🔴زن زندگی آزادی
♦️،،زن،، گوهری باشد در اقیانوس عفت
در خط قرآن باشد و راه شریعت
تاریخ دارد در دلش صد اسوه از زن
زن های با ایمان و خوب و پاکدامن
این جمله ی پیغمبر ما دلنواز است
فرموده محبوبم ،،زن،، و ،،عطر،، و ،،نماز،، است
در موج سختی بوده #زن در سوز و سازش
،،زن،، ساحل امن است و روح آفرينش
گل هست [زن] در (زندگی) پروانه باشد
در باغ مثل نوگل *ریحانه باشد
گویم برایت از زنان پارسایان
ثبت است در تاریخ یاد آشنایان
،،زهرا،، ست که در قله های افتخار است
آیینه ی حجب و حیای روزگار است
نور است این حوریه در شب های شهرش
رو می گرفت حتی ز نابینای شهرش
مانند زهرا /زینب/ آزاده باشد
در شام غربت نیز بر سجاده باشد
بانوی دیگر بر لبش ذکر << اَمین>> است
بانو خدیجه خود که اُم المومنین است
دارایی اش را کرد وقف دین، خدیجه
بذر دعایش داد با (احمد ص) نتيجه
این خانواده غرق ذکر و نور هستند
چون #فاطمه از هر بدی ها دور هستند
یک قطره از بحر شرف غلطید در //قم//
دل های شیعه شد به موجش در تلاطم
میخانه ی قم مست. از جام سبویش
عطر مدینه می دهد محراب کویش
[آسیه] و [مریم] ۲ بانوی عفیفند
گلبرگ باغ حُسن هستند و لطیفند
در گوهر و دانش ، زنان در پیش هستند
در علم و تحصیلات، دوراندیش هستند
((بانو امین)) بانوی زهد و اجتهاد است
در حوزه ی دین با کمال و اعتقاد است
در آسمان قلب ایران می درخشد
مثل نگین، این ماه تابان می درخشد
روییده پای تاک دل صد خوشه [[پروین]]
تحریر کرده ،،شعر،، بر اوراق زرین
کم نیستند از این زنان در سرزمینم
حک گشته نام و یادشان روی نگینم
معراج مرد از دامن #زن پا گرفته
چادر نمازش ارث از #زهرا گرفته
زن های ما چون دُرّ و گوهر در حجابند
همدوش مردان پا به پای انقلابند
در فتنه های غربیان هشیار هستند
چون با بصیرت پشت دشمن را شکستند
موج بلا در ۸ سال جنگ دیده
مادر ، غم فرزند را با خود کشیده
کوچه شده بر اسم فرزندان آنها
سرخ است روی شهر از خون جوان ها
((زن ، زندگی ، آزادی )) ... ما امیدواریم
خون جوانان وطن را پاس ، داریم
روزی رسد که حضرت مهدی عج بیاید
تا که سرود وصل را با ما سُراید
شاهد شوند آیندگان پرواز ایران
(شاعر حسین جعفری) سرباز
@kalameb
📌 گزارشی از #خطبه_فدکیه
#جهادتبیین
حضرت #زهرا(س)، 10 روز بعد از رحلت رسول الله(ص) به سمت مسجد رفت. ایشان در میان گروهی از انصار و مهاجران حاضر در #مسجد مدینه، از پشت پارچه ای که برای او آویخته بودند، آهی سوزناک کشید که مردم از شنیدن آن متأثر و گریه کردند.
اوضاع جلسه آشفته و پریشان گردید. ایشان کمی درنگ نمود تا اینکه جوش و خروش مردم فروکش کرد. آن حضرت بعد از حمد و ثنای الهی و فرستادن درود بر رسول الله(ص)، شروع به سخن کرد. بار دیگر حاضران در مسجد به #گریه افتادند.
بعد از حاکم شدن سکوت در جلسه، ایشان در خطبه خود که مشهور به فَدَکیه است، مجموعهای از معارف اسلامی در زمینههای #خداشناسی، #معادشناسی، #نبوت و #بعثت رسول الله(ص)، عظمت قرآن، #فلسفه_احکام و ولایت را بیان کرد.
ایشان ضمن بیان مواضع سیاسی علیه نظام حاکم و سرزنش مصادرهکنندگان فَدَک، همچنین بر ایجاد وحدت در جامعه اسلامی و دوری از تفرفه و نفاق، ذیل پذیرش #امامت و #ولایت اهل بیت(ع) تأکید کرد.
حضرت زهرا(س) در این خطبه با خواص اتمام حجت کرد و به مهمترین نکات لازم پیرامون غصب حق همسرش امیرمؤمنان #علی(ع) و بازگشت تاسف بار مردم به #جاهلیت پرداخت.
📚ابن طيفور، بلاغات النساء، ص24- 23.
📚جوهری، السقیفه و فدک، ص101- 98؛
📚ابن طيفور، بلاغات النساء، 31- 26.
👇👇
📌سختی زندگی حضرت #زهرا سلام الله علیها در سخن امیرمومنان #علی علیه السلام
🌱امیرالمومنین #علی(ع) فرمود:
فاطمه(س) محبوبترین فرد خاندان #پیامبر(ص) با من زندگی می کرد.
1️⃣ایشان آنقدر با مَشک آب کشید که اثر آن بر سینه اش ماند،
2️⃣و آنقدر با سنگ آسیا آرد تهیه کرد تا دستانش پینه زد.
خمیر می ساخت، نان می پخت،
3️⃣لباسش را وصله می کرد،
4️⃣او خانه را جارو میزد،
5️⃣به گونه ای که لباسش غبارآلود می گردید،
6️⃣و برای #تهیه_غذا، آتشِ زیر دیگ را روشن می کرد تا جایی که لباسش کثیف می شد...
📚کافی کلینی، ج۸، ص۱۶۵
📚شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۲، ص۳۶۶
👇👇
@kalameb
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
شهید_مدافع_حرم
محمودرضا_بیضایی
پیکر #محمودرضا سر تا پا غرق خون بود.
پیکر آمد بهشت زهرا(س) و لباسهای رزم از تنش خارج شد.
#بازوی_چپ از کتف جدا بود و با چند عضله به بدن بند بود.
روی بازو، در اثر ترکشها و موج انفجار، تا روی مچ بشدت آسیب دیده بود.
#پهلوی_چپ پر از جراحت بود.
بعدا شمردم، روی پیراهن طرف پهلوش ۲۵ جای اصابت ترکش بود.
سر یکی از ترکشهایی که اصابت کرده بود از زیر #کتف راست خارج شده بود.
ساق #پای_چپ شکسته بود و ترکش کوچکی هم به سرش گرفته بود.
با همه جراحاتی که جلوی چشمانم بر پیکرش میدیدم ...
زیبا بود ....
زیباتر از این نمىشد که بشود ....
#غبطه میخوردم به وضعی که پیکرش داشت.
توی دلم گذشت و زیر لب گفتم ماشاءالله داداش!
ای والله!
حقا شبیه #امام_حسین_ع شدهای.
اما نه !
شبیه #حضرت_زهرا_س بیشتر ...
چه میگویم ؟...
هیچکس نمیدانست حرف آخری داشته یا نه ؟!
آنهایی که بالای سرش رسیده بودند میگفتند :
نفسهای آخرش بود و حرف نمی زد.
نمىدانم ...
شاید وقتی با موج انفجار به دیوار کانال خورد، یا #زهرا گفته باشد.
راوی :
#برادر_شهید
داستان زهرا فرزند شهید مدافع حرم عبد المهدی کاظمی🦋
دعوت شده بودیم برای دیدار با رهبری، حس غریبی بود!سر از پا نمیشناختیم مخصوصا #زهرا ولی شب رفتنمون به دیدار ... #زهرا دختر کوچیکه چشمش مشکل پیدا کرد
قرمز شد ،،چرک کرد،،آب و چرک شدید از چشمش سرازیر بود ...
همونجا تو مسیر بردمنون بیمارستان پانسمان و دارو ..ولی افاقه نکرد ،،هیچ دارویی اثر نداشت چشمش بد تر و بد تر شد و به شدت باد کرده بود حتی دل نگاه کردن به چشمشم نداشتم مونده بودم چرا...چرا امشب...چرا اینجا..چرا اینجوری شد....
خلاصه با همین چشم مجروح حاضر شدیم تو اتاق مخصوص دیدار با #رهبر نشستیم #آقا تشریف اوردن نشستن بچه ها همشون رفتن نزدیک با اقا حرف زدن ایشون بغلشون کرد...
همه رفتن جز #زهرا😓هر چقدر بهش اصرار کردم که پاشو برو جلو نرفت...گفت روم نمیشه با این صورت برم جلو #آقا جلو بقیه😭
نرفت تا اینکه .....
شهید مدافع حرم
#عبدالمهدی_کاظمی
@kalameb