[ به قولِ #مولوی : "بسیار امیدهاست در نومیدی..." قوی باش این روزا ☕️ 🧡 ] ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🧚‍♀💞 ◇ ⃟◇

🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾 💛💐{طنین عشق}💐💛 محجوبه سادات موسوی...✍ پارت196 بالاخره گفت _باشه مشکلی نیست،فقط کجا بیارمش؟ حالم بد شده بود و سرم گیج میرفت،از دیشب هیچی نخورده بودم و الانم از خستگی نای ایستادن نداشتم با حال بد لب زدم _نمیدونم اقای نیکزاد..بهتون خبر میدم..من الان حالم بده باید برم اونکه متوجه حالم شده‌بود دیگه چیزی‌نگفت چند قدم به طرف خروجی برداشتم که ناگهان سرم گیج رفت و چشام سیاهی رفت و نفهمیدم چیشد و فقط صدای نگران اقاحامد توی گوشم پیچید _رویاااا ** _نگران نباشید اقای محترم،ایشون افت فشار داشتن و کم‌کم بهوش میان اقاحامد_اخه رنگ و رو هم نداره. _گفتم که الان همسرتون بهوش میاد نگران نباشید چی میگن اینا؟همسرتون؟همسر کیه؟منظورش من بودم؟ آروم لای پلکم رو باز کردم و با چشمهای نگران آقاحامد روبرو شدم _حالت خوبه؟ سری به علامت مثبت تکون دادم..این چقدر زود پسرخاله شد! خودش رو جمع و جور کرد و گفت _مثل اینکه افت فشار شدید داشتید..الان بهترین _بله اقای نیکزاد بهترم،ببخشید شما هم به زحمت انداختم،بیشتر از این مزاحمتون نمیشم.. ادامه حرفم با اومدن دکتر مجیدی نصفه موند _سلام خانوم دکتر مدبر خوبید؟چیشدین یهو؟ _سلام دکتر..خوبم خداروشکر یکم ضعف کردم _بله شیفت رو که ازتون تحویل گرفتم مشخص بود حالتون خوب نیست..چرا همون موقع نرفتید خونه؟ از سوال جواب‌هاش خسته شده‌بودم و چیز‌ی نگفتم که ادامه داد _همسرتون خیلی نگرانتون شده بودن با چشمای از حدقه بیرون زده نگاهش کردم؟ _ه..همسرم؟ _بله ایشون خیلی نگرانتون بودن و به اقاحامد اشاره کرد به وضوح عرق شرم رو روی پیشونیش دیدم هم خجالت کشیده بودم،هم خندم گرفته بود..جوون مردم داشت از خجالت سکته میکرد گلومو صاف کردم و رو به دکتر گفتم _خب من الان دیگه وضعیتم خوب شده،با اجازتون ترخیص میشم _خواهش میکنم سرم رو از دستم جدا کردم و از تخت پایین اومدم ادامه دارد... 🌾 🍁🌾 🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾

میبینید خائن و وطن فروش همیشه بوده... بعضی ‌وطن‌های فروشهای خائن و منافق از آمریکا و اسرائیل و انگلیس بدتر هستن #فیلم‌دلیران‌تنگستان .....★♥️★..... @kalametalaei .....★♥️★.....

🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾 🍁 💛💐{طنین عشق}💐💛 محجوبه سادات موسوی...✍ پارت197 هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد و باهم مسافت خروج از بیمارستان رو طی میکردیم،وقتی از در اصلی بیمارستان خارج شدیم و رو بهش گفتم _ممنون از‌کمکتون اقای نیکزاد،من درمورد دیدن عموتون باهاتون تماس میگیرم،با اجازه ازش دور شدم که دوباره صدام کرد _خانوم دکتر برگشتم طرفش _بله _بابت سوءتفاهمی که پیش همکارتون پیش اومد معذرت میخوام نمیدونم چرا دلم از این حرفش گرفت..به ارومی موردی نداره‌ای زمزمه کردم و به طرف خیابون رفتم,سوار اولین تاکسی شدم و ادرس خونه رو دادم دلم خیلی گرفته بود..خودمم نمیدونم چرا ولی حس میکنم باعث و بانیش اقاحامد بیچاره بود چقدر ادم مهربونی بود!ناخودآگاه اونو با محمدعلی مقایسه کردم..چقدر ادما باهم فرق دارن! یاد اونروزی افتادم که به محمدعلی ابراز علاقه کردم و اون ضمن اینکه میدونست فلجم گفت پیاده شو و من مجبور شدم ازش بخوام صندلی چرخدارم رو بده و اون میخواست نشونم بده چقدر برای این حرفا علیل و ناتوانم!چقدر زیر افتاب تابستونی جنوب تک و تنها موندم تا دایی اومد و متوجم شد ناخودآگاه با یادآوری اونروزا اشک روی گونه‌هام روونه شد _رسیدیم خانوم کرایه رو حساب کردم و کلید خونه رو انداختم و وارد شدم ادامه دارد.. 🌾 🍁🌾 🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾

🔻جواب سوال 🔻 💠 علت تقویت ذهن با خوردن انار با پیه 🔹️بخارات معده و نقش اون در تضعیف مغز 🔹️سینوزیت و اختلال در چاکرای چشم سوم 🔹️افت درک و فهم با فشار بر روی فرونتال مغز و غده پینه آل و..... حال باید متوجه شویم که "المعده بیت کل داء" یعنی چه؟ #پاکسازی_با_انار #محمد_راد 🌎 طب را کمی متفاوت بیاموزید .....★♥️★..... @kalametalaei .....★♥️★.....

به نظر شما مهم‌ترین دستاورد جمهوری اسلامی در طول ۴۵ سال چیست؟ ⁉️ می دانستید جمهوری اسلامی، بیشترین فحش را برای مهمترین دستاوردش میخورد؟!! حجت الاسلام #راجی .....★♥️★..... @kalametalaei .....★♥️★.....

🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾 🍁 💛💐{طنین عشق}💐💛 محجوبه سادات موسوی...✍ پارت198 با ورود من،مامان که درحال سرویس بردن عزیزجون بود،به طرفم برگشت و گفت _ سلام دخترم خسته نباشی _ سلام مامانجون،خیلی ممنون صبحتون بخیر _ صبح توام بخیر عزیزم برو بخواب خسته‌ای _چشم وارد اتاقم شدم و بعد از عوض کردن لباسام روی تخت دراز کشیدم چشمامو بستم و خواستم بخوابم که صدای رویا گفتن آقاحامد تو گوشم پیچید به سرعت چشم باز کردم..هیچی نبود!چرا صداش تو سرم اکو شد؟فکر کنم خستگی بهم فشار آورده! طولی نکشید که خوابم برد.. صدای زنگ گوشی باعث شد چشم باز کنم و از خواب بیدار بشم دست بردم به طرف گوشی موبایل و با دیدن اسم زینب تماس رو وصل کردم _جانم زینب _ سلام خانم خوابالو از ظهرم گذشته تو هنوز خوابی؟ _ دیشب شیفت شب بودم تازه صبح رسیدم خونه _بازم مثل قدیم ی شب شیفت شب بری،تا ظهر میخوابی؟ _وا خب خوابم میومد _خوشبحالت..من اصلا نمیتونم کله صبح بخوابم حتی اگر کل شب بیدار بوده باشم،میره تاظهر..حالا اینارو ولش کن،خواستگاری چیشد؟ _هیچی ردش کردم _چرا؟ _میگی چرا؟تو که میدونی من قصد ازدواج ندارم _خب چرا قصد ازدواج نداری؟ _فعلا نیاز به زمان دارم _واسه چی؟ _واسه همه چی _من که از حرفای تو سر در نمیارم رویا.. تهران چی شد تونستی مرخصی بگیری _ مرخصی پرسیدم مشکلی نیست.. امروز می‌خواستم در موردش با بابا صحبت کنم _پس زودتر بیا دیگه..راستی! _ جان _بابام نظر مثبتشو در مورد پارسا و خانواده‌اش اعلام کرد _جدی میگی؟ _ اصلاً زنگ زده بودم بهت همینو بگم...اینقدر حرف تو حرف میاری ادم یادش میره! _ خب اینکه خیلی خوبه دیوونه گفتین به خانوادش؟ _اره مامان الان بهش زنگ زد گفت پسفردا بریم برای آزمایش و ی سری خرید..رویا من خواهر که ندارم،مژده هم درگیر بچشه و تازه یه توراهی دیگه هم داره،زودتر پاشو بیا _ حتماً این کارو می‌کنم تا پس فردا خودمو میرسونم ادامه دارد.. 🌾 🍁🌾 🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾

محسن شریفان، خواننده: اگر حرف زدن از شهدا مزدوری است من هم یک مزدور هستم! 🔻محسن شریفیان، خواننده در جریان کنسترش که این روزها در تهران برگزار می شود گفت:اگر کسی درباره کشور، خلیج فارس و جزایر ایرانی، ‎شهدای ارتش و وطن حرف بزند، او را ‎مزدور خطاب می‌کنند و این یک سناریوی تلخ برای این روزهاست.من یک مزدور ام و برای ‎وطن ام می‌خوانم .....★♥️★..... @kalametalaei .....★♥️★.....

کافران اهل کتاب امروز کمر همت به نابودی اسلام و مسلمین بسته اند و با استعانت از درگاه الله متعال و مدد از اهل بیت علیهم السلام دستوری را بصورت همگانی برای جهاد اکبر و ایجاد روحانیت کافی در عالم روحانی برای حمایت معنوی و نصرت مسلمین باذن الله بر علیه دشمن کافر به الله سبحان تعالی خدمت همه مردم شریف ایران اعلام میداریم. از امشب برادری و خواهری کنید و تا جای ممکن این دستور را بین مردم پخش کنید تا باذن الله با تجمیع قوای روحانی مسلمین بر علیه دشمن اسلام و مسلمین تا باعث پیروزی سربازان اسلام بر علیه دشمن یهودی شویم باذن الله هر شب در یکی از این ساعات ۹ شب یا ۱۱ شب یا ۳ صبح به نیت یاری سربازان اسلام و مسلمین از عالم روحانی و ملکوتی باذن الله متعال سوره مبارکه فتح را یک مرتبه قرائت کنید. هر چه نفرات شرکت کننده بیشتر شود، قدرت روحانی این حرکت مردمی باذن الله تقویت شده و موثرتر واقع میشود. ان شاءالله

دوستان همت کنید و لطفا انجام بدید. موبایلتون رو روی زنگ بزارید و توی یکی از این ساعات فقط یک‌بار سوره فتح رو بخونید،فقط چند دقیقه وقت میگیره

♨️انیمیشنی مستند با آمار واقعی، در پاسخ به اینکه چرا ایران برای جبهه مقاومت هزینه میکند؟ #وعده_صادق #حمله_اسرائیل .....★♥️★..... @kalametalaei .....★♥️★.....

پوشش بانوی فلسطینی زیر آوار .....★♥️★..... @kalametalaei .....★♥️★.....