eitaa logo
شهید کمالی
904 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
585 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
دختر_شینا صبح بی حوصله تر از روز قبل بودم. زودرنج شده بودم و انگار همه برایم غریبه بودند. دلم می خواست بروم خانه پدرم؛ اما سراغ دوقلوها رفتم. جایشان را عوض ڪردم و لباس های تمیز تنشان ڪردم. مادرشوهرم ڪه به بیرون رفت، شیر دوقلوها را دادم، خواباندمشان و ناهار را بار گذاشتم. ظرف های دیشب را شستم و خانه را جارو ڪردم. دوقلوها را برداشتم و بردم اتاق خودم. بعد از ناهار دوباره ڪارهایم شروع شد؛ ظرف شستن، پختن شام، جارو ڪردن حیاط و رسیدگی به دوقلوها. آن قدر خسته شده بودم ڪه سر شب خوابم برد. انگار صبح شده بود. به هول از خواب پریدم. طبق عادت، گوشه پرده را ڪنار زدم. هوا روشن شده بود. حالا چه ڪار باید می ڪردم. نان پخته شده و درِ تنور گذاشته شده بود. چرا خواب مانده بودم. چرا نتوانسته بودم به موقع از خواب بیدار شوم. حالا جواب مادرشوهرم را چه بدهم. هر طور فڪر ڪردم، دیدم حوصله و تحمل دعوا و مرافعه را ندارم. به همین خاطر چادرم را سر ڪردم و بدون سر و صدا دویدم طرف خانه پدرم. با دیدن شیرین جان ڪه توی حیاط بود، بغضم ترڪید. پدرم خانه بود. مرا ڪه دید پرسید: «چی شده. ڪی اذیتت ڪرده. ڪسی حرفی زده. طوری شده. چرا گریه می ڪنی؟!» نمی توانستم حرفی بزنم. فقط یڪ ریز گریه می ڪردم. انگار این خانه مرا به یاد گذشته انداخته بود. دلم برای روزهای رفته تنگ شده بود. هیچ ڪس نمی دانست دردم چیست. ادامه دارد...✍ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دختر_شینا روی آن را نداشتم بگویم دلم برای شوهرم تنگ شده، تحمل تنهایی را ندارم، دلم می خواهد حالا ڪه صمد نیست پیش شما باشم. یڪ هفته ای می شد در خانه پدرم بودم. هر چند دلتنگ صمد می شدم، اما با وجود پدر و مادر و دیدن خواهرها و برادرها احساس آرامش می ڪردم. یڪ روز در باز شد و صمد آمد. بهت زده نگاهش ڪردم. باورم نمی شد آمده باشد. اولش احساس بدی داشتم. حس می ڪردم الان دعوایم ڪند. یا اینڪه اوقات تلخی ڪند چرا به خانه پدرم آمده ام. اما او مثل همیشه بود. می خندید و مدام احوالم را می پرسید. از دلتنگی اش می گفت و اینڪه در این مدت، چقدر دلش برایم شور می زده، می گفت: «حس می ڪردم شاید خدای نڪرده، اتفاقی افتاده ڪه این قدر دلم هول می ڪند و هر شب خواب بد می بینم.» ڪمی بعد پدر و مادرم آمدند. با آن ها هم گفت و خندید و بعد رو به من ڪرد و گفت: «قدم! بلند شو برویم.» گفتم: «امشب اینجا بمانیم.» لب گزید و گفت: «نه برویم.» چادرم را سر ڪردم و با پدر و مادرم خداحافظی ڪردم و دوتایی از خانه آمدیم بیرون. توی راه می گفت و می خندید و برایم تعریف می ڪرد. ادامه دارد...✒️
برکت وقتى رسول اکرم(ص) از جنگ تبوک برمی گشت، سعد انصارى به استقبالش آمد. حضرت با او مصافحه کرد و دست سعد را زبر و خشن دید. فرمود: چه آسیبى به دستت رسیده است؟ عرض کرد: من با طناب و بیل کار می کنم و درآمدم را خرج معاش خانواده ام مى نمایم. پیامبر دست او را بوسید و فرمود:این دستى است که آتش با آن تماس پیدا نمى کند. اسد الغابه/ج ٢ /ص ٢6٩  🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 موشک بالستیک خرمشهر ۴ رونمایی شد  🍃🌹🍃 🔸موشک بالستیک خرمشهر ۴ دقایقی پیش در مراسمی با حضور وزیر دفاع رونمایی شد. 🔹 این موشک دارای برد ۲ هزار کیلومتر و وزن سرجنگی ۱۵۰۰ کیلوگرم است. 🔸موشک خرمشهر ۴ نقطه‌زن و بدون نیاز به هدایت فاز نهایی است. 🔹سرعت بالای اصابت سرجنگی به هدف، باعث می شود سیستم های پدافندی دشمن، قادر به تشخیص و رهگیری و اقدام جهت انهدام سرجنگی را نداشته باشند. 🔺تفاوت این موشک با سایر نسل های قبلی خود تامین دقت نقطه زنی در فاز میانی(پرواز بالای جو) است.
🔻 نماینده ولی فقیه در استان ضایعه درگذشت پدر شهیدان آزاده را تسلیت گفت 🔹️حجت‌الاسلام والمسلمین رضا نوری نماینده ولی فقیه و امام جمعه بجنورد در پی درگذشت مرحوم "حاج میرزا غنی آزاده" پدر شهیدان "سیدمصطفی و سیدمحمود آزاده" در پیامی فقدان ایشان را تسلیت گفت.
💢 عیادت رئیس دفتر رهبری از حاج آقا قرائتی 🔹 حاج آقا قرائتی که همه ما با درسهایی از قرآن ایشان خاطره داریم، هم اکنون در بیمارستان بستری هستند 🔹 برای شفای ایشان دعا کنیم 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺غنی‌نژادها مخالف ملی شدن صنعت نفت/ غربِ عزیز؛ بابت استقلال‌خواهی از شما معذرت می‌خواهیم! 🔹این صحبت‌های موسی غنی‌نژاد درباره ملی شدن صنعت نفت ایران را گوش کنید. غنی‌نژاد عنوان می‌‎کند که بهتر بود شرکت نفت ایران و انگلیس باقی می‌ماند و ایران با مذاکره سهم مناسبی از درآمد نفتی کشور را به دست می‌آورد. 🔹بله دقیقا دکتر غنی‌نژاد درست می‌گوید، چه پیشنهادی جذاب‌تر از اینکه ایران برای گرفتن اندک سهمی از حق و حقوق خود دست به دامان انگلیس شود، چه بسا با التماس بیشتر ارباب به ما ایرانی‌ها مرحمت می‌کرد. 🔹در بخش دیگری نیز عنوان می‌کند که ملی شدن صنعت نفت با مدلی که اجرایی شد منجر به انزوای ایران در دنیا شد. ظاهرا ایران باید بابت این شیوه نادرست، از انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها معذرت‌خواهی کند که باعث ایجاد سوتفاهم شد. 🔹از دید غنی‌نژادها هیچ وقت استعماگران غربی محکوم نیستند و این ما ایرانیان هستیم که با آنها بد رفتار کرده‌ایم. این تفکرات همچنان در صنعت نفت ایران صاحب تریبون است، افرادی که در جلسات خصوصی خود ملی شدن صنعت نفت را اشتباه دانسته و همان قراردادهای امتیازی را بهتر و بدون دردسر می‌دانند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
امیرعبداللهیان: هیئت حاکمۀ فعلیِ افغانستان را به رسمیت نمی‌شناسیم 🔹هیئت حاکمۀ فعلیِ افغانستان را به رسمیت نمی‌شناسیم و بر لزوم تشکیل دولت فراگیر در افغانستان تاکید داریم زیرا طالبان بخشی از واقعیت افغانستان است نه همۀ آن. 🔹در ارتباط با موضوع حقابۀ ایران از هیرمند، گفت‌وگوهایی با مقامات افغانستان داشته‌ایم و معتقدیم که براساس قرارداد ۱۳۵۱ باید در این ارتباط مسیر حقوقی مورد توجه قرار بگیرد. 🔹به مقامات حاکم بر افغانستان به صراحت گفته‌ایم که حل مشکل حقآبه از طریق بیانیۀ سیاسی نیست، بلکه از طریق اقدام حقوقی در چارچوب عهدنامه ۱۳۵۱ است. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
☑️امید و امیدواری 2⃣بحمداللّه جوانهای ما سرشار و لبالب از امیدند. به کوری چشم دشمن که میخواهد امید را در دلها از بین ببرد، این فروغ را، این روشنی را از دلها بزداید، بحمداللّه امید در کشور زیاد است؛ این امید را بایستی حفظ کرد۱۳۹۸/۰۸/۰۸ بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش امید و امیدواری 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🛑از ناحیه‌ی مجلس، افراط در به‌کارگیری ابزارهای نظارتی. خب بله، شما ابزارهای نظارتی دارید؛ از سؤال و تذکّر، تا استیضاح. خب، اینها به جای خودش باید به کار برود، اینها ابزارهای مجلس است؛ مجلس چاره‌ای ندارد، برای اداره‌ی کشور به اینها احتیاج دارد امّا افراط در به‌کارگیری اینها نه. وزرا در دولتهای مختلف مکرّر پیش بنده آمده‌اند و از تعداد سؤالهایی که از اینها میشود شکایت کرده‌اند؛ میگویند اصلاً وقت ما بیشتر به پاسخ به این سؤالها میگذرد که [باید] یا برویم کمیسیون، یا برویم صحن مجلس جوابِ سؤال بدهیم. یا مثلاً فرض بفرمایید وزیر از مجلس رأی اعتماد گرفته، چند ماه بعد ــ سه ماه بعد، چهار ماه بعد ــ همین وزیر استیضاح بشود! خب استیضاح برای چه؟ مگر در یک وزارتخانه در سه ماه چه‌کار میشود کرد که اگر نکرد، آدم استیضاحش بکند؟ این افراط در به کارگیری ابزارهای نظارتی است. یا از این قبیل چیزهایی که تکرار نکنیم بهتر است. بنابراین این یک نگاه است که نگاه، نگاه تخریب است، نگاه رقیب‌پنداریِ طرف مقابل است. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 199 💠سوره توبه: آیات 73 الی 79 #قرآن #طرح_ختم_قرآن #تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن @ahlolbait_story
1_642900214_۳۱(1).mp3
3.18M
🔴 قسمت ۲۲ وظایف منتظران 🔵حسینی شدن و ارتباط با امام حسین 🎙️ 🆔 eitaa.com/emame_zaman
دختر_شینا روستا ڪوچڪ است و خبرها زود پخش می شود. همه می دانستند یڪ هفته ای است بدون خداحافظی به خانه پدرم آمده ام. به همین خاطر وقتی من و صمد را با هم، و شوخ و شنگ می دیدند، با تعجب نگاهمان می ڪردند. هیچ ڪس انتظار نداشت صمد چنین رفتاری با من داشته باشد. خودم هم فڪر می ڪردم صمد از ماجرای پیش آمده خبر ندارد. جلو در خانه ڪه رسیدیم، ایستاد و آهسته گفت: «قدم جان! شتر دیدی ندیدی. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. خیلی عادی رفتار ڪن، مثل همیشه سلام و احوال پرسی ڪن. من با همه صحبت ڪرده ام و گفته ام تو را می آورم و ڪسی هم نباید حرفی بزند. باشد؟!» نفس راحتی ڪشیدم و وارد خانه شدیم. آن طور ڪه صمد گفته بود رفتار ڪردم. مادرشوهر و پدرشوهرم هم چیزی به رویم نیاوردند. ڪمی بعد رفتیم اتاق خودمان. صمد ساڪی را ڪه گوشه اتاق بود آورد. با شادی بازش ڪرد و گفت: «بیا ببین برایت چه چیزهایی آورده ام.» گفتم: «باز هم به زحمت افتاده ای.» خندید و گفت: «باز هم ڪه تعارف می ڪنی. خانم جان قابل شما را ندارد.» دو سه روزی ڪه صمد بود، بهترین روزهای زندگی ام بود. نمی گذاشت از جایم تڪان بخورم. می گفت: «تو فقط بنشین و برایم تعریف ڪن. دلم برایت تنگ شده.» هر روز و هر شب، جایی مهمان بودیم. اغلب برای خواب می آمدیم خانه. ادامه دارد...✒️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دختر_شینا ڪم ڪم در و همسایه و دوست و آشنا به حرف درآمدند ڪه: «خوش به حالت قدم. چقدر صمد دوستت دارد.» دلم غنج می رفت از این حرف ها؛ اما آن دو سه روز هم مثل برق و باد گذشت. عصرِ روزی ڪه می خواست برود، مرا ڪشاند گوشه ای و گفت: «قدم جان! من دارم می روم؛ اما می خواهم خیالم از طرفت راحت باشد. اگر اینجا راحتی بمان؛ اما اگر فڪر می ڪنی اینجا به تو سخت می گذرد، برو خانه حاج آقایت. وضعیت من فعلاً مشخص نیست. شاید یڪی دو سال تهران بمانم. آنجا هم جای درست و میزانی ندارم تو را با خودم ببرم؛ اما بدان ڪه دارم تمام سعی ام را می ڪنم تا زودتر پولی جمع ڪنم و خانه ای ردیف ڪنم. من حرفی ندارم اگر می خواهی بروی خانه حاج آقایت، برو. با پدر و مادرم حرف زده ام، آن ها هم حرفی ندارند. همه چیز مانده به تصمیم تو.» ڪمی فڪر ڪردم و گفتم: «دلم می خواهد بروم پیش حاج آقایم. اینجا احساس دلتنگی می ڪنم. خیلی سخت می گذرد.» بدون اینڪه خم به ابرو بیاورد، گفت: «پس تا خودم هستم، برو ساڪ و رخت و لباست را جمع ڪن. با خودم بروی، بهتر است.» ساڪم را بستم و با صلح و صفا از همه خداحافظی ڪردم و رفتیم خانه پدرم. ادامه دارد...
🔴 زیارت امام زمان علیه السلام در روز جمعه 🔵 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
حضور بسیجیان پایگاه شهید محمدزاده کنار مزار شهدا گنام دوبرار و قرائت دعا نوبه جمعه ۵خرداد ماه شهید محمدزاده حضرت سید الشهدا بجنورد
به اطلاع میرساند مراسم استقبال از خادمین حرم مطهر رضوی و پرچم گنبد امام رئوف علیه السلام امروز ساعت ۱۰ و نیم میدان بازرگانی منتظر حضور گرم شما هستیم... سین برنامه در پوستر معاونت فرهنگی هنری حوزه مقاومت بسیج حضرت سیدالشهدا علیه السلام ستاد برگزاری جشن های مردمی زیر سایه خورشید استان خراسان شمالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 میدان نقش جهانِ اصفهان رو از این زاویه دیده بودید؟ فیلم: فرهاد خبازان @Farsna
حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حركت بودیم، یكباره سرعتش رو كم ڪرد، برگشتم عقب گفتم: "چی شد؟! مگه عجله نداشتی؟!" ‌همین طور كه آرام راه می رفت به جلو اشاره كرد: یه خرده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم كمی جلوتر از ما، یك نفر در حال حركت بود كه به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می كشید و آرام راه می رفت، ابراهیم گفت: اگر ما تند از كنار او رد بشیم، دلش میسوزه كه نمیتونه مثل ما راه بره، یه كم آهسته بریم كه ناراحت نشه. 📚 کتاب "سلام بر ابراهیم"
✅یادواره فرزندان روح الله شهرستان بجنورد و ١۶ شهید محله جوادالائمه«ع» 🔻همزمان با ایام سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) سخنران : حجت الاسلام ماندگاری مداح : حاج حسن شالبافان (از قم) زمان : جمعه ١۴٠٢/٠٣/١٢ مکان : بلوار جوادالائمه«ع» (دبستان امام رضا«ع») @BasijnewsIr_KhSh
🇮🇷 🎥 نشست بصیرتی 🍃🌹🍃 ✅ موضوع: تحلیل مسائل سیاسی روز 🎙 سخنران: دکتر عزیز غضنفری- کارشناس ارشد مسائل سیاسی ⏰ زمان: جمعه۵ خردادماه ساعت ۲۰ 🆔 http://rubika.ir/kermanbidar