eitaa logo
موسسه آموزش عالی حوزوی علامه طباطبایی ره کرمانشاه
1.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
388 ویدیو
405 فایل
ارتباط با ادمین: @M_S_Dolatshahi @ebadoasalehin
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 طلبه موفق و کارآمد آیت الله (ره): آقایانی که مدیرند به فلسفه اهمیت دهند و بدانند که در معضلات کشور، طلبه‌هایی می‌توانند پاسخگو باشند که به علوم عقلی مسلط‌اند. اصل مثبت و تعارض متزاحمین و… به تنهایی کارساز نیست. من اعتقادم این است، طلبه‌ای که می‌خواهد در جامعه علمی موفق شود و جوابگوی مشکلات جامعه‌اش باشد، چه در اتوبوس و مترو و چه در دانشگاه و حوزه، یا اینکه اگر می‌خواهد درس‌هایش را متقن فرا بگیرد، باید فلسفه را خوب بخواند، هم فلسفه و هم و هم را. حتماً  را و و را بخواند. بعد از اینها یک دوره بخواند تا بتواند انسانی شود که خودش را جا بیندازد. 📃 رهنامه پژوهش، ش ۱۷و۱۸ ، ص۵۲
📌 نقدی بر روش تحصیل فلسفه آیةالله حسن رمضانی: 🔹متأسفانه روش تعلیم و تعلم فلسفه در زمان حاضر به این صورت استقرار یافته است که ابتدا بدایه و بعد نهایه و بعد منظومه را می‌خوانند و در نهایت سر سفره اسفار می‌نشینند. این روش بویژه در سال‌های نخست تحصیل فلسفه برای محصلین رشته فلسفه مشکلاتی به بار آورده و می‌آورد. زیرا و و تقریباً چکیده اسفارند و هم – همان‌طور که واضح است – حکمت متعالیه است و کسی که می‌خواهد فلسفه بخواند، نباید آن را با حکمت متعالی که عالی‌ترین و ناب‌ترین و دقیق‌ترین افکار فلسفی را در خود جای داده است، شروع کند؛ زیرا آن طور که لازم است، قدرت تلقی ندارد و نیز کسی که می‌خواهد به عنوان استاد آن را تفهیم کند، نمی‌تواند آن را برای یک مبتدی آن‌طور که باید القا کند. مباحثی که در ابتدای آمده است، مانند: اصالت وجود، تشکیک وجود، بساطت وجود، وجود ذهنی، اشکالات آن و … مباحث عمیقی است که ریشه در عرفان دارد و صحیح نیست که آن‌ها را در ابتدا برای کسی که هیچ سابقه‌ای در فلسفه ندارد و هنوز با مباحث فلسفی عرفانی آشنا نیست، مطرح کرد. 🔸پیامدها این رویه چند پیامد منفی دارد: ✔️نخست آنکه بسیاری از مبتدیان، مباحثی را که بدان‌ها اشاره شد، به خوبی درک نمی‌کنند و این خود سبب می‌شود که افراد کم کم دلسرد شده و فلسفه خواندن را رها کنند و عطایش را به لقایش ببخشند. ✔️دوم آنکه افراد مبتدی آن‌طور که باید نسبت به این‌گونه مباحث احساس نیاز نمی‌کنند؛ در نتیجه از خواندن فلسفه لذت نمی‌برند؛ چون با خود می‌گویند: وجود نه خدای من است، نه پیغمبر من است و نه دردی از دردهای من دوا می‌کند و نه مشکلی از مشکلات دینی جامعه را حل می‌کند. اصالت وجود به چه درد من می‌خورد؟ چرا باید وقت من صرف این‌گونه مباحث شود؟ 🔸و این برخلاف صورتی است که یک مبتدی، فلسفه را از حکمت متعارف شروع کند؛ مثلاً در کتاب ، قسمت الهیات، مطلب با این بحث شروع می‌شود که «کل محسوس موجود» آیا عکس این قضیه یعنی «کل موجود محسوس» نیز صادق است؟ یا اینکه خیر، عکس موجبه کلیه، موجبه‌ جزئیه است؛ یعنی «بعض الموجود محسوس». طلبه مبتدی این مسأله را به راحتی می‌فهمد و نیاز به آن را آن‌طور که باید احساس می‌کند و از خواندن فلسفه، لذت لازم را می‌برد. ✔️سوم آنکه رویه یاد شده موجب می‌شود که در بسیاری موارد برای افراد، برداشت‌های دور از واقعیت پیش آید که چه بسا تا پایان در ذهنشان باقی بماند و یا دست‌کم مدت مدیدی ذهن و فکرشان را به خود مشغول کند و پس از سالیانی بفهمند که در طول این مدت کله‌ بی‌صاحب می‌تراشیده‌اند، به شکلی که هم خود از تلقی صحیح بازمانده‌اند و هم دیگران را به اشتباه انداخته‌اند. 🔸روش صحیح تحصیل فلسفه برای اینکه ما با این مشکلات روبه‌رو نشویم، باید فلسفه را با خواندن یک دوره حکمت متعارف مشائی - که با فهم و استعداد افراد مبتدی مناسب است - شروع کنیم و بعد از آن به فراگیری ، که ناظر به است، بلکه نقدی است بر آن حکمت، بپردازیم و در کنار این‌ها باید مباحث کلامی را نیز پیگیری کنیم. https://eitaa.com/usul121 ‌ 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🌐 کانال مرکز تخصصی کلام اسلامی و تفسیر_ واحد کرمانشاه --------------------------------- 💠 @kalamkermanshah ---------------------------------
علامه : 🔸 من‌ وقتی‌ از تبریز به‌ قم‌ آمدم‌ و درس‌ «أسفار» را شروع‌ کردم‌، و طلاّب‌ بر درس‌ گرد آمدند و قریب‌ به‌ یکصد نفر در مجلس‌ درس‌ حضور پیدا می‌کردند؛ حضرت‌ آیت‌الله‌ رحمت‌الله‌ علیه‌ اوّلاً دستور دادند که‌ شهریّۀ طلاّبی‌ را که‌ به‌ درس‌ «أسفار» می‌آیند قطع‌ کنند. و بر همین‌ اساس‌ چون‌ خبر آن‌ به من‌ رسید، من‌ متحیّر شدم‌ که‌ خدایا چه‌ کنم‌؟ اگر شهریّۀ طلاّب‌ قطع‌ شود، این‌ افراد بدون‌ بضاعت‌ که‌ از شهرهای‌ دور آمده‌اند و فقط‌ ممرّ معاش‌ آنها شهریّه‌ است‌ چه‌ کنند؟ و اگر من‌ بخاطر شهریّۀ طلاّب‌، تدریس‌ «أسفار» را ترک‌ کنم‌ لطمه‌ به سطح‌ علمی‌ و عقیدتی‌ طلاّب‌ وارد می‌آید!؟ من‌ همینطور در تحیّر به سر می‌بردم‌، تا بالاخره‌ یک روز که‌ بحال‌ تحیّر بودم‌ و در اطاق‌ منزل‌ از دور کرسی‌ می‌خواستم‌ برگردم‌ چشمم‌ به دیوان‌ حافظ‌ افتاد که‌ روی‌ کرسی‌ اطاق‌ بود؛ آن‌ را برداشتم‌ و تفأّل‌ زدم‌ که‌ چه‌ کنم‌؟ آیا تدریس‌ «أسفار» را ترک‌ کنم‌، یا نه‌؟ این‌ غزل‌ آمد: من‌ نه‌ آن‌ رِندم‌ که‌ ترک‌ شاهد و ساغر کنم محتسب‌ داند که‌ من‌ این‌ کارها کمتر کنم‌ من‌ که‌ عیب‌ توبه‌ کاران‌ کرده‌ باشم‌ بارها توبه‌ از مِی‌ وقت‌ گل‌ دیوانه‌ باشم‌ گر کنم‌ ... باری‌، دیدم‌ عجیب‌ غزلی‌ است‌؛ این‌ غزل‌ می‌فهماند که‌ تدریس‌ «أسفار» لازم‌، و ترک‌ آن‌ در حکم‌ کفر سلوکی‌ است‌. و ثانیاً یا همان‌ روز یا روز بعد، آقای‌ حاج‌ أحمد خادم‌ خود را به‌ منزل‌ ما فرستادند، و بدینگونه‌ پیغام‌ کرده‌ بودند: ما در زمان‌ جوانی‌ در حوزۀ علمیّۀ اصفهان‌ نزد مرحوم‌ جهانگیر خان‌ «أسفار» می‌خواندیم‌ ولی‌ مخفیانه‌؛ چند نفر بودیم‌، و خُفیةً بدرس‌ ایشان‌ می‌رفتیم‌، و امّا درس‌ «أسفار» علنی‌ در حوزۀ رسمی‌ به هیچ وجه‌ صلاح‌ نیست‌ و باید ترک‌ شود! 🔸 من‌ در جواب‌ گفتم‌: به‌ آقای‌ بروجردی‌ از طرف‌ من‌ پیغام‌ ببرید که‌ این‌ درس‌های‌ متعارف‌ و رسمی‌ را مانند و ، ما هم‌ خوانده‌ایم‌؛ و از عهدۀ تدریس‌ و تشکیل‌ حوزه‌های‌ درسی‌ آن‌ برخواهیم‌ آمد و از دیگران‌ کمبودی‌ نداریم‌. 🔸 من‌ که‌ از تبریز به قم‌ آمده‌ام‌ فقط‌ و فقط‌ برای‌ تصحیح‌ عقائد طلاّب‌ بر اساس‌ حقّ، و مبارزۀ با عقائد باطلۀ مادّیّین‌ و غیرهم‌. در آن‌ زمان‌ که‌ حضرت‌ آیت‌الله‌ با چند نفر خُفیةً به‌ درس‌ مرحوم‌ جهانگیرخان‌ می‌رفتند، طلاّب‌ و قاطبۀ مردم‌ بحمدالله‌ مؤمن‌ و دارای‌ عقیدۀ پاک‌ بودند؛ و نیازی‌ به‌ تشکیل‌ حوزه‌های‌ علنی‌ «أسفار» نبود؛ 🔸 ولی‌ امروزه‌ هر طلبه‌ای‌ که‌ وارد دروازۀ قم‌ می‌شود با چند چمدان‌ (جامه‌دان‌) پر از شبهات‌ و اشکالات‌ وارد می‌شود! 🔸 و امروزه‌ باید به درد طلاّب‌ رسید؛ و آنها را برای‌ مبارزۀ با ماتریالیست‌ها و مادّیّین‌ بر اساس‌ صحیح‌ آماده‌ کرد، و فلسفۀ حقّۀ اسلامیّه‌ را بدانها آموخت‌؛ و ما تدریس‌ «» را ترک‌ نمی‌کنیم‌. ولی‌ در عین‌ حال‌ من‌ آیت‌الله‌ را حاکم‌ شرع‌ می‌دانم‌؛ اگر حکم‌ کنند بر ترک‌ «أسفار» مسأله‌ صورت‌ دیگری‌ به خود خواهد گرفت‌. پس‌ از این‌ پیام‌؛ آیت‌الله‌ بروجردی‌ دیگر به هیچ وجه‌ متعرّض‌ ما نشدند، و ما سال های‌ سال‌ به تدریس‌ فلسفه‌ از «شفاء» و «أسفار» و غیرهما مشغول‌ بودیم‌. و هر وقت‌ آیت‌ الله‌ ‌برخوردی با ما داشتند بسیار احترام‌ می‌گذاردند، و یک‌ روز یک‌ جلد قرآن‌ کریم‌ که‌ از بهترین‌ و صحیح‌ترین‌ طبع‌ها بود بعنوان‌ هدیّه‌ برای‌ ما فرستادند.  📗 بیان فوق به نقل از علامه / مهرتابان، ص ۱۰۴ - ۱۰۶ ✅ @feghheakbar 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🌐 کانال مرکز تخصصی کلام اسلامی و تفسیر_ واحد کرمانشاه --------------------------------- 💠 @kalamkermanshah ---------------------------------