eitaa logo
کانال کمیل
486 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
757 ویدیو
7 فایل
تولدمون سالروز ازدواج امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها 1403/3/19
مشاهده در ایتا
دانلود
۴#عیدبزرگ_غدیر هدیه# شهیدشهریاری وبرادرشهیدم ابراهیم هادی اکنون به آیه ۷سوره رعد اشاره می کنی ،در آنجا خدا از تو می خواهد که پیام او را به مردم برسانی و انان را از عذاب روز قیامت بترسانی ،تو وظیفه نداری که همه را به اجبار مومن کنی،وظیفه تو تنها رساندن پیام خداست وبس !فقط تو نیستی که این وظیفه را داری خدا در همه زمان ها برای هر قومی ،راهنمای قرار داده است» منظور از راهنما در این آیه امام علی علیه السلام است تو پیامبر خدایی و علی علیه السلام جانشین تو و راهنمای این امت است سخن خویش را این چنین ادامه می دهی «ای مردم !بدانید که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف. آخرین امام است.او از ماست او قیام خواهد کرد .او بر همه دین ها پیروز می شود او از ستمگران انتقام می گیرد ،او قلعه های کفر و ستم را فتح می کند و آن ها را در هم می کوبد ،او گروها ی مشرکان را نابود می کند ،او می آید و انتقام خون دوستان خدا را می گیرد » «بدانید حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یاور دین خداست .او از دریای بی انتها ی دانش ،بهره دارد و به هر کس به اندازه ی فضیلت و کمالش مقام می دهد . خدا او را انتخاب کرده و برگزیده است. او همه دانش ها را به ارث برده است ، او گزارش گر فرمان های خداست و دستور های خدا را استوار می سازد ،او به مردم درباره ایمان به خدا تذکر می دهد .خدا او را هدایت کرده و استوار نموده است، خدا کارها را به او سپرده است» بدانید که پیامبران قبل و جانشینان آنان ،مژده آمدن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را داده اند از میان حجت های خدا فقط او باقی می ماند و پس از او حجتی دیگر وجود ندارد حق فقط با اوست ونور خدا فقط نزد اوست هیچ کس بر او غلبه پیدا نمی کند او بر همه دشمنانش پیروز می شود ،او از طرف خدا سرپرست و صاحب اختیار مردم است و حکم خدا را برای مردم اجرا می کند همه امانت های آشکار و پنهان خدا نزد اوست» آقای من!از هم ممنون تو هستیم که آخرین موعود آسمانی سخن گفتی ،از فرزندت مهدی علیه السلام نام بردی و ویژگیهای او را بیان نمودی.تو چندین بار در این سخنرانی از او یاد کردی و این گونه به من درس دادی که مبادا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را فراموش کنیم در روزگاری گرفتار شده ام که فراموش نمودن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مُد شده است ،خیلی ها دیگر آن یار سفر کرده را از یاد برده اند ،آیا من هم همانند انان خواهم شد؟. من که پیام غدیر را فهمیده ام ، دیگر همرنگ جماعت نمی شوم ،دلم را به عشق امام زمانم پیوند می زنم و از غیر او دوری می کنم .می دانم زندگی بدون یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه ،مردگی است و مرگ بدون او مرگ جاهلیت است به مردم خبر می دهی که دین خدا را برای آنان باز گو نمودی وبعداز تو این وظیفه را علی علیه السلام به عهده دارد هرکس بخواهد دین واقعی را بشناسد باید آن را از علی علیه السلام بیاموزد اکنون از همه میخواهی تا نزد تو بیایند و به امامت علی علیه السلام اقرار کنند وبا تو وعلی علیه السلام بیعت نمایند تو با خدا بیعت کرده ای وعلی علیه السلام هم با تو بیعت نموده است اکنون می خواهی از مردم برای علی علیه السلام بیعت بگیری .این یک پیمان آسمانی است وخدا به آن دستور داده است ،مبادا کسی خیال کند که خدا به این پیمان نیاز دارد 🤚 🌾💐 🌾💐 🍃ࢪفیق‌شہیدم‌ابراهیم‌هادے🍃.
🥀خلاصه ای از زندگی🥀 🌸سلام دوستان . من نسرین افضل هستم . به لطف خدا در خانواده ای متدین قد کشیدم و بزرگ شدم . در دوران دانش آموزی اعتراضاتی که علیه رژیم داشتم باعث شده بود مورد تعقیب نیروهای امنیتی قرار بگیرم . ✨بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته امداد و کمیته امام و سپاه و جهاد سازندگی خدمت کردم . اما در این بین جهاد سازندگی را پر ثمرتر از بقیه کارها یافتم و تلاشم را در این زمینه بیشتر کردم . 🌸 در آغاز سال 1360 از فقر فرهنگی شدید کردستان آگاه شدم و با برادرم آقا احمد ( که مفقود الاثر هستن ) درمورد رفتن به آنجا مشورت کردم و در همین زمان بود که جهاد اعلام کرد که جهت رشد هر چه بیشتر فرهنگی خواهران در کردستان احتیاج است که تعدادی از خواهران متعهّد به آن خطّه عزیمت نمایند و مجاهدانه به کار بپردازند . 👇 @kanalkomeiliha 🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/884933434Ccb50887642
🥀وصیت نامه شهیده نسرین افضل🥀 🌸«ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله...» شهادت بالاترین درجه‌ای است که یک انسان میتواند به آن برسد و با خونش پیامی میدهد به بازماندگان راهش. «یا ایت‌ها النفس مطمئنه» ارجعی الی ربک راضیه المرضیه، فدخلی فی عبادی وادخلی جنتّی.‌ ✨«ای نفس قدسی و دل آرام (بیاد خدا). امروز بحضور پروردگارت بازآی که تو خشنود (به نعمت‌های ابدی او) و او راضی از تواست. باز آی و در صف بندگان خاص من درآی. و دربهشت من داخل شو. 🌸پروردگارا! سپاس که ما را در مبارزه با طاغوت و براندازی رژیم کفر پیشه و وابسته به شیطان بزرگ، آمریکای جهانخوار یاری فرمودی و به ما رهبری آگاه و پرتوان ارمغان نمودی تا ما را از تاریک‌ها و ظلم رهانید و با ایجاد وحدت در میان مردم مسلمان و شهید پرور نظام جمهوری اسلامی را در این سرزمین مقدس بنا نهاد. ✨خداوندا، به ما توفیق عبادت و اطاعت عنایت فرموده و ما را از شر هوای نفس محفوظ بدار. بارخدایا، به ما یاری کن تا با اسلام راستین آشنایی پیدا کرده و در عمل به تعالیم آن بکوشیم. 🌸ایزدا، ما را در کسب علم و ترویج فرهنگ قرآن و اسلام در مدارسمان یاری و موفق دار. الها! بما قدرتی عنایت کن که پرچم «لا اله الا الله» را بر سراسر جهان به اهتزاز درآوریم. خداوندا، کشور اسلامی ما را از کشور‌های تجاورزگر و سلطه طلب بی نیاز دار. 👇 @kanalkomeiliha 🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/884933434Ccb50887642
✨خاک های نرم کوشک ✨ ▫️صحبت از یک عملیات ویژه بود ، دشمن تانک های تی هفتاد و دو را وارد منطقه کرده بود ، خصوصیت این تانکها این بود که آرپی جی بهشان اثر نمیکرد ، اگر هم میخواست اثر کند باید میرفتی و از فاصله خیلی نزدیک شلیک میکردی . سه گردان مامور شدند ، فرمانده یکی شان عبدالحسین بود . یک هفته ای می شد که عراقی ها روی این خط کار می کردند . دژ قرص و محکمی از آب درآمده بود . جلو دژ ، موانع زیادی توی چشم میزد جلوتر از ما یک دشت صاف و وسیع خودنمایی می کرد . موانع هم درست سرراه ما ... ▪️دو تا گردان دیگر راه به جایی نبردند ، یکیشان راه را گم کرده بود یکی هم پای فرمانده اش رفته بود روی مین . هر دو گردان را بی سیم زدند که بکشند عقب حالا چشم امید همه به گردان ما بود . وقت راه افتادن عبدالحسین چند دقیقه ای برای پیدا کردن پیشانی بند معطل کرد ، بالاخره یک پیشانی بند پیدا کردیم که روش با خط سبز و با رنگ زیبایی نوشته بود یا فاطمه الزهرا ادرکنی . سی چهل متر مانده بود برسیم به موانع ، یک هو دشمن منور زد آن هم درست بالای سر ما صدای شلیک پی در پی گلوله ها آرامش و سکوت منطقه را زد به هم . صحنه نابرابری درست شد . آنها توی یک دژ محکم ، پشت موانع و پشت خاکریز بودند ، ما توی یک دشت صاف همه خیز رفته بودیم روی زمین . تنها امتیازی که ما داشتیم ، نرمی خاک آن منطقه بود طوریکه بچه ها خیلی زود توی خاک فرو رفتند ▫️دشمن با تمام وجودش آتش می ریخت . آرپی جی یازده گلوله ، تانک دولول و هر اسلحه ای که داشت کار انداخته بود . عوضش عبدالحسین دستور داده بود که ما حتی یک گلوله هم شلیک نکنیم . حدود یک ربع تا بیست دقیقه ریختن آتش، شدید بود . رفته رفته حجمش کم شد ، و رفته رفته قطع شد . سیزده ، چهارده تا شهید داده بودیم با آن حجم آتش که دشمن داشت ، و با توجه به موقعیت ما این تعداد شهید خودش یک معجزه به حساب می آمد . عبدالحسین گفت : چه کار کنیم ؟ گفتم : خوب معلومه ، بر می گردیم . گفت : مگر میشه برگردیم ؟ زود توی جوابش گفتم : مگر ما می توانیم از این دژ لعنتی رد بشیم ؟ ▪️همان جا صورتش را گذاشت روی خاک های نرم و رملی کوشک . لحظه ها همینطور پشت سرهم میگذشت . دلم حسابی شور افتاده بود . او همین طور ساکت بود و چیزی نمیگفت پرسیدم پس چه کار کنیم آقای برونسی؟ چند بار دیگر سوالم را تکرار کردم او انگار نه انگار که در این عالم است . بالاخره عبدالحسین به حرف آمد گفت : هر چی که میگم دقیقاً همون کار رو بکن . خودت میری سر ستون وقتی رسیدی اون جا درست برمیگردی سمت راستت ، پنج قدم میشماری ، دقیق بشماری ها ، همون جا یک علامت بگذار ، بعدش برگرد وبچه ها رو پشت سرخودت ببر . اون جا یک آن فکر کردم شاید شوخی اش گرفته ولی خیلی محکم و بااطمینان حرف میزد . وقتی به اون علامت که سر بیست و پنج قدم گذاشته بودی رسیدی ، این دفعه رو به عمق دشمن چهل متر میری جلو ، اون جا دیگه خودم میگم به بچه ها چکارکنن . گفتم : معلوم هست میخوای چکارکنی حاجی؟ 👇 @kanalkomeiliha 🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/884933434Ccb50887642