بانو!💙🦋
چه زیرکانه در مقابل توطئه کاخ سفید
کاخ سیاهِ خود را بنا کرده ای…🙃🌱
نگفته بودی اهل سیاستی!¡:)
『ڪَمۍٖټاٰشُھَداٰ』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشه چادر مادرمو که بگیرم...!
گم نمیشم:)
『ڪَمۍٖټاٰشُھَداٰ』
#پارت_۱۱
یک روز صبح که به خاطر اومدن محرم همه عجله داشتن و یک هفته دیگه قرار عقدمون بود...
عمه و امیرعلی اومدن خونمون تا مادوتا هم باهم حرف بزنیم!
چه استرسی داشتم....تو شهرستان کویری ما رسم نبود که عروس شب خواستگاری چایی ببره
باید سنگین و رنگین فقط یک سالم بکنه و تا آخر هم تو اتاقش بمونه ولی امروز مامان سینی
چایی رو داده بود دست من چون خواستگاری نبود و عمه آشنا !
با همه استرسی که داشتم خوشحال بودم که مثل فیلمها و قصه ها دستهام نمیلرزه ! عمه با دیدنم
کلی قربون صدقه ام رفت و من مطمئن بودم لپهام سرخ شده چون حس غریبی داشتم و امروز
عمه رو مامان امیر علی میدیدم!
امیرعلی بایک تشکر ساده چاییش رو برداشت ... اما عمه مهلتش نداد برای خوردن و بلندش کردو
دنبال من اومد تا توی پذیرایی باهم صحبت کنیم!
سرم رو پایین انداخته بودم همیشه نزدیک بودن به امیر علی ضربان قلبم رو باال میبرد و حاال بدتر
هم شده بودم ... دستها و پاهام یخ زده بود ...برای آروم کردن خودم دستهام رو که زیر چادر
رنگی ام پنهون کرده بودم , بهم فشار میدادم ...شک نداشتم که االن انگشتهام بیرنگ و سفید
شده ...
_ببینید محیا خانوم
لحن آرومش باعث ریختن قلبم شدوسرم که پایین تر اومد و چسبید به قفسه سینه ام!
به زور دهن باز کردم _بفرمایین
امیر علی نفسش رو فوت کرد_می تونم راحت حرف بزنم؟
فقط سرتکون دادم بدون نگاه کردن به امیر علی که خیلی دلم می خواست بدونم اون تو چه
حالیه؟!
خیلی خیلی بی مقدمه گفت: میشه جواب منفی بدی؟!
برای چند ثانیه حتی کوبش قلبم هم وایستاد و سریع نگاهم چرخید روی امیر علی که فکر میکردم
شوخی میکنه ولی نگاه جدیش قلبم رو از جا کند و بهت زده گفتم: متوجه منظورتون نمیشم ؟
کلافگی از چشمهاش میبارید_ببین محیا
『ڪَمۍٖټاٰشُھَداٰ』
#پارت_۱۲
مکث کرد و اینبار نگاهش مستقیم چشمهام رو نشونه رفت_وقتی می گم محیا بی پسوند ناراحت
که نمیشی؟
به نشونه منفی سر تکون دادم ...چه حرفی؟! از خدام بود و اگر امیر علی می دونست با این محیا
گفتنش بدون اون خانومی که همیشه جلوی بقیه بهم میگه چه آشوبی توی قلبم به پا کرده دیگه
نمیپرسید ناراحت میشم یانه!
آروم گفت: خوبه
بازم با کالفگی دست کشید به موهای معمولی و مرتبش که نه بهشون ژل میزدو نه واکس مو
ساده بود و ساده و من چه دلم رفته بود برای این سادگی که این روزها دیگه خریدار نداشت!
_ببین محیا راستش من فکر می کردم همون شب اول به من و تو فرصت حرف زدن بدن ولی
متاسفانه همه چی زود جلو رفت و من انتظارش رو نداشتم ...می دونی من اصال قصد ازدواج ندارم
امیدوارم فکر اشتباه نکنی... نه فقط تو بلکه هیچ وقت و هیچ کس دیگه رو نمی خوام شریک
زندگیم بکنم و اگر اومدم فقط به اصرار مامان و بابا بود که خیلی هم دوستت دارن!
دیگه حاال قلبم تند نمیزد انگار داشت از کار می ایستاد!
پریدم وسط حرفش_االن من باید چیکار کنم نمی فهمم؟؟!
عصبی نفس کشید _میشه تو بگی نه!
حرف امیرعلی توی سرم چرخ می خورد و آرزوهام چه زود داشت دود میشدو به هوا میرفت!...با
سردی قطره اشک روی گونه ام به خودم اومدم و نفهمیدم باز کی اشک جمع کردم توی چشمهام
برای گریه!
امیرعلی عصبی و کالفه تر فقط گفت: محیاجان!
امیرعلی می خواست من بگم نه و نمی دونست چه ولوله ای به پا کرده توی دلم با این جان گفتن
بی موقعش که همه وجودم رو گرم کرد!
غمزده گفتم: حالا؟الان میشه؟ آخه چرا شما...
نزاشت تموم کنم حرفم رو_نپرس محیا نپرس جوابی ندارم فقط بدون این نه گفتن به خاطر
خودته!
『ڪَمۍٖټاٰشُھَداٰ』
#انگیزشی
هرسقوطی پایان کار نیست
بارونو ببین، سقوطش زیبا ترین آغازه.. :))🌧️💙
『ڪَمۍٖټاٰشُھَداٰ』
هدایت شده از 🇮🇷مڪٺبحـاجقـاسم🇮🇷
بخشی از #وصیت_نامه همرزم #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی عزیز محافظ اون بزرگوار #شهید_حسین_پور_جعفری
به چشمانت قسم حاج قاسم #خونبهایت_فتح_قدس_است ان شاء الله به حق حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🤲🇮🇷💚🤍❤️✌️✊🌷🌻🌼💮🌺🌸🏵️🌹
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سیزده_آبان
#مرگ_بر_آمریکا
#مرگ_بر_انگلیس
#مرگ_بر_اسرائیل
#شهید_سلمان_امیر_احمدی
#شهید_آرمان_علیوردی
#زن_عفت_فتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#مردمیدان
#جانم_فدای_ایران
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_ابو_مهدی_المهندس
#شهید_کیان_نیک_پور
#ایذه_تسلیت
#خوزستان_تسلیت
#برای_شهدای_شاهچراغ
#برای_آرتین
#طرح
#شهدای_گمنام
#١:٢٠ #به_وقت_حاج_قاسم
#1:20
#قدس_موضوع_اصلی_است
🇮🇷@qhasem_soleimani🇮🇷
هدایت شده از ◞عانتے برعنداز..🇮🇷◜
•
.
بگیربالِمࢪباز؛درهوایخودت..؛
مراببربهکنارت،بهکࢪبلاےخودت✨
-اَلْسَلاْمْعَلَیْڪَیانۅࢪَاْلْحَیٰاتْ♥️✋🏻-
#شبجمعستهوایتنکنممیمیرماباعبـدالله
🔴 دعا کردن در حق برادران دینی در شب جمعه
🔵 امام صادق علیه السلام از پدرش از جدّش از فاطمه صغرى از امام حسین علیه السلام از برادرش امام حسن علیه السلام نقل مى کند که:
🌕 در شب جمعه مادرم فاطمه(علیها السلام) را دیدم که در محراب عبادت ایستاده بود، پیوسته رکوع مى کرد و سجده بجا مى آورد تا این که فجر طالع شد و شنیدم که براى مؤمنین، آن هم با ذکر اسامى آنان، فراوان دعا مى کرد، در حالى که براى خودش چیزى طلب نکرد. عرض کردم: مادرم! چگونه است که براى دیگران دعا مى کنى، براى خود دعا نمى کنى؟ فرمود: فرزندم!
🔺 «اَلْجارُ ثُمَّ الدّار: اوّل همسایه، سپس خانه!».(۱)
🛑 مخصوصاً منتظران در حقّ اموات از برادران دینى دعا کنید، چرا که از امام صادق علیه السلام روایت شده:
🔹 هر کس براى ده نفر از برادران اموات خود در شب جمعه دعا کند اهل بهشت خواهد بود.(۲)
📚 منابع:
۱-علل الشرایع، جلد ۱ صفحه ۱۸۲ و بحارالانوار، جلد ۸۶ صفحه ۳۱۳ حدیث ۱۹
۲-بحارالانوار، جلد ۸۶ صفحه ۳۱۲ حدیث ۱۷
#شب_جمعه
#امام_زمانم
هدایت شده از - پلـےلیستِمداحیاتون -
كربلايی حسين طاهری_شهادت امام حسن علیه السلام97 - شور - کاش حرم داشتی-1542539465.mp3
6.72M
یك شبِ جمعھ حـرمِ حُـسینُ ؛
یك شبِ جمعھ حَـرَم حَـسـن بود :)!
#حسینطاهری | #مداحیشور
هدایت شده از محمد کثیری | احکام شرعی 🇵🇸
⁉️مساله( )
باشروع اذان میتونم نمازم رو بخونم؟🤔
📚 پاسخ :
✍مراجع عظام(آیت الله خامنه ای و سیستانی و مکارم):
🔹در نماز صبح👈حدود ۵الی ۶ دقیقه بعد از پایان اذان در رسانه ها،نماز صبح را بخواند
🔹در نماز ظهر ومغرب👈با شروع اذان اگر یقین به داخل شدن وقت دارید میتونید بخونید
#وقت_نماز
#شروع_اذان
#نماز_با_شروع_اذان
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
@porseman1402
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄. .
هدایت شده از تمدننگار | شکوهیانراد
2.89M
🔶🔹 چند کلامی با خواهران گرامی و برادران عزیزم؛
💠 این چند جمله رو منت بگذارید و از بنده بشنوید.
❇️ التماس دعا در این واپسین دقایق شب جمعهی ماه شعبان.
✍️ مهندس شکوهیانراد
@SHRChannel
🌐 لینک:
https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
هدایت شده از ◞عانتے برعنداز..🇮🇷◜
mix farmande salam2.mp3
17.77M
غصھ ها بـے معنے میشہ ! . .
یعنے میاۍ مےبینمت ، یعنے میشهـ ؟(:
#ابوذرروحی | #سرود
هدایت شده از مدرسه تعالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #استوری
🔶 ای بزرگترم، مقدراتی که تو برایم نوشته ای؛ تا پایان زندگی... از باطنم گرفته تا ظاهرم...
#مناجات_شعبانیه
✅@Taalei_edu
#پارت_۱۳
نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم آروم باشم ولی لحنم رنگ و بوی طعنه داشت_یعنی من نه بگم
به خاطر اینکه برای خودم خوبه؟؟!
بلند شدو نزدیکترین مبل کنار من جا گرفت و قلب من باز شروع کرده بود بی تابی رو!
امیر علی_ آره محیا باورکن فقط خودت
نگاهم رو از روی میز گرفتم و به صورت امیر علی که منتظر جواب مثبت من برای نه گفتن بود
دوختم و نمیدونم زبونم چطور چرخیدولی مطمئنا از قلبم فرمان گرفته بود که گفتم:نه نمیتونم!
عصبی نفس کشید و من داشتم باخودم فکر می کردم عجب حرفی ما امروز راجع به عالیقمون
زدیم از همین اول تفاوت بود توی جواب مثبت من و ناراضی بودن امیرعلی!
سعی میکرد کنترل کنه لحن عصبیش رو_اما محیا ...!!!!
بلند شدم ...بودنم دیگه جایز نبود من مطمئن بودم به حرفم به جواب مثبت خواستگاری و جواب
منفی امروزم زیر لب متاسفمی گفتم و قدم تند کردم سمت بیرون که امیرعلی پرحرص گفت:
محیا...
و من اون روز صبر نکردم برای قانع شدن جواب منفی و هفته بعد شدم خانوم امیر علی!...درست
تو شبی که فرق داشت باهمه رویاهای من !!!...
همون شبی که دلم زمزمه عاشقانه می خواست اما فقط حرف از پشیمونی و اشتباه نصیبم شده بود
و به جای تجربه یک آغوش گرم یک اخم همیشگی روی پیشونی !
من اونشب بینابین گریه های نیمه شبم هرچی فکر کردم نرسیدم به اینکه چرا امیرعلی حرف از
پشیمونی من میزنه !...با اینکه چیزی برای پشیمون شدن نبود!...من با خودم فکر کردم شاید
نفرت باشه اما نه اونم نبود امیرعلی فقط فراری بود از همه پیوندها ! چرا؟؟!!!
با صدای بلند باز شدن در اتاق از خاطره ها به بیرون پرتاب شدم و گیج به عطیه نگاه کردم که
طلبکارو دست به سینه نگاهم می کرد.
نم اشک توی چشمهام رو گرفتم_چیزی شده؟؟
یک تای ابروش رفت باال_تمام خونه رو دنبالت گشتم تازه میگه چیزی شده؟
『ڪَمۍٖټاٰشُھَداٰ』
#پارت_۱۴
لبخند محوی زدم که عطیه جلو اومدو لبه تخت نشست_پاشو بریم که شوهر جونت امر کرده
هرخانومی که می خواد نذری رو هم بزنه همین االن بیاد که بیشتر آقاها رفتن استراحت و خلوته!
قلبم تیر کشید امسال وسط هم زدن دیگ نذری باید چه آرزویی می کردم ...حاال که امسال آرزوی
هرساله ام کنارم بود ولی بازم انگار نبود!
همراه عطیه بیرون اومدم و به این فکر می کردم که امسال باید آرزو کنم قلب امیرعلی رو که با
قلبم راه بیاد!... برای یک ثانیه نفسم رفت نکنه امشب امیرعلی آرزویی بکنه درست برعکس آرزو و
حاجت من !
سرم رو بلند کردم رو به آسمون... خدایا نکنه دعای امیرعلی بگیره مطمئنا بهتر از منه و تو بیشتر
دوستش داری ! ولی میشه این یک بار من! یعنی اینبار هم من و حاجتهای امیرعلی خواستنم!
_بیا دیگه محیا داری استخاره میگیری؟
نگاه از آسمون ابری گرفتم و رفتم سمت عطیه کفگیر بزرگ چوبی رو به دستم دادو من به زحمت
تکونش دادم ... بازم دعا کردم و دعا !
یک قطره یخ زده نشست روی صورتم بازم نگاهم رفت سمت آسمون یعنی داشت بارون می
اومدو بازم اولین قطره اش شده بود هدیه من ؟
انگار امشب شب خاطره ها بود که باز یک خاطره از بچگی هام جون گرفت جلوی چشمهام انگار
توی آسمون سیاه اون روز رو میدیدم شفاف!
همون روزی که توی حیاط خونه عمه یک قطره بارون نشست روی صورتم وامیرعلی باور نمیکرد
حرفم رو که داره بارون میاد!... میگفت وسط حرف زدن حواسم نبوده و آب دهن خودم پریده روی
صورتم ولی این جور نبود واقعا بارون بود !
این خاطره خاص نبود ولی بازم من بزرگ شده بودم با فکرش و از اون روز هر وقت اولین قطره
بارون رو هدیه میگیرم بازم قلبم پرمیزنه برای امیرعلی و میشم دلتنگش!
چهارمین قطره سرد بارون با اشک داغم یکی شدو افتاد روی دستم که بی حواس کفگیر چوبی رو
می چرخوند و دلم باز دیدن امیر علی رو می خواست!
『ڪَمۍٖټاٰشُھَداٰ』
هدایت شده از مدرسه تعالی
هو الحق 🌹
مدرسه تعالی تقدیم میکند
#فرصت_ویژه😍
❗️قابل توجه همه تعالی پژوه های عزیز
❇️ به مناسبت میلاد با سعادت و فرخنده حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه دوره های زیر با تخفیف. ویژه 50 درصدی ارائه میشود:
1⃣ تا بی نهایت، استاد کشمیری
* چگونه به لذت بیشتر برسیم؟
* چگونه به سمت بینهایت حرکت کنیم؟
2⃣ فقه تزیین، استاد امینی خواه
* احکام تشبه زن و مرد و بالعکس
* مبانی فقهی مقام معظم رهبری در فقه تزیین
3⃣ مرگ شناسی، استاد امینیخواه
*شرح و بررسی روایات کتاب الموت بحارالانوار
4⃣ مدرسه تربیتی حاج قاسم، استاد بابایی
* قاسم سلیمانی قنات ملکی چگونه به " سردار دلها" تبدیل شد؟
* راه حاج قاسم شدن چیست؟
5⃣ از غرب چه خبر
* فرصتها و تهدیدهای جوامع غربی
* نگاهی به جامعه غرب بدون روتوش
6⃣ آشنایی با تاریخ اسلام، استاد بابایی
* سیره پیشوایان دین
* انس با سیره پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع)
7⃣ آموزش مقدماتی تجوید، استاد محمدزاده
* تجوید مقدماتی با محوریت نماز
8⃣ هنر مرد بودن، استاد پوراحمد خمینی
* هر آنچه یک آقا در تعامل با همسر محترم باید بداند
* روشهای جلب اعتماد همسر در زندگی مشترک چیست؟
* اولویتهای یک خانم در زندگی مشترک چیست؟
9⃣ پشت پرده فضای مجازی، استاد کهوند
* شناخت دستهای پشت پرده رسانه
* پاسخ شبهات مهم درباره فضای مجازی
🔟 نقد و بررسی یوگا، استاد مهدی سالاری
* آیا یوگا خوب است یانه؟
* یوگا چه عوارضی دارد؟
1⃣1⃣ خود آگاهی با رویکرد معرفتی ، استاد حسن پرسا
* تشریح نمودار "ساختار وجودی انسان" و روش "تزکیه "
* از حواس تا خیال و عقل و از قلب تا ایمان و علم و عمل
2⃣1⃣ روشهای تربیت و تادیب در زندگی فردی و خانوادگی، استاد حیدری
* عوامل تربیت و جایگاه ادب در تربیت
* تربیت بر مبنای فطرت
3⃣1⃣سبک زندگی مسبحاتی، استاد حیدری
* در این دوره نگرشی دیگر نسبت به دعا در ذهن شما ایجاد میشود و با حقیقت و تفسیر سور مسبحات آشنا خواهید شد.
🎉 عیدانه تعالی را از دست ندهید 🎉
⏰این تخفیف (هنگام ورود به صفحه پرداخت بانک به صورت خودکار اعمال
می شود)از ساعت ۲۴:۰۰ سه شنبه تا ۲۴:٠٠ چهارشنبه فعال خواهد بود.
#مدرسه_تعالی
✅@Taalei_edu
هدایت شده از ◞عانتے برعنداز..🇮🇷◜
- کاش ما را ز وفا؛ ره به حضورش بدهند ..
عیدی ما همه را حکم ظهورش بدهند .. 💚💐
- #نیمهشعبان
- #الهمعجللولیڪالفࢪج
هدایت شده از آنتی آتئیسم
21.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️استاد مهدی دانشمند
🔶️داستان تکان دهنده جوانی که #امام_زمان را در خواب دید...
امام زمان غریبم...🥺😭
🌙کانال معرفتی #نمازشب 👇
[به جمع نمازشبی ها ملحق شوید]
https://eitaa.com/joinchat/3463250005Ca6b1a984ed
هدایت شده از ◞عانتے برعنداز..🇮🇷◜
گاهےخستهمیشوم...
ازهمهچیز
امابهیادمیآورمکہجھانےمنتظرحضورشماست...
ومنمیتوانمهمانیڪقدمےباشم
کہظھوررانزدیکترمیڪند...
ظھوریکہخستگےهاراازجانمیرُباید💚:)!
#امامزمانم
#اللهمعجللولیکالفرج