کانال مهدوی
" قهرمان "
در وزن 68 کیلو در مسابقات آموزشگاهها یکبار ابراهیم همه حریفها رو یکی پس از دیگری شكست داد تا رسید به نیمه نهائی، اگر این مسابقه رو میزد حتماً در فینال قهرمان می شد.
اما آن سال با اینکه ابراهیم خوب تمرین کرده بود و اکثر حریفها رو با اقتدار شکست داد.
ولی توی نیمه نهائی خیلی بد کشتی گرفت. بالاخره یکبار خاک شد و با همون یک امتیاز بازی رو باخت. اون سال ابراهیم مقام سوم رو کسب کرد.
اما چند سال بعد توی جبهه و توی گروه اندرزگو همان پسري که حریف نیمه نهائی ابراهیم بود رو دیدم که آمده بود به ابراهیم سر بزنه.اون پسر شب رو پیش ما ماند و شروع کرد از خاطرات خودش با ابراهیم تعریف کردن و همه ما گوش میکردیم
تا اینکه رسید به ماجرای آشنائی خودش با ابراهیم و گفت: "آشنائی ما بر میگرده به نیمه نهائی کشتی باشگاهها توی وزن 74 کیلو که قرار بود با ابراهیم کشتی بگیرم".
اما هر چی میخواست اون ماجرا رو تعریف کنه ابراهیم بحث رو عوض میکرد و آخر هم نگذاشت ماجرا تعریف بشه. فردا وقتی اون آقا میخواست برگرده دنبالش رفتم لب جاده وگفتم:"اگر میشه قضیه کشتی خودتون رو برای من تعریف کنین".
او هم یه نگاهی به من کرد و یه نفس عمیق کشید وگفت: "اونسال من تو نیمه نهائی حریف ابراهیم شدم ولی یکی از پاهام شدیداً آسیب دیده بود، به ابراهیم که تا اون موقع نمیشناختمش گفتم :"داداش، این پای من آسیب دیده هوای مارو داشته باش"، ابراهیم هم گفت:" باشه رفیق، چشم".
توی مسابقه اصلاً سمت پای من نیومد با اینکه شگرد ابراهیم فنهائی بود که روی پا میزد اما اصلاً به پای من نزدیک نشد ولی من با کمال نامردی یه خاک ازش گرفتم و خوشحال از این پیروزی به فینال رفتم. ابراهیم با اینکه راحت میتوانست مرا شکست بده و قهرمان بشه ولی این کار رو نکرد. البته فكر ميكنم اون از قصد كاري كرد تا من برنده بشم و از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرمانی برای اون تعریف دیگه داشت." ولی من خوشحال بودم و خوشحالی من بیشتر از این بود که حریف فینال، بچه محل خودمون بود و فکر میکردم همه مرام و معرفت داش ابرام رو دارن.
اما توی فینال با اینکه قبل مسابقه به دوستم گفته بودم که پام آسیب دیده دقیقاً با اولین حرکت همون پای آسیب دیده من رو گرفت و آه از نهاد من بلند شد و بعد هم من رو انداخت رو زمین و بالاخره من رو ضربه کرد. اون سال من دوم شدم و ابراهیم سوم اما شک نداشتم حق ابراهیم قهرمانیه. از اون روز تا حالا باهاش رفیقم و چیزهای عجیبی ازش دیدم. خدا رو هم شکر میکنم که چنین رفیقی رو نصیبم کرده".
صحبتهاش که تمام شد خداحافظی کرد و رفت، من هم برگشتم به سمت مقر ولی توی راه فقط به صحبتهای اون آقا فکر میکردم.يادم افتاد تو مقر سپاه گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمندهها جملهاي نوشته شده بود و در مورد ابراهيم نوشته بودند: ابراهيم هادی رزمندهای با خصائص پوريای ولی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 قاب دلتنگی
🔹 یابنالحسن!
🔺عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند
🔺عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری
#امام_زمان
#استوری
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
حرف خاص.mp3
22.36M
📿 با این کار توی نماز خوندنهای امام زمان علیهالسلام شریک شو!
#حرف_خاص۹۱ | #استاد_شجاعی
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️ کدام شهید بعد از امام حسین در گودال قتلگاه افتاد⁉️
🎙 #حجت_الاسلام_راجی
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 یادمان نرود که مهمترین، بالاترین و باارزشترین عمل در این شب ،خواندن دعای فرج و توجه به حضرت بقیه الله الاعظم می باشد
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ .
♦️اگرهمگی یڪدل و یڪصدا
برای ظهوردعاڪنیم🌸🍃🌸🍃
قطعاً امرشریف ظهوربه زودی محقق خواهدشد .
#امام_زمان_عج
╭─┅🍃🖤🍃┅─╮
@kanalemahdavi
╰─┅🍃🖤🍃┅─╯
#سلام_مولا_جانم ✋💐
#صبحت_بخیر_عزیزتر_از_جانم 💖💚
🌼 صحبت روی تورا هردم شنیدن تابکی⁉️
❤️دردلم نقش جمال توکشیدن تابکی⁉️
💞 ای چراغ زندگی روشن نما قلب مرا
🍁 بی تو در تاریکی دنیا نشستن تابکی⁉️
💐 توکریمی و منم یک طایر بی آشیان
🌷 روی بام این و آن دائم پریدن تابکی⁉️
💐 راویان گویند روی گونه هات خالی بود
😔 یک نظر خال سیاهت را ندیدن تابکی⁉️
#صبحتون_مهدوی 🌼🍃
#التماس_دعای_فرج 🤲💚
🥀 ای داغدار اصلیِ این روضه ها بیا
صاحب عزای ماتم كرب و بلا بیا 🥀
🍃 اللّهُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَــرَج
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
AUD-20221007-WA0007.mp3
1.78M
💐عهد و پیمانی روزانه با امام زمان عج با خواندن دعای عهد 🌸
🎙دعای "عهــــد" با نوای استاد فرهمند
#امام_زمان_عج
╭─┅🍃🌸🍃┅─╮
@kanalemahdavi
╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ دعای فرج اگر این ویژگیها رو داشته باشه؛ مستجاب میشه‼️
#استاد_شجاعی
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
✡ صهیونیسم مسیحی؛ دستگاه آخرالزمانسازی
• در متن پیش رو، به موضوع غرب و آخرالزمان خواهیم پرداخت. اگر بهطور خلاصه بخواهیم این موضوع را بررسی کنیم، ناچار به معرفی گروهی بسیار تأثیرگذار در سیاستهای جهان هستیم؛ گروهی که قدرت بسیار زیادی در کشورهای غربی دارند:
«مسیحیان صهیونیست»؛ یعنی مسیحیانی که امروزه به مدافعان اصلی یهودیان تبدیل شدهاند.
• مسیحیان صهیونیست، آخرالزمان را همراه با ظهور حضرت مسیح و تشکیل حکومت جهانی توسط او میدانند. اما این ظهور، از نظر آنها نیازمند مقدمات و حوادثی است که باید به وقوع بپیوندد، تا مسیح دوباره ظهور کند. نکتهی مهم آنجاست که پیروان این مکتب که اکثراً جزء سرمایهداران، سیاستمداران، وزرا و چهرههای بزرگ آمریکا هستند، وظیفهی شرعی خود میدانند تا برای تسریع در عملیاتی شدن این حوادث مهم کوشش کنند. میتوان گفت آنها از ابزارهای مختلف سیاسی و نظامی و همچنین رسانهای مانند هالیوود، حداکثر استفاده را میکنند، تا بتوانند آخرالزمانِ مورد نظر خود را بسازند.
🔻 این وقایع و حوادث شامل موارد زیر است:
➖ بازگشت یهودیان به ارض موعود (فلسطین) و تشکیل دولت یهود.
➖ تخریب مسجدالاقصی و بازسازی معبد سلیمان
➖ انجام مراسم تطهیر و قربانی
➖ جنگ مقدس آرماگدون
➖ ظهور مسیح و تشکیل حکومت جهانی
📚 با تلخیص از کتاب غرب و مهدویت ص ۱۱۸ تا ۱۲۷
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چطور بفهمیم آماده ظهوریم....
#امام_زمان
#استاد_شجاعی
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
چطور خود را وقف امام کنیم.mp3
1.3M
⁉️چگونه خود را وقف امام زمان (عج)کنیم ؟
🎙#ابراهیم_افشاری
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
4_6015012779340073650.mp3
639.8K
⁉️موثرترین ادعیه درحفظ ایمان در آخرالزمان :
#دعای_غریق
🎙#ابراهیم_افشاری
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
بهترین ذکر درهدیه به امام.mp3
446.4K
⁉️بهترین و پرفضیلت ترین ذکری که میتوانیم به حضرت هدیه کنیم چیست ؟
🎙#ابراهیم_افشاری
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
#نکته_روز
یه رفتار اشتباهی که بعضی از خانوما دارن زیر نظر گرفتن همسرشونه. تا آقا پاشو از خونه میزاره بیرون، زنگ پشت زنگ که کجایی؟ خواهر عزیزم این مرد رو تو داری از خودت فراری میدی. با زندگیت اینقدر بازی نکن. تیشه برداشتی داری ریشه زندگیتو میزنی. کجا میتونه رفته باشه؟ دنبال کارو بار زندگیه دیگه. اون آقا به اندازه کافی تو محیط بیرون از خونه تشنج داره شما خونه رو براش محیط منبع آرامش کن بعد میبینی نیازی نیست مدام زنگ بزنی چکش کنی خودش دلش برات تنگ میشه برا اون آرامشی که تو براش ساختی . خودش بهت زنگ میزنه که الان دلم میخواست تو پیشم باشی. با این مدل چک کردن فقط داری خودتو تو چشم مرد کوچیک و حقیر میکنی که بماند. بالاخره اطرافیان فضای کاری مرد هم مثل همکار و دوست و آشنا این رفتار زننده شمارو میبینند و این اصلا خوشایند نیست.
آقای خونه شمام یکم روی رفتارت تجدید نظر کن ببین اگه رفتاری کردی که باعث حساسیت خانومت شده خب نکن دیگه برادر من.
یکم دل بده به دل خانوم زندگیتونو شیرین کنین تا بچهاتون مهدوی بار بیان.
#فضائل_امیرالمومنین
حضرت صادق علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام از لحاظِ نوعِ غذایی که میخورد، شبیهترین مردم به رسول خدا صلّی الله علیه و آله بود. آن حضرت خودش نان و سرکه و روغن زیتون میخورد، و به مردم نان و گوشت میداد.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: خداوند مرا پيشواى خلقش قرار داد، و بر من واجب ساخت كه درباره خود، خوراك و پوشاكم، مانند مردم ضعيف و مستمند، بر خود تنگ بگيرم، تا فقير از فقر من پيروى كند، و دارایی ثروتمند سبب سركشى و طغيان وی نشود.
الكافي، ج ۱، ص
#نکته_مهدوی
ما هممون ادعا داریم که عاشق امام حسینیم. خب حالا که یه همچین ادعای بزرگی داریم ببینیم چقدر تو زندگیمون امام حسین شده الگو و به حرفشون گوش کردیم.
حضرت سیدالشهداء (علیهالسّلام) در عالَم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند:
«… مهدی ما در عصر خودش مظلوم است، تا میتوانید دربارهٔ آن حضرت سخن بگویید و قلم فرسایی کنید؛ آنچه دربارهٔ شخصیّت این معصوم بگویید دربارهٔ همهٔ معصومین (علیهم السّلام) گفته اید؛ چون حضرات معصومین همه در عصمت و ولایت و امامت یکی هستند و چون این زمان، دوران مهدی ما است سزاوار است دربارهٔ او بیشتر گفتگو شود.
چقدر از امام زمان گفتی؟ چکار کردی تا حالا به خاطرش.
ماشین داری؟ یه روز مسافر بزن صلواتی بگو برا امام زمان
نداری بلیط اتوبوس یا مترو یه نفرو حساب کن بگو برا امام زمان.
خلاصه یه کاری کن بگو برا امام زمان
مدتی هست که در فضای مجازی یا حتی مجریان رسانه ملی هر کسی رو که دعا نویس هست و حتی ساحر هست رمال خطاب میکنند.
اولا بدونید این علم هست و دعا نویس و ساحر علیل و ناتوان هست از درک باطنی این علم
دوما معجزه ۷ تن از انبباء عظام منجمله آدم ، شیث، ادریس، لقمان، شعیا، ارمیال و بالاخص معجزه خاص اثبات نبوت دانیال نبی جمیعاً علیهم السلام هست.
علم رمل ( شن) علمی هست که بی واسطه با دنیای ماوراء الطبیعه شامل جنیان مومن و کافر ، پریان، ملائک در ارتباط هست و اخبار از این عالم کسب میکنه.
بهمین دلیل شخص که میخواد قرعه رمل بزنه یا حتی با تسبیح رمل بزنه یا خیلی خداوند بهش توفیق داده باشه و درک بالا داشته باشه با شن رمل بزنه، باید و باید ثبات نفس داشته باشه.
یعنی سالها چله نشینی کرده باشه و بر رذائل نفس خودش پیروز شده باشه.
از این علم برای کسب اخبار و بقولی فضولی استفاده نکنه.
در جهت صحیح استفاده کنه
و یک نکته بسیار مهم :
علم رمل و علم نجوم همانند خواهر و برادر دوقلو هستند ، یعنی اگر کسی به نجوم تسلط نداشته باشه ، قطعاً نمیتونه درک درستی از علم رمل داشته باشه.
حالا رمل چی هست؟
رمل یک کلمه عربی هست و بمعنای دانه شن
زمانی آدم علیه السلام در حدود ۵۰۰ سال از هبوطش به روی زمین میگذشت و فرزندانش از اطرافش پراکنده شده بودند و ایشون ناراحت و غمگین از بی خبری از فرزندان در کنار دریا نشسته بودندو دست در ماسه کنار دریا کرده بودند که به ناگاه جبرئیل امین بر ایشون نازل میشه و دستش رو در مقابل دست آدم در شن فرو میبره و دانه های شن حرکات عجیبی میکنند و در این حین آدم حس میکنه که از حرکت این دانه ها داره اخباری از سلامت فرزندان رو درک میکنه. بهمین سادگی اولین پیامبر خدا از علم رمل بهره برد.
ادریس نبی که همه ماها در حق ایشون بی انصاف هستیم و ایشون رو بعنوان پیامبر خیاط فقط میشناسیم در اصل بزرگترین منجم عالم بوده و خداوند بجز علم خیاطی به ایشون علم نجوم و هیئت رو عنایت کرده و جالب اینجاست که این عنایت تا روز قیامت بین فرزندان ادریس نبی وجود داره و اکثراً منجمین بسیار ماهری هستند.
و دانیال نبی علیه السلام هم که جالبترین داستان رو داره که نقل های متفاوتی داره:
روزی دانیال متوجه میشه که پادشاه دیارش بیمار هست و دانیال که جوانی پویا بود میره به دربار پادشاه و خدمت وزیر میگه من میتونم پادشاه رو درمان کنم، وزیر میگه همه طبیبان فرزانه و پیر از درمان پادشاه عاجز شدند و توی جوان میخوای درمان کنی؟
دانیال شرط میکنه اگر نتونست درمان کنه جانش رو بگیرن ولی اگر درمان کرد ، تعلیم و تربیت پسر پادشاه رو به اون واگذار کنند و بشه معلم پسر شاه اون زمان
از قضا وقتی خداوند اراده کنه کسی رو عزیز کنه میشه دانیال
و جناب دانیال براحتی پادشاه رو درمان میکنه و میشه معلم این پسر و این پسر از محضر جناب دانیال علومی چون طب ، نجوم، رمل رو آموزش میبینه تا زمانی که موقع امتحان استادی این پسر میرسه.
در اون مجلس خود پادشاه هم حضور داره بهمراه همه وزراء و دانیال شروع میکنه سوال کردن از شاگرد تا به امتحان رمل میرسه و به شاگرد میگه رملی بزن ببین که این جهان چطور آفریده شده
شاگرد انجام میده و پاسخ میده توسط ناظمی نظم دهنده این جهان در ۷ روز خلق شده
میگه آیا این ناظم نشانه هم داره
شاگرد میگه بله و هیچ گاه زمینش رو از حجت خالی نمیذاره
دانیال میگه در حال حاضر چی؟
شاگرد میگه بله جناب استاد ، هم اکنون هم حجت و پیامبری بروی زمین فرستاده
دانیال میگه بررسی کن کجاست و اسمش چیه؟
شاگرد دیگه حرف نمیزنه و بلافاصله در مقابل دانیال به سجده میوفته و میگه بخدا قسم که شما حجت و پیامبر خدا بروی زمین هستید و همونجا پادشاه و وزراء هم در مقابل دانیال به سجده میوفتند.
دانیال چون پیرو و شیعه ای نداشت ، خداوند بواسطه دانستن این علم شریف ایشون رو به جایگاه و عزت رسوند.
و یک حدیث هم منسوب به حضرت امیر مومنان علی (ع) است که فرمودند :
((الم تر ان الله جل ثنائه افاض علی ادریس علما ترملا و الهمه علم النقاط بفضله و اوحی الیه کلما کان مشکلا ))
و از نظر فقهاء عظام نیز علم رمل از جمله علوم صحیحه شمرده می شود و کافی است به عنوان شاهد بر این مدعی کلام مرحوم خلد آشیان خاتم المجتهدین استاد الاساتید حاج شیخ مرتضی الانصاری عطالله مقامه فرمودند :
(( اما بعض العلوم الصحیحه مکالرمل و الجفر الخ ))
این علم شریف اینقدر طهارت بالایی میخواد که شخص رمل مال یا رمال باید دائما وضو داشته باشه و تسبیح خداوند رو دائم بگه و با مردم کم حرف بزنه و ذکری بجز نام و یاد الله بر زبانش نباشه!!
حالا چه منفعتی هست هرچی ساحر پدرسوخته و حرام زاده است رو رمال خطاب میکنند؟
✍ عصر آگاهی
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
قرب به اهل بیت ۳۳.mp3
10.54M
✘ اگر میخواهیم راه ارتباط حقیقی و عشقبازیمان با غیب برقرار شود؛ ابتدا باید معیارهایی را شناسایی کنیم!
این معیارها کدامند؟
مجموعه #قرب_به_اهل_بیت (علیهماالسلام) ۳۳
#آیتالله_جوادی_آملی
#استاد_شجاعی | #استاد_انصاریان
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
کانال مهدوی
" پوریای ولی "
مهمترین خاطره کشتیِ ابراهیم بر میگردد به قهرمانی باشگاهها در سالهای آخر قبل از انقلاب که مسابقات انتخابی کشوری نیز به شمار میآمد. ابراهیم در آن زمان در اوج آمادگی به سر می برد و هرکسی یک مسابقه از ابراهیم میدید میگفت :"امسال تو 74 کیلو هیچکس حریف ابراهیم نمیشه." مسابقات شروع شد و ابراهیم یکی یکی حریفها رو از پیش رو برمیداشت و با چهار کشتی که برگزار کرد به نیمه نهائی رسید اکثر کشتیها رو هم یا ضربه میکرد یا با امتیاز بالا میبُرد.
با اون شور و حالی که داشت گفتم:"امسال دیگه یه کشتیگیر از باشگاه ما میره تیم ملی" دیدار نیمه نهائی هم با اینکه حریفش خیلی مطرح بود ولی ابراهیم با اقتدار برنده شد و به فینال رفت. حريف پايانی او آقاي محمود .ک. بود كه همان سال قهرمان مسابقات ارتشهاي جهان شده بود. قبل از شروع فینال رفتم رختکن پیش ابراهیم و گفتم:"من کشتیهای حریفت رو دیدم.خیلی ضعیفه، از این کشتی قبلی راحتتر میتونی ببری.
فقط ابرام جون ، تو رو خدا خوب کشتی بگیر، من شک ندارم امسال برا تیم ملی انتخاب میشی" ابراهیم هم بندهای کفشهاش رو بست و در حالی که مربی آخرین توصیهها را به ابراهیم گوشزد میکرد، با هم به سمت تشک رفتند. وقتی ابراهیم روی تشک رفت، من در بین تماشاگرها رفته بودم و داشتم نگاهش میکردم، حریف ابراهیم داشت با او حرف می زد و او هم سرش رو به علامت تائيد تکون میداد. بعد هم حریف ابراهیم یک جائي رو بالای سالن بین تماشاگرها به او نشان داد. من هم برگشتم و نگاه کردم. دیدم یه پیرزن، تسبیح به دست، اون بالای سکوها نشسته.نفهمیدم چی گفتن و چی شد ولی ابراهیم خیلی بد کشتی رو شروع کرد و همهاش دفاع میکرد. بیچاره مربی ابراهیم، اینقدر داد زد و راهنمائیکرد که صِداش گرفت.
ولی ابراهیم انگار هیچی از حرفای مربی و حتی داد زدنهای من رو نمیشنید و فقط داشت وقت رو تلف میکرد.حریف ابراهیم با اینکه اولش خیلی ترسیده بود ولی جرأت پیدا کرد و هی حمله میکرد. ابراهیم هم با آرامش خاصی مشغول دفاع بود. داور اولین اخطار و بعد هم دومین اخطار رو به ابراهیم داد و در پایان هم ابراهیم باخت و حریف ابراهیم قهرمان 74 کیلو شد. داور وقتی دست حریف را بالا میبرد ابراهیم میخندید و خوشحال بود انگار که خودش قهرمان شده. بعد هم دو تا کشتیگیر یکدیگر رو بغل کردند. حریفِ ابراهیم در حالی که از خوشحالی گریه میکرد خم شد و دست ابراهیم رو بوسید. دو تا کشتی گیر در حال خارج شدن از سالن بودن که از بالای سکوها پریدم پائین و آمدم سمت ابراهیم و داد زدم:"آدم عاقل، این چه وضع کشتی بود.
بعد هم از زور عصبانیت با مشت زدم به بازوی ابراهیم" و گفتم: "آخه اگه نمیخوای کشتی بگیری بگو، ما رو هم معطل نکن". ابراهیم خيلي آرام و با یه لبخند هميشگي گفت:" اینقدر حرص نخور" بعد هم سریع رفت تو رختکن و لباسهاش رو پوشید و سرش رو انداخت پائین و رفت.
از زور عصبانیت کارد میزدن خونم در نمیاومد، همينطور به دروديوار مشت ميزدم. نیم ساعت نشستم و وقتی کمی آروم شدم. راه افتادم که برم بیرون. جلوی در ورزشگاه همان حریف فینال ابراهیم رو دیدم که با مادر و کلی از فامیلهاشان دور هم ایستاده بودن و خیلی خوشحال بودن. یکدفعه همان آقا من رو صدا کرد. برگشتم و با اخم گفتم:" بله ؟" آمد به سمت من و گفت: "من متوجه شدم شما رفیق آقا ابرام هستید،درسته ؟" با عصبانیت گفتم:" فرمایش؟" ادامه داد: "آقا عجب رفیق با مرامی دارید. من قبل مسابقه به آقا ابراهيم گفتم شک ندارم که از شما میخورم، اما هوای ما رو داشته باش، مادرم وبرادرام اون بالای سالن نشستهاند،مواظب باش ما خیلی ضایع نشیم".
بعد ادامه داد: "رفیقتون سنگ تموم گذاشت نمیدونی مادرم چقدر خوشحاله"، بعد هم گریهاش گرفت و گفت: "من تازه ازدواج کردم و به جایزه نقدي مسابقه هم خیلی احتیاج داشتم، نمیدونی چقدر خوشحالم".
من هم که مانده بودم چي بگم کمی سکوت کردم و گفتم: "رفیق جون ، اگه من جای داش ابرام بودم، با این همه تمرین و سختی کشیدن این کار رو نمیکردم. این کارا مخصوص آدمای بزرگی مثل آقا ابرامه".
از آن پسر خداحافظی کردم و نیم نگاهی به اون پیرزن خوشحال و خندان انداختم و حرکت کردم. بین راه به کار ابراهیم فکر میکردم، اینجور گذشت کردن اصلاً با عقل جور در نمییاد. با خودم فکر میکردم که پوریایِ ولی وقتی فهمید که حریفش به قهرمانی تو مسابقه احتیاج داره و حاکم شهر، اونها رو اذیت کرده، به حریفش باخت اما ابراهیم...
یاد تمرینهای سختی که ابراهیم توی این مدت کشیده بود افتادم و به یاد لبخندهای اون پیرزن و اون جوون، يكدفعه گریهام گرفت.عجب آدميه این ابراهیم!