eitaa logo
صفحه رسمی استاد کلامی زنجانی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
327 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال رسمی استاد کلامی زنجانی↙️ ‏ @kalamiezanjani
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «فرازی از شعر: اولین قربانی» . دوست دارم شرح حُسن شبه پیغمبر بگویم بعدِ هر الله اکبر یا علی اکبر بگویم . حُسن او باشد حسینی، مظهر تقوا و ایمان ای اجل مهلت بده عمری از آن مظهر بگویم . نام زیبایش گواه سربلندیّ و بزرگی رفعتش تحلیل کن تا مدحتش بهتر بگویم . شاه شاهان را ملازم، پیشمرگ آل هاشم مشتری شو گوهری شو قیمت گوهر بگویم . یوسفش مشتاق دیدار اهل کنعانش خریدار صد عزیز مصر را در درگهش نوکر بگویم . تا سخن میگفت، بابش احسنی می گفت و می گفت: آن سخن تکرار کن تا احسنی دیگر بگویم . قدر او والاست دل دریاست اسمش با مسماست مانده‌ام با چه زبانی وصف آن دلبر بگویم . بر حسین او دلبر است و دلبر عالم حسین است من که باشم از کمال زاده ی حیدر بگویم . اوّلین قربانی از اولاد حیدر این جوان بود باید او را چون علی سردار نام آور بگویم . بارالها در ره اسلام جان بر کف نهادم تا فدایت جان، به زیر نیزه و خنجر بگویم . تو گواهی، داد خواهی، تکیه گاهی یا الهی اذن ده در محضرت راز دل مضطر بگویم . رفت آن عاشق جهادی کرد در راه عقیده آفرین گوید جهانی زآن جهادش گر بگویم . سینه در تاب و تب افتاد آن عزیز از مرکب افتاد گفت با جانان خوشم از ساقی و ساغر بگویم . پیکرم بر دفتری مانَد که شیرازه ندارد عالمی سوزد اگر یک باب از این دفتر بگویم . زیر باران سنان و تیر و شمشیرم ولیکن رسم مردان نیست درد دل بر این لشکر بگویم . . . «شعر کامل در کتاب کلام دل صفحه ۱۳۹» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مأخذ: کلام دل تاریخ انتشار: ۱۳۸۳ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال رسمی استاد کلامی زنجانی↙️ ‏ @kalamiezanjani
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «فرازی از شعر: اولین قربانی» . دوست دارم شرح حُسن شبه پیغمبر بگویم بعدِ هر الله اکبر یا علی اکبر بگویم . حُسن او باشد حسینی، مظهر تقوا و ایمان ای اجل مهلت بده عمری از آن مظهر بگویم . نام زیبایش گواه سربلندیّ و بزرگی رفعتش تحلیل کن تا مدحتش بهتر بگویم . شاه شاهان را ملازم، پیشمرگ آل هاشم مشتری شو گوهری شو قیمت گوهر بگویم . یوسفش مشتاق دیدار اهل کنعانش خریدار صد عزیز مصر را در درگهش نوکر بگویم . تا سخن میگفت، بابش احسنی می گفت و می گفت: آن سخن تکرار کن تا احسنی دیگر بگویم . قدر او والاست دل دریاست اسمش با مسماست مانده‌ام با چه زبانی وصف آن دلبر بگویم . بر حسین او دلبر است و دلبر عالم حسین است من که باشم از کمال زاده ی حیدر بگویم . اوّلین قربانی از اولاد حیدر این جوان بود باید او را چون علی سردار نام آور بگویم . بارالها در ره اسلام جان بر کف نهادم تا فدایت جان، به زیر نیزه و خنجر بگویم . تو گواهی، داد خواهی، تکیه گاهی یا الهی اذن ده در محضرت راز دل مضطر بگویم . رفت آن عاشق جهادی کرد در راه عقیده آفرین گوید جهانی زآن جهادش گر بگویم . سینه در تاب و تب افتاد آن عزیز از مرکب افتاد گفت با جانان خوشم از ساقی و ساغر بگویم . پیکرم بر دفتری مانَد که شیرازه ندارد عالمی سوزد اگر یک باب از این دفتر بگویم . زیر باران سنان و تیر و شمشیرم ولیکن رسم مردان نیست درد دل بر این لشکر بگویم . . . «شعر کامل در کتاب کلام دل صفحه ۱۳۹» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مأخذ: کلام دل تاریخ انتشار: ۱۳۸۳ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال رسمی استاد کلامی زنجانی↙️ ‏ @kalamiezanjani
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال رسمی استاد کلامی زنجانی↙️ ‏ @kalamiezanjani
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال رسمی استاد کلامی زنجانی↙️ ‏ @kalamiezanjani
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «فرازی از شعر: اولین قربانی» . دوست دارم شرح حُسن شبه پیغمبر بگویم بعدِ هر الله اکبر یا علی اکبر بگویم . حُسن او باشد حسینی، مظهر تقوا و ایمان ای اجل مهلت بده عمری از آن مظهر بگویم . نام زیبایش گواه سربلندیّ و بزرگی رفعتش تحلیل کن تا مدحتش بهتر بگویم . شاه شاهان را ملازم، پیشمرگ آل هاشم مشتری شو گوهری شو قیمت گوهر بگویم . یوسفش مشتاق دیدار اهل کنعانش خریدار صد عزیز مصر را در درگهش نوکر بگویم . تا سخن میگفت، بابش احسنی می گفت و می گفت: آن سخن تکرار کن تا احسنی دیگر بگویم . قدر او والاست دل دریاست اسمش با مسماست مانده‌ام با چه زبانی وصف آن دلبر بگویم . بر حسین او دلبر است و دلبر عالم حسین است من که باشم از کمال زاده ی حیدر بگویم . اوّلین قربانی از اولاد حیدر این جوان بود باید او را چون علی سردار نام آور بگویم . بارالها در ره اسلام جان بر کف نهادم تا فدایت جان، به زیر نیزه و خنجر بگویم . تو گواهی، داد خواهی، تکیه گاهی یا الهی اذن ده در محضرت راز دل مضطر بگویم . رفت آن عاشق جهادی کرد در راه عقیده آفرین گوید جهانی زآن جهادش گر بگویم . سینه در تاب و تب افتاد آن عزیز از مرکب افتاد گفت با جانان خوشم از ساقی و ساغر بگویم . پیکرم بر دفتری مانَد که شیرازه ندارد عالمی سوزد اگر یک باب از این دفتر بگویم . زیر باران سنان و تیر و شمشیرم ولیکن رسم مردان نیست درد دل بر این لشکر بگویم . . . «شعر کامل در کتاب کلام دل صفحه ۱۳۹» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مأخذ: کلام دل تاریخ انتشار: ۱۳۸۳ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال رسمی استاد کلامی زنجانی↙️ ‏ @kalamiezanjani