#شهید_هادی_شجاع_به_روایت_مادر
از دختر همسایه برایش خواستگاری کردم و مهر امسال(سال۹۴)جشن عروسیاش بود. ۱۰ روز از عروسیاش گذشته بود که به مأموریت رفت برای دفاع از #حرم_بیبی_زینب(س) راهی سوریه شد و بعد از چند روز به آرزویش رسید وقتی با پیکر تازه دامادم مواجه شدم که مثل حضرت زهرا«س» تیر به پهلوهاش اصابت کرده بود، حالم دگرگون شد مثل حال همه پدر و مادرها مویه میکردم اما قشنگترین حرفم این بود مادر سلامم را به خانم زینب(س) برسان و #شفیع ما باش، پسرم همیشه میگفت: دعا کنید من شهید شوم و باعث افتخارم است پسرم فدایی خانم زینب(س) شد، من حضور پسر شهیدم را همیشه حس میکنم کل خانواده خوابش را دیدند، پسرم در هر دو سرا دستگیرمان است مردم اسلامشهر و توابع برای تشییع پیکرش آمدند و خیلی با شکوه این مراسم برگزار شد مراسم تاریخی بود آن روز نماز جمعه و نماز میت بر پیکرش خواندند، همه پسر شهیدم را با وهب نصرانی مقایسه میکردند هادی ۱۰ روز بعد از عروسی روز ۵ مهر به مأموریت سوریه رفت ۲۸ مهر شهید شد و پیکرش رو ۳۰ مهر برای ما آوردند و اول آبان روز #تاسوعا به خاک رفت...
#من_زندهام
نبودنهایش واقعاً سخت است دلتنگی #مادر تمامی ندارد از اینکه فرزندم در راه خدا رفت خوشحالم اما مادرم دلم هوایش را میکند، خوابش را میبینم که میگوید: مادر من زندهام بیقراری نکنید میگوید: من کنار قبر بیبی زینبم...
پسرم همیشه از خدا میخواست به #شهادت برسد و میگفت# جان زهرا(س) روز تاسوعا خاکم کنید همین طور هم شد و تاسوعا به خاک سپردیمش از اینکه مادر شهید هستم افتخار میکنم به خودم میبالم طوری پسرم را تربیت کردم که فدایی خانم زینب(س) شد...
#حسین_علیزاده درباره دوران اسارتش میگفت: در مدت ۹ ماه اسارت در دست #کومولهها، چه شکنجههایی را که تحمل نکردیم، محمدرضا ابراهیمی و بچههای گروه را وادار میکردند، پای برهنه توی برفها راه بروند، به جای غذا علف میدادند، شبها هم که در طویله میخوابیدیم حدود هفت ماه، آب به تن ما نخورده بود، همان یک دست لباسی که از اول اسارت به ما داده بودند، تن ما بود، اندازه کف دست، هر وعده به ما نان میدادند، روحیه قوی #محمدرضا باعث میشد، بچهها جلوی کومولهها کم نیاورند یادم است هر چند وقت یکبار، مکان استقرارمان را عوض میکردند، آخرین جا هم طویلهای بود که گوسفندهای آن را انداخته بودند بیرون و ما را جای آنها نشاندند، پنجرهها را هم گلمالی کرده بودند، هیچ روشنایی وجود نداشت، شب و روز باید فانوس روشن میکردی، یک روز با پیشنهاد محمدرضا، بچهها همه با هم صدای گوسفند درآوردیم، نگهبان آمد و گفت: این سر و صداها چیه؟ محمدرضا گفت: با انصاف لااقل ما را آوردید اینجا، یک کم جویی، چیزی هم میریختید توی این آغول، مشغول باشیم بعد بچهها زدند زیرخنده، روحیه بچه ها با این حرف تقویت شد...
#شهید_علیرضا_قبادی
تاریخ تولد: 5 اردیبهشت 1367
محل زندگی: کرج
تاریخ شهادت: 27 اردیبشهت 96
محل شهادت:حما سوریه
نحوه شهادت:بر اثر انفجار مین
سمت: تخریب چی
میعادگاه:البرز-کرج
.
معرفی کوتاه شهید بزرگوار
.
حافظ کل قرآن کریم
_قاری قرآن کریم
_رتبه اول در دانشکده امام حسین(ع)
_رتبه اول در یگان نیروهای مخصوص امام علی(ع)
_رتبه اول در تیراندازی
_رتبه اول در خنثی کردن مین ضدنفر و مین ضدنانک
_رتبه اول در راپل
_رتبه اول در ورزشهای رزمی
_تسلط کامل به زبان عربی و زبان انگلیسی
_رتبه اول در رشته مهندسی برق الکتروتکنیک در دانشگاه آزاد کرج
.
از خصوصیات بارز شهید صاف و ساده بودن اون بود.
بعد این همه مدت که بنده رفاقت با شهید داشتم هیچ وقت کوچکترین سخنی از ایشون که خارج از ادب باشه از ایشون ندیدم
حتی با افراد کوچکتر از خودش خیلی با احترام برخورد می کرد ،
خیلی زیاد سختکوش و مظلوم بود همیشه سخترین کارها رو خودش داوطلبانه قبول می کرد
مال دنیا کوچکترین ارزشی برای ایشون نداشت یادمه خیلی از اوقات با پول شخصی برای سازمان هزینه می کرد خیلی از افرادی که پول احتیاج داشتند از علیرضا قرض می گرفتند
علیرضا خیلی صاف و ساده و یک رنگ بود به معنای واقعی کوچکترین پیچیدگی نداشت تواضع خیلی زیادی داشت.
#راوی_دوست_شهید
.
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح مطهر شهید صلواتـــــ .
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_وعجل_فرجهم
#شهید_علیرضا_قبادی
#مدافع_حرم_آل_الله
#لبیـڪ_یا_زینب
#لبیـڪ_یا_رقیه
#مدافعان_حرم_برای_پول_رفتند؟
#اللهم_الرزقنا_شهادة_فی_سبیلڪ
#شهادت_روزیتون
#اللهـم_عجــل_الولیکـــ_الفــرج 🌹
💬 « جثه ی کوچکت را ببینم
یا دل بزرگت را »
.
🔺 #شهید_مصطفی_اصغر_نژاد
🔺از شهدای عزیز شهرستان آمل
🔺متولد: ۱۳۴۸/۰۳/۰۱
🔺شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۰۵
🔺محل شهادت: شلمچه
🔺مزار: گلزار شهدای امام زاده ابراهیم(ع) آمل .
.
#آمل
#گلزار_شهدای_امام_زاده_ابراهیم
#امام_زاده_ابراهیم_آمل
#گلزار_شهدا
#شهدای_آمل
#شلمچه
#پاسدار
#شهید
#شهادت
#شهدا
#معبر_عشق
به یاد بسیجی عارف
دانشجوی دانشگاه امام صادق (ع)
#شهید_علیرضا_خان_بابایی
فرازی از وصیتنامه
که چهار روز قبلاز شهادتش نوشتهاست:
حرف من و پیام من فقط یک کلام است
کلامی که اگر آویزه گوش قرار نگیرد
مانند چشمه جوشان
همه گناهان
از آن سرازیر می گردد
و آن کلام این است
که مراقب باشید
حبّ دنیا فریبتان ندهد
چرا که حُبُّ الدنیا رَأسُ کلّ خطیئه
چرا که امیرالمومنین(ع) میفرماید:
مَثَلُالدُّنیا مَثَلُ الحَیَّةِ لَیِّنٌ مَسُّها، قاتِلٌ سَمُّها
دنیا مانند ماری است زهرناک
تماس با آن دلنشین و گوارا
و اما سمّ آن بس ناگوار و مهلک ...
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
#شهادت_عملیات_نصر۷
محمدجواد تندگویان، وزیر نفت دولت #شهید_رجائی در حالی كه برای بازدید از پالایشگاه نفت آبادان در جنوب كشور بود،به اسارت نیروهای ارتش بعث عراق درآمد و پس از سال ها اسارت، توسط رژیم بعث عراق به #شهادت رسید.
وزیری که خودش شخصاً برای بازدید از زیر مجموعهاش راهی مناطق جنگی میشود، شاید باور کردنش در این زمانه که بعضیها خودشان را ژنرال جنگ میدانند ولی در موقعیت های حساس پنهان میشوند کمی سخت باشد!
۲۹ آذر، روز تجلیل از
#شهید_تندگویان