💠🍃💠🍃💠
شهید روح الله هدف زندگی خود را از مدتها قبل مشخص کرده بود میخواست سرباز حقیقی امام زمانش باشد و کارهایش را بر اساس این هدف گذاری تنظیم میکرد
بطور مصداقی شهید روح الله برای انتخاب شغل پاسداری این را درنظر داشت که با انتخاب این شغل سربازی امام زمان (عج) را انجام میدهم و اگر زبان انگلیسی و عربی می خواند و یا کارهای گرافیکی را یاد میگرفت میگفت باید کار یاد بگیرم تابه کار امام زمانم بیام سرباز امام زمان باید همه فن حریف باشه همچنین اعتقاد داشت اگر برای امام زمان (عج) جهاد کند و شهید شود امامش هوای خانواده اش را دارد
#شهید_روح_الله_قربانی
#سیره_شهدا🌸
💠🍃💠🍃💠
بهش گفتم رفیق،دانشگاه یک پرسنل جای خالی داره نیرو هم احتیاج داره
تو هم که نیروی ارزشی و ولایی هستی
ماشاءالله دور و برت پر از رجال سیاسیه،دستت بازه
بیا از بند پارتی استفاده کن برو سرکار
تبسمی زد و گفت:
رفیق! اگر آزمون برگزار میکنند
همه میتونند شرکت کنند
مسئله ای نیست اسم من هم بده
ولی اگر مردم عادی نمیتوانند بیایند شرکت کنند،از موقیعت شغلی و بسیجی ام سوءاستفاده نمیکنم
#شهید_علی_جمشیدی
#سیره_شهدا 🌸🍃
💠🍃💠🍃💠
اعتقاد داشت که لازم نیست کارهایش را به کسی نشان دهد و لازم نیست دیگران بدانند چه کاری انجام میدهد.
اعتقاد و کارهای او برای خود و خدایش بود نه دیگران.
او رضایت مردم را نمیخواست رضایت خدا را میخواست
بعضی کارهایی که انجام میداد #بعد_از_شهادت همه متوجه شدن.
🌷 شهید مدافع حرم بابک نوری
#سیره_شهدا
💠🍃💠🍃💠
علاقه زیادی به قرآن داشت و هر شب پس از نماز عشاء سوره واقعـه را تلاوت میکرد و پس از نماز صبح زیارت عاشورا و سوره حشـر را میخواند. همچنین پس از هر نماز ایتالکرسی تسبیحات حضرت زهرا، سه بـار سوره توحید صلوات و آیات دو و سه سوره طلاق راحتما تلاوت میکرد.
تاکید ویژهای به نماز شب داشت و اگر نماز شبش قضا میشد میگفت: شاید در روز گناهی مرتکب شدهام که برای نماز شب بیدارنشدم.
🌹شهیـد مسلـم خیزاب
#سیره_شهدا
💠🍃💠🍃💠
🌷شهید محسن حججی
🔴کارگری برای خرج اردوهای جهادی
✍...زمانی که بنایی می رفتم، محسن گاهی می گفت: بابا امروز کارگر نگیر. من میام . من همیشه مزد کارگرها را قبل از اینکه لباس هایشان را عوض کنند می دادم. به این حدیث معصوم(ع) در کارم پایبندم که می گویند مزد کارگر را بدهید قبل از اینکه عرقش خشک بشود. برای محسن هم همین طور بودم. ولی نمی دیدم پول خرج کند. زیر نظرش می گرفتم می دیدم نه کفش و لباسش عوض می شود. نه اصفهان می رود. به مادرش می گفتم: عجب مشت بسته ای دارد. خیلی سفته.
💦بعدها فهمیدم که پول هایش را در اردوهای جهادی موسسه خرج کرده است.
🍀راوی: پدر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص ۳۸
#سیره_شهدا
💠🍃💠🍃💠
نمازهایش را به جماعت و اول وقت میخواند چه در پایگاه بودیم و در ارامش و چه در منطقه و حین انجام ماموریت , دوست داشتم وقتی نماز میخواند تماشایش کنم کلمات را طوری ادا میکرد که انگار تمام فرشته های عالم نشسته اند از تلفظش ایراد بگیرند اعمال مستحبی را هم در حد اعتدال و توان انجام میداد پیش از عملیات ها زیارت عاشورا میخواند و برای پیروزیمان دعا میکرد
#شهید_علیرضا_قبادی
#سیره_شهدا🌸
💠🍃💠🍃💠
راوی: همسر شهید
چند روز که صداشو نمیشنیدم دلمـ💔 میگرفت. پرمشغله بود یعنی خودش دورشو شلوغ کرده بود. یه بار از اداره با من تماس☎️ گرفته بود؛ صحبتمون به درازا کشید
🍂میشناختمش که وسواس داره. با خودم گفتم یادآوری کنم بهش که از اداره زنگ میزنه📞 بهم گفت نگران نباش😊 یه صندوق گذاشتم اینجا تلفنای شخصی رو حساب میکنم بیشتر از معمولش هم تو صندوق میذارم.
🌹شهید هادی باغبانی
#سیره_شهدا
💠🍃💠🍃💠
کمک به ادمهای مستحق کارهمیشگیش بود , یک سوم حقوقش را به من میداد برای خرجی , بقیه اش راصرف اینجور کارها میکرد
چهل پنجاه روزی از شهادتش میگذشت که چند نفری امدند خانه مان
میگفتند : ما نمیدونستیم ایشون فرمانده بوده نمیشناختیمش فقط می اومده به ما کمک میکرد و میرفت عکسش رو از تلوزیون دیده ایم ......
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
#سیره_شهدا 🌸
💠🍃💠🍃💠
نیمه های شب خیلی زود برای نمازشب بیدار میشد من ساعت را کوک میکردم قبل از ان یکی دو ساعت زودتر بیدار میشد میگفتم چه خبر است بخواب که فردا میخواهی بروی سرکار خسته ای میگفت خدا گدا میخواهد و من باید گیرهایم را برطرف کنم تاخداوند توفیق خدمت خالصانه و رزق شهادت را نصیب من کند
#شهید_عبدالله_اسکندری
#سیره_شهدا🌸🍃
💠🍃💠🍃💠
نیمه های شب ، سنگر به سنگر ، بچهها را بازرسی می کرد تا مبادا پتویی از روی رزمنده ای افتاده باشد و سرما بخورد.....
🌹شهید حاج حسین خرازی
#سیره_شهدا
💠🍃💠🍃💠
نماز خواندن
نماز خواندنش همیشه با طمانینه همراه بود، آرامش عجیبی در نماز خواندنش دیده می شد هیچ وقت عجله نمی کرد حتی اگر باید به کاری می رسید و انجام آن دیر شده بود...🍃با تواضع و خشوع کامل به نماز می ایستاد مانند گدایی که مقابل شاهی ایستاده باشد🌸...قنوت که می گرفت دستانش را بالاتر از حد معمول می آورد و گردنش را به سمت راست کج میکرد و آنچه می خواست را بهخدا می گفت مطمئنم" اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک..." یکی از خواسته هایش بود...
نمازش را بلند می خواند اما وقتی به قنوت می رسید آرام و بی صدا چیزهایی می گفت طوریکه دیگر نمی توانستی حرف های خصوصی اش را با خدا بشنوی سجده هایش را طولانی به جا می آورد و بعداز اتمام نماز بلافاصله و بدون اینکه حالاتش عوض شود تسبیحات حضرت زهرا(س) را می گفت خیلی از اوقات به اتاقش می رفت وبا عبایی که برایش هدیه خریده بودم در خلوت نماز می خواند...🌹
همیشه مهر نمازش تربت کربلا بود و روی این قضیه خیلی مراقبت داشت و بعد از نماز بلافاصله روی تربت را می پوشاند و می گفت:شیطان منتظر است جایی تربت امام حسین (ع) را بدون پوشش پیدا کند واز آن استفاده ببرد.
راویت از همسرشهید
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#سیره_شهدا🌺
💠🍃💠🍃💠
ارادت او به حضرت علی اکبر(ع) می گوید که موجب اربا اربا شدن بدنش شد موقع شهادت و نیمی از پیکرش تشییع شد و نیمی دیگر در زمان دیگر
🖊 راوی : همسرشهید
#مهندس_شهید_هادی_جعفری
#علی_اکبر_های_امام_حسین_ع
#شهدا_مدافع_حرم
#سیره_شهدا 🕊