این آسمان
چه دل پُری دارد
هرچه می بارد
تمام نمی شود!
من اما
یاد تو افتادم
آن روز که نبودی
من هم
هرچه می باریدم
تمام نمی شدم ..
پ.ن: جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق مادر؟!
مادر #شهید_مفقودالاثر_محسن_جاویدی که در عملیات کربلای چهار فرزندش مفقود میشه و اروند اونو با خودش می بره...
#شب_بخیــــر
خوشا آنان که فریاد خمینی
به گوش خود شنیدند و رفتند
خوشا آنان که وقت دادن جان
به جای گریه خندیدند و رفتند
خوشا آنان که با اخلاص و ایمان
حریم دوست بوسیدند و رفتند...
#شهیدان_حرم
#امام_خمینی(ره)
#جبهههای_جنگ
#شب_بخیــــر
ماجرای این عکس چیست؟
سمت راست: شهید حجت مقدم نفر
وسط: آقا عطا
سمت چپ: شهید مالک اوزمچلویی
شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱؛ عملیات بیت المقدس ۲
اما ماجرای عکس:
زمستان سال شصت وشش عملیاتی به نام بیت المقدس دو در منطقه غرب کشور در کردستان صورت می گیرد در ساعات ابتدایی بامداد اول بهمن طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی #ماووت عراق و در جنگ روبرو توسط تیر بار عراقی در تاریکی شب این دو شهید بزرگوار به شهادت میرسند همرزمان این شهدا این عزیزان رو زیر برف پنهان می کنند و به عقب برمی گردند اما آقا عطا و چند نفر دیگه می مانند تا حتما دوستانشون رو برگردونن...
روزها به خاطر داشتن دید توسط دشمن حرکتی نداشتن و در تاریکی شب و در اون برف و سرما و کوهستان، شهدا رو روی دوششون حمل میکردن...
سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو تحویل بدن که اونجا این عکس و چند تا عکس دیگه به یادگار می مونه...
دعای مادران شهدا همیشه پشت سر عزیزانی ست که نگذاشتند مادرها چشم انتظار بمانند...
#شب_بخیــــر
در نبود شما
هـر شب زمستان ؛
و هر شب پُر از سرماست ...
دی ۱۳۶۶؛ ماؤوت
عملیات بیت المقدس۲
عکاس : احسان رجبی
#شب_بخیر
#مردان_بی_ادعا
💠
کور می مانم
ببر پیراهنش را ای نسیم
من خودش را خواستم
بینا شدن بی فایده است....
#شهید_مدافع_حرم
#حمید_سیاهکالی
#شب_بخیــــر
ﺣﺎﻝِ ﻣﻦ
ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ،
ﺍﻣّﺎ!!!!
ﺧـﻮﺏ ﺭﺍ
ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ ...
ﺍﻧﺘـظارِ
دﯾﺪﻥِ
ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺭا
معنا نکن ...
#خانواده_داغدیده_یکی_از_شهدای_زاهدان
#شب_بخیر
هنوز پس از سالها تابستان تا زمستان، از گرما تا سرما به دیدنت میآیم...
بگذار هوا سرد باشد...
اصلا برف ببارد...
من باز هم میآیم...
آخر میدانی دلم نمیآید تو زیر خروارها خاک خوابیده باشی و من در اتاق گرم استراحت کنم...
بعضی وقتها با خودم میگویم حیف است او سردش باشد و من سرما را احساس نکنم...
با خودم میگویم بگذار تا روزی که او سردش است من هم سردم باشد...
سرما سهم من...
سرما سهم تو...
از من راضی باش
قربانت مادرت....
#شب_بخیــــر
تا اندکی دلش میگرفت میرفت سراغ تلفن...
می گفت: صدای پدر و مادر یا همسرم رو نشنوم آروم نمیشم...
برای پسرش دلتنگی می کرد و هر بار تماس می گرفت می پرسید: سیدمحمد تونست دوچرخه اش رو رکاب بزنه؟!
اما با تمام دلبستگی هایش #خداحافظی کرد...
داوطلب شد و رفت..
به دوستش گفت: می دونم این بار دیگه شهید میشم...
در خواب دیدم که از آسمان به پیکر خون آلود خودم نگاه می کنم.
همسر و فرزندم رو به خدا می سپارم...
#شهید_سیدرضا_طاهر
#شب_بخیر
مسافران
یا می روند
یا می مانند
رازتان را
به ما هم
بگویید
چطور
رفته اید
در حالی که
هنوز
اینجایید.....؟!
#شهید_حسین_قنبری_نیاکی(راست)
#شهید_اسماعیل_شیرزاد(چپ)
#شب_بخیر
#مادری_و_پسری
با خود شبی پیراهنت را میبرم مادر
بعدا برایت بهترش را میخرم مادر
بوی تر باروت و خون وقتی که می پیچد
با عطر نابت در جهانی دیگرم مادر
از لابه لابه ی سرخی سربندهایم باز
یا زینبی را بست دستت بر سرم مادر
گفتی برو اما...الهی زود برگردی
گفتم الهی برنگردد پیکرم مادر
پروانه ی شمع حریمش باشم و آنقدر
دورش بگردم تا بسوزم در حرم مادر
انگار چشمان تو را هم با خودم بردم
در چشمهایم...با نگاه آخرم مادر
در عکسهایت روز و شب تسبیح چرخاندی
با چادر گلدار خود در سنگرم مادر
حالا کجایی که ببینی بالهایم را؟
دارم به سوی آسمان ها میپرم مادر
مابین #پرواز آرزو کردم که شبها را
مثل نسیم از خوابهایت بگذرم مادر
نازت کنم...آرام در گوشت بگویم که
گریه نکن...من از همیشه بهترم مادر
#ماهرخ_درستی
#شب_بخیر