🔸تو جاده می رفتم دیدم یه #بسیجی کنار جاده داره میره، زدم کنار سوار شد. "سلام و علیک" و راه افتادیم🚗 داشتم می رفتم با دنده سه و سرعت ۸۵ تا
🔹بهم گفت: اخوی شنیدی #فرمانده لشکرت گفته ماشینا حق ندارن از ۸۰ تا بیشتر برن⁉️ یه نگاه بهش کردم و زدم دنده چهار و گفتم اینم به #عشق_فرمانده لشکر
🔸تو راه که میرفتیم چند تا #کادری ستادی رو سوار کردم دیدم خیلی تحویلش می گیرن😕 می خواست پیاده بشه بهش گفتم #اخوی خیلی برات در نوشابه باز می کنن لا اقل یه اسم و آدرس بهم بده شاید بدردت خوردم😉 یه لبخندی زد و گفت: همون که به عشقش زدی دنده چهار
شهید مهندس #مهدی_باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا. بدن نازنینش در رودخانه دجله ناپدید گردید😔
#شهید_مهدی_باکری🌷
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔴 #مهدی_باکری حقوقش را از کارگزینی قرارگاه #کربلای سپاه میگرفت. یکبار که قرارگاه در کرمانشاه مستقر بود، رفت که #حقوقش را بگیرد. مسئول کارگزینی گفته بود: «آقای باکری باید #گواهی خدمت بیاوری».
🔵فرمانده، سرش را #انداخت پایین و رفت از محسن رضایی گواهی گرفت و آمد #سههزار و چهارصد تومان حقوقش را گرفت.
یکوقتی چیزی از این آدم (سوای باقی چیزها) برای من جالب شده بود؛ اینکه هیچ چیز نداشت. تتمه #ارثی هم که مانده بود به نام خانوادهش کرد قبل از #شهادتش.
⚫️ نه خانهای نه #زمینی نه ماشینی...🚘 هیچ چیز به اسمش نبود. #رفیقش کاظم میگفت: «راستی یک موتور شریکی داشتیم، که اون رو هم دزد برد».
حالا من غالبا سعی کردهام که ازین قسم روایتها از #مهدی نکنم؛
🔴شاید چون فکر میکنم قوارهاش ازین ماجراها #بزرگتر بوده.
اما همهی اینها برای این بوده که نمیخواست #هیچی از او در این دنیا جا بماند، به احمد کاظمی گفته بود:
«دعا کن من هم بروم، مثل ِ#حمید، بینشانِ بینشان»⚡️
#شهید_مهدی_باکری🌷
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•