#چادرانه🕊💚
شهیدمحمدامیرےمورنانے↯🌱
-خطاببہدخترش:💌
بھ لیلاے من بگوئید ڪہ پدرت براے تو وصیتی بس سنگین ڪرده ڪہ لیلا جان، دخترم از همین ڪودکی حجابی براے خودت درست ڪن و در آینده رعایت ڪن؛ حجابۍ ڪہ خدا گفته و فاطمہزهرا(س) دوست مےدارد، مبادا حجاب را در سر ڪردن یڪ چادر خلاصه ڪنے!💔
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇🖤𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
وقتی آن شب فراموش نشدنی هزینه تعویض موکت فرسوده کف اتاقش در نخست وزیری راکه مبلغی ناچیز (2500تومان) شده بود نپذیرفت و توضیح میخواست گفتم: شما نخست وزیری! شخصیتهایی از داخل و خارج به دیدنتان میآیند، لابد این مقدار اصلاح و هزینه به مصلحت بود، وانگهی هر چند انقلاب شده و شکل حکومت و شیوه خدمت تغییر یافته اما ضرورت زمان نمیشناسد، شهید رجایی که فکر میکرد شاید مقصودش را خوب درک نکرده ام با نگاهی نگران و نافذ گفت: من چگونه نخست وزیری باشم که روی موکت با کفش راه بروم اما باشند مردمی محروم که چیزی نداشته باشند روی آن بخوابند، من اگر بخواهم فارغ از دنیای محرومان جامعه با این وسایل و امکانات رفاهی زمامداری کنم سخت اشتباه کرده ام، نه برادر! من با محرومیت انس و عادت دارم دوستدارم وقتی شب سر به بستر میگذارم نباشند محرومانی که من از حال آنها غفلت کرده باشم.
#شهید_محمدعلی_رجایی
#یادش_با_صلوات
#سالروز_شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نامه ای که صدها سال دست به دست چرخیده تا به مسئولین امروز رسیده
امیدواریم که در عمل به وظایف مورد توچه قرار گیرد🤲
🌹#شهیدحاج_حسن
#طهرانی_مقدم
پدر علم موشکی ایران
گفته بود روی قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که میخواست #اسرائیل را نابود کند!
✅ سربازان #امام_زمان
‼️ آیا می دانید یکی از بزرگترین عوامل امنیت در کشورمان، قدرت دفاعی ماست
خاطره ای از عملیات سرنوشت
به نقل از یک رزمنده دفاع مقدس:
حمله دشمن در وقت اضافه
غلامحسین بهبودی
یکی از جادههای مواصلاتی منطقه شلمچه مزین به نام پربرکت آقا امام رضا (ع) شده بود. در روز ۳۱ تیرماه که عراق از مرز شلمچه گذشت و سعی کرد خودش را به خرمشهر برساند خط پدافندی ما روی همین جاده امام رضا (ع) بود در ساعات اول حمله دشمن هر کسی که در خط پدافندی این جاده حضور داشت یا شهید شد، یا مجروحیت پیدا کرد. قبل از ما یک تعداد دیگری از رزمنده ها در این خط پدافندی بودند که از صبح چند پاتک دشمن را تحمل کرده بودند. تقریبا دیگر رمق و نیرویی برایشان باقی نمانده بود ما رفتیم جایگزین آنها شدیم. در حالی که هنوز پیکر تعداد زیادی از رزمندگان روی زمین افتاده بود مجبور بودیم بدون توجه به این ابدان مطهر، روی خاکریز برویم و با تانکهای بعثی مقابله کنیم عراق در آخر جنگ به لحاظ تسلیحات بسیار پیشرفت کرده بود آنقدر تانک در منطقه ریخته بودند که قابل شمارش نبود ولی بچه های ما بدون اینکه به عدد و تعداد نگاه کنند به تکلیفشان عمل میکردند و با بعثی ها مقابله می کردند
روز ۳۱ تیرماه ۶۷ عاشورایی بود. از بچه های ما تعداد زیادی به شهادت رسیده بودند و عراق دست بردار نبود. خط ما عرض خوبی داشت اما تانکهای دشمن به قدری زیاد بودند که آمدند خاکریز ما را دور زدند. می خواستند از پهلو هم فشار بیاورند تا بتوانند خط را بشکنند. در این زمان بچههای لشکر ۸ نجف به داد ما رسیدند و محاصره را شکستند. شب فشار دشمن کمتر شد و تانکهایشان عقب تر رفتند ولی همچنان در دو روز بعدی تلاش میکردند در منطقه نفوذ کنند در واقع عراق قصدش از این حمله در وقت اضافه این بود که بتواند از ما خاک تصرف کند تا در مذاکرات پس از برقراری آتش بس دستش پرباشد.
به هر حال بعد از دفع حمله دشمن در آخرین روز تیرماه ۶۷ فشار دشمن کمتر شد. هر چند که تا دو روز بعد همچنان درگیری ها ادامه داشت. صدام دشمن سمج و سرسختی بود و تا آخرین لحظات میخواست تا می تواند برای خودش دستاورد ایجاد کند. هر چند که موفق نشد نیتش را عملی کند و وقتی که رزمنده های ما به مرز رسیدند برخی اعلام کردند که حاضر هستند تا بصره پیشروی کنند. اما حضرت امام گفتند ما قطعنامه را پذیرفتیم و دیگر نباید از این جلوتر برویم از اواسط مردادماه آتش بس برقرار شد و جنگ در میدان نبرد نیز به اتمام رسید.
ترکش خمپاره درست از پهلوی چپش وارد
و به قلبش خورد.
کمکش کردم تا بلند بشه،
با سختی رو پاش وایستاد و اطرافشو نگاه کرد و رو سمت کربلا کرد،
دستشو با ادب رو سینهاش گذاشت و گفت:
السلام علیک یا اباعبدالله...
یهو گردنش کج شد رو زمین افتاد...
"احمدعلی موقع خاکسپاری
با اینکه 6 روز از شهادتش میگذشت
ولی هنوز دستش به نشانه ادب
رو سینه اش بود..."
#شهیداحمدعلینیِّری
🎥 تصاویر دو شهید حادثه نشت گاز در یکی از مراکز سپاه اصفهان
شهید سروان پاسدار مجتبی نظری از شهر قهدریجان و سرهنگ دوم پاسدار مختار مرشدی از شهرستان فریدونشهر در این حادثه به شهادت رسیدند.
مراسم تشییع پیکر شهید مجتبی نظری فردا پنجشنبه ۹ شهریور در شهر قهدریجان و تشییع پیکر شهید مختار مرشدی شنبه ۱۰ شهریور در شهرستان فریدونشهر برگزار میشود.
🌹
💢احتمال افزایش شهدا به ۴ نفر/ حال ۲ نفر دیگر ازمصدومان حادثه انفجار گاز در کارگاه سپاه وخیم است
روابط عمومی سپاه صاحب الزمان استان اصفهان اعلام کرد که حال ۲ نفر از ۹ مصدوم حادثه انفجار گاز شب گذشته در یکی از کارگاه های این نیرو وخیم است.
『☔️| #تکهایازآسمان』
🕊| #شهید_پنجعلی_چراغی
شهيد پنجعلی چراغی در سال ۱۳۳۵ در اروميه به دنيا آمد. تحصيلات خود را تا سال سوم نظری ادامه داد و در سال چهارم به علت تهيه اسلحه به انقلابيون تحت تعقيب قرار گرفت و نتوانست به تحصيلات خود ادامه دهد.
در شكل گيری و پيروزی انقلاب فعالانه كوشيد و پس از پيروزی انقلاب وارد سپاه لشگر ۱۴ شد و به صف دليرمردان پيوست.🪴
او فردی آگاه و مومن به انقلاب، اسلام، قرآن و ولايت فقيه بود.
حقوق خود را صرف دو خانواده نيازمند مینمود و به خانواده اش میگفت:
«برای آخرت پس انداز میکنم.»
وی در سال ۱۳۵۸ در جاده كمربندی اروميه در حين درگيری با ضد انقلاب با ۱۰ گلوله مجروح شد و به بيمارستان انتقال يافت.
پس از يک هفته بعد حال او دگرگون و خونريزی نمود و در بيست و ششم اسفند ماه ۱۳۵۸ شهيد اعتقاد و ايمان خود شد.🕊
『☔️| #تکهایازآسمان』
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره
شهداکمترازشهادت نیست.امامخامنهای
هفدهمین سالگرد شهادت شهیدان
عربعلی یزدانی و مهدی حسینی را
گرامی میداریم. انشاالله که رهرو
خوبی برای شهدا باشیم و شفاعتشان
شامل حالمان باشد.
جهت شادی روحشان فاتحهای نثارکنیم📿
ترانهٔ تنهاییم را سرودی و نبودی
ببینی بیتو چه بر من گذشت!
رفتی و من هنوز
در همان لحظهٔ رفتنت
مات و مبهوت ؛
در انتظارت نشستهام...
📸 گلزار شهدای آبادان در دهه ٦۰
عکاس : آلفرد یعقوبزاده
#پنجشنبه_های_دلتنگی
#یاد_شهدا_باصلوات
🔰 #خاطره | حادثهی انفجار دفتر نخستوزیری به روایت حضرت آیتالله خامنهای
📝 «من بیمار بودم و تازه از بیمارستان خارج شده بودم و در منزلی استراحت میکردم. مرحوم شهید #رجائی و شهید #باهنر و برادران دیگر، مسائل را با من در میان میگذاشتند، ولیکن خود من شرکت فعالی در جریانات نمیتوانستم انجام بدهم. در این اواخر که تدریجاً حالم بهتر شده بود، گاهی در جلسات شرکت میکردم؛ کمااینکه در شب قبل از حادثه، من در جلسهای در اتاق خود مرحوم رجائی شرکت کردم؛ بنابراین از محلّ حادثه دور بودم و بعدازظهر هم بود، من هم بیمار بودم و خوابیده بودم.
از خواب که بیدار شدم، برادرهای پاسدار گفتند که یک بمب در #نخستوزیری منفجر شده و رجائی و باهنر هم آنجا بودهاند؛ من فوقالعاده نگران شدم. با حال بسیار ضعیف و ناتوانی که داشتم، بنا کردم اینجا و آنجا تلفن کردن، اما خبرها همه متناقض و نگرانکننده بود. تا اوایل شب خبر درستی به من نرسیده بود، تا بالاخره مطلب برایم روشن شد.
💠