لو رفته بود اما رزمندگان اسلام در جبهه خودی این را نمی‌دانستند به همین دلیل خیلی زود گردان‌های حاضر در عملیات در محاصره قرار گرفتند. داستان جانسوز شهدای این عملیات و مظلومیت آن‌ها حکایت غریبی است. شهدای عملیات والفجر مقدماتی پیش از آنکه به دست رژیم بعث عراق به شهادت برسند، قربانی خیانت بنی صدر و منافقین شدند. بنی صدر یعنی کسی که حاضر شد طبق اسناد به دست آمده جان رزمندگان بی شماری را در ازای پول فراوان بفروشد.عملیات والفجر مقدماتی تلفات بسیاری داشت. به طوری که دو گردان از گردان‌های شرکت کننده در عملیات تقریبا از بین رفتند. گردان کمیل که یکی از این گردان‌ها بود در محاصره کامل قرار گرفت. و تمامی رزمندگان آن به جز یک نفر در همان کانال کمیل و میانه عملیات به شهادت رسیدند. علت مقاومت گردان کمیل بعدا اینگونه عنوان شد که برای به عقب کشیدن بقیه گردان‌ها و برای حفظ چندین گردان تا نفر آخر مقاومت کردند. وقتی در منطقه فکه گردان کمیل در محاصره قرار گرفت، شهید محمود ثابت نیا فرمانده و شهید علیرضا بنکدار معاون گردان کمیل، با معدود نیروهایی که سالم مانده بودند، در حالی که از شدت تشنگی لب‌های آن‌ها خشک شده بود، با اقتدا به مولایشان اباعبدالله الحسین(ع) به جنگ نابرابر خود با ارتش متجاوز بعث ادامه دادند و پاتک‌های متعدد تیپ‌های زرهی عراق را، در هم کوبیدند و سرانجام مظلومانه در قتلگاه فکه جنوبی به شهادت رسیدند و پیکرهای پاکشان در منطقه باقی ماند. آخرین جملاتی که آخرین بازمانده گردان کمیل پشت بی‌سیم گفت این بود: "آب نیست، غذا نیست. مهماتمان تمام شده. تانک‌ها داخل کانال شدند. به همه تیر خلاص زدند. من باید بروم. سلام ما را به امام برسانید".