eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 ۳۰ دی ماه سالروز شهادت آتش نشانان قهرمان پلاسکو ساختمان روز پنجشنبه ۱۳۹۵ دچار حریق و ریزش شد که در این حادثه ۱۶ تن از به درجه رفیع نائل آمدند و بیش از ۲۳۰ نفر مصدوم شدند. حادثه پلاسکو و عملیات امداد و نجات و آواربرداری آن حدود ۹ روز طول کشید و سرانجام در 8 بهمن عملیات آواربرداری پایان یافت. روحشان شاد🌹 هدیه نثار همه شهدا صلوات مْ
ما با دل شاد بهر رجم آمده ایم در برف و تگرگ و باد هم آمده ایم ما عاشق انقلاب روح الله ایم... در راه شرف با قد خم آمده ایم "عاصی" 🇮🇷
رفیق حتی اگر احساس بی‌نیازی داشتی دستت رابه سوی اهل‌بیت بگیر ... حتی اگر مشکل نداشتی همیشه وصل باش مخصوصا به مادرت زهـرا(س) فرزند نباید بیخیال مادر باشھ...!(: ♥️ +شهیدهادی🌷 🕊
نام: علی نام خانوادگی: خلیلی نام پدر: پرویز تاریخ تولد: ۷۱/۸/۹ محل تولد: تهران تاریخ مجروحیت: ۹۰/۴/۲۵ محل حادثه: تهران تاریخ شهادت:۹۳/۱/۳ از نامه شهید علی خلیلی به حضرت آقا آقاجان! به خدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمی کند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و نهی از منکر تشریح نفرمودید؟ مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟ یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟؟ یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟؟ رهبرم! جان من و هزاران چون من فدای غربتت.بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم می شود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ می نشینید. دارد...
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 نام و نام خانوادگی : علی یزدانی محل تولد: اردبیل تاریخ تولد : ۵۷/۶/۲ تاریخ شهادت: ۹۴/۱/۳ محل شهادت: صلاح الدین، عراق محل دفن: گلزار شهدای یافت آباد تهران وضعیت تاهل: متاهل تعداد فرزندان : ۲ شهید مهندس علی یزدانی در دوم شهریور سال ۱۳۵۷ مصادف با۲۰ رمضان المبارک ۱۳۹۸ در شهر اردبیل و در خانواده ای متدین و محب اهل بیت علیهم السلام به دنیا آمد. پدرش چون در شبهای قدر متولد شد نامش را علی گذاشت تا همیشه زیر سایه ی ائمه اطهار بزرگ شود و علی وار زندگی کند. دوران کودکی را در اردبیل ودرشهرستان سرعین گذراند و در شش سالگی بهمراه خانواده به تهران آمدند و در محله فلاح ساکن شدند. دوران تحصیل خود را درهمین محله گذراند در کنار بازیگوشی های کودکانه یکی از فرزندان باهوش خانواده و مدرسه بحساب می آمد. در کنار تحصیل علم در بسیج مساجد و هیأت مذهبی شرکت می کرد وهمین مسئله باعث رشد و بالندگی روحیات مذهبی و اعتقادات او میشد. بعد از گرفتن دیپلم درسال۱۳۷۶وارد خدمت سربازی شد .نیمی از خدمت را در پادگان امام رضا (ع)در شهرکازرون و نیمی دیگر را در میبد یزدسپری کرد. علی در حین خدمت به درس خواندن مشغول شدوباپشتکاری که داشت در کنکورموفق به قبولی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه زاهدان شد.علی در دوران خدمت به خودسازی واهتمام به عبادات و انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات مشغول بود و دوستانش به همین علت اورا بعنوان پیش نماز خود انتخاب کرده بودند.لقبی که به اوداده بودند و اورا به این لقب میشناختند علی غفیله بود...
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید محمدرضا مازویی، یکم فروردین‌ماه ۱۳۳۷ش در دامان پرمهر خانواده‌ای مذهبی در شهر همدان چشم به جهان هستی گشود. روزهای پرشور کودکی را در میان انبوهی از مشکلات مادی و فقر گذراند، او دریافته بود که ریشه مشکلات خانواده و اجتماع اطرافش در رژیم فاسد و منحوس پهلوی است و با پشتوانه ایمان به خدا و عشق به ائمه اطهار (ع) قدم در راه مبارزه با باطل نهاد. در سال‌های اوج‌گیری مبارزات مردمی انقلاب اسلامی، محمدرضا نیز به صف مجاهدان حق‌جو پیوست و در فعالیت‌هایی مانند شعارنویسی روی دیوار‌ها، پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره) و... حضوری فعال داشت. او در حادثه خونین سی‌ام مهرماه ۱۳۵۷ش، نقش حساسی ایفا نمود و پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به پیروی از فرمان حضرت روح‌الله (ره) مبنی بر جهاد سوادآموزی، در مسجد محل مشغول فعالیت شد تا در برکندن ریشه بیسوادی از ایران اسلامی نقشی ایفا کند. پس از شروع محاصره اقتصادی، به‌همراه دوستانش در تشکیل اولین تعاونی محل، نقش به‌سزایی داشت و به‌همراه برادران شورای مسجد، در توزیع کوپن ارزاق عمومی و سایر مایحتاج مردم شرکت داشت و با پیگیری امور محرومین و ارتباط آنان با کمیته حضرت امام (ره)، در رفع محرومیت از جامعه تلاش بسیاری کرد. سال ۱۳۵۸ش، به جمع سبزپوشان سپاهی پیوست و پس از فرمان امام (ره) مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفان، در اوائل سال ۱۳۵۹ش، در مجاورت مسجد امام حسین (ع) یکی از نخستین پایگاه‌های بسیج همدان را دائر نمود و در کنار آن، در پادگان قدس مشغول به آموزش بسیجیان بود و پس از مدتی به‌عنوان فرمانده آموزش نظامی بسیج همدان انتخاب شد. در همین زمان در جریان کودتای آمریکایی پایگاه شهید نوژه یکی از عناصر اصلی سرکوب این کودتا بود. با شروع جنگ تحمیلی، محمدرضا عاشقانه به صف رزمندگان اسلام در منطقه مهران پیوست و در همین زمان درحالی‌که مسئولیت یکی از محور‌ها را بر عهده داشت، به‌شدت مجروح شد. در زمان فعالیت گروهک‌های معاند، شهید مازویی با همه توان خود دست به افشاگری ماهیت پلید این گروهک‌ها زد و با قلمی توانمند با به تصویر کشیدن تصاویر زیبایی از امام (ره)، شهیدان رجایی، باهنر و مطهری پرداخت. مازویی در سال ۱۳۶۰ش، به‌عنوان فرمانده بسیج اسدآباد همدان انتخاب شد و سرانجام در روز ششم فروردین‌ماه سال ۱۳۶۲ هجری شمسی درحالی‌که فرماندهی گردان تخریب را به عهده داشت، در منطقه مهران در سن بیست و پنج سالگی در حال خنثی کردن مین، جام وصال معبود را سر کشید و به آرزوی دیرینه خود رسید. 🌼شادی روی پاک همه شهیدان و سردار شهید محمدرضا مازونی صلوات🌼
یہ‌آقایۍبودبہ‌اسم‌آقاحسین‌ڪہ‌تو؎ آخرین‌مداحیش‌گفت:یعنۍقسمت‌میشہ‌ منم‌شھیدبشم‌توسوریہ؟💔 دقیقابعدازاون‌مداحۍرفت‌سوریہ‌و شھیدشد..!همینقدرقشنگ:) آسمانی شدن و زمینی شدنت مبارک برادر 🌷 تـاریخ شـهادت :۱۳۹۶/۱/۴ تاریخ ولادت: 73/1/6 کشور شـهادت :سوریه مـحل شـهادت :حماه نحوه شهادت:توسط تروریست های تکفیری کوچه‌هایمان‌را‌بنامتان‌کردیم‌ تا‌فراموش‌نکنیم‌امنیتمان‌را‌ مدیونِ‌چه‌قهرمانهایی‌هستیم...
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگینامه شهید علی اکبر حسن بیگی شهید علی اکبر حسن بیگی دهم اسفند ۱۳۴۹ در تهران، محله مجیدیه، کوچه نیلوفر چشم به جهان گشود. پدرش عزیزالله کارگر بود و علی اکبر که پنجمین و آخرین فرزند خانواده بود، گاهی به او کمک می کرد. او که گاهی برای اقامه‌ی نماز همراه با پدر به مسجد سیدسجاد می رفت، با فردی به نام نصرت الله هاتفی آشنا شد و این آشنایی تاثیرات عمیقی بر شخصیت او داشت و او را تا شهادت پیش برد. دوران ابتدایی را در مدرسه فریدونی و دبیرستان را در مدرسه شهید بهشتی گذراند. علی اکبر در دوران نخست وزیری بنی صدر سن و سال کمی داشت اما همراه برادرش به نماز جمعه می رفت. در آنجا برگه‌هایی را پخش می‌کردند که مغایرت بیانات امام راحل و بنی صدر در آن نوشته شده بود. او علاوه بر هوش و ذکاوت سرشار، از اعتقادات و ایمانی قوی نیز برخوردار بود. علاوه بر این، در زمینه‌های مختلفی استعداد داشت مانند طراحی موتورهایی که بسیار زیبا و در عین حال پیچیده بودند. همچنین استعداد فراوانی هم در کارهای هنری داشت. بازیگر خوبی بود و می توانست نمایشی با چندین شخصیت و چندین صدا و لهجه‌ی گوناگون اجرا نماید. وی تا سوم متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند و سپس با الگو گرفتن از برادرش که سالهای متمادی در جبهه بود، در ۱۵ سالگی با دستکاری کردن شناسنامه، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در دومین اعزامش در قلاویزان مهران مجروح شد. اما بعد از بهبودی نسبی، با تشویق و حمایت مادرش، دوباره راهی جبهه گردید. پیش از تحویل سال ۶۷ برای بار سوم به جبهه رفت که در تاریخ ۶ فروردین ماه در دربندیخان عراق در ۱۸سالگی به شهادت رسید. مزار او در قطعه ۲۹ بهشت زهرای تهران واقع است
__✨🕊 هر انسان عاقبت بخیری از بی حجابی بیزار است ، اگر حجاب شما کم رنگ شد سر مزار من نیایید شهید مدافع حرم «مجتبی بابایی‌زاده»:
نام : زینب نام خانوادگی : کمایی نام پدر : جعفرقلی تاریخ تولد : 8 خرداد 1346 محل تولد : آبادان تاریخ شهادت : فروردین ماه سال 1360 محل شهادت : شاهین شهر اصفهان محل دفن : گلستان شهدای اصفهان برشی از وصیت‌نامه شهیده از شما عاشقان شهادت می خواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه دهید . هیچ گاه از پشتیبانی امام سرد نشوید . همیشه سخن ولی فقیه را به گوش جان بشنوید و به کار ببندید . چون هرکس روزی به سوی خدا باز خواهد گشت. همیشه به یاد مرگ باشید . تا کبر و غرور و دیگر گناهان شما را فرا نگیرد .نمازهایتان را فراموش نکنید و برای سلامتی اماممان همیشه دعا کنید و در انتظار ظهور مهدی عج باشید
زینب کمایی در خرداد ماه سال 1346 در شهر آبادان به دنیا آمد. مادرش زنی دل آگاه و علاقه مند به قرآن و اهل بیت به خصوص امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) بود. پدر او نیز کارگر پالایشگاه نفت آبادا بود و با دسترنج اندک کارگری خود خانواده نه نفره اش را سرپرستی می کرد. زینب دوران دبستان و دو سال از دوره راهنمایی را در آبادان سپری کرد و از کلاس سوم دبستان تحت تاثیر تربیت آگاهانه مادر و شرکت در جلسات قرآن حجاب اسلامی را انتخاب کرد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مدرسه راهنمایی و مسجد محله به فعالیت های فرهنگی و تربیتی مشغول شد. زینب علاقه زیادی به رهبر انقلاب حضرت امام خمینی داشت. گرایش به دیدگاه های حضرت امام تاثیر عمیقی در نوع نگاه زینب به زندگی و ادامه فعالیت هایش بر جای گذاشت. با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 زینب به همراه خانواده مجبور به ترک شهر و دیار کودکی اش شد. پس از مهاجرت به اصفهان و سپس شاهین شهر اصفهان او در سایه حمایت های مادرش به فعالیت های فرهنگی از جمله شرکت در کلاس های اعتقادی جامعه زنان و عضویت در بسیج و فعالیت های پرورشی و تربیتی دبیرستان 22 بهمن شاهین شهر پرداخت. در این زمان چهار عضو خانواده کمایی در جبهه مشغول به خدمت بودند. به دلیل فعالیت های مستمر زینب و تلاش های بی وقفه اش جهت تغییر وضعیت فرهنگی شاهین شهر/پس از گذشت شش ماه از حضورش در این شهر هدف سازمان منافقین قرار گرفت و درشب اول فروردین سال 1361 در راه بازگشت از مسجد تا خانه توسط اعضای این گروه ربوده و به شهادت رسید و پیکر پاکش پس از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید. منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند. زینب چهارده ساله و دانش آموز سال اول دبیرستان در سال ترور کور منافقین به شکل مظلومانه ای به شهادت رسید و همراه با شهدای فتح المبین در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد. زینب کمایی🌷 روح شهدا صلوات
مرخصی چند ساعته ... فاصله فتح‌المبین تا بیت‌ المقدس کمتر از یک ماه بود و نیروهـا خستـه شده بودنـد. از حاج احمـد خواستیـم نیروهـا پیـش از سازمانـدهی مـجـدد بـرای انجـام عملیـات به مرخصی بروند. اصرار کم‌کم نتیجه داد و حاجـی راضی شد تا نیروهـا به مرخصی بروند؛ به‌شرطی که او هم همراه آنان باشد. همه‌ی گردان سوار اتوبوس شدند و حاجی هم همراه‌شان بود. تا اینکه به منطقه‌ٔ گلـف در نزدیکی اهواز رسیدیم. حاجی نیروها را ابتدا به حمام فرستاد و سپس برای هر نفر یک آلاسکا خرید و گفت: مرخصی تمام شد! برمی‌گردیم منطقه. این فرصت چند ساعته تمام مرخصی گردان بود، در فاصله سه ماه وَ دو عملیات بزرگ ...... 🌷
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید داود ارجمندی در سال 1341، در شهر تهران به‌دنیا آمد. دورة تحصیل وی هم‌زمان با اوج‌گیری انقلاب اسلامی بود و او تمام توان خود را برای پیشبرد هدف‌های انقلاب اسلامی و بنا بر نیازهای نهضت امام خمینی(ره) در زمینه‌هایی مانند پخش اعلامیه و شرکت در راه‌پیمایی‌ها به‌کار برد. وی پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی وارد کمیته شد و با اینکه بسیارمشتاق حضور در جبهه بود، این فرصت برای او پیش نیامد و سرانجام در سومین روز شروع فعالیت خود در کمیته، هنگام مأموریت گشت‌زنی در تهران در حوالی میدان رسالت، با یکی از خودروهای منافقین درگیر شد و به همراه سه نفر از هم‌رزمانش در هشتم فروردین‌ماه 1361، به درجة رفیع شهادت رسید. 🌷 از امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب پیروی کنید. حافظ نظام و انقلاب اسلامی باشید. ساده زندگی کنید. در کلیة امور پیشرو باشید. درست مصرف کنید و از تجمل‌گرایی به‌دور باشید. نماز و روزة خود را سبک نشمارید.» 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید داوود ارجمندی صلوات🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 آمارشهیدان‌کمتر‌ازواقعیت‌است.. پشت‌هر‌شهید‌،شهیده‌ای‌ایستاده‌است..
بـسـیـجـی بـمـانـیـد✌️ 🎙امـام خـامـنـه ای: ... چند نصیحت بکنم به شما برادران [و خواهران] بسیجی در اینجا و هر جای دیگر کشور که این حرفها را می‌شنوید. نصیحت ←اوّل؛ بسیجی بمانید ←دوّم، قدر خودتان را بدانید... ←سوّم، دشمنتان را بشناسید... ←توصیه‌ی بعدی رشد معنوی خودتان است... ←مراقب نفوذ دشمن در درون مجموعه‌ی بسیج باشید... ←آخرین توصیه‌ی من آیه‌ی قرآن است: وَ لا‌ تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین. 🔸بیانات در دیدار بسیجیان ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
گفته های همسر شهید مصطفی زال نژاد 😭 مصطفی مرد درون گرایی بود و دوست نداشت احساسش را بروز دهد. یکبار با دخترم زهرا که ۳ ساله بود و شیرین زبان رفتیم بدرقه او. دخترم گفت: بابایی می‌خواهم پشت سرت آب بریزم. رفتیم کوچه و آب ریختیم و رفت. همیشه تا جایی که در تیررس نگاهم بود با چشمم نگاهش می‌کردم که برود. آن دفعه حس کردم یکدفعه از وسط کوچه نمی‌بینمش. نگران شدم، جلو رفتم دیدم پشت کامیونی در کوچه ایستاده و گریه می‌کند. سعی می‌کرد وقتی می‌رود بچه‌ها خواب باشند، چون خیلی بی تابی می‌کردند. اتفاقا وقت رفتن دفعه آخر محمد طا‌ها بیدار شد و با گریه پرسید: بابایی کو؟ *احساسی که قابل وصف نیست دل کندن از عزیزترین آدم زندگی ات خیلی سخت است. او راهی می‌رفت که برگشتی نداشت. ما زنان مدافع حرم هر بار که شوهرانمان را بدرقه می‌کردیم در ذهنمان شهیدشان می‌کردیم تا برگردند و دوباره زنده شوند. از بس فکرو خیال و استرس به وجود می‌آید. بسیار سخت است و قابل وصف نیست. الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
از مردان خدایی یکی شون حاج حسین خسروخاور جانباز ۷۰درصد دوران دفاع مقدس کسی که برای این خاک، برای آرامش و آسایش ماها زندگیشو فدا کرده یه شیرمرد گمنام برای اینکه مردم ازش نترسن، سالهاست خودشو از چشم ها مخفی کرده حاج حسین خسرو‌خاور خواستم بهتون بگم ما هنوز انقدر بی‌غیرت نشدیم که شما و همه قهرمان‌هایی که از جونشون مایه گذاشتن رو فراموش کنیم، شما روی چشم ما جا دارید. آرامش و امنیت امروز رو مدیون شما عزیزان هستیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در منطقه 🎙 رفقا خدا نکنه فرمانده تنها بمونه...😭 🔻چرا سوریه با وجود جنگ هشت ساله هنوز پابرجاست؟ ♦️اولین پیام شهدای عملیات خیبر...ایستادن پای تا نفس آخر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما شما را فراموش نکردیم.... بشنوید کنید 🟩🟩🟩⬜️⬜️⬜️🟥🟥🟥 کلیپ از داخل کانال ایتا استفاده و برداشت کنید https://eitaa.com/kakamartyr3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از وصیت نامه زاده... در راه وظایفی که بر عهده ام گذاشته شده از ایثار جان گرفته و غیره هیچ دریغی ندارم... 23تیر تولد .... ...
🏴 «صلوات خاصه (علیه‌السّلام)» "اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِيِّ، الصَّادِقِ الْوَفِيِّ، النُّورِ الْمُضِيءِ،۰ خازِنِ عِلْمِكَ، وَالْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ، وَوَلِيِّ أَمْرِكَ، وَخَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ الْهُداةِ الرَّاشِدِينَ، وَالْحُجَّةِ عَلَىٰ أَهْلِ الدُّنْيا، فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيائِكَ وَحُجَجِكَ وَأَوْلادِ رُسُلِكَ يَا إِلٰهَ الْعالَمِينَ." ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌷خاطرات کوتاه ازدانشجوی شهید حسن بناری خواهر شهید : برادرم چون در رشته مهندسی راه و ساختمان درس خواند تونل زیر زمینی برای حفاظت از سربازان می ساخت به فاصله دو سنگر به تنهایی و شبانه وقتی همه سربازان خواب بودند (به گفته فرمانده اش ) سربازان شنیدند که از داخل سنگر صدایی می آید فکر کردند عراقی ها از راه زیر زمین به آن ها رسیدند . بعداً متوجه شدند که شهید چند شب از خوابش می زد و سنگر زیرزمینی می ساخت . خواهر شهید : برادرم از نظر اخلاقی بسیار خوش اخلاق بود به همه محبت می کرد . نمازش را به وقت می خواند . قرآن می خواند صادق بود . چهره ای بسیار زیبا و آرام داشت . خوشرو و خوش طبع بود . راز دارخوبی بود و سعه صدر داشت . اگر در کاری اقدام می کردند تا سرحد توان تلاش می کردند تا بتوانند آن را به نهایت برسانند. شهید حسن بناری ازشهدای عملیات نصر و از همرزمان شهید سید حسین علم الهدی (شهدای دانشجو هویزه ) ‍‌