هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 468
💠سوره غافر: آیات 8 الی 16
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
💠مناجات شعبانیه
🔸مناجات شعبانیه نیایشی است که فردی بنام ابنخالویه، آن را از امام علی(ع) روایت کرده است. امامان(ع) بعدی بر قرائت مناجات شعبانیه در ماه شعبان اهتمام داشتهاند. این مناجات را نمونهای از تضرع و وصف حال برگزیدهترین بندگان صالح خدا بهشمار آوردهاند.
@ahlolbait_story
بسم رب المهدی به نیت سلامتی فرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنیم.
روایت دلدادگی
قسمت۱۲۲🎬:
در همین اثنا ناگهان صدای لطیف مظلوم ،فرنگیس بلند شد و درحالیکه دست زیر چارقد سفید و بلندش می برد وکلاه کوچکی که مرسوم آنزمان بود از زیر روسری بر سر می کردند که هم مانع بیرون زدن موها شود و هم نوعی زیور محسوب میشد را از سر بیرون آورد.
کلاهی که دور تا دورش با سکه های طلا و مرواریدهای سفید و گرانبها دور دوزی شده بود و قیمتی زیاد داشت و نشان میداد که این دخترکی که فراموش کرده کیست و اینجا چه می کند ، از خانواده ای متمول و ثروتمند است.
فرنگیس کلاه را بیرون آورد و سپس دسته النگویی را که بر دست داشت ، به زحمت بیرون آورد و داخلش گذاشت و دست برد سمت گردنش...
ننه صغری که کاملا می فهمید ، قصد فرنگیس چیست ، دستش را چسپید و گفت : نه دخترم اینها مال توست...نه..
فرنگیس کلاه را به سمت عبدالله داد وگفت : من به اینها احتیاجی ندارم ، فقط دوست دارم ،ننه صغری نذرش را ادا کنه و خودمم خیلی دوست دارم برم حرم...فکر میکنم حرم جای خوبیه و میتونه حال من را بهتر کنه...
عبدالله تا این حرف را که فرنگیس در کمال مظلومیت و صداقت گفته بود ، شنید. آه بلندی کشید و با خود گفت : نمی دانم ...شاید هم امام طلب کرده و کلاهی را که مشخص بود با فروشش به تنهایی ،خرج سفرشان در می آید ، گرفت و رو به ننه صغری گفت : بلند شو زن...میبینی چه آتشی به پا کردی...پاشو باید فکری به حال زمین و آن گاو و گوسفندها کنیم.
ننه صغری همانطور که از جا بر می خواست به سمت فرنگیس رفت و ماچی آبدار از گونه دخترک گرفت و گفت : قربانت شوم که آمدی و با آمدنت نور و روشنایی و شادی را به خانه ام آوردی و سپس رو به عبدالله گفت : برای زمین وگاو و گوسفندها هم نگران نباش ، با خواهرم کبری ،صحبت کردم و قبول کرده در نبود ما مراقب تمام زندگی ما باشد و کار زمین هم به دست پسرش جواد بدهد ، از بابت چیزی نگران نباش...
عبدالله همانطور که سرش را تکان می داد گفت : داد از دست تو که زیر زیرکی تمام کارهایت را می کنی و آخرین نفر خبرش به عبدالله بیچاره می رسد ،هعی....هعی...
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
روایت دلدادگی
قسمت۱۲۳🎬:
گرگ و میش صبح بود که کاروان کوچک قصهٔ ما به سمت شهر رهسپار شدند ، تا سفر عشقی شیرین را آغاز کنند.
عبدالله برای سفرشان دو الاغ و یک قاطر تهیه کرده بود و کلی بار و بنه و خوراکی و خشکبار را در لنگه های خورجین هر حیوان انبار کرد تا در آینده آذوقهٔ سفر دور و درازشان شود ،سفری که معلوم نبود چقدر طول می کشد و آیا واقعا برگشتی در کار باشد یا نه...
ننه صغری از شادی در پوست خود نمی گنجید و این سفر تقریبا جزء اولین مسافرت های عمرش بود ، او را سرحال آورده بود و احساس جوانی به او دست داده بود .
فرنگیس هم سوار بر الاغی خاکستری ، در تاریک روشن هوا ، اطرافش را می نگریست، او احساس خاصی داشت ، یک نوع شور و شوقی مبهم ، شاید هم شادی و شعف ننه صغری در او هم اثر کرده بود.
عبدالله ، این مرد مهربان و سردو گرم چشیده هم دست کمی از همراهانش نداشت و قلب او هم به عشق امام حسین علیه السلام که در عین ناباوری او را طلب کرده بود ، چونان گنجشکی لرزان در سینه بی قراری می کرد، اما مرد بود و خوی مردانه اش اجازه نمی داد که از احساساتش چیزی به زبان آورد و بروز دهد.
فرنگیس همانطور که اطراف را از نظر میگذراند ، ساعتی قبل را به یاد آورد که اهالی روستا که تازه متوجه سفر رفتن انها شده بودند، گروه گروه به خانهٔ عبدالله می آمدند و همانطور که به حال انها غبطه می خوردند ، هریک با اشک چشمشان ،التماس دعای مخصوص داشت...
یکی می گفت ، من هم آرزوی زیارت دارم ، آن دیگری پیغام میداد که شفاعت می خواهد و یکی دیگر برای روی کفن و لباس آخرتش، اندکی تربت حسین علیه السلام، سفارش میداد و وقت بیرون آمدن از روستا هم ، هر خانواده ،قرآن و منقل اسپند به دست ،به بدرقهٔ آنها آمده بودند...
هیچکدامشان باور نداشتند که ننه صغری که مجنون روستا قلمداد میشد، اینقدر لیاقت داشته باشد که امام شهید او را طلب نماید...
فرنگیس از یاد آوری تمام اینها ،سرشار از احساسات رقیق و حال خوش شده بود...
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
🔰 کارت دعوت
❤️ همه شما دعوتید به جشن پیروزی
┄┅═══✾🌿🪬🌿✾═══┅┄
🇮🇷
🔘#ثامن_خراسان_شمالی
https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️فوری فوری!!♨️
😱 انیمیشنی که حمله اسرائیل به ایران را در آستانه انتخابات پیشبینی کرد!!
#دعوت✌️
#انتخاب_مردم
#تنها_نرو
#امامت_امت
#حضور_شیرین
#جوادالائمه
@BasijNewsIr_khsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ قویترین استدلال برای #انتخابات
📌 اینو برای افراد مردد بفرستید؛ اگه قانع نشدن، دیگه تلاش نکنید😂
#انتخابات
#امامت_امت
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری دیده نشده از ۱۱ دقیقۀ نفسگیر پرتاب موفق ماهوارۀ ایرانی به فضا
@jahaannews
jahannews.com
با هم آینده را می سازیم ✌️🇮🇷
طرح خانه به خانه و دعوت از اهالی محترم روستای طراقی ترک؛ برای برپا کردن حماسه ای دیگر و حضوری پررنگ در انتخابات پیش رو
توسط پایگاه بسیج حضرت مهدی (عج)
سپاس از همراهی و همدلی پایگاه بسیج خواهران
#ایران_قوی
#بجنورد_فجر
#حوزه_محمدزاده_بجنورد_فجر
#پایگاه_حضرت_مهدی_عج
#پایگاه_حضرت_معصومه_س
#پرچم_افتخار
May 11