سوی ما هجرت کردند،اگر قرار باشد کسی که این مقام مربوط به اوست مشخص شود پس این مقام با وجود ما از آن شما نیست.وگروهی دیگر گفتند:یک امیر از ما ویک امیر از شما باشد.
به آنان گفتیم:چهل نفر گواهی دادند که امامان از قریش می باشند؛پس گروهی پذیرفتند و گروهی منکر شدند و با یکدیگر به نزاع پرداختند.پس من در حالی که همه می شنیدند گفتم:(امیر)آن کسی است که از همه مسن تر و از ملایمتر باشد.گفتند:که را می گویی؟ گفتم:ابوبکر را که رسول خدا او را برای نماز جماعت مقدم داشت ودر روز بدر در زیر سایبانی با او به مشورت نشست و رأی او را پسندید؛و در غاربا او بود و دخترش عایشه را به او داد و او را امّ المؤمنین نامید.ناگهان بنی هاشم با عصبانیت و خشم جلو آمدند؛زبیر از آنان پشتیبانی کرده در حالی که شمشیرش را از نیام در آورده بود گفت: یا با علی بیعت می شود یا این شمشیر من گردنی را راست نخواهد گذاشت!گفتم: زبیر،انتسابی به بنی هاشم فریادت را در آورده است،مادرت صفیّه دختر عبد المطلّب است.
گفت:قسم به خدا این شرافت بزرگ و افتخار من است،ای پسر حنتمه(مادر،خواهر وعمّةعمر)و ای پسر صهّاک(مادر حنتمه که کنیزی بود معروف به زنا دادن)ساکت باش ای بی مادر! و سخنی گفت که چهل نفر از حاضران در سقیفه بنی ساعده از جا برخاسته و به او حمله ور شدند. به خدا سوگند نتوانستیم شمشیر را از دستش بگیریم مگر وقتی که او را بر زمین افکندیم،با اینکه هیچکس به یاری و کمک او نیامده بود.
من به سرعت خود را به ابو بکر رسانده با او دست داده بیعت کردم و به دنبال من عثمان بن عفان و دیگر حاضران در سقیفه غیراز زبیر چنین کردند؛به او گفتیم: یا بیعت کن یا تو را می کشیم!بعد مردم را از او دور ساخته گفتم:مهلتش دهید،او از روی خود خواهی و نخوت نسبت به بنی هاشم به خشم در آمده است.دست ابو بکر را در حالی که از ترس می لرزید گرفته و سر پا نگه داشتم و او را که عقلش مخلوط گشته بود و نمی دانست چه می کند،بر روی منبر محمد نشانیدم.به من گفت: ای ابا حفض!از خشم علی بیمناکم.گفتم:علی به تو کاری ندارد[و سر گرم کار دیگری است] ابو عبیدة حرّاح نیز در این کار به من کمک کرد و دست ابو بکر را گرفته به سمت منبر می کشید و من از عقب او را به جلو می راندم مانند بزغاله ای که به سوی کارد قصاب با دست و پای لرزان کشانده می شود.بر روی منبر ایستاد در حالی که گیج و سرگردان بود به او گفتم:سخنرانی کن و خطبه بخوان! زبانش بند آمده،به وحشت افتاده و از سخن باز ایستاده بود.از ناراحتی دست خود را گاز گرفتم. به او گفتم: تو را چه شده؟[چرا گیج هستی؟]و او هیچ نمی گفت.میخواستم او را از منبر به زیر آورم و خود جای او را بگیرم؛ترسیدم مردم نسبت به آنچه در باره اش گفته بودم سرزنشم کنند.مردم(با دیدن این صحنه) پرسیدند:چه طور از فضل او گفتی؟ آیا از رسول خدا در باره او چیزی شنیده ای؟ گفتم:از فضل او از زبان رسول الله چیز هایی شنیده ام که آرزو دارم ای کاش مویی بودم بر سینة او و حکایتی با او دارم.پس گفتم: یا سخنی بگو یا از منبر پایین بیا! والله در صورت من چنین دید و فهمید که اگر از منبر پایین بیاید من بالای منبر میروم ومی گویم چیزی را که به گفتار او منجر نشود! بالاخره با صدایی ضعیف و ناتوان گفت:ولایت شما را به عهده گرفتم اما با وجود علی در بین شما بهترینتان نیستم.بدانید من شیطانی دارم که بر من مسلّط شده و مرا وسوسه می کند و خیر مرا در نظر ندارد(مقصودش دومی خلیفه غاصب یعنی عُمَر است) پس
هرگاه در کاری لغزشی حاصل شد مرا به راه راست بیاورید که در مویی و پوستی به شما ستم نکنم،برای خودم و شما استغفار می کنم. و از منبر پایین آمد در حالی که مردم به او خیره شده بودند،دستش را گرفتم وفشار دادم و او را نشانیدم؛مردم برای بیعت با او جلو آمدند،من در کنارش نشستم تا او را و کسانی را که بخواهند از بیعتش سر باز زنند بتر سانم.اوگفت: علی ابن ابی طالب چه کرد؟ گفتم:او خلافت را از گردن خود برداشت و به خاطر آنکه مسلمانان کمتر اختلاف داشته باشند،به اختیارآنان گذاشت و خودخانه نشین شده است.پس مرم بیعت می کردند درحالی که اکراه داشتند.
پس زمانیکه بیعت او فراگیر شد به ما خبر رسید که علی، فاطمه و حسن و حسین را به در خانه های مهاجران و انصار می برد و بیعت ما را با خودش در چهار موضع یاد آوری و آنان را تحریک می کند.مردم شبانه به او نوید یاری می دهند ولی صبح فردا از وعده خود بر می گردند.
پس به خانة علی رفتم تا از او بخواهم از خانه بیرون بیاید. کنیزش فضّه پشت در آمد به او گفتم:به علی بگو برای بیعت با ابوبکر بیرون بیاید چون مسلملنان با او بیعت کرده اند! فضّه گفت:امیر المؤمنین مشغول است.گفتم:این سخن ها را واگذار(وبهانه نیاور) بگو بیرون بیاید والّا داخل میشویم و به زور بیرونش می کشیم!
پس فاطمه پشت در آمد،ایستاد و گفت:ای گمراهان دروغگو چه می گویید و چه می خواهید؟
گفتم ای فاطمه! گفت: ای عمر چه می خواهی؟ گ
فتم :چرا پسر عمویت تو را برای پاسخگویی فرستاده و خود پشت پرده نشسته؟ گفت:ای بد بخت!طغیان و سرکشی تو مرا از خانه بیرون آورده است تا حجّت و دلیل بر تو و بر هر گمرا هی ثابت شود.گفتم:این یاوه ها و حرفهای زنانه را کنار بگذار و به علی بگو بیرون بیاید.فاطمه گفت: محبت و احترامی دربین نیست،آیا مرا از حزب شیطان می ترسانی ای عُمَر با این که حزب شیطان ضعیف است؟گفتم:اگر علی بیرون نیاید هیزم فراوانی می آورم و خانه را با هر که در آن است می سوزانم تا اینکه برای بیعت بیاید.پس تازیانة قنفذ را گرفته بر او زدم و به خالد بن ولید گفتم:تو و همرا هانت به سرعت بروید وهیزم جمع کنید و گفتم:آن هیزم ها را آتش خواهم زد.
فاطمه گفت:ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا و دشمن امیر المؤمنین!پس دستش را بر در گذاشت تا مانع من از باز کردن در شود. به طرف در رفتم،استقامت کرد؛با تازیانه بر دست هایش زدم،به دردش آورد،صدای ناله و گریه اش را شنیدم.نزدیک بود دلم بسوزد و برگردم که به یاد کینه های علی و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب و نیرنگ محمد و سحرش افتادم؛پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم [ناگهان] فر یادی کشید که گمان کردم مدینه زیر و رو شد،وصدا زد:«ای بابا ای رسول خدا این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت،آه ای فضّه!مرا بگیر به خدا قسم فرزندی که در شکم داشتم کشته شد» صدای ناله اش را از درد سقط در حالی که به دیوار تکیه داده بود شنیدم.در را باز کردم و داخل شدم،به من چنان رو کرد که چشمهایم تاریک شد.از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشواره ها پاره شد و به زمین ریخت.
علی از خانه بیرون آمد.همینکه چشمم به او افتاد،به سرعت از خانه خارج شده(وفرار کردم) به خالد و قنفذ و همرا هانشان گفتم:از گرفتاری بزرگی رها شدم[و در روایت دیگر:جنایت بزرگی مرتکب شدم که بر خود ایمن نیستم،این علی است که از خانه بیرون آمده،من و همه شما توان مقاومت در برابر او را نداریم].علی خارج شد،در حالی که فاطمه دست برد تا پیشانی خود را ظاهر کند و به خدا استغاثه کند،علی چادر بر او کشید و گفت:ای دختر رسول خدا!خدا پدرت را رحمت بر عالمین مبعوث کرد؛قسم به خدا اگر نقاب از چهره برداری و هلاکت این خلق را بخواهی قطعاً دعای تو را اجابت می کند واز این ها بشری بر روی زمین باقی نمی ماند.چون تو و پدرت نزد خدا بزرگتر از نوح هستید که به خاطر(دعای)او همه اهل زمین و خلق زیر آسمان را هلاک کرد مگر آنها که در کشتی بودند. و قوم هود را به سبب تکذیب پیامبرشان هلاک کرد و قوم عاد را به باد صرصر و قوم ثمود را با دوازده هزار نفر به اطر کشتن آن ناقه و بچه اش عذاب کرد. منزلت تو و پدرت نزد خدا بالا تر از هود است و تو ای سیّدة زنان جهان بر این خلق نگون بخت موجب رحمت باش و موجب عذاب مباش.
درد سقط بر او شدید شد،داخل منزل شد و فرزندی سقط کرد که علی او را محسن نامیده بود.
من جمعیت زیادی در آنجا جمع کردم،اما نه بدان جهت که از کثرت آنها در مقابل علی کاری ساخته باشد بلکه برای دلگرمی خودم.او را در حالی که کاملاً در محاصره بود با اکراه و اجبار از خانه اش بیرون آورده برای بیعت گرفتن به جلو راندم. پس به راستی من به علم و یقینی که در آن شکی نیست می دانم که اگر من و همه اهل زمین تلاش می کردیم که او را بر این کار وادار کنیم نمی توانستیم اما (خودش آمد ) به خاطر چیز هایی که در دل داشت که من آنها را می دانم اما هم اکنون نمی گویم.
پس زمانی که به سقیفة بنی ساعده رسیدم،ابوبکر و اطرافیانش به تمسخر علی برخاستند. پس علی به من گفت:«ای عمر!آیا می خواهی در آنچه که به تأخیر انداخته ام شتاب کنم؟» گفتم: نه؛یا امیر المؤمنین! به خدا قسم خالد ابن ولید[سخنان]مرا شنید و به سرعت نزد ابو بکر رفت (وبازگوکرد)؛ابو بکر سه مرتبه در حالی که مردم می شنیدند گفت: مرا با عمر چه کار؟
هنگامی که علی داخل سقیفه شد ابو بکر به سمت او آمد؛گفتم: ای ابالحسن به تحقیق[با ابو بکر]بیعت کردی پس برگرد! ولی اکنون شهادت می دهم که علی با ابو بکربیعت نکرد و دستش را به سمت او دراز نکرد و من نمی خواستم پافشاری کنم مبادا در آنچه که در مورد من به تأخیر انداخته بود تعجیل کند،و ابو بکر به خاطر ترس و اظطرابی که از علی داشت، آرزو می کرد که کاش علی را در آنجا نمی دید!
و علی از سقیفه برگشت؛ از اوضاع او پرسیدیم(که کجا رفته است؟) گفتند: به سوی قبر محمد رفته و در آنجا نشسته است.پس من و ابو بکر بر خاستیم و دوان دوان به سمت او حرکت کردیم در حلی که ابو بکر [در راه]می گفت: وای برتوای عمر! با فا طمه چه کردی؟والله این کار زیانی آشکار است.گفتم:بزرگترین مشکلی که برای توست این است که با ما بیعت نکرد،و چندان مطمئن نیستم که مسلمانان اطرافش را نگیرند.
گفت:حالا می خواهی چه کنی؟ گفتم: تو وانمود می کنی(باید وانمود کنی)که او در کنار قبر محمد با تو بیعت کرده است.
پس به او رس
یدیم در حالی که قبر را قبله قرار داده ، دست برخاک قبر نهاده بود و اطرافش را سلمان و اباذر و مقداد و عمار و حذیفه پسر یمان اطرافش را گرفته بودند؛پس روبرویش نشستیم،و به ابو بکر اشاره کردم که دستش را مانند علی روی قبر بگذارد و دستش را به دست علی نزدیک کند؛پس آن کار را انجام داد؛و من دست او را گرفتم تا به دست علی بکشم و بگویم که علی بیعت کرده است،اما علی دستش را بر گرفت.من و ابو بکر برخاستیم(وحرکت نموده)در حالی که پشت به آنها کرده بودیم و من می گفتم:خداوند علی را جزای خیر دهد وقتی به کنار قبر رسول الله حاضر شدی از بیعت با تو خود داری نکرد!
پس ابوذر- جندب بن جناده غفاری-از بین آن جماعت فریاد زنان برخاست و می گفت: ای دشمن خدا به خدا قسم علی با یک بردة آزاد شده(ابوبکر) بیعت نکرد؛و پیوسته هرقت گروهی با ما رو برو می شدند یا ما قومی را ملاقات می کردیم خبربیعت کردن علی را به آنها می دادیم و ابوذر(حرف)ما را تکذیب می کرد.
والله[علی] نه با ما در خلافت ابو بکر بیعت کرد و نه در خلافت من و نه با کسی که بعد از من است بیعت خواهد کرد و دوازده نفر از اصحابش هم نه با ابی بکر و نه با من بیعت نکردند.
پس ای معاویه چه کسی غیر از من کار من را انجام داد و دشمنی های گذشته را آشکار کرد ؟اما تو و پدرت ابو سفیان و برادرت عتبه؛ آنچه که در تکذیب محمد و نیرنگ با او و رهبری فتنه هایی در مکه و طلب عده ای در کوه حراء برای قتلش کردید و گرد آوری احزاب و جمع آنها بر علیه او و سوار شدن پدرت بر شتر در حالیکه احزاب را رهبری می کرد و قول محمد(در بارة او) که:«خدا لعنت کند راکب(سوار)وقائد (کشنده افسار شتر)وسائق(راننده شتر از عقب)را»و پدرت راکب و برادرت قائد و تو سائق بودی؛ می دانم.
و مادرت هند را فراموش نمی کنم که بسیار به وحشی بخشید تا برای «حمزه» کمین کند، همانی که او را در سرزمینش «اسد الرحمن» می خواندند،و با نیزه او را بزند.(پس چنین کرد)ودلش را شکافت و جگرش را بیرون کشید و آن را نزد مادرت آورد؛پس محمد به واسطة سحرش پنداشت که زمانی که هند جگر حمزه را داخل دهان کند تا آن را بخورد سنگ خواهد شد؛ پس او جگر را از دهان بیرون انداخت.پس محمد و یارانش او را آکله الأکباد(خورندة جگر ها، همان هند جگر خوار)نامیدند. ونیز کلام او را درشعرش برای دشمنی محمد ویارانش فراموش نکرده ام:
ما دختران طارق هستیم که بر فرش های گرانبها راه می رویم
مانند در در گردنبند و مشک در فرق سر هستیم
اگرمردان به ما رو کنند دست به گردن می شویم و اگر پشت کنند
بدون محبت جدا می شویم
و زنان اطرافش در لباسهای زرد بدن نما صورتها و مچ دستها و سر های خود را نمایان کرده بودند و مردان را بر جنگ با محمد حریص می کردند؛براستی که شما به میل و رغبت اسلام نیاوردید ودر روز فتح مکه فقط و فقط از روی زور و اجبار اسلام آوردید پس محمد شما را اسیر آزاد شده قرار داد و زید برادر من و عقیل برادر علی ابن ابی طالب و عمویشان عباس را مثل آنان قرار داد،و در دل پدرت همچنان خشم و کینه بود پس گفت: به خدا قسم ای پسر ابی کبشه(کنیه ای که به پیامبر (صلّ الله علیه و آله)داده بودند)مدینه را بر علیه تو از سواره و پیاده پر می کنم و بین تو و این دشمنان جدایی می افکنم.محمد در حالی که به مردم اعلام می کرد و می فهماند که از باطن و آنچه که در دل اوست خبر دارد گفت:ای ابا سفیان! الله مرا از شر تو نگه دارد. و محمد برای مردم چنان نمایان می کرد که أحدی بر این منبر با لا نمی رود(به حکومت نمی رسد) مگر من و علی و کسانی از اهل بیتش که به دنبال او می آیند. پس سحرش باطل شد و تلاشش بی نتیجه ماند و ابو بکر بر فراز منبر رفت و من بعد از او بالا رفتم؛و ای بنی امیه امیدوارم شما بعد از من چوبه های طنابهای این (خیمة)خلافت باشید(به حکومت برسید)؛ بدین جهت تو را والی شام کردم و بر تو مُلک آن را مباح کردم وتو را در آن شناساندم تابا گفتار محمد در بارة شما مخالفت کرده باشم. و باکی ندارم که محمد شعر یا نثر بگوید!براستی که او گفته است:به من وحی می شود و از پروردگارم نازل شده:«وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ(اسراء:60)» پس ای بنی امیه پنداشت که آن شجرة ملعونه شما هستید؛پس هر زمان که توانست دشمنی اش را با شما ظاهر کرد،همچنانکه هاشم(جدّ سوم پیامبر (صلّ الله علیه و آله و سلّم)) و بنی هاشم پیوسته دشمنان بنی عبدشمس(جدّ سوم معاویه (لعنه الله) ) بودند.ای معاویه،من با این شرح و بسطی که از جریانات به توکردم،خیرخواه،ناصح و دلسوز تو می باشم و ترسانم از کم طاقتی وکم حوصلگی و کم صبری توکه عجله کنی در آنچه که به تو وصیت کردم و اختیار شریعت و امت محمد را به تو دادم؛ و مخالفت خود را به طعنه یا به شماتت به موت آشکار کنی یا آنچه را می گویند رد کنی یا در انجام آنچه آورده است کوتاهی کنی و هلاک شوی و آنچه من بالا بردم به زیر بکشی و آنچه من ساختم خراب کنی.کاملاً بر حذر باش و هر
زمان که در مسجد محمد داخل شدی و بر منبر او رفتی به ظاهر او را در هر چیزی که آورده است تصدیق کن! با رعیت خود درگیر مشو و اظهار دلسوزی و دفاع از آنها را بنما و نسبت به آنها حلیم و بردبار باش و نسیم عطا و بخشش خود را نسبت به آنها بگستر؛وبر تو باد که بین ایشان اقامة حدود کنی و به آنان چنین نشان مده که حقی از حقوق الهی را واگذار می کنی،واجبی را ناقص مگذار و سنت محمد را تغییر مده که در این صورت امت را بر ما شورانده ای؛ بلکه آنها را از همان محل آرامش و امنیتشان بگیر و به دست خودشان آنان را بکش و با شمشیر خودشان نابودشان ساز! بر آنان ریاست کن اما از جنگ با انان بپرهیز. نرمی کن و از ایشان چیزی کم نگذار.برای آنان در مجلس خود جا بازکن و در محل نشستن خودت احترامشان کن و ایشان را به دست رئیس خودشان به قتل برسان. خوش رویی ات را ظاهر کن و خشمت را فرو خور، و آنها را عفو کن تا تو را دوست داشته باشند و اطاعتت کنند.
بر خودمان و بر تو از حرکت علی و دو فرزندش حسن و حسین ایمن نیستم پس اگر به همرا هی گروهی از امت توانستی با آنان پیکار کنی انجام بده و به کار های کوچک راضی مشو و به کار های بزرگ روکن و وصیت و عهد مرا حفظ کن،آن،آن را پنهان نموده آشکار نکن و امر و نهی مرا امتثال کرده و گوش به فرمانم باش؛ و از مخلفت با من بپرهیز و راه پدرانت را پیش گیر و انتقام خود را بگیر و پیرو آثار پدرانت باش.
پس هرچه بود از پنهان و آشکار برایت بیرون ریختم و مطلب را با این شعر به پایان می برم:
1. ای معاویه!قوم پیامبر کارشان بالا گرفته به خاطر کسی خلق را از بتهایشان جدا کرد
2. میل کردم به دینشان پس مرا به شک انداخت،پس دوری کن از دینی که پشتم به آن شکسته شد
3. اگر فراموش کنم فراموش نمی کنم ولید و شیبه را و عتبه و عاص که در جنگ بدر به زمین افتادند
4. در زیرغلاف قلب سوزشیاز فقرشان است ابوحکم همان شخص کوچک وفقیرشده از فقر.
5. انتقام این مردم را با ظاهر کردن شمشیر های هندی و نیزه های قاطع بگیر.
6. و به گروه مردان شام بپیوند ایشان شیرانند و باقی دربیشه های دشوار.
7. در فاسد کردن دینی که در گذشته برای آورد و پر از سحر و جادو بود سعی کن.
8. و کینه های گذشته را طلب کن در حالی که بدی دینی که تمام بنی نضیر را فرا گرفته آشکار می کنی.
9. جز به وسیلة دینشان به انتقام موفق نمی شوی پس با شمشیر قوم گردنهای قوم بنی عَمرو را جدا کن.
10. به این امید ولایت شام را به تو دادم که تو سزاوار تری که بر گردی به دین حدت صخر.
راوی می گوید:چون عبد الله بن عمر عهد و وصیت پدرش را خواند،به طرف یزید رفت و سر او را بوسید و گفت:ای امیرالمؤمنین،الحمدلله که این خارجی پسر خارجی را کشتی!والله پدرم این چیزهایی برای پدر تو گفت برای من نگفت،والله أحدی از امت محمد به این گونه که نسبت به من محب و راضی باشد نمی بیند .
پس یزید بهترین جائزه و احسانش را به او کرد و او را با احترام بدرقه نمود.پس عبدالله بن عمر از نزد او خندان بیرون آمد.مردو به او گفتند:به تو چه گفت؟ پاسخ داد:سخن راستی گفت،ومن قطعاً دوست داشتم که در این کار با او شریک می بودم!پس به سمت مدینه برگشت و جوابش به هرکه ملاقاتش میکرد همین جواب بود.
و روایت شده است که یزید برای عبد الله بن عمر نامه ای آورد که در آن عهد و وصیت عثمان بن عفان بود و آن از این نامه غلیظ تر و پر خدعه تر و بزرگتر از آن عهدی بود که عمر به معاویه نوشت.پس زمانی که عبدالله بن عمر آن نامة دیگر را خواند،برخاست و سر یزید را بوسید و گفت: الحمدلله که این خارجی پسر خارجی را کشتی!بدان پدرم عمر به من از اسرارش مانند آنچه که به پدرت معاویه نوشته است،نوشته است،و بعد از این روز نمی بینم أحدی از امت و اهل و پیروان محمد را مگر اینکه نسبت به آنها هرگز خیر خواه نباشم.پس یزید گفت:ای پسر عمر!آیا در آن نامه شرح اسرار است؟...
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِِ وَلَعنَةُ اللهِ عَلَی أَعدائِهِم و مُخالِفیهِم و مُعانِدیهِم وَ غاصِبِی حُقُوقِهِم و مُنکِری فَضَائِلِهِم أَجمَعِین مِنَ أَلآنِ إلَی قِیَامِ یَومِ
✅🌹مرد باید خوشتیپ باشه💐❗
حضرت امام محمد باقر علیه السلام
می فرمایند:
«🌹🌺النسآء یحببن
ان یرین الرجل
💞💞💞
فی مثل ما یحب الرجل
ان یری فیه النسآء من الزینة 🌺
💐همان گونه که مردان دوست دارند زینت و آرایش را در زنانشان ببینند،💐
✅💖زنان نیز دوست دارند🌹❤️
زینت و آرایش را
در مردانشان ببینند .»✅
❤️🌺💐
@kalam_maesoumin
💐به ما بپیوندید 🌹
#روانشناسی_روایی
#حدیث
#روایت
#زندگی_عادلانه
#عشق
🔻 تنها عيب #علی (ع) ؟!!!
🔰 ... #حضرت_زهرا_سلام_الله_عليها ميفرمايند: و ما الذي نقموا من أبي الحسن؛
🔹 حضرت زهرا سلاماللهعليها در اين فراز ميفرمايند: علت اينکه عموم مردم از علي عليه السلام حمايت نکردند همين صفات خوب علي بود وگرنه نمي توان هيچ عيبي در علي پيدا کرد.
🔸چه کسي اسلام را از علي عليه السلام بهتر مي شناخت؟ چه کسي براي مردم، براي ضعفا، براي ايتام، براي فقرا و براي بيوهزنان دلسوزتر از علي عليه السلام بود؟ همه ميدانستند که علي نمي توانست اشک يتيم را تحمل کند. ديده بودند که چگونه قنات و نخلستان آباد مي کرد و وقف فقرا مي نمود و خود از آن ها استفاده نميکرد و حتي بارها شده بود خود و فرزندان و اهلبيتش گرسنه ميخوابيدند و مختصر غذايي که داشتند به ديگران مي دادند. ممکن است گفته شود که اين صفات، صفات بسيار خوبي است و هر ملتي که چنين حاکمي داشته باشند به او علاقه مند خواهند شد. پس چرا علي عليهالسلام را کنار گذاشتند؟
🔻بله، مردم علي(ع) را خوب ميشناختند. اما خواص دلشان ميخواست علي(ع) براي آن ها حساب جداگانهاي باز کند، در حالي که علي (ع) اينگونه نبود. او کسي بود که وقتي برادر فقيرش از او تقاضاي سهم بيشتري از بيت المال کرد آهن داغ را به دستش نزديک کرد و عذاب سخت خدا را به او يادآوري کرد. اين بود که ديدند با علي نميشود کنار آمد. حاضر شدند از همه خوبيهاي علي صرفنظر کنند و با کسي عهد و پيمان ببندند که کمي براي آن ها حساب خاص باز کند....
#فاطمیه
@kalam_maesoumin
دعای امیرالمومنین برای تعجیل فرج، کنار پیکر مقدس حضرت زهرا (س)
خدایا در حق فاطمه ظلم شد.
پس انتقامش را بستان که تو بهترین قاضی هستی.
الخصال، جلد ۲، ص ۵۸۵
#امام_زمان
#حضرت_فاطمه
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
امام صادق (علیه السلام) درباره بی توجهی به این قانون الهی (حجاب) می فرماید :
نگاه کردن به [نامحرم] تیری از تیر های زهر آگین شیطان است که تخم گناه را در دل انسان می کارد و همین برای به گمراهی کشیدن صاحبش کافی است. چه بسیار نگاه های کوتاهی که حسرتی طولانی در پی دارند.
#حجاب
『💕』@kalam_maesoumin
امام علی علیهالسلام هنگام دفن حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها چنین با پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله درد دل کردند: سلام بر تو اى رسول خدا(ص)، سلامى از طرف من و دخترت كه هم اكنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسيده است.
اى پيامبر خدا، صبر و بردبارى من با از دست دادن فاطمه(ع) كم شده، و توان خويشتندارى ندارم اما براى من كه سختى جدايى تو را ديده، و سنگينى مصيبت تو را كشيدم، شكيبايى ممكن است، اين من بودم كه با دست خود تو را در ميان قبر نهادم، و هنگام رحلت جان گرامى تو ميان سينه و گردنم پرواز كرد.
همه ما از خداييم و به خدا باز مى گرديم. پس امانتى كه به من سپرده بودى برگردانده شد، و به صاحبش رسيد.
از اين پس اندوه من جاودانه، و شبهايم، شب زنده دارى است، تا آن روز كه خدا خانه زندگى تو را براى من برگزيند.
به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت كه امت تو چگونه در ستمكارى بر او اجتماع كردند، از فاطمه(ع) بپرس، و احوال اندوهناك ما را از او خبر گير، كه هنوز روزگارى سپرى نشده، و ياد تو فراموش نگشته است.
سلام من به هر دوى شما، سلام وداع كننده اى كه از روى خشنودى يا خسته دلى سلامى نمى كند، اگر از خدمت تو باز مى گردم از روى خستگى نيست، و اگر در كنار قبرت مى نشينم از بدگمانى بدانچه خدا صابران را وعده داده نمى باشد.
متن حدیث:
و من خطبة له (ع) رُوِيَ عَنْهُ اءَنَّهُ قالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ النِّساءِ فَاطِمَةَع كَالْمُناجِي بِهِ رَسُولَ اللَّهِ ص عِنْدَ قَبْرِهِ: السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوارِكَ، وَالسَّرِيعَةِ اللَّحاقِ بِكَ، قَلَّ يا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، وَرَقَّ عَنْها تَجَلُّدِي، إِلا اءَنَّ لِي فِي التَّاءَسِّي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ، وَ فادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزِّ، فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ، وَفاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ.
إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ اءُخِذَتِ الرَّهِينَةُ. اءَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ اءَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى اءَنْ يَخْتارَ اللَّهُ لِي دارَكَ الَّتِي اءَنْتَ بِها مُقِيمٌ، وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضافُرِ اءُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِها، فَاءَحْفِها السُّؤ الَ، وَاسْتَخْبِرْها الْحالَ؛ هذا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ.
وَالسَّلامُ عَلَيْكُمَا سَلامَ مُوَدِّعٍ لا قالٍ وَ لا سَئِمٍ، فَإ نْ اءَنْصَرِفْ فَلا عَنْ مَلالَةٍ، وَ إِنْ اءُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنِّ بِما وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ.
«نهجالبلاغه،خطبه193»
#ایام_فاطمیه
#نهج_البلاغه
@kalam_maesoumin
🏴متن وصیتنامه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
بسم الله الرحمن الرحیم
▪️هذا ما اوصت به فاطمة بنت رسول الله اوصت و هی تشهد أن لا إله إلا الله و أن محمد(صلی الله علیه و آله) عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور یا علی! انا فاطمة بنت محمد زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا و الآخرة انت أولی بی من غیری حنطنی و غسلنی و کفنی باللیل و صل علی و ادفنی باللیل و لا تعلم احدا و استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة
📚(بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۱۴).
▪️به نام خداوند بخشنده مهربان
این وصیت نامه فاطمه دخت رسول خداست، در حالی وصیت می کند که شهادت می دهد، خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت فرا خواهد رسید، شکی در آن نیست و خداوند مردگان را زنده وارد محشر می کند. ای علی! من فاطمه دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم، خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری، حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچ کسی را اطلاع نده! به خدا می سپارمت و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود مرا برسان.
🇮🇷صلوات...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
#حضرت_مادر
#فاطمیه
@kalam_maesoumin
₪◤~~~~~☆♥️☆~~~~~◥₪
✔️خواندن مداوم دعای غریق✔️
☑️درباره حضرت مهدی (علیه السلام) دعاهای زیادی سفارش شده است که یکی از مهم ترینِ این ادعیه، دعای غریق است.
❤️ امام صادق (علیه السلام)فرمودند:
👈به زودی شُبهه ای برای شما رخ می دهد و بدون نشانه ی هدایت و امامی که دیده شود می مانید. در این زمان کسی نجات پیدا نمی کند مگر این که "دعای غریق" را بخواند و فرمودند #بگویید: يَا_اللَّهُ_يَا_رَحْمَانُ_يَا_رَحِيمُ_يَا_مُقَلِّبَ_الْقُلُوبِ_ثَبِّتْ_قَلْبِي_عَلَى_دِينِكَ.
📚 کمال الدین ، ج۲ ، ص۳۵۲
☑️ سفارش شده در دوره #آخرالزمان ، برای در امان ماندن از فتنه ها، «دعای غریق» زیاد خوانده شود
@kalam_maesoumin
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
أیُّما رَجُلٍ رَضِیَ بِتَزَیُّنِ امرَأَتِهِ وتَخرُجُ مِن بابِ دارِها، فَهُو دَیّوثٌ، ولا یَأثَمُ مَن یُسَمّیهِ دَیّوثا. وَالمَرأَهُ إذا خَرَجَت مِن بابِ دارِها مُتَزَیِّنَهً مُتَعَطِّرَهً وَالزَّوجُ بِذاکَ راضٍ، بُنِیَ لِزَوجِها بِکُلِّ قَدَمٍ بَیتٌ فِی النّارِ.
هر مردی که زنش آرایش کند و از منزل خارج شود دیوث است و هرکس او را دیوث بنامد گناهکار نیست. و هر زنی که زینت کرده و خوشبو از منزل خارج شود وشوهرش بدان امر راضی باشدخدا در مقابل هر قدمی که برمیدارد برای شوهرش خانهای دردوزخ بناخواهد کرد. (جامع الأخبار(للشعیری)، ص:۱۵۸ )
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
#زن_عفت_افتخار
#حجاب_من_افتخار_من
#حجاب
@kalam_maesoumin
🍑 #امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
🍉 وَ قَالَ (عليه السلام): إِذَا كَانَتْ لَكَ إِلَي اللَّهِ سُبْحَانَهُ حَاجَةٌ فَابْدَأْ بِمَسْأَلَةِ الصَّلَاةِ عَلَي رَسُولِهِ (صلي الله عليه وآله)ثُمَّ سَلْ حَاجَتَكَ فَإِنَّ اللَّهَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُسْأَلَ حَاجَتَيْنِ فَيَقْضِيَ إِحْدَاهُمَا وَ يَمْنَعَ الْأُخْرَي
🍏 صلوات بر پیامبر :
و درود خدا بر او فرمود: هرگاه از خدای سبحان درخواستی داری، ابتدا بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله درود بفرست، سپس حاجت خود را بخواه، زیرا خدا بزرگوارتر از آن است كه از دو حاجت درخواست شده، یكی را برآورد و دیگری را باز دارد.
📚 #نهج_البلاغه ، #حکمت ۳۶۱
قسمت اول
[متن خطبه]
[ستایش پروردگار]
أَلْحَمْدُ للهِ عَلَی ما أَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلَی مَا أَلْهَمَ
خدا را بر نعمت هایش سپاس می گویم و بر توفیقاتش شکر می کنم
و بر مواهبی که ارزانی داشته، ثنا می خوانم؛ بر نعمت های گسترده ای که از آغاز به ما داده
و بر مواهب بی حسابی که به ما احسان فرموده و بر عطایای پی در پی که همواره ما را مشمول آن ساخته؛
نعمت هایی که از شماره و احصا بیرون است
و بخاطر گستردگی در بستر زمان هرگز قابل جبران نیست و انتهای آن از ادراک انسان ها خارج است.
بندگان را برای افزایش و استمرار این مواهب به شکر خویش فراخوانده
و خلایق را برای تکمیل آن به ستایش خود دعوت نموده
و آنان را برای بدست آوردن همانند آنها تشویق فرموده [است].
و من شهادت می دهم که معبودی جز خداوند یکتا نیست. بی مثال است و شریک و مانند ندارد.
این سخنی است که روح آن اخلاص است
و قلوب مشتاقان با آن گره خورده و آثار آن در افکار پرتوافکن شده [است].
خدایی که رؤیتش با چشم ها غیر ممکن است،
و بیان اوصافش با این زبان، محال، و درک ذات مقدّسش برای عقل و اندیشه ها ممتنع است.
موجودات جهان هستی را ابداع فرمود، بی آن که چیزی پیش از آن وجود داشته باشد
و همه آنها را ایجاد کرد، بی آن که الگو و مثالی قبل از آن موجود باشد.
آنها را به قدرتش تکوین نمود و به اراده اش خلق کرد،
بی آن که به آفرینش آنها نیاز داشته باشد،
یا فایده ای از صورت بندی آنها عائد ذات پاکش شود.
جز این که می خواست حکمتش را از این طریق آشکار سازد
و مردم را به اطاعتش دعوت کند. قدرت بی پایان خود را از این دریچه نشان دهد.
خلایق را به عبودیت خود رهنمون گردد.
و دعوت پیامبرانش را از طریق هماهنگی تکوین و تشریع قوّت بخشد.
سپس برای اطاعتش پاداش ها مقرّر فرموده و برای معصیتش کیفرها،
تا بندگان را بدینوسیله از خشم و انتقام و عذاب خویش رهایی بخشد
و به سوی باغ های بهشت و کانون رحمتش سوق دهد
#ایام_فاطمیه
@kalam_maesoumin
قسمت دوم
[سخن فاطمه (س) در وصف پیامبر (ص)]
وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَبِی مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ،
و گواهی می دهم که پدرم محمّد (صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده اوست؛
پیش از آن که او را بفرستد، برگزید؛
و پیش از آن که او را بیافریند، برای این مقام نامزد فرمود
و قبل از بعثتش او را انتخاب نمود،
(در آن روز که بندگان در عالم غیب پنهان بودند و در پشتِ پرده های هول انگیز نیستی، پوشیده
و به آخرین سر حدّ عدم مقرون بودند).
این، بخاطر آن صورت گرفت که خداوند از آینده آگاه بود
و به حوادث جهان احاطه داشت و مقدرات را به خوبی می دانست.
او را مبعوث کرد تا فرمانش را تکمیل کند،
و حکمش را اجرا نماید و مقدرات حتمی اش را نفوذ بخشد.
هنگامی که مبعوث شد، امّت ها را مشاهده کرد که مذاهب پراکنده ای را برگزیده اند؛
گروهی بر گِرد آتش طواف می کنند و گروهی در برابر بت ها سر تعظیم فرود آورده اند
و با این که با قلبِ خود خدا را شناخته اند، او را انکار می کنند.
خداوند به نور محمّد (صلی الله علیه و آله) ظلمت ها را برچید
و پرده های ظلمت را از دل ها کنار زد
و ابرهای تیره و تار را از مقابل چشم ها برطرف ساخت.
او برای هدایت مردم قیام کرد،
و آنها را از گمراهی و غوایت رهایی بخشید و چشمهایشان را بینا ساخت
و به آیین محکم و پابرجای اسلام رهنمون گشت
و آنها را به راه راست دعوت فرمود.
سپس خداوند او را با نهایت محبّت و اختیار خود و از روی رغبت و ایثار قبض روح کرد.
سرانجام او از رنج این جهان آسوده شد
و هم اکنون در میان فرشتگان و خشنودی پروردگار غفّار
و در جوار قرب خداوند جبّار قرار دارد.
درود خدا بر پدرم پیامبر (صلی الله علیه و آله)، امین وحی
و برگزیده او از میان خلایق باد
و سلام بر او و رحمت خدا و برکاتش.
قسمت سوم
[قرآن، قانون قوم برگزیده]
سپس رو به اهل مجلس کرد
(و مسئولیت سنگین مهاجران و انصار را بر شمرد) و فرمود: شما (ای بندگان خدا!)
مسئولان امر و نهی پروردگار و حاملان دین و وحی او هستید
و نمایندگان خدا بر خویشتن و مبلّغان او به سوی امّت ها می باشید.
پاسدار حق الهی در میان شما و حافظ پیمان خداوند که در دسترس همه شماست
و آنچه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعد از خود درمیان امت به یادگار گذارده؛
و قرآن صادق و نور آشکار
و روشنایی پر فروغ است.
کتابی که دلایلش روشن، باطنش آشکار،
ظواهرش پر نور و پیروانش پر افتخار.
کتابی که عاملان خود را به بهشت فرا می خواند و مستمعینش را به ساحل نجات رهبری می کند.
از طریق آن به دلایل روشن الهی می توان نائل گشت
و تفسیر واجبات او را دریافت و شرح محرمات را در آن خواند
و براهین روشن و کافی را بررسی کرد
و دستورات اخلاقی و آنچه مجاز و مشروع است، در آن مکتوب یافت.
سپس افزود: خداوند «ایمان» را سبب تطهیر شما از شرک قرار داده [است]
و «نماز» را وسیله پاکی از کبر و غرور.
«زکات» را موجب تزکیه نفس
و نموّ روزی. «روزه» را عامل تثبیت اخلاص.
«حجّ» را وسیله تقویت آیین اسلام.
«عدالت» را مایه هماهنگی دل ها.
«اطاعت» ما را باعث نظام ملت اسلام. و «امامت» ما را امان از تفرقه و پراکندگی.
«جهاد» را موجب عزّت اسلام.
«صبر و شکیبایی» را وسیله ای برای جلب پاداش حق.
«امر به معروف» را وسیله ای برای اصلاح توده های مردم.
«نیکی به پدر و مادر» را موجب پیشگیری از خشم خدا. «صله رحم» را وسیله افزایش جمعیّت و قدرت.
«قصاص» را وسیله حفظ نفوس.
«وفای به نذر» را موجب آمرزش.
«جلوگیری از کم فروشی» را وسیله مبارزه با کمبودها.
«نهی از شرابخواری» را سبب پاکسازی از پلیدی ها.
«پرهیز از تهمت و نسبت های ناروا» را حجابی در برابر غضب پروردگار.
«ترک دزدی» را برای حفظ عفت نفس.
و «تحریم شرک» را برای اخلاص بندگی و ربوبیت حق.
اکنون که چنین است، تقوای الهی پیشه کنید و آنچنان که شایسته مقام اوست، از مخالفت فرمانش بپرهیزید
و تلاش کنید که مسلمان از دنیا بروید.
خدا را در آنچه امر یا نهی فرموده، اطاعت کنید
و راه علم و آگاهی را پیش گیرید
چرا که از میان بندگان خدا تنها عالمان و آگاهان از او می ترسند و احساس مسئولیت می کنند.
قسمت چهارم
آنگاه فرمود: اى مردم! بدانید که من فاطمه و پدرم محمد است، آنچه ابتدا گویم در پایان نیز میگویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمى در آن نیست، پیامبرى از میان شما برانگیخته شد که رنجهاى شما بر او گران آمده و دلسوز بر شما است، و بر مؤمنان مهربان و عطوف است.
پس اگر او را بشناسید میدانید که او در میان زنانتان پدر من بوده، و در میان مردانتان برادر پسر عموى من است، چه نیکو بزرگوارى است آنکه من این نسبت را به او دارم.
رسالت خود را با انذار انجام داد، از پرتگاه مشرکان کنارهگیرى کرده، شمشیر بر فرقشان نواخت، گلویشان را گرفته و با حکمت و پند و اندرز نیکو بسوى پروردگارشان دعوت نمود، بتها را نابود ساخته، و سر کینهتوزان را مىشکند، تا جمعشان منهزم شده و از میدان گریختند.
حَتَّى تَفَرََّى اللَّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ اَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، و نَطَقَ زَعیمُالدّینِ، وَ خَرَسَتْ شَقاشِقُ الشَّیاطینِ، وَ طاحَ وَ شیظُ النِّفاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَ الشَّقاقِ، وَ فُهْتُمْ بِکَلِمَةِ الْاِخْلاصِ فی نَفَرٍ مِنَ الْبیضِ الْخِماصِ. وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قُبْسَةَ الْعِجْلانِ، وَ مَوْطِیءَ الْاَقْدامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتاتُونَ الْقِدَّ، اَذِلَّةً خاسِئینَ، تَخافُونَ اَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ، فَاَنْقَذَکُمُ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتی، وَ بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ، وَ ذُؤْبانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْکِتابِ. کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها، فَلا یَنْکَفِیءُ حَتَّى یَطَأَ جِناحَها بِأَخْمَصِهِ، وَ یَخْمِدَ لَهَبَها بِسَیْفِهِ، مَکْدُوداً فی ذاتِ اللَّهِ، مُجْتَهِداً فی اَمْرِ اللَّهِ، قَریباً مِنْ رَسُولِاللَّهِ، سَیِّداً فی اَوْلِیاءِ اللَّهِ، مُشَمِّراً ناصِحاً مُجِدّاً کادِحاً، لا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةَ لائِمٍ.وَ اَنْتُمَ فی رَفاهِیَّةٍ مِنَ الْعَیْشِ، و ادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، وَ تَتَوَکَّفُونَ الْاَخْبارَ، وَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ.
تا آن گاه که صبح روشن از پرده شب برآمد، و حق نقاب از چهره برکشید، زمامدار دین به سخن درآمد، و فریاد شیطانها خاموش گردید، خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گرههاى کفر و تفرقه از هم گشوده گردید، و دهانهاى شما به کلمه اخلاص باز شد، در میان گروهى که سپیدرو و شکم به پشت چسبیده بودند.
قسمت پنجم
فاطمه (س) جایگاه مهاجران و انصار را باز می شناساند]
آری، شما در آن روز بر لب پرتگاه آتش دوزخ قرار داشتید
و از کمی نفرات همچون جرعه ای برای شخص تشنه
و یا لقمه ای برای گرسنه و یا شعله آتشی برای کسی که شتابان به دنبال آتش می رود، بودید
و زیر دست و پاها له می شدید! در آن ایّام آب نوشیدنی شما متعفن و گندیده بود
و خوراکتان برگ درختان! ذلیل و خوار بودید
و پیوسته از این می ترسیدید که دشمنان زورمند شما را بربایند و ببلعند!
اما خداوند تبارک و تعالی شما را به برکت محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد،
بعد از آن همه ذلّت و خواری و ناتوانی نجات بخشید.
او با شجاعان درگیر شد و با گرگ های عرب و سرکشان یهود و نصاری پنجه درافکند.
ولی هر زمان آتش جنگ را برافروختند، خدا آن را خاموش کرد
و هر گاه شاخ شیطان نمایان می گشت و فتنه های مشرکان دهان می گشود،
پدرم برادرش علی (علیه السلام) را در کام آنها می افکند و آنها را بوسیله او سرکوب می نمود
و او هرگز از این مأموریت های خطرناک باز نمی گشت، مگر زمانی که سرهای دشمنان را پایمال می کرد
و آتش جنگ را با شمشیرش خاموش می نمود
او (علی «علیه السلام») در راه خشنودی خدا متحمّل رنج و سختی گردید
و در راه انجام دستورات الهی تلاش می نمود
و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزدیک و سیّد و سالار اولیای خدا بود.
او همیشه آماده (فعالیت) و خیرخواه مردم بود و با جدیت و زحمت تلاش می نمود
و این در حالی بود که شما در رفاه و خوشگذرانی، آسایش،
نعمت و امنیت بسر می بردید و انتظار می کشیدید که برای ما (اهل بیت «علیهم السلام») حوادث ناگوار
پیش آید و توقّع شنیدن اخبار (بد درباره ما) داشتید
و هنگام جنگ عقب نشینی می کردید و از نبرد فرار می کردید!
قسمت ششم
[فاطمه (س) خیانت مهاجران و انصار را در «سقیفه» گوشزد می کند]
اما هنگامی که خداوند سرای پیامبران را برای پیامبرش برگزید
و جایگاه برگزیدگانش را منزلگاه او ساخت،
ناگهان کینه های درونی و آثار نفاق در میان شما ظاهر گشت
و پرده دین کنار رفت.
گمراهان به صدا درآمدند و گمنامان فراموش شده، سر بلند کردند.
نعره های باطل برخاست
و در صحنه اجتماع شما به حرکت درآمدند.
شیطان سرش را از مخفیگاه خود بیرون کرد و شما را به سوی خود دعوت نمود
و شما را آماده پذیرش دعوتش یافت و منتظر فریبش!
سپس شما را دعوت به قیام کرد و سبکبار برای حرکت یافت!
شعله های خشم و انتقام را در دل های شما برافروخت و آثار غضب در شما نمایان گشت
و همین امر سبب شد بر غیر شتر خود علامت نهید و سرانجام به غصب حکومت پرداختید .
در حالی که هنوز چیزی از رحلت پیامبر نگذشته بود، زخم های مصیبت ما وسیع
و جراحات قلبی ما التیام نیافته
و هنوز پیامبر (صلی الله علیه و آله) به خاک سپرده نشده بود، بهانه شما این بود که «می ترسیم فتنه ای برپا شود!»
و چه فتنه ای از این بالاتر که در آن افتادید؟ و همانا دوزخ به کافران احاطه دارد.
چه دور است این کارها از شما!
راستی چه می کنید؟ و به کجا می روید؟
با این که کتاب خدا قرآن در میان شماست، همه چیزش پر نور،
نشانه هایش درخشنده، نواهی اش آشکار،
اوامرش واضح، اما شما آن را پشت سر افکنده اید!
آیا از آن روی برتافته اید؟ یا به غیر آن حکم می کنید؟
آه که ستمکاران جانشین بدی را برای قرآن برگزیدند
و هر کس آیینی غیر از اسلام را انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد
و در آخرت از زیانکاران است.
آری، شما ناقه خلافت را در اختیار گرفتید، حتی این اندازه صبر نکردید که رام گردد
و تسلیمتان شود،
ناگهان آتش فتنه ها را برافروختید
و شعله های آن را به هیجان درآوردید
و ندای شیطان اغواگر را اجابت نمودید
و به خاموش ساختن انوار تابان آیین حق
و از میان بردن سنّت های پیامبر پاک الهی پرداختید.
به بهانۀ گرفتن کف از روی شیر، آن را به کلی تا ته مخفیانه نوشیدید.
(ظاهراً سنگ دیگران را به سینه می زدید، اما باطناً در تقویت کار خود بودید).
برای منزوی ساختن خاندان و فرزندان او به کمین نشستید.
ما نیز چاره ای جز شکیبایی ندیدیم؛ همچون کسی که خنجر بر گلوی او
و نوک نیزه بر دل او نشسته باشد!
قسمت هفتم
[فاطمه (س) و فدک]
وَ أَنْتُمْ الْآنَ تَزْعَمُونَ أَنْ لَا إرْثَ لَنَا؟
عجب این که شما چنین می پندارید که خداوند ارثی برای ما قرار نداده و ما از پیامبر (صلی الله علیه و آله) ارث نمی بریم!
أَ فَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ تَبْغُونَ؟
آیا از حکم جاهلیّت پیروی می کنید؟
(وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ حُکْماً لِقَوْم یُوقِنُونَ)؟ [118]أَ فَلَا تَعْلَمُونَ؟
چه کسی حکمش از خدا بهتر است برای آنها که اهل یقینند؟ آیا شما این مسائل را نمی دانید؟
بَلَی تَجَلّی لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضّاحِیَةِ أَنِّی ابْنَتُهُ أَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ
آری، می دانید و همچون آفتاب برای شما روشن است که من دختر اویم. شما ای مسلمانان!
أَ اُغْلَبُ عَلی إرْثِیه؟
آیا باید ارث من به زور گرفته شود؟
قسمت هشتم
[استشهاد فاطمه (س) از قرآن برای ابوبکر درباره فدک]
ای فرزند ابی قُحافه! به من پاسخ ده!
آیا در قرآن است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارثی نبرم؟
چه سخن ناروایی!
آیا عمداً کتاب خدا را ترک گفتید و پشتِ سر افکندید؟
در حالی که می فرماید: «و سلیمان وارث داود شد»
و در داستان یحیی بن زکریا می گوید:
«(خداوندا!) تو از نزد خود جانشینی به من ببخش که وارث من و دودمان یعقوب باشد»
و نیز می فرماید: «و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در احکامی که خدا مقرّر داشته، (از دیگران) سزاوارترند»
و نیز می گوید: «خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش می کند
که سهم (میراث) پسر به اندازه سهم دو دختر باشد»
و نیز فرموده: «اگر کسی مالی از خود بگذارد، برای پدر و مادر و نزدیکان بطور شایسته وصیت کند. این حقی است بر پرهیزکاران».
شما چنین پنداشتید که من هیچ بهره و ارثی از پدرم ندارم؟
و هیچ نسبت و خویشاوندی در میان ما نیست؟! آیا خداوند آیه ای مخصوص شما نازل کرده است
که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا می گویید: پیروان دو مذهب از یکدیگر ارث نمی برند،
و من با پدرم یک مذهب نداریم؟
یا این که شما به عام و خاص قرآن از پدرم و پسر عمویم آگاهترید؟
حال که چنین است، پس بگیر آن ارث مرا که همچون مرکب آماده و مهار شده، آماده بهره برداری است و بر آن سوار شو.
ولی بدان در قیامت تو را دیدار می کند (و بازخواست می نماییم).
پس در آن روز چه جالب است که داور، خداست
و مدّعی تو، محمّد (صلی الله علیه و آله)،
و موعدِ داوری، رستاخیز و در آن روز باطلان زیان خواهند دید.
اما پشیمانی به حال شما سودی نخواهد داشت!
و (بدانید) «هر چیزی که خداوند به شما داده سرانجام قرارگاهی دارد و در موعد خود انجام می گیرد و بزودی خواهید دانست»
«چه کسی عذاب خوار کننده به سراغش خواهد آمد و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد.
قسمت نهم
[فاطمه (س) انصار را درباره «فدک» سرزنش می کند]
سپس بانوی اسلام گروه انصار را مخاطب ساخته
با آهنگی رسا و محکم و کوبنده ادامه سخن داد و چنین فرمود: ای جوانمردان
و ای بازوان توانمند ملت و یاران اسلام!
این نادیده گرفتن حق مسلم من از سوی شما چیست؟
این چه تغافلی است که در برابر ستمی که بر من وارد شده نشان می دهید؟!
آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، «پدرم» نمی فرمود: «احترام هر کس را در مورد فرزندان او باید نگاه داشت؟»
چه زود اوضاع را دگرگون ساختید
و چه با سرعت به بیراهه گام نهادید،
با این که توانایی بر احقاق حق من
و هر کس به عقب بازگردد، هرگز به خداوند ضرری نمی زند
و خداوند بزودی شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد».
قسمت دهم
[فاطمه (س) انصار را به «قیام» فرامی خواند]
عجبا! ای فرزندان «قَیله»!
آیا ارث من باید پایمال گردد و شما آشکارا می بینید و می شنوید
و در جلسات و مجمع شما این معنا گفته می شود
و اخبارش به خوبی به شما می رسد و باز هم خاموش نشسته اید؟!
با این که دارای نفرات کافی و تجهیزات و نیروی وسیع و سلاح و سپر هستید،
دعوت مرا می شنوید و لبیک نمی گویید؟
و فریاد من در میان شما طنین افکن است و به فریاد نمی رسید؟
با این که شما در شجاعت زبانزد می باشید.
در خیر و صلاح معروفید
و شما برگزیدگان اقوام و قبائل هستید.
با مشرکان عرب پیکار کردید و رنج ها و محنت ها را تحمل نمودید
شاخ های گردنکشان را درهم شکستید و با جنگجویان بزرگ دست و پنجه نرم کردید
و شما بودید که پیوسته با ما حرکت می کردید و در خط ما قرار داشتید.
دستورات ما را گردن می نهادید و سر بر فرمان ما داشتید،
تا آسیای اسلام بر محور وجود خاندان ما به گردش درآمد
و شیر در پستان مادر روزگار فزونی گرفت.
نعره های شرک در گلوها خفه شد و شعله های دروغ فرو نشست.
آتش کفر خاموش گشت
و دعوت به پراکندگی متوقف شد
و نظام دین محکم گشت.
پس چرا بعد از آن همه بیانات قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله) امروز حیران مانده اید؟
چرا حقایق را بعد از آشکار شدن مکتوم می دارید و پیمان های خود را شکسته اید
وَ أَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الإیمَانِ؟
و بعد از ایمان راه شرک پیش گرفته اید؟
(أَ لَا تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَّکَثُوا أَیْمَانَهُمْ
«آیا با گروهی که پیمان های خود را شکستند
وَ هَمُّوا بِإخْرَاجِ الرَّسُولِ
و تصمیم به اخراج پیامبر (صلی الله علیه و آله) گرفته اند، پیکار نمی کنید؟
وَ هُمْ بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّة أَ تَخْشَوْنَهُمْ
در حالی که آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند. آیا از آنها می ترسید؟
فَاللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ)
با این که خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید».
برخی از خواص و معجزه سوره حمد
رسیدن به آرزوها و حاجت ها
امام علی علیه السلام فرموده است:اگر رزق و روزی و ثروت زیادی می خواهی و دوست داری از هر بنده و آزادی بی نیاز باشی و به زودی به آرزوهایت برسی و از غل و غش و حیله در امان باشی؛ پس فاتحة الکتاب را بخوان که اسرار عجیبی در ان نهفته است.سوره حمد را در پنج نوبت صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا برای رسیدن به آرزوها و حاجت ها 100 مرتبه بخوانید.
معجزه سوره حمد
معجزه سوره حمد در رسیدن به آرزوها
برطرف شدن تب
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:هر کس، با ایمان سوره مبارکه فاتحه را چهل بار بر قدح آب با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند و آن آب را بر روی کسی که تب دارد بپاشد، تب از او زایل می شود.
افزایش نور چشم
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:چون کسی را درد چشم باشد یا در بینایی او ضعفی باشد در اول ماه چون هلال ماه را ببیند دست بر چشم خود بنهد و سوره فاتحه را 10 بار با نیت خالص و توجه به معنی آن بخواند و در آخر سوره مبارکه توحید را 3بار بخواند بعد از آن 7بار بگوید:یا ربِّ قَوِّ بَصَری.
سپس بگوید:اللهم اکف انت الکافی، اللهم عاف انت المعافی. درد چشم و ضعف بینایی به صحت مبدل می گردد.
برکت و گشایش روزی
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم فرموده است:هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، سوره حمد و توحید را قرائت نماید خداوند فقر را از خانه او دور کرده و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند که به همسایگانش نیز می رسد.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود
حضرت امام صادق علیه السلام فرموده است:هرکس سوره حمد را قرائت کند، به لطف و عنایت الهی، درهای خیر دنیا و آخرت به روی او گشوده خواهد شد.
خواص سوره حمد
خواص سوره حمد برای افزایش رزق و روزی
نماز برای برآورده شدن حاجت و مشکل گشا
برای برآورده شدن حاجت ، بهتر است دو رکعت نماز و در هر رکعت 19 مرتبه بعد از بسم الله الرحمن الرحیم ، سوره حمد را بخوانید . بعد از اتمام نماز 786 مرتبه آیه بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده می شود.
جهت عزت و شخصیّت و حفظ آبرو
از روز جمعه سوره مبارکه حمد را هر روز 41 مرتبه تا 41 روز بخوانید و بعد از تمام شدن بلافاصله 13 بار این دعا را بخوانید:یا مُفَتِّحُ فَتَّح یامُفَرِّجُ فَرَّج یامُسَبِّبُ سَبَّب یامُیَسِّرُ یَسَّریامُسَهِّلُ سَهَّل یا مُتَمِّمُ تَمَّم برحمتک یا ارحم الراحمین .
درمان بیماری ها
امام صادق فرمود:کسی که سوره حمد او را شفا نبخشد، چیزی او را شفا نمی بخشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:سوره حمد بر هیچ دردی خوانده نشد، مگر اینکه دردش آرام می گیرد.
اما صادق فرمود:چنانچه بر مردهای 70 بار سوره حمد خواندید و زنده شد تعجب نکنید.
رفع مسمومیت
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم فرمود:«سوره حمد مایه شفای مسمومیت است»
سوره حمد را بر آبی بخوانید و به بیمار بنوشانید .
سوره حمد را نوشته و آن را بشویید و آب به دست آمده به بیمار مسموم بدهید.
عجایب سوره حمد
معجزه سوره حمد برای شفای مریض
ثواب قرائت سوره حمد :
امام صادق علیه السلام فرمودند:سوره ی حمد سوره ای است که ابتدایش حمد خدا و وسطش اخلاص و آخرش دعا است.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود:از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود:ای محمد به تو هفت آیه از مثانی و قرآن عظیم داده ایم. پس فاتحه الکتاب را جدا کرد و بر من منت گذاشت آن را در برابر قرآن عظیم قرار داد.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود.
از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود:به تحقیق خدای متعال به من گفته:ای محمد به تو هفت آیه از مثانی و قرآن عظیم داده ایم. پس فاتحه الکتاب را جدا کرد و بر من منت گذاشت آن را در برابر قرآن عظیم قرار داد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:اگر سوره حمد را در یک کفه میزان و باقی سوره های قرآن را در کفه دیگر قرار دهند، سوره حمد هفت برابر سنگین تر است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:هرکس سوره حمد را قرائت کند خداوند به عدد خواندن تمام کتاب هایی که از آسمان نازل شده به او ثواب و پاداش عنایت می فرماید.
رسول اکرم در می فرماید:هر مسلمانی سوره حمد را بخواند، پاداش او به اندازه کسی است که دو سوم قرآن را خوانده و گویی به هر فردی از مردان و زنان مؤمن هدیه ای فرستاده است . در روایت دیگری آمده است :"گویا همه قرآن را خوانده است ."
﴿ سوره الفاتحه -سوره ۱- تعداد آیه۷﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾ اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿۶﴾ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿۷﴾
سوره حمد
تعداد آیات: 7 آیه
مکی یا مدنی: مکی
نام های دیگر سوره: فاتحة الکتاب، ام الکتاب، ام القرآن، سبع المثانی، وافیه، شافیه، کافیه، صلوة، حمد، ...
فضائل سوره حمد
عن امیر المومنین علیه السلام عن الرسول صلی الله علیه واله و سلم ان الله تعالی قال لی یامحمد «و لقد اتیناک سبعا من المثانی و القران العظیم» .فافرد الامتنان علی بفاتحه الکتاب و جعلها بازاء القران و ان فاتحه الکتاب اشرف ما فی کنوز العرش. وان الله عز و جل خص محمدا و شرفه بها و لم یشرک معه فیها احدا من انبیاءه ما خلا سلیمان فانه اعطاه منها « بسم الله الرحمن الرحیم» حکی عن بلقیس حین قالت «انی القی الی کتاب کریم انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم.» الا فمن قراها معتقدا لموالاة محمد و اله الطیبین. منقادا لامرها مومنا بظاهرها و باطنها.اعطاه الله بکل حرف منها افضل من الدنیا و ما فیها و من اصناف اموالها و خیراتها.ومن استمع الی قاری یقرأها کان له قدر ما للقاری . فلیستکثر احدکم من هذا الخیر المعرض لکم فانه غنیمه لا یذهبن اوانه فتبقی فی قلوبکم الحسرة.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: از پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که فرمود: به تحقیق خدای متعال به من گفته: ای محمد به تو هفت آیه از مثانی و قرآن عظیم داده ایم. پس فاتحه الکتاب را جدا کرد و بر من منت گذاشت آن را در برابر قرآن عظیم قرار داد». و به تحقیق فاتحه الکتاب بهترین چیزی است که در گنج های عرش است و خدای عزوجل این سوره را به طور اختصاصی به محمد داد و بدین سبب او را با عزت کرد و هیچ یک از پیغمبرانش را با او در این فضیلت شریک نکرده ست به جز سلیمان که خدای تعالی به او «بسم الله الرحمن الرحیم» را از فاتحه الکتاب داده است و از بلقیس حکایت کرده که گفت: به درستی که نوشته ای عزیز و گرامی از سلیمان به من رسیده است و نوشته این است که هر کس «بسم الله الرحمن الرحیم» را بخواند و به محمد و دوستی اهل بیت او اعتقادداشته باشد و ایمان قلبی و ظاهری به ایشان داشته باشد خداوند به ازای هر حرفی که از آن سوره پاداش و ثوابی بهتز از دنیا و انچه از مال ها و خوبی ها در آن است به او می دهد و کسی که به صوت خواننده این سوره گوش دهد ثوابش مانند کسی است که این سوره را می خواند پس هر یک از شما باید بسیار کوشش کند تا ین ثواب و پاداش را به دست آورد که غنیمیتی است که نباید از آن گذشت تا حسرت و افسوس آن بماند.
تفسیر البرهان ج1 ص104
عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم: فضل السورة الحمد کفضل حملة العرض، من قرأها اعطاه الله ثواب حملة العرش.
مستدرک الوسائل ج4 ص330
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود.
قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: من قرأها فاتحة الکتاب اعطاه الله من الاجر بعدد کل کتب انزل من السماء قرأها و ثوابها.
الاختصاص ص39
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هرکس سوره حمد را قرائت کند خداوند به عدد خواندن تمام کتابهایی که از آسمان نازل شده به او ثواب و پاداش عنایت می فرماید.
عن ابن عباس قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: فاتحة الکتاب تعدل ثلث القران.
مستدرک الوسائل ج4 ص331
ابن عباس از پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله وسلم» نقل کرده است که: سوره حمد دو سوم قرآن کریم است.
عن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم انه قال: لو ان فاتحة الکتاب وضعت فی کفة المیزان و وضع القرآن فی کفة ارجحت فاتحة الکتاب سبع مرات.
مستدرک الوسائل ج4 ص330
در روایتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: اگر سوره حمد را در یک کفهٔ میزان و باقی سوره های قرآن را در کفهٔ دیگر قرار دهند، سوره «حمد» هفت برابر سنگین تر است.
قال رسول الله صلی الله علیه وآله سلم: أیما مسلم قرد فاتحة الکتاب اعطی من الاجر کانما قرأ ثلثی القرآن و اعطی من الاجر کانما تصدق علی کل مومن و مؤمنة.
مجمع البیان ج1 ص36
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم: هر مسلمانی که سوره حمد را قرائت نماید، اجری مانند قرائت دو سوم قرآن به او عطا می شود، و نیز اجری مانند صدقه بر مردان و زنان مومن عنایت می شود.
اذا ما کنت ملتمسا لرزق و نجح القصد من عبد و حر و تظفر بالذی تهوی سریعا و تامن من مخالفة و عذر ففاتحة الکتاب فان فیها لما املت سرا ای سر فلازم درسها عقبی عشاء و فی صبح و ظهر ثم عصر و لازمها بمغرب کل لیل الی التسعین تتبعها بعشر تنل ما شئت من عز و جاه و عظم مهابة و علو قدر و عز و لا تغیره اللیالی بحادثة من النقصان تجری و توفیق و افراح دوما و تامن من نکاله کل شر و لا تحتج الی احد بشی ء فلا تفجع بمکروه و ضرّ و من جوع و فانک ان فعلت اتاک آت بما یغنیک عن زید و عمرو.
مجمل ترجمه این عبارت شریف این است:
«اگر رزق و روزی و ثروت زیادی می خواهی و دوست داری از هر بنده و آزادی بی نیاز باشی و به زودی به آرزوهایت برسی و از غل و غش و حیله در امان باشی؛ پس «فاتحة الکتاب» را بخوان که اسرار عجیبی در ان نهفته است. برای رسیدن به آرزوها و حاجت هایت، این سوره را در پنج نوبت(صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا) 100 مرتبه تلاوت کن.
پس ٱنچه که از عزت و مقام و حرمت می خواهی، به ٱن می رسی، و ٱن عزّتی که هیچ وقت تغییر و با حادثه های زمان کاستی پیدا نمی کند و نیز توفیق و خوشحالی مداوم به تو می رسد و از همه شرها و ناراحتی ها و ضررها در امانی. هیچ وقت تو را گرسنگی و برهنگی و جدایی یار نمی رسد، و هیچ کس به تو برای امر و نهی مسلط نمی شود، و در حفظ الهی هستی و به ٱرزوهایت در زندگی می رسی.پس اگر این ختم را همیشه ادامه دادی، شخصی به عنایت الهی به سوی تو می ٱید و تو را از دیگران بی نیاز می کند.
قرآن درمانی روحی و جسمی، ص 66 به نقل از شمس المعارف الکبری
2) نماز عجیب و مشکل گشا
اگر کسی به نیت قضای حاجت دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت 19 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و بعد از ان سوره حمد را تلاوت نماید و بعد از تمام شدن نماز 786 مرتبه آیه بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده خواهد شد. انشاءالله.
قرآن درمانی روحی و جسمی 67به نقل از شمس المعارف الکبری
3) جهت عزت و شخصیّت و حفظ آبرو
در روز جمه شروع کند تا 41 روز، و هر روز 41 مرتبه سوره مبارکه حمد را بخواند و بعد از اتمام بلافاصله 13 بار این دعا را بخواند:
« یا مُفَتِّحُ فَتَّح یامُفَرِّجُ فَرَّج یامُسَبِّبُ سَبَّب یامُیَسِّرُ یَسَّریامُسَهِّلُ سَهَّل یا مُتَمِّمُ تَمَّم برحمتک یا ارحم الراحمین»
دو هزار و یک ختم ص48
4) جهت دفع بلا ودشمن و نیل به مقاصد و حصول مهمات
قبل از شروع 3صلوات بفرستد و دو رکعت نماز بخواند به قصد طلب حاجت و بعد از نماز نیز 3 صلوات بفرستد و از روز یکشنه شروع کند.
روزیکشنبه 70 مرتبه سوره مبارکه حمد و روز دوشنبه 60 بار، سه شنبه 50 بار، چهار شنبه 40بار، پنج شنبه 30بار، جمعه 20 بار، و روزشنبه 10 بار بخواند انشاءالله به مقصد رسد.
دو هزار و یک ختم ص 49
5) جهت کسب مطالب و بطلان سحر و تحبیب:
خواندن و با خود داشتن سوره حمد به ترتیبی که در زیر می آید اثر عجیب دارد:
«بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین الرحمن الرحیم أقسمتُ علیکم یا مَعشَر الارواح الرّوحانیّة و الموکلین بهذه السّورة بحق جبرائیل. الرحمن الرحیم مالک یوم الدین أقسمتُ علیکم یا مَلِکَ المُوکّلَ بهذه الایات اُجیبوا داعی الله و بحقّ میکائیل. ایاک نعبد و ایاک نستعین اقسمتُ علیکم یا ملائکة الموکلین بهذه الاسماءِ العظام و بحقّ اسرافیل و حَمَلةَ العرشِ العظیم. اهدنا الصراط المستقیم انّه لَقَسم لو تعلمون عظیم بحقّ عزراییل. صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولاالضالین أجیبونی و أطیعونی یا ملِکَ المُوکّلِ بالاسماء العظام الاولین و الاخرین. هذه السُورةِ الشریفة و الایات المبارکات بحق قل قل قل قل هو الله احد و بحقّ النّورِ الطیّبُ الطاهر المصطفی محمد و آله و إقضی حاجتی برحمتک یا ارحم الراحمین»
دو هزار و یک ختم ص49
#فضیلت_سوره_ها
#فضیلت_سوره_حمد
@kalam_maesoumin
عن ابی ابن کعب: قرأت علی رسول الله فاتحة الکتاب فقال: والذی نفسی بیده ما انزل الله فی التوراة و الانجسل و لا فی الزبور و لا فی الفرقان مثلها هی ام الکتاب و ام القران و هی سبع المثانی و هی مقسومة بی ن الله و بین عبده و یعبده ما سأل.
مستدرک الوسائل ج1
ابن کعب می گوید: سوره فاتحه الکتاب را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم قرائت کردم خضرت فرمود: قسم به کسی که جانم به دست اوست درتورات و انجیل و زبور و فرقان ، مثل این سوره نازل نشده است و این سوره مادرکتاب و مادر قران است و هفت آیه دارد و تقسیم می شود بین خدا و بنده اش، و برای بنده است آنچه که از خدا بخواهد.
آثار و برکات سوره حمد
دربارهٔ تشویق به شفاجویی از سوره «حمد» روایات زیادی وارد شده است که برخی از این روایات عمومی بوده و به استفاده از این سوره برای همه دردها سفارش شده و در برخی از آنها به درمان بیماری و درد خاصی ترغیب شده است.
قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم لجابر: یا جابر ألا علمک أفضل سورة انزلها الله فی کتابه؟ فقال جابر: بلی –بابی انت و امی- یا رسول الله علمنیها، قال: فعلمه «الحمدلله» ام الکتاب . ثم قال له: یا جابر ألا أخبرک عنها؟ قال: بلی بابی انت و امی فاخبرنی. قال: هی شفاء من کل داء الا السام یعنی الموت.
تفسیرالبرهان ج1 ص106
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم به جابر فرمود: ای جابر! آیا بهترین سوره را که خدا در قرآن نازل کرده به تو یاد دهم؟ جابر گفت: بلی پدر و مادرم فدای تو باد آن را به من بیاموز.
پیامبر سوره حمد را به جابر آموخت و فرمود: ای جابر آیا صفت و عظمت این سوره را برای تو بگویم؟ جابر گفت: بله پدر و مادرم فدای تو باد آن را بیاموز.
حضرت فرمود: سوره حمد هر مرضی به جز مرگ را شفا می دهد.
قال الصادق علیه السلام: من نالته علة، فلیقرأ الحمد فی جیبه سبع مرت فان ذهبت ، و الا فلیقرأها سبعین مرة و أنا الضامن له العافیة.
تفسیرالبرهان ج1 ص107
امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که مرضی به او برسد سوره حمد را در گریبانش هفت مرتبه بخواند پس اگر مرض از بین رفت چه بهتر، و گرنه هفتادبار بخواند و من ضمانت می کنم که سلامتی یابد.
برخی از خواص سوره حمد:
1) زیادی نور چشم:
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: چون کسی را درد چشم باشد یا در بینایی او ضعفی باشد در اول ماه چون هلال ماه را ببیند دست بر چشم خود بنهد و سوره فاتحه را 10 بار با نیت خالص و توجه به معنی آن بخواند و در آخر سوره مبارکه «توحید» را 3بار بخواند بعد از آن 7بار بگوید: « یا ربِّ قَوِّ بَصَری » سپس بگوید: « اللهم اکف انت الکافی، اللهم عاف انت المعافی». درد چشم و ضعف بینایی به صحت مبدل می گردد.
خواص آیات قرآن کریم، محمدتقی نجفی ص10
دیگر آنکه هر کس با ایمان سوره حمد را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد به مشک و زعفران در جامی آبگینه و بشوید آن را از آب بارانی که در کانون الاخر (ماه سوم از ماههای سریانی) که هوا شروع می کند به سرد شدن ، آمده باشد و در وقت شستن «سوره حمد» را بخواند و به این آب، سرمه اصفهانی بساید و در چشم کند، امراض چشم زایل می شود و روشنی چشم زیاد می گردد و به صحت و سلامتی چشم را نگاه می دارد.
همان، ص14
2) جهت رفع تب:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر کس، با ایمان سوره مبارکه فاتحه را چهل بار بر قدح آب با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند و آن آب را بر روی کسی که تب دارد بپاشد تب از او زایل می شود.
خواص آیات قرآن کریم محمدتقی نجفی ص12
3) قبولی نزد سلاطین
چون در ساعت اول روز جمعه «سوره مبارکه فاتحه» را در ظرف طلا به مشک و کافور با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد و به گلاب بشوید و ان گلاب را در شیشه کند و هر روز از ان به قدری بر روی خود بمالد جاه و قبول او نزد سلاطین و حکام زیاد می شود و از هر چه ترسد ایمن گردد.
خواص آیات قرآن کریم محمدتقی نجفی ص14
4)ایجاد برکت
در کلامی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم آمده است:
هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، سوره حمد و توحید را قرائت نماید خداوند فقر را از خانه او دور کرده و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند که به همسایگانش نیز می رسد.
از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است:«هرکس سوره حمد را قرائت کند، به لطف و عنایت الهی، درهای خیر دنیا و آخرت به روی او گشوده خواهد شد.»
قرآن درمانی روحی و جسمی، ص 65 به نقل از الدرالمنثورج6
5) درمان کاهلی و تنبلی
هر کس با ایمان بر خواندن سوره مبارکه فاتحه مداومت نماید در شب و روز، خداوند متعال زایل می کند از او کاهلی و سست دلی و جمیع آفات و عاهات را.
خواص آیات قرآن کریم ص14
ختومات مجرب
1) برکت و گشایش روزی
از مولا علی علیه السلام نقل شده است:
قسمت یازدهم
[فاطمه (س) چراییِ خاموشی و خیانت انصار را در بارۀ «خلافت» و «فدک» بازگو میکند]
آگاه باشید من چنین می بینم که شما رو به راحتی گذارده اید و عافیت طلب شده اید.
کسی را که از همه برای زعامت و اداره امور مسلمین شایسته تر بود دور ساختید
و به تن پروری و آسایش در گوشه خلوت تن دادید
و از فشار و تنگنای مسئولیت ها به وسعت بی تفاوتی روی آوردید.
آری، آنچه را از ایمان و آگاهی در درون داشتید، بیرون افکندید
و آب گوارایی را که نوشیده بودید، به سختی از گلو برآوردید!
(إنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الأَرْضِ جَمِیعاً
اما فراموش نکنید خداوند می فرماید: «اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید،
فَإنَّ اللهَ لَغَنِيٌّ حَمِیدٌ).
(به خدا زیانی نمی رسد، چرا که) خداوند بی نیاز و شایسته ستایش است».
أَلَا وَ قَدْ قُلْتُ
بدانید و آگاه باشید من آنچه را باید بگویم، گفتم.
با این که بخوبی می دانم ترک یاری حق با گوشت و پوست شما آمیخته
و عهدشکنی، قلب شما را فرا گرفته است.
ولی چون قلبم از اندوه پر بود
و احساس مسئولیت شدیدی می کردم،
کمی از غم های درونی ام بیرون ریخت
و اندوهی که در سینه ام موج می زد، خارج شد
تا با شما اتمام حجت کنم و عذری برای احدی باقی نماند،
اکنون که چنین است این مرکب خلافت و آن فدک، همه از آنِ شما،
محکم بچسبید.
ولی بدانید این مرکبی نیست که راه خود را بر آن ادامه دهید؛ پشتش زخم و کف پایش شکسته است!
داغ ننگ بر آن خورده
و غضب خداوند علامت آن است و رسوایی ابدی همراه آن
و سرانجام به آتش برافروختۀ خشم الهی که از دل ها سر بر می کشد، خواهد پیوست!
فَبِعَیْنِ اللهِ مَا تَفْعَلُونَ.
فراموش نکنید آنچه را انجام می دهید، در برابر خداست.
(وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَب یَنقَلِبُونَ).
«آنها که ستم کردند، بزودی می دانند که بازگشتشان به کجاست!»
وَ أَنَا ابْنَةُ نَذِیر لَکُمْ بَیْنَ یَدَيْ عَذَاب شَدِید،
و من دختر پیامبری هستم که شما را در برابر عذاب شدید انذار کرد،
فَاعْمَلُوا (إنَّا عَامِلُونَ *
«آنچه از دست شما بر می آید، انجام دهید. ما هم انجام می دهیم
وَ انتَظِرُوا إنَّا مُنتَظِرُونَ)
و انتظار بکشید، ما هم منتظریم!
آنگاه ابوبکر پاسخ داد:
اى دختر رسول خدا! پدر تو بر مؤمنین مهربان و بزرگوار و رئوف و رحیم، و بر کافران عذاب دردناک و عقاب بزرگ بود، اگر به نسب او بنگریم وى در میان زنانمان پدر تو، و در میان دوستان برادر شوهر توست، که وى را بر هر دوستى برترى داد، و او نیز در هر کار بزرگى پیامبر را یارى نمود، جز سعادتمندان شما را دوست نمدارند، و تنها بدکاران شما را دشمن میشمرند.
پس شما خاندان پیامبر، پاکان برگزیدگان جهان بوده، و ما را به خیر راهنما، و به سوى بهشت رهنمون بودید، و تو اى برترین زنان و دختر برترین پیامبران، در گفتارت صادق، در عقل فراوان پیشقدم بوده، و هرگز از حقت بازداشته نخواهى شد و از گفتار صادقت مانعى ایجاد نخواهد گردید.
و بخدا سوگند از رأى پیامبر قدمى فراتر نگذارده، و جز با اجازه او اقدام نکردهام، و پیشرو قوم به آنان دروغ نمىگوید، و خدا را گواه مىگیرم که بهترین گواه است، از پیامبر شنیدم که فرمود: «ما گروه پیامبران دینار و درهم و خانه و مزرعه به ارث نمىگذاریم، و تنها کتاب و حکمت و علم و نبوت را به ارث مىنهیم، و آنچه از ما باقى مىماند در اختیار ولىّ امر بعد از ماست، که هر حکمى که بخواهد در آن بنماید.»
و ما آنچه را که مىخواهى در راه خرید اسب و اسلحه قرار دادیم، تا مسلمانان با آن کارزار کرده و با کفّار جهاد نموده و با سرکشان بدکار جدال کنند، و این تصمیم به اتفاق تمام مسلمانان بود، و تنها دست به این کار نزدم، و در رأى و نظرم مستبدّانه عمل ننمودم، و این حال من و این اموال من است که براى تو و در اختیار توست، و از تو دریغ نمىشود و براى فرد دیگرى ذخیره نشده، توئى سرور بانوان امّت پدرت، و درخت بارور و پاک براى فرزندانت، فضائلت انکار نشده، و از شاخه و ساقهات فرونهاده نمىگردد، حُکمت در آنچه من مالک آن هستم نافذ است، آیا مىپسندى که در این زمینه مخالف سخن پدرت عمل کنم.
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:
پاک و منزه است خداوند، پدرم پیامبر، از کتاب خدا روىگردان و با احکامش مخالف نبود، بلکه پیرو آن بود و به آیات آن عمل مىنمود، آیا مىخواهید علاوه بر نیرنگ و مکر به زور او را متهم نمائید، و این کار بعد از رحلت او شبیه است به دامهائى که در زمان حیاتش برایش گسترده شد، این کتاب خداست که حاکمى است عادل، و ناطقى است که بین حق و باطل جدائى مىاندازد، و مىفرماید:- زکریا گفت: خدایا فرزندى به من بده که- «از من و خاندان یعقوب ارث ببرد»، و مىفرماید: «سلیمان از داود ارث برد».
و خداوند در سهمیههائى که مقرر کرد، و مقادیرى که در ارث تعیین فرمود، و بهرههائى که براى مردان و زنان قرار داد، توضیحات کافى داده، که بهانههاى اهل باطل، و گمانها و شبهات را تا روز قیامت زائل فرموده است، نه چنین است، بلکه هواهاى نفسانى شما راهى را پیش پایتان قرار داده، و جز صبر زیبا چارهاى ندارم، و خداوند در آنچه مىکنید یاور ماست.