eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
516 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
146 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام آنکه پُر کرده جهان از قالَ صادق‌ها به نام آنکه می‌رویاند از جانها شقایق‌ها به نام آنکه از دلهایِ سنگی ساخت عاشق‌ها که می‌گردند از نورش مخالف‌ها موافق‌ها به نامِ حضرت صادق دلت را روضه مهمان کُن چراغِ اشک روشن کُن بقیعش را چراغان کُن ندیده حکمت از درسش حکیمی اینچنین دیگر ادیبی یا طبیبی یا علیمی اینچنین دیگر ندیده دل صراط‌َالمُستقیمی اینچنین دیگر حلیمی یا رحیمی یا کریمی اینچنین دیگر سفارش‌های او شرحِ کلامی از کمالِ اوست سفارش‌های او راهِ رسول‌الله و آلِ اوست سفارش می‌کند بارِ فقیران را زمین مگذار سفارش می‌کند در راهِ محرومان قدم بگذار سفارش می‌کند دل را به تدبیر خدا بسپار سفارش می‌کند هرگز نمازت را سبک مشمار سفارش کرد  ما را تا ادا سازیم دِینش را به ما بخشید بعد از خود حسینم وا حسینش را زیارت نامه‌های ما زیارت نامه‌های اوست عزاداریِ ما میراثی از رسمِ عزای اوست تمام گریه‌های ما کمی از های‌هایِ اوست شلوغیِ حرم‌ها از حدیثِ کربلای اوست خودش فرمود صدها حج فقط اجر سلامِ  ماست ثواب یک سلام ما شب قدر امام ماست به روضه می‌کشد آقا همیشه منبر خود را به پای ناله سوزانده تمام حنجر خود را میانِ گریه می‌بیند همانجا مادر خود را ببین خرجِ عزا کرده دعای آخر خود را چنان نالید در عمرش صدایش مثل زهرا سوخت خدایا خانه‌یِ او در هجوم بی حیاها سوخت چرا در بِین این مردم کسی در فکرِ حالش نیست به فکر مو سپیدی‌اش به فکر سن و سالش نیست به یاد کودکانِ بی کَسَش  فکر عیالش نیست چرا این شعله‌های در به فکر دست و بالش نیست کسی او را نمی‌گوید عصای خویش را بردار بیا از بِینِ شعله بچه‌های خویش را بردار زمین اُفتاد رحمی کن ببین زانوش زخمی شد محاسن وای خاکی شد ولی اَبروش زخمی شد زمین اُفتاد و یاد عمه جانش روش زخمی شد مکش اینگونه در کوچه مکش پهلوش زخمی شد زمین اُفتاد و با نیزه  کسی اما نَزَد او را زمین اُفتاد و شُکرش که کسی با پا نَزَد او را میان مجلس منصور سرپا چند ساعت بود جسارت شد به پیری که نگاهش غرق محنت بود به یاد عمه جانش که اسیر یک جماعت بود جسارت بود و غارت بود و غارت با جسارت بود رُباب است و غم  زینب که دادِ او حرم را بُرد ببین دیر آمدم دیدم که نیزه کودکم را بُرد حسن لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیه السلام چنان لبریز از علم است لبهای سخندانش که انگشت فقاهت می مکد طفل دبستانش بنازم قدرت علمی قال الصادق او را که در دنیا تمام فرقه ها هستند خواهانش عجب زیبا شناساند به عالم خلق خلقت را مفصل گفته توحیدِ مفضل شرح عرفانش یقین دارم که خود دستی بر آتش داشته ورنه کجا اینقدر آگاه است کس از خلق یزدانش چنان تصویر سازی کرده از آرایش افلاک که گویا هست گردنبد دنیا در گریبانش میان آن همه شاگرد پای درس خود مولا کسی میخواست تا افشا کند اسرار پنهانش خداوندا چه بود آیا ملاک حضرت صادق که میشد نوجوانی چون هشام آرامش جانش هشامی که به زانو آورد در بصره مفتی را هشامی که تجلی میکند منطق ز برهانش سخن از چشم و گوش آرد به اثبات ولی الله کند مغلوب هر کس را به نور عقل و وجدانش چنان زیبا که بر لب های مولا خنده می کآرد چنان زیبا که منبرها شود تعریف جریانش بعید اصلا نباشد اینچنین غواص هشیاری در آن کشتی که دست حجت الله است سکانش صفای مَدرسش عطر جنان دارد مگر مولا به جای گل بهاران کاشته در خاک گلدانش کتاب الله را قرآن ناطق اوست پس حتما مصوّر میکند اسلام را تفسیر قرآنش نبوت درکلاس درس او معنای کامل شد غدیر از حلم او احیا شده جان ها به قربانش پس از این گنج ها را در پس ویرانه میبینی اگر دقت نمایی در بقیع و قبر ویرانش پیاده، بی عبا در خلوت شب میبرند او را چه می خواهند این قوم سراپامست از جانش درِ آتش زده او را به یاد مادرش انداخت پریشان بود مادر نیز از حال پریشانش اگر چه از جفای دشمنان مسموم شد امّا مدینه سر به سر غم بود در شام غریبانش فدای آن تن پاکی که بعد ازقتل و غارت ها میان آفتاب و خون رها کردند عریانش فدای خواهری گردم که می بیند برادر را به روی نیزه ها بنشسته و بشکسته دندانش فدای دختری گردم که در دیدار بابایش شکایت دارد از بی معجری با چشم گریانش فدای مادری گردم که با یاد علی اصغر شده در خاطراتش بازهم گهواره جنبانش سید_روح_الله_موید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
  ای رتبه‌ات فراتر از ادراک، از عقول آیینه‌ی بصیرت چشمت جهان شمول حلم تو بی نهایت و علم تو لایزول یا کاشف الحقایق و یا جامع الاصول کوچکترم از آنکه بخواهم بخوانمت یا برترین سروده‌ی عالم بدانمت علم اصول و علم قرائت از آن توست تفسیر و فقه، پله‌ای از نردبان توست علم نجوم در رصد کهکشان توست راز علوم کل جهان بر زبان توست شیخ الائمه هستی و دریای بی کران ای باقرالعلوم‌ترین صادق جهان مردان سرزمین تو عاشق نبوده‌اند در باب عشق با تو موافق نبوده‌اند چون آشنا به کُنه حقایق نبوده‌اند در پیشگاه درس تو صادق نبوده‌اند تو در علوم عقلی و نقلی سرآمدی تا روز حشر، صادق آل محمدی حکام جور خلوتتان را به هم زدند گردونه‌ی زمین و زمان را به هم زدند سرچشمه‌های اشک روان را به هم زدند باکشتن تو نظم جهان را به هم زدند ای جای پای غربت تو در دل بقیع هرکس که گشت دور تو، گردید مستطیع احمد_علوی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وصیت آخر صادق علیه السلام کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الائمه صادق ع زمان سوختن درب خانه اش تنها نفس نفس روی لبها نوای داشت😭 کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭 اگر دلتون برای صادق (علیه السلام)تنگه حتماً_این_کلیپ_رو_مشاهده_کنید 🔻امام صادق عليه‌السلام: يا اَبا بَصيرٍ طُوبى لِشيعَةِ قائِمِنَا الْمُنْتَظِرينَ لِظُهُورِهِ، فى غَيْبِتِهِ، وَالْمُطيعينَ لَهُ فى ظُهُورِهِ، اُولئَكَ اَؤْليآءُاللّه ِ الَّذينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاهُمْ يَحْزَنُونَ 🔻اى اَبُوبصير، خوشا به حال شيعيان و پيروان قائم ما كه در زمان غيبت او منتظر ظهور و در زمان ظهور مطيع او هستند، آنها اولياى خدا هستند كه ترس و اندوهى براى آنان وجود ندارد. 📚 بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۵۰ کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مرثیه بخدا سخت ترین لحظه ی عمرم این بود که شبیه دل زینب جگرم خونین بود دستِ بسته، دلِ شب، در پیِ استر، گریان چون اسیریِ حرم، خاطره ای غمگین بود یاد غمهای رقیه، جگرم را سوزاند و همین روضه برای دل من تسکین بود وسط شعله ی آتش، نفسم بند آمد وای بر قاتل زهرا، به لبم نفرین بود ناصبی بود و به مادر، بد و بیرا میگفت بد دهن بود و فقط بر لب او توهین بود ریسمان بسته چو مولام، کشیدند مرا این جفا از خلفا، یک عمل ننگین بود تن خود را سپرِ اهل حرم میکردم در دفاعِ حرم فاطمه سهمم این بود با وجودیکه اهانت به نهایت دیدم باز هم تلخ ترینَش، به نظر شیرین بود هیچکس زیر سم اسب تنم را نَفِشرد یاد گودال ولی سینه ی من سنگین بود نیزه و خنجر و شمشیر و سنانم نزدند کِی چو جدم، تنم از خون سرم رنگین بود اهل بیتم که گرفتار اراذل نشدند عمه افسوس، اسیر سپهی بی دین بود وای از دغدغه ی عمَّتِیَ المضروبه چشمِ شامی چقدَر سوی حرم بدبین بود محمود_ژولیده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مرثیه باز هم سوخته انگار درِ این کوچه نمکی خورده به زخمِ جگرِ این کوچه من از این کوچه از این راه بدم می‌آید بس که شوم است همیشه خبرِ این کوچه اینکه عمامه‌اش افتاده زمین یعنی که... ازدحامی شده انگار سرِ این کوچه پیرمردی وسطِ راه زمین خورد ولی..‌ همه شادند چرا دور و برِ این کوچه وسط خانه دلِ دخترکی می‌لرزد رویِ خاک است همین که پدرِ این کوچه آشنا می‌زند این صحنه دو دست بسته قبل تر دیده دو چشمان ترِ این کوچه كاش اين بار نسوزد بدن بانويی از شررهای درِ شعله‌ورِ اين كوچه آه یکبار علی بود و علی بود و علی آه بانوی علی و گذرِ این کوچه چل نفر آمده بودند میان خانه چل نفر آمده بودند سرِ این کوچه بوی خون ميرسد انگار هنوز از ديوار بوی خون ميرسد از ميخِ درِ اين كوچه احمد_شاکری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مرثیه چقدر روضه تو روضه مادر دارد آتش خانه تو خاطره از در دارد مثل آنروز در خانه پر از هیزم شد ناله اهل حرم بین هیاهو گم شد تا که درسوخت عجب سوختن در دیدی ناله ها را که شنیدی به خودت لرزیدی سر بی عمامه پای برهنه محزون میدویدی پی مرکب به چه حالی دلخون پای پر آبله داری جگر سوخته ای چشم امید دلت را بخدا دوخته ای نیمه شب در بر منصور عرق میریزی در بر آئینه ای کور عرق میریزی نامسلمان به دلش کینه حیدر را داشت به علی تهمت زد حجب و حیا را بر داشت نام زیبای علی آمد و چشمت تر شد یادت آمد که چگونه گل او پر پرشد مادرت خورد زمین و کمرش درد گرفت آخرش حق علی را او ز نامرد گرفت منزلت چشم به راهند شما دیر نکنی همسرت پیر شده بیشترش پیر نکنی محمد_حبیب_زاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG