✅ دختر ابوبکر متوسل به لباسهای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)
✍ وهابیت تبرک به آثار پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را مستلزم بدعت و شرک می پندارند و به شدت با آن مخالفت میکنند، این در حالی است که با مراجعه به سیره سلف و صحابه، مواردی از تبرک جویی ایشان به آثار پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) یافت میشود. از جمله اینکه نووی نقل قولی را از اسماء بنت ابیبکر میآورد که گفته است: پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) لباسشان را میپوشیدند و ما آن را میشستیم برای مریضها و آنها شفا مییافتند ... .»
✅ این حدیث دلیلی است بر استحباب تبرک به آثار صالحین و لباس ایشان.
📖 نووی، شرح مسلم، ج14، ص60-58.
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈
1⃣ فضائل امیرالمؤمنین علی علیهالسلام:
✅ اعتراف خليفه دوم به حقّانيّت اميرالمومنین
👈وی طبق نقلی که از علمای اهل سنت رسیده است، تنها امیرالمومنین(علیهالسلام) را مستحق و لایق حکومت و امامت میداند، اما تنها به خاطر جوانبودن و سن کم آقا امیرالمومنین(علیهالسلام) او را از این امر بر کنار میکند.
👈«ابن أبى الحديد» از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب معروف خود که شرح نهج البلاغه امیرالمومنین(علیهالسلام) است نقل میکند: «على بن ابیطالب (علیهالسلام) در جلو خانه خود به همراه ابن عبّاس نشسته بود، كه خلیفه دوم از آنجا عبور كرد و سلام كرد. آن دو از او پرسيدند: كجا مىروى؟
گفت: مىروم به خانهام در ينبع (نام مکانی است).
على(علیهالسلام) فرمود: آيا نمىخواهى یکی از ما هم همراه تو بياييد؟
او گفت: آرى،
حضرت فرمود: اى ابن عبّاس، برخيز و با او برو.
ابن عباس مىگويد: من به همراه عمر راه افتادیم، سپس دست منرا گرفت و انگشتان دست خود را در انگشتان دست من كرد، پس راه افتادیم و در بین راه گفتگو مىكرديم.
او گفت: اى پسر عبّاس، به خدا سوگند، اين صاحب تو (امیرالمومنین) سزاوارترين مردم به امر خلافت پس از وفات رسول خدا بود، الّا اينكه ما بر دو صفت كه در او بود از او بيم داشتيم.
گفتم: آن دو صفت چيست؟
گفت: جوان بودن و محبت او نسبت به فرزندان عبد المطّلب».
همانطور که در این روایت میبینید خود خلیفه اعتراف دارد که امیرالمومنین(علیهالسلام) سزاوارتربن فرد برای امامت و خلافت بود و شایستهترین فرد برای اینکار، اما تنها به خاطر جوانی او و محبتش به بنیهاشم، باید کنار گذارده شود.
btid.org/fa/news/53376
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈
ادامه پست قبلی👇
✍ شیعه معتقد است امیرالمومنین(علیهالسلام) خلیفه و جانشین بلافصل پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) است و این کار در روز غدیر انجام شد و پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) دست امیرالمومنین(علیهالسلام) را گرفتند و او را به عنوان امام المسلیمن و جانشین بعد از خود، معرفی کردند؛
اما اصحاب پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بنا به دلایلی از این دستور الهی سر باز زدند و مانع این کار شدند. یعنی با اینکه میدانستند حق امیرالمومنین(علیهالسلام) است، باز مانع این کار شدند.
👈این مطلب در تاریخ اهل سنّت از زبان خود خلفا نیز نقل شده است؛ به طور مثال طبرى در وقايع سال بيست و سوم از هجرت در سيره خلیفه دوم مىنويسد: «ابن عباس» میگوید:
🔹 «در بعضى از سفرهاى عمر بن خطاب، من با او همسفر بودم، به من گفت: ...اى پسر عباس، پدر تو عباس، عموى رسول خداست، و تو پسر عموى پيغمبر هستى، پس چرا قوم شما از دادن خلافت به شما خوددارى كردند؟
گفتم: نمىدانم.
گفت: «اللّهمّ غفرا، يكرهون أن تجتمع فيكم النّبوّة و الخلافة فيكون بجحا بجحا: خداوندا من از تو طلب غفران دارم، قريش ناپسند داشتند كه نبوّت و خلافت در شما(بنىهاشم) جمع شود، تا اينكه وسيلهای برای مفاخرت و مباهات شما گردد». شايد شما مىگویيد: ابوبكر موجب اين كار شد. ولی نه، سوگند به خدا كه او، موثقترين و اطمينانبخشترين راهی که به ذهنش آمد، را اعمال كرد و اگر او حكومت و خلافت را به شما مىداد، با وجود قرب شما، نتيجهاى براى شما نداشت.
👈طبرى این سخنان خلیفه دوم را چند بار تکرار کرده است، ظاهرا در مواقع مختلفی وی به ابن عباس چنین سخنی را گفته است؛ از جمله اینکه در مجلس شعری که برخی دیگر از صحابه نیز بودهاند، ابن عباس نیز وارد میشود و عمر به او همان سخنان را میگوید. در این مجلس «ابن عباس» میگوید:
🔹«من گفتم: اى امير مومنان، اگر اجازه مىدهى، و عصبانی نمیشوی، من سخن بگويم؟
عمر گفت: اى پسر عباس، سخن بگو.
اما جواب اينكه گفتى: قريش ناپسند داشت كه نبوّت و خلافت هر دو از آن ما باشد، آن است كه خداوند در قرآن مجيد گروهى را به اين ناپسندى و ناخوشايندى توصيف مىكند و مىفرماید: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ[محمد/9] (آن دستهاى كه كافر شدهاند، پس مرگ و هلاكت بر آنها باد، و كردارشان گم و نابود) و اين به جهت آن است كه ايشان، ناپسند داشتند آنچه را كه خداوند بر آنها نازل كرده بود، بنابراين همه اعمالشان را خداوند حبط و نابود كرد...».
👈«ابن عبد رّبه قرطبى اندلسى»(متوفاى 328 ه. ق) نیز همین قضیه را در کتاب خود نقل کرده است.
«ابن خلدون» نیز در بحث مبدا دولت شيعه میگويد: «روزى عمر به ابن عباس گفت: قوم شما (قريش) نخواستند كه در شما (بنىهاشم) نبوت و خلافت جمع شود، تا اينكه شما بر آنها سلطه يابيد؛ .....».
جرجى زيدان مىگويد:«آنچه از كلمات عمر و غير او در جاهاى مختلف ظاهر مىشود، آن است كه آنها ديدند كه بنىهاشم به واسطه نبوت، عزت پيدا كرده است؛ چون پيغمبر از بنىهاشم بود، فلهذا نيكو نشمردند كه خلافت هم براى آنها باشد».
btid.org/fa/news/53233
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈
آیا چنین چیزی داریم که انسان برای مشکلاتش سر کتاب باز کند؟.mp3
1.37M
💬 #سوال_مخاطب
#سر_کتاب
🔹 آیا چنین چیزی داریم که انسان برای مشکلاتش سر کتاب باز کند؟
✅ پاسخ: #حجت_الاسلام_محمدی
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جنای حر بعد از توبه نتوانستند حق الناس را ادا کنند حکم ایشان چیست؟
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈
صدا ۰۷۱.m4a
961.2K
💬 #سوال_مخاطب
#شهید_شهید...
🔹دانش آموزان کلاس ما میگن چرا اینهمه میگیم شهید شهید کی میگه اینا واقعا شهید هستند؟
✅ پاسخ: #حجت_الاسلام_محمدی
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈
#حاج_قاسم_هم_شفاعت_میکند
حضرت آقا آمده بودند کرمان. مثل همیشه یکی از برنامه هایشان دیدار با خانواده شهدا بود.
قرعه افتاده بود به نام ما. دیگر از خدا چه می خواستیم؟
وقتی آمدند حاج قاسم هم همراهشان آمده بود.
لابه لای حرف ها از فرصت استفاده کردم و رو به حضرت آقا گفتم: «آقا ان شاء الله فردای قیامت همه ما رو که اینجا هستیم شفاعت کنید.» فرمودند: «پدر و مادر شهید باید من و شما را شفاعت کنند.
بعد هم خم شدند و سرشان را به طرف حاج قاسم گرداندند. نگاهی به حاجی کردند و فرمودند: «این آقای حاج قاسم هم از آنهایی است که شفاعت می کند ان شاءالله»
حاجی سرش را انداخت پایین. دو دستش را گرفت روی صورتش۔ - بله! از ایشان قول بگیرید به شرطی که زیر قولشان نزنند....
جلوی در ورودی دیدمش.
مراسم افطاری حاجی به بچه های جبهه و جنگ بود.
گفتم: «حاجی قول شفاعت میدی یا نه؟ والله اگه قول ندی داد میزنم میگم اون روز حضرت آقا در مورد شما چی گفتن؟»
حاجی گفت: «باشه قول میدم فقط صداش رو در نیار.»
زوری زوری از حاجی قول شفاعت را گرفتم.
راوی: جواد روح اللهی
📚کتاب سلیمانی عزیز چاپ ۱۰ ص ۵۸
#اربعین #ما_ملت_امام_حسینیم
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اگر امام حسین میدانستند که شهید می شوند چرا درخواست رفتن به مسیر دیگر کردند؟
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈
🖤 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🖤
🍃 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ🍃
🍃 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🍃
🗓 امروز #جمعه:
11 مهر 1399
14 صفر 1441
2 اکتبر 2020
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
🔰 توسل در کتابهای ابن تیمیه
✍ در کتاب «مجموع الفتاوی» اثر ابن تیمیه، نامه برخی از علما در دفاع از نظر ابن تیمیه در مساله شدّ الرحال (سفر برای زیارت قبور) آمده است. نکته جالب این است که در انتهای یکی از این نامهها، نویسنده هنگام دعا کردن، به پیامبر و اهل بیت آن حضرت توسل میکند:
🔹«أعاذنا الله تعالی من غوائل الحسد و عصمنا من مخائل النکد، بمحمد و آله الطیبین الطاهرین؛ و الحمد لله رب العالمین:
🔹از بلاياى حسادت به خدا پناه می بریم و درخواست حفظ از نشانههاى شومى را به حرمت محمد (صل الله علیه وآله) و خاندان پاکیزه و منزه آن حضرت داريم.»
👈 این در حالی است که ابن تیمیه توسل را شرک میداند، ولی علمای همفکرش که از فتوای او در این مساله دفاع میکنند، این عمل را نه تنها جایز میشمارند، بلکه به آن عمل هم کردهاند.
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈
🔹 #خدا_بد_ندهد
🔰 آیا وقتی برای کسی اتفاق بدی میافتد، یا مثلا مریض میشود، به او بگویند: "خدا بد ندهد"، صحیح است؟
✅ #پاسخ:
♻️به نظر صحیح نمیآید، چرا که این نوعی سوء ظنّ و بدگمانی به خداست که مبتنی بر ضعف شناخت توحیدی میباشد، هر چند که ممکن است این لفظ (مثل فرهنگ ما) عادت شده باشد.
خداوند متعال هستی و کمال محض است. هستی و کمال محض، خیر محض است و از خیر محض نیز «بد» صادر نمیشود.
بیتردید هر چه از خدا صادر شود (به امر او حادث و محقق گردد)، "هستی" پیدا میکند، یا به تعبیر "پدیدار" میشود؛ حال کمی توجه کنیم که آن چه بد یا شرّ مینامیم چیست؟
به عنوان مثال: جهل، زشتی، ضعف، فقر، بیماری، ناامنی و ... را بد یا شرّ میدانیم؛ خب اگر دقت کنیم همه اینها "نیستی" هستند، نه هستی و کمال.
نبود عقل – زشتی، نبود زیبایی – ضعف، نبود قوت یا قدرت و بیماری، نبود سلامتی - فقر، نبود غنا – ناامنی، نبود ایمان و امنیت و ... میباشد. و "نبود" یا "عدم" یعنی چه؟ یعنی "پیدایش" نیافته است که بگوییم خدا داده است.
خداوند متعال در عرصه امتحان برای رشد، میفرماید که "نقص" در اموال و ثمرات و ... قرار میدهم؛ یعنی چه؟ یعنی کمال بیشتری نمیدهم.
🔸پس، هستی یعنی کمال و هستی خیر است و خدا هر چه بیافریند و هر چه را هستی دهد، خیر است. از این رو فرمود: خیرها از خدا و بدیها از خودتان است. یعنی کمال را او متجلی و پدیدار میکند، اما نقص، ضعف، نیستی و کاستی از ناحیه شماست.
از این رو، "خدا بد ندهد"، #لفظ_غلطی است. هر گاه کسی میگوید: "خدا بد ندهد"، بنده خودم به مزاح و قصد جدی، عرض میکنم: "خدا بد نمیدهد، شما بد نگیرید".
🔹اگر بخواهید خیلی ریز شوید، این لفظ بدگمانی (سوء ظنّ) و تهمت به خداست.
در راستای همان کبر (هر چند ضعیف) است که انسان موفقیتها را از خودش میداند، اما ضعفها، کاستیها، بدها و شرّها را به خدا نسبت میدهد! و بالتبع به جای آن که "هستی و کمال" را دعا و طلب کند، مثلاً بگوید: خدا شِفا بدهد – خدا سلامتی بدهد – خدا راحتی بدهد – خدا گشایش بدهد و ... – میگوید: خدا بد ندهد(؟!) اگر کمی تأمل کنیم، متوجه میشویم که انصافاً خیلی بیانصافی است و استغفار میخواهد.
📚مرکز پاسخگویی به شبهات ایکس شبهه
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈
آیا این درسته که امام زمان را بدون خدا و خدا را بدون امام زمان نمی شود شناخت و شفای مریض بدون اذن امام زمان صورت نمی گیرد؟.mp3
2.89M
💬 #سوال_مخاطب
#شناخت_امام_زمانعجلاللهتعالیفرجه
🔹آیا این درسته که امام زمان را بدون خدا و خدا را بدون امام زمان نمی شود شناخت و شفای مریض بدون اذن امام زمان صورت نمی گیرد؟
✅ پاسخ: #حجت_الاسلام_محمدی
💠اندیشه تشیع:
♨️ @kalamema 👈