سلام #روایت_اقامه_جماعت به همراه #افطاری_ساده خب امشبم الحمدلله به خیر و خوشی تموم شد تو گیرو دار تنظیم صف برا #نماز بودیم فقط باید میبودین و میدیدین (درسته نگاه مردم ما رو اذیت میکرد انگار یه عده از کره مریخ اومدن دارن کارهای فضایی میکنن گاهی حس میکردی وسط کشورهای غربی میخوای #نماز برپا کنی و اونها برا اولین باره همچین اعمال و حرکاتی رو میبینن یهو که جمعیت زیاد شد یه همهمه کوچولو افتاد بین بچه ها که چرا مردم مارو اونجوری نگاه میکنن که با صحبت درست شد) میدیدین چجوری با صدای بلند قربون صدقه بچه ها و امام جماعت میرفت ((#رهگذری داشت رد میشد چشمش به پایین بودن سر #امام_جماعت که افتاد اومد جلو و #زبان_دل باز کرد برای گفتن...)) نکنه وقتی بهتون نگاه کردن سرتون رو پایین بندازین مردم که نگاتون میکنن شماهم نگاشون کنید مث مرد سرتون رو بالا بگیرین به خودتون افتخار کنید قدر خودتون رو بدونید به خودتون ببالید هوای همو داشته باشید و غیره... با صدای بلند داد میزد فداتون بشم دورت بگردم دردتون بخوره به سرم اون چند نفری که دور این مرد وایساده بودن با تعجب محو حرفای این مرد شدن حرفاش عجیب دلگرم کننده بود مونده بودیم به #ظاهرش نگاه کنیم یا به حرفایی از جنس #محبت زد #نماز_جماعت #افطاری_ساده #همدلی #همکاری #مردمی #محبت #خیابان_بوعلی #ماه_خدا #رمضان_کریم #ماه_آشتی