🔹یکی از ایام ماه معظم #شعبان بود همگی جمع شدیم و رفتیم سر مزار ابوالفضل🌷هر کدام از بچه ها یک چیزی تهیه کرده بودند و برای #خیرات همراه خودشان اورده بودند.
🔸من پیش خودم گفتم بچه ها خیرات آورده اند همان ها کافی است👌 و چیزی نگرفتم. سر #مزار که رسیدم، دلم بی تاب شد💗 پشیمان شدم و به خودم گفتم ای کاش من هم چیزی برای خیرات پسرم می آوردم😔
🔹آن اطراف مغازه ای نبود❌ تا چیزی تهیه کنم و خیلی ناراحت بودم. کمی که گذشت دیدم #سیده_خانم مادر جاری دخترم آمد. یک بسته شکلات🍬 داد به من و گفت: این را #پسرت_ابوالفضل داده که بیاورم و بدهم به شما.
🔸گفت: خواب بودم ابوالفضل مرا بیدار کرد و گفت: این شکلات را ببر و به #مادرم بده؛ منتظر است. من هم این شکلات را خریدم و برایت آوردم☺️دخترم پرسید مامان تو دلت چیزی خواستی⁉️ گفتم: بله. به خودم گفتم چرا #دست_خالی آمدم سر مزار، ای کاش من هم چیزی تهیه میکردم. که این اتفاق افتاد ...
نقل از: #مادر_شهید
📚بر گرفته از کتاب صندوقچه گل رز
#شهید_ابوالفضل_راه_چمنی
#شهید_مدافع_حرم
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌹#شهید_عبدالحسین_برونسی❤️
🌷نماز باحال..🥀
🌼شادی روحش #صلوات🌼
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌹#خاطرات_شهدا 🌹
❤️🌹
🌹
#شهید محمود بیضایے قبل از ازدواجش
همیشہدوستداشت ڪہ در آینده دخترے
داشتہ باشہ و اسمشو کوثر بذاره. بعد از
ازدواجشهمخدا بهشدختر داد و اسمشو
ڪوثر گذاشت.شب یکےاز عملیاتها
بهشگفتند ڪہ امکان تماس با خانواده هست
نمیخواےصداےڪوثر کوچولوت رو بشنوے؟
گفت: از ڪوثرم گذشتم.💔
.
*خدایا میخواهم از دیدن غیر تو
کور شوم و از درڪ غیرتو کہ غفلتبار
است عاجز باشم مرا عاشق خود ڪن
ڪہ دیگر جز تو را نبینم.
#شهید_محمودرضا_بیضایی
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
1_273880432.mp3
415.9K
🎵نشان بے نشان ها
بہ یاد #شهـداےگمنام🕊
🎤 #حاج_مهدی_سلحشور
#روایتگری🦋
حتما گوش کنید😞💔👆👆
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌷شهید کربلایی🌷
پدر #شهی_غلام_رضا_زمانیان نقل می کرد که :قبل از عملیات بدر شهید جلو من ومادرش بدنش
رابرهنه کرد وگفت :نگاه کنید!دیگر این جسم را نخواهید دید.
همان طور شد ودر عملیات بدر مفقود گردید.
پدر شهید اضافه کرد:دوازده سال در انتظار بودم وباهر زنگ درب منزل می دویدم تااگر اوبرگشته باشد اولین کسی باشم که اورا می بینم .تااینکه یک روزخبر بازگشت اورادادند.
فقط یک جمجمه از شهید برگشته بودکه مادرش از طریق دندان فرزند را شناخت .
در نزد ما رسم است بعد ازدفن، سه روز قبر به صورت خاکی باشد مردم در تشریع جنازه اوباشکوه
شرکت کردند.
شبی در خواب دیدم که چند اسب سوار آمدند وشروع به حفر قبر کردند گفتم:چه کار می
کنید؟گفتند:مامور هستیم اورا به کربلاببریم گفتم من دوازده سال منتظر بودم چرا او را آوردید؟
گفتند :ماموریت داریم ویک فرد نورانی رانشان من دادند.عرض کردم:آقا!این فرزند من است فرمود :باید
به کربلابرود.
او را آوردیم تاتوآرام بگیری وبعد او را ببریم .پدر شهید از خواب بیدار می شود باهماهنگی واجازه نبش قبر صورت می گیرد می بینند :
خبری از جمجمه شهید نیست وشهید به کربلا منتقل شده است!!!
راوی :پدرشهیدغلام رضا زمانیان
#شهید_غلام_رضا_زمانیان
#داستان_شهدا
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌹🌹#شهید_ابراهیم_هادی❤️❤️
🌷به دیدار ولی فقیه نرفت❗️❗️
🌼شادی روحش #صلوات🌼
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌹 #داستان_شهدا 🌹
🌷💚
💚
همسر #شهید_همت :
مشغول آشپزی بودم،
آشوب عجیبی در دلم افتاد،مهمان داشتم،
به مهمانها گفتم:
شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش.
ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم.
رنگش عوض شد و سکوت کرد،
گفتم: چه شده مگر؟
گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟
خندیدم.
باخنده گفت: تو نمی گذاری من #شهید بشوم، تو سدّ راه #شهادت من شده ای؟ بگذر از من!
#همسر_شهید_ابراهیم_همت
برگرفته از کتاب #نیمه_پنهان_ماه
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌹🌹#شهید_بابک_نوری❤️❤️
🌷به تو حسادت🔥 میکنند، تو... 🌸
✅قسمتی از وصیت نامه⏫⏫
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🍃استاد پناهیان:✅
❗️وضع خودت رو ببین 😐
🌹#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌹
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🍃
🍃
•• اخلآص.
🌹🌹#شهید_ابراهیمِ_همت🌸🌸
#اخلاصیعنے
#روےِغیرِخداحسابنکن
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•