eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
دَردهایم ؛ بـه « تـو » نزدیک ترم کردِه طبیب ... ترسَم این است که یک وَقت « مُداوا » نــشـود ...
☘واژه‌ی انتظار . . . در جبهه‌ها معنا شد دلشان برای استجابتِ نوای " اَللّهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ " پر می‌زد.
عباس تازه‌داماد بود. رفقاي عباس در سوريه هم‌قسم شده بودند كه از او مراقبت كنند😔 و او را سالم به ايران برگردانند🍂. بعد از شهادتش گفتيم خدا براي او نقشه كشيده بود. عباس درس عاشقي را چشيده بود و بايد مي‌رفت.🌾
اینجا است مزار چند بانوے گمنــــــام پ.ن: نام‌ دشتی‌ است‌ بین‌ راه‌ سوسنگرد_ بستان‌،بعد از پل‌ سابله‌... آرامگاه‌ بیش‌ از۲۰ تن‌ ازخواهران‌ شهیدی‌ که‌ حسب‌ نقل‌،درهجوم‌ دشمن‌ بعثی‌ به‌ شهرمظلوم‌ بستان‌ در استان‌ خوزستان‌ به‌ طرزی‌ فجیع‌ و ناجوانمردانه‌ به‌ شهادت‌ رسیده‌اند وبطور پراکنده‌ دراین‌ محل‌ دفن‌ شده‌اند
کسی که روز را با خلق می گذارند، باید شب را با حق باشد وگرنه کم می آورد و شکسته و خسته می شود و می ماند.. استاد علی صفایی حائری بشنو از نی
شبی که نازنین زهرا دلش برای باباش تنگ شد و شروع کرد به گریه کردن، با آروم نشد.... مادر او را در آغوش گرفت و باهاش گریه میکرد... . بله دله تنگ شده ی امثال نازنین زهرا ها با هیچ ای آروم نميشه و جاي خاليه باباشو براش پر نمیکنه... دلت باید دریا باشه... دلت باید پر از توکل به خدا باشه تا هنگام روبرو شدن با این دست صحنه ها، کم نیاره... . اشک های غریبانه ی نازنین زهرا ، نگاه معصومانه ی امیرمهدی ،دل صبورانه ی زینبی ميخواد برای همراهی.... خدا کنه راحت و بی تفاوت از کنار فرزندان شهدا نگذریم.... . جهت سلامتی و عاقبت بخیری همه فرزندان شهدا؛علی الخصوص نازدانه های ؛آقا امیر مهدی و نازنین زهرا خانم صلواتـــــ . ؟ 🌹
. شهید «» (با نامِ جهادی «جواد») به تاریخ 2 دی ماه  1373  شمسی، در روستای «سکسکیه» (جنوب «») متولد شد.. «علی» که از رزمندگان حزب الله بود سرانجام در شهریور 1395 شمسی، طی نبرد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» بال در بال ملائک گشود. آن چه پیش رو دارید، متنی است که بر روی تکه کاغذ کوچکی که پس از شهادت، از جیب شهید «علی حیدر» پیدا شد که به خون پاکش نیز آغشته شده است... در این دست نوشته آمده است: ای مولای من! من بهشت و نعمت ها و درختان و جاودانگی اش را نمی خواهم. من به چیزی بزرگ تر طمع دارم. بهشتِ من، بودن در کنار «اباعبدالله(صلوات الله علیه)» است.. . . . . . . .
. « سردار سر به زیر » 🌼 سرش همیشه پایین است. هر قدم که بر میدارد با وقارتر به نظر میرسد. هر شب جمعه به گلزار شهدا رفته و عهد و پیمانش را با دوستانش تجدید میکند. او یار و همرزم جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان، محمد ابراهیم همت، کاظم رستگار، احمد ساربان نژاد، مرتضی زارع، حسن بهمنی، بهمن نجفی و دیگر فرماندهان علمدار است که از قافله دوستانش جا مانده است. اگر به گلزار شهدای بهشت زهرا(س) و امامزاده چیذر رفته باشید قطعا او را دیدهاید. سرداری که با تواضع و با لبخند سلام میکند و در عمق نگاهش مهربانی و عطوفت موج میزند. دوستانش برای مزاح به او "شهید زنده" میگویند و او از ته قلبش میخندد گویی از این وصف خوشحال میشود. با وجود جانبازی حتی در سرد و گرمترین روزها نیز نمازش را به جماعت میخواند. هر بار که شهدای گمنام باز میگردند به استقبالشان میرود و آنان را تا آرامگاه ابدیشان همراهی میکند. او سرباز امام(ره)، حاج  نام دارد... . . پس از جانبازیاش 3 سال قطع نخاع بود و هیچ حرکتی نداشت. وقتی همرزمانش به دیدنش میرفتند هیچ عکس العملی نشان نمیداد. محرم بود که دسته عزاداری به درب منزلشان در خیابان شهید دیباجی رفت، اسماعیل پس از 3 سال برای نخستین بار متوجه اطرافش شد و از گوشه چشمش اشک سرازیر شد. او از سیدالشهدا(ع) شفایش را گرفت. اسماعیل دوباره متولد شد. بعد از گذشت سالها از آن روز امروز اسماعیل راه میرود و به سختی سخن میگوید...