eitaa logo
پایگاه تحلیلی خبری کلاغ نیوز
367 دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.8هزار ویدیو
5 فایل
💥اخبار مهم سیاسی ،نظامی ،اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و علمی ایران و جهان 💥 تحلیل سیاسی 💥سیاست بدون سانسور 💥تمام خبرهای این کانال انتخاب شده از خبرگزاری‌های رسمی و غیررسمی است شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
نیکی به مادر شیخ حسین مادر پیرى داشتند كه شیخ مراقبت ایشان را بر عهده داشت. مادر به حدى پیر بود كه نمى‌توانست براى قضاى حاجت به دستشویى برود؛ لذا آقا هنگام قضاى حاجت براى مادر لگنى قرار می‌داد. وقتى مادر چند ضربه به لگن می‌زد، یعنى وقت برداشتن لگن است. روزى به در منزل آقا رفتم. وقتى آقا در را باز كرد، دیدم لباس‌شان خیس است. از آقا سؤال كردم چرا لباس‌تان خیس است؟ فرمود: «موقعى كه مادرم ضربه به لگن زده بود، من متوجه نشدم و كمى دیر رفتم، همین‌که نزد مادر رفتم، از عصبانیت لگدى به لگن زد و لباس من نجس شد.» گفتم: «مادرتان چیزى نگفت؟» آقا فرمود: «چرا، وقتى مادرم دید كه لباس مرا نجس كرده، گفت: «ننه، حسین، نجست كردم. جواب دادم: مادر چیزى نگفتید؛ حالا هم چیزى نشده؛ این‌همه من شما را در كودكى نجس كردم، شما چیزى نگفتید؛ حالا هم چیزى نشده و عیبى ندارد.» منبع: تارنمای تبیان شیخ محمدحسین زاهد @majallenasim 🔹 سروش: ➡️ Sapp.ir/majallenasim 🔹 ایتا: ➡️ eitaa.com/majallenasim
مگر من از اجدادم بالاتر هستم؟ اواخر عمرشان که در بیمارستان بستری بودند، باوجود ضعف شدید جسمی، کاملاً از اوضاع‌واحوال اجتماع باخبر بودند. یک روز تنها در خدمتشان بودم و خواستم عرض کنم: چطور مردم... ولی هنوز جمله‌ام را نگفته بودم که ایشان فرمودند: «مگر من از اجدادم بالاتر هستم؟» واقعاً حیرت کردم که ایشان چطور متوجه شدند چه سؤالی می‌خواستم بپرسم! حضرت علی (ع) فرمودند: «هیچ فضیلتی نبود که به دشمن و هیچ رذیلتی نبود که به من نسبت ندادند!» گاهی فکر می‌کنم این جمله چقدر درباره مرحوم پدر مصداق دارد. واقعاً از آزار، اذیت و تهمت، هیچ‌چیزی را درباره ایشان فروگذار نکردند! منبع: سایت راسخون راوی: فرزند ایشان آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی @majallenasim 🔹 سروش: ➡️ Sapp.ir/majallenasim 🔹 ایتا: ➡️ eitaa.com/majallenasim
بهترین عمل در موقع تحویل سال اگر کسی در دنیا با الفبای دین بازی کرد، در قبر هم این الفبا یادش نمی‌آید تا بگوید خدایش، کتاب آسمانی و امامش کیست. باید توجه داشت که در قبر مشکلات علمی را از ما سؤال نمی‌کنند، بلکه الفبای دین را سؤال می‌کنند. بهترین چیزها در موقع تحویل، خواندن این دعا، با توجه به معنی است: «یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر الّیل و النّهار یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال». ای خدایی که همه‌چیز در دست تو است، سال خوشی به همه ما عنایت فرما. در لحظه تحویل سال باید به این نکته توجه کنیم که خودمان به دور شمس دین و قرآن و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بچرخیم، نه این‌که تنها به این اکتفا کنیم که زمین به دور خورشید بچرخد؛ زیرا این امر به‌خودی‌خود بلوغ نیست. منبع: تارنمای تبیان آیت‌الله جوادی آملی @majallenasim 🔹 سروش: ➡️ Sapp.ir/majallenasim 🔹 ایتا: ➡️ eitaa.com/majallenasim
راز سلامتی و طول عمر طبیبی از کشوری دیگر به قم آمد و از خادم آیت‌الله بروجردی درخواست کرد «از آیت‌الله بخواهید تا ساعاتی را در کنار ایشان باشم، زیرا من در حال تحقیقم که چرا عمر مراجع تقلید این‌قدر بالاست.» خادم از آقا وقت گرفت و ایشان از هنگام نهار به بعد را اجازه دادند. هنوز غذای آقا تمام نشده بود که طبیب بلند شد و بیرون آمد. خادم گفت: «مگر نمی‌خواستی تحقیق کنی.» طبیب گفت: «چرا، تحقیقم تمام شد.» خادم گفت: «چطور؟» طبیب پاسخ داد: «راز طول عمر ایشان این است که غذا را زیاد می‌جوند. من غذایم تمام شد و ایشان هنوز در حال جویدن لقمه دوم بودند.» منبع: منبرک آیت‌الله سید حسین طباطبایی بروجردی @majallenasim 🔹 سروش: ➡️ Sapp.ir/majallenasim 🔹 ایتا: ➡️ eitaa.com/majallenasim
بین فرزندانمان فرق نگذاریم هانیه می‌گوید: «شب‌به‌خیر»؛ و پتوی کوچکش را روی سرش می‌کشد. شب‌به‌خیر گفتن را تازه یاد گرفته و وقتی می‌بیند ما با شنیدنش چقدر ذوق می‌کنیم، خوشش می‌آید و تکرار می‌کند. می‌روم بالای سرش و آرام پتو را کنار می‌زنم. با اینکه خنده‌اش گرفته، اما به‌زور پلک‌هایش را روی هم نگه می‌دارد که یعنی خوابش برده! می‌بوسمش و پتو را دوباره روی سرش می‌کشم. ناگهان چشمم می‌افتد به دختر بزرگ‌ترم. نکند بیدار باشد و به دل بگیرد؛ اما سمتش نمی‌روم. با خودم می‌گویم: «من که به او هم کم محبت نمی‌کنم.» صبح می‌رسم خدمت آقا، سلام می‌کنم. بلافاصله بعد از سلام، می‌پرسند: «ان‌شاءالله تسویه (رفتار برابر) بین اولاد را که رعایت می‌کنید؟» منبع: کتاب در خانه اگر کس است، ص 33، به نقل از مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت (قدس سره) آیت‌الله محمدتقی بهجت فومنی @majallenasim 🔹 سروش: ➡️ Sapp.ir/majallenasim 🔹 ایتا: ➡️ eitaa.com/majallenasim
حمایت از کالای ایرانی آیت‌الله‌العظمی بهاءالدینی رحمت‌الله‌‌علیه از شاگردان مرحوم بافقی رحمت‌الله‌علیه می‌فرمودند: در تمام ضیافت‌هایی که از اهل علم می‌کرد، غیر از اجناس ایرانی چیزی مصرف نمی‌کرد. آن زمان هنوز بساط قند و چای در ایران دایر نشده بود و از خارج می‌آوردند، او به‌جای قند و چای، خرمای جهرم بین طلبه‌ها تقسیم می‌کرد. با این‌که افطاری‌های خیلی مفصل می‌داد، از برنج و خورشت و این‌ها، ولی چای نمی‌داد. منبع: کتاب سیری در آفاق، ص 265، به نقل از تارنمای وسائل آیت‌الله شيخ محمدتقی بافقي @majallenasim 🔹 سروش: ➡️ Sapp.ir/majallenasim 🔹 ایتا: ➡️ eitaa.com/majallenasim
وسوسه‌های شیطان مؤمنی نالیده بود و با صمیمیت و صداقت هم شکایت داشت که من زمانی گرایش چپ و مارکسیستی داشتم و بچه‌ها را به کوه می‌بردم. آنجا دختران هم همراه ما بودند. شب‌ها در پناهگاه مختلط می‌خوابیدیم و هیچ‌وقت احساس و وسوسه‌ای نداشتم؛ اما حالا که توبه کرده و مذهبی هستم و متأهل هم شده‌ام با کمترین برخوردها وسوسه می‌شوم؛ و کلافه بود که آخر این حالت چیست؟ استاد خندید و با آن آرامش خاص فرمود: «آن‌وقت، تو ریشه‌ای نداشتی‌، پس میوه‌هایت (عمل) در دست شیطان و تبلیغ حزب او بود و خوبی‌هایت هم به سود او بود. اصلاً شیطان می‌گفت: تو از خود مایی، پس چه وسوسه‌ای؟ اما حالا که ریشه‌ای یافته‌ای (اعتقاد به خدا) او می‌خواهد ریشه‌ها را بزند، اما نمی‌تواند. پس به میوه‌ها می‌پردازد تا از این راه کم‌کم به ریشه‌ها برسد. تو حالا قیمت یافته‌ای و باید خرابت کند.» منبع: منبرک آیت‌الله علی صفایی حائری @majallenasim 🔹 سروش: ➡️ Sapp.ir/majallenasim 🔹 ایتا: ➡️ eitaa.com/majallenasim
زیارت امام زمان (عج) به حاج‌آقا گفتم: «همه ما آرزویمان است که آقا امام زمان را زیارت کنیم.» گفت: «ما همچنین چیزی می‌خواهیم؛ حالا زیارت هم کردی، بعدش چه می‌شود؟ مهم این است که به تکلیف عمل کنیم. بله؛ زیارتش خیلی هم خوب است، امّا مهم به تکلیف عمل کردن است. اینکه تشخیص بدهی که چه‌کار بکنی و کار صحیح چیست. نه کاری که دوست داری.» منبع: موسسه مصابیح الهدی، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج‌آقا مجتبی تهرانی آیت‌الله مجتبی تهرانی @majallenasim 🔹 سروش: ➡️ Sapp.ir/majallenasim 🔹 ایتا: ➡️ eitaa.com/majallenasim
مهمان پیامبر هنوز محاکمه تمام نشده بود که جایگاه اعدام وی را آماده کردند. حتی اجازه خواندن نماز عصر را نیز به او ندادند. قبل از اعدام، روی چهارپایه رفت و برای مردم صحبت کرد: «خدایا، تو خودت شاهد باش که من آنچه را که باید بگویم به این مردم گفتم. من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد کردم، گفتند قوطی سیگارش بود. خدایا تو خودت شاهد باش که در این دم آخر باز هم به این مردم می‌گویم که مؤسس این اساس [مشروطه]، لامذهبین هستند که مردم را فریب داده‌اند؛ این اساس مخالف اسلام است.» در همان هنگام یک نفر برای او پیغام آورد که شما این مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن برهانید و او در جواب فرمود: «دیشب رسول خدا (ص) را در خواب دیدم، فرمودند: «فردا شب مهمان منی.» من چنین امضایی نخواهم کرد.» منبع: خبرگزاری دانشجو آیت‌الله «شیخ فضل‌الله نوری» ✅ گلچین مطالب با ذکر منبع ✅ @majallenasim 🔹 سروش: ➡️ Sapp.ir/majallenasim 🔹 ایتا: ➡️ eitaa.com/majallenasim
وای به حال من! عده‌ای می‌خواستند بروند جبهه. بچه‌ها که رفتند، دیدم حاج آقا آمدند خانه و سخت ناراحت هستند و اشک در چشمانش حلقه زده است. گفتم: حاج‌آقا چرا ناراحتید؟ گفتند: تلفن بزنید به دفتر امام و اجازه بگیرید از امام که من با این بچه‌ها به جبهه بروم. پرسیدیم: چرا حاج‌آقا؟ گفتند: آخر من نمی‌توانم ببینم این بچه‌ها می‌روند جبهه، آنجا می‌جنگند و من نروم بجنگم. خوب من پیر شده‌ام، اگر من گذشت این بچه‌ها را نداشته باشم، ایثار این بچه‌ها را نداشته باشم، وای بر حال من! اما معلوم بود که حضرت امام هیچ‌وقت اجازه نمی‌دادند ایشان سنگر تبریز را رها کنند و به جبهه بروند. البته این حرکت ایشان هم نشانه عشق ایشان به شهادت و انقطاع ایشان از دنیا بود. منبع: تبیان شهید و عالم مجاهد، آیت¬الله «سید اسدالله مدنی»، دومین شهید محراب ✅ گلچین مطالب با ذکر منبع ✅ @majallenasim 🔹 سروش: ➡️ Sapp.ir/majallenasim 🔹 ایتا: ➡️ eitaa.com/majallenasim
بازخرید پس از پیروزی انگلستان در جنگ جهانی دوم سفیر انگلیس در عراق با واسطه‌گری نوری‌سعید و اصرار زیاد، موفق به دیدار آقا سید ابوالحسن در جلسه¬ای عمومی می‌شود. در آن جلسه، سفیر به بهانه شکرانه پیروزی در جنگ، صد هزار دینار به ایشان تقدیم می‌کند و آقا سید قبول می‌کنند! اطرافیان ناراحت می‌شوند که چرا ایشان پذیرفتند. کمی بعد ایشان شروع به صحبت می‌کنند: «ما می‌دانیم که محرومان زیادی در کشور شما هستند که به کمک نیاز دارند. ما این مبلغ را به‌علاوه صد هزار دینار دیگر به آن‌ها می¬دهیم.» سفیر جلسه را ترک می‌کند. نوری سعید نیز همراه او بیرون می‌رود و دوباره بازمی‌گردد و دست آقا را می‌بوسد و بیان می‌کند که سفیر گفت: «ما می‌خواستیم مرجع شیعیان را بخریم! او با این کار همه ما را خرید.» آقا سید در جواب اعتراض سایرین بابت پول اضافی می‌فرمایند: «این پول باید صرف ترویج دین بشود و من از این راه بالاتر برای ترویج دین نمی‌دانستم.» و این‌گونه بود که توطئه اجنبی‌ها خنثی شد. راوی: حجت‌الاسلام عابدینی- روایت‌شده در برنامه سمت خدا منبع: تسنیم آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی یار مهربان ✅ گلچین مطالب با ذکر منبع ✅ @majallenasim 🔹 سروش: ➡️ Sapp.ir/majallenasim 🔹 ایتا: ➡️ eitaa.com/majallenasim
#حکایت_خوبان کار ناتمام کار ناتمام مانده او که آرزو داشت تمام کند و برود، دو چیز بود: مبارزه برای حذف ربا از سیستم پولی و مالی کشور و تلاش برای تدوین علوم انسانی اسلامی. ✅ گلچین مطالب با ذکر منبع ✅ #اجتماعی #سیاسی #فرهنگی #نظامی #فناوری #اقتصادی #قضایی #مذهبی @majallenasim 🔹 سروش: ➡️ Sapp.ir/majallenasim 🔹 ایتا: ➡️ eitaa.com/majallenasim