eitaa logo
کلام معصومین علیهم السلام
1.6هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
191 فایل
کلام و ادعیه معصومین علیهم السلام شناسه مدیر @ASK110 کپی مطالب حلال اگر مقدور بود #صلوات ی برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عنایت بفرمایید. https://rubika.ir/kalam_maesoumin
مشاهده در ایتا
دانلود
سفر امام چهارم به عراق 💡 حضور امام (ع) در و و زیارت آنجا همراه برخی یارانش مشهور است؛ 📍 اما درباره سفر امام (ع) از مدینه به کمتر سخن گفته می‌شود. @Mostabin 🖇 بنا به گزارش‌های متعددی، امام چهارم شیعیان از مدینه به عراق سفر کرده و قبر پدرش و جدش را کرده است. 🐪 از آنجا که این سفر به صورت پنهانی و غیر رسمی انجام شده، جزئیات آن از جمله زمانش برای ما روشن نیست. 1️⃣ ابوحمزه برای اولین بار آن حضرت را در کوفه دیده و از خوشحالی خواسته است خود را روی پاهای امام بیندازد که با ممانعت ایشان روبرو شده است. 🖤🖤🖤
🔺شوق طلبگی! ▫️حجت الاسلام نائینی: 🔹️توفیق داشتم گاهی وقت‌ها بعد از درس خدمت مرحوم آیت الله می‌رسیدم و سوالاتی را در محضر ایشان مطرح می‌کردم. گاهی ایشان از خاطرات دوران تحصیل در نجف اشرف سخن می‌گفتند و می‌فرمودند: 🔹️ما وقتی در بودیم، توفیق داشتیم صبح‌ها به درس استاد الفقهاء سید خوئی (رحمه الله) حاضر شویم و خدا می‌داند، نمی‌دانستم که برای ظهر غذا داشتیم یا خیر؟ 🔹️با ذوق و شوق در درس حاضر می‌شدیم و فقط فکر و ذکرمان استفاده کردن از محضر و تلاش جهت نشر آن بود. 🔹️به اینکه وضع خوراک‌مان چطور باشد، اصلا فکر نمی‌کردیم! لکن عنایت ولی عصر (سلام الله علیه) به در آن زمان مشهود بود و هیچ گاه پیش نیامد که مشکل حل نشود. فشار در زندگی بود و مشکلات طلاب را احاطه می‌کرد،‌ لکن حل می‌شد. 📚سیره آیت الله میرزا جواد تبریزی، ص۱۷۴ ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
☘️ خدمت آیت الله شیخ عبدالکریم(ره) به استادشان سید محمد فشارکی(ره) ☘️ 🔹️ آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری(ره): 🔹️ مرحوم والد، آیت‌الله شیخ عبدالکریم یزدی(ره) می‌فرمود: من در ناخوشی سیّد استاد (یعنی ) برای پرستاری ایشان شب‌ها نزدش می‌خوابیدم، و چون فرزندان ایشان کوچک بودند خود متکفل لگن بردن و آوردن بودم، تا ایشان فوت شدند و تا موقعی که در اشرف بودم خدمت خانه ایشان را بر عهده داشتم و از بیرون نان و گوشت و لوازم برای اهل منزل می‌خریدم و می‌آوردم. 🔹️ در همان مواقع، ایشان را خواب دیدم که در دالان منزل خود بودند، دستشان را بوسیدم و گفتم آقا نجات در چیست؟ فرمودند در نفس و توجه به بچه‌های من. 📚 کتاب سرّ دلبران، ص۳۹ ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄