#صلوات
#حدیث
رباعی
#امام_صادق (علیهالسلام)
«مَنْ كَانَتْ لَهُ إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةٌ فَلْيَبْدَأْ بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ (صلواتاللهعلیهم) ثُمَّ يَسْأَلُ حَاجَتَهُ ثُمَّ يَخْتِمُ بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (صلواتاللهعلیهم) فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يَقْبَلَ الطَّرَفَيْنِ وَ يَدَعَ الْوَسَطَ»
هر کس خواستهای از خدا دارد، قبل و بعد از دعایش بر محمد و آل او (صلواتاللهعلیهم) صلوات بفرستد؛ زیرا خدا بزرگوارتر از آن است که اول و آخر دعا را قبول کند و بین آن دو را نپذیرد.
📗 الکافی، ج۲، ص۴۹۴
🔹دعای مستجاب
دل را به دعای نیمهشب شاد کنید
پرواز به اوج از این غمآباد کنید
با یک صلوات احمد و آلش را
در اول و آخر دعا یاد کنید
محمدجواد_غفورزاده
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
#شهادت
شور
زمزمه
سبک:شبایی که دلا راغم میگیره
کنج زندان نفس نفس میزد
آه زندان چقدر دلگیر است
مونسی جز غم جدایی نیست
مونسش دانههای زنجیر است
اینکه در چاه غم اسیر شده
اینکهافتادهازنفسموساست
پسر فاطمه عزیز خدا
سرّ یاسین و رمز اوادناست
روزه بود و اسیر غمها شد
ضربهی تازیانه افطارش
بین سجده خدا خدا میکرد
یادش آمد ز داغ مسمارش
تا لگد خورد گفت ای مادر
چقدر غصه پشت در داری
بین کوچه میان خانه کتک
بیجهتنیست اینکه تبداری
بیهوا سیلی ازعدوخوردم
یاد سیلی کوچه افتادم
یکدوباری زهوشرفتم وباز
با لگد بود باز جان دادم
صورتم،سینهام،خدا،کمرم
درد افتاده بر تن خسته
طلب مرگ از خدا کردم
زهر آمد دهان من بسته
به روی دامن رضا سرمن
لحظهی باشکوه را دیدم
یاد جد غریبم افتادم
ناگهانمنبهخویشلرزیدم
سر اکبر به دامن بابا
جانجدمبهلب رسیدایوای
زینب آمد برای یاری شاه
معجرش رو تن کشیدایوای
ولدی یاعلی صدایش کرد
پلکهایش به روی هم افتاد
گفت بابا سخن بگو بامن
صورتش را به بصورتش بنهاد
قسمش داد جان زهرا و
گفت برخیز ای زمین خورده
گفت زینب بیا علمدارم
که حسینم گمان کنم مرده
مرتضی محمودپور
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
#شهادت
زمزمه
سینه زنی سنگین
سبک:سوره کوثر از قرآن جداشد
زندان شده نورانی از مـــــاه جمال تو
دشمن به غل و زنجیر بسته پروبــال تو
دلها از داغ تو گردیده مضطر
جانم فدایت یا موسی ابن جعفر
یا باب الحوائج موسی ابن جعفر...
نور بصر زهــرا از چه شده زنـــــدانی
در بند غل و زنجیر آن جلوه ربانی
با بغض و کینه میزد بی بهانه
دشمن بر پیکر تو تازیـــــانه
یا باب الحوائج موسی ابن جعفر...
این زهر ستم آخر آتش زده بر جانت
زهرا به جنان گرید برحال پریشــانت
برلب داری دم آخـــــر نوایی
ای رضا ای رضاجانم کجایی
یا باب الحوائج موسی ابن جعفر...
لب تشنه دم آخر یاد شهدا بودی
باذکر حسین جانم در کرببلا بودی
در تشییع پیکرت شد جسارت
اما نرفتـــــه دخترت اســـارت
یا باب الحوائج موسی ابن جعفر...
شوری دگر اندازد یاد حرمت در دل
ما را بطلب یکشب مارا تو بدان قابل
ما زنده از فیـــض نام حسینیم
عاشـــق و دلـــداه کاظمیـــــنیم
یا باب الحوائج موسی ابن جعفر...
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_امام_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
در فرازی از زیارتنامه ای که عالم بزرگ سید بن طاووس آن را در کتاب (مصباح الزائر ) نقل کرده ، در وصف زندان امام کاظم (ع) چنین می خوانیم :
سلام و درود بر آن شکنجه دیده در قعر زندانها
و تاریکیِ گودالها ،
صاحب ساق پای کوفته شده بوسیله حلقه های زنجیرها ،
سلام بر جنازه ای که با کمال خواری و اهانت
بر او فریاد کردند .
سلام بر آن وارد شده بر جد خودت حضرت مصطفی و پدرش حضرت مرتضی
و مادرش سرور همه ی بانوان ،
با ارثی غصب شده و مقام امامت ربوده شده
و حکومت مغلوب گشته و خونی که مطالبه میشود و زهری که به او خورانیدند...*
* مفاتیح الجنان
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#بیست_چهارم_رجب
#فتح #خیبر و بازگشت
#حضرت جعفر طیار (علیهالسلام)
بیست و چهارم رجب سال ۷ هجری قمری #قلعه_خيبر به دست #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) #فتح شد،
#پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) در #جنگ_خيبر، ابتدا #پرچم را براى مبارزه به ابوبكر ملعون #دادند، ابوبكر با لشكرى رفت، ولى چون نظر به پهلوانان آنان نمود #فرار كرد و لشكريان هم درپى او بازگشتند،
روز بعد #پرچم را به عمر بن خطاب ملعون #دادند و عمر بن خطاب هم به ميدان جنگ نرسيده ترسید و #فرار کرد و بازگشت و دیگران را نیز از خطر کشته شدن میترساند،
#پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند:
فردا #پرچم را به #مردى میدهم كه #حملههايش را تكرار كند، نه اينكه فرار كند، كسى كه خدا و پيامبرش را #دوست دارد و خدا و پيامبرش هم او را #دوست دارند و خداوند خيبر را به دست او فتح میكند،
فرداى آن روز، #پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) #زره خود را بر #اميرالمؤمنین (علیهالسلام) #پوشانيد و #ذوالفقار را بر كمر او بستند و #پرچم را به #اميرالمؤمنین (علیهالسلام) #سپردند و سوار بر مركبش نموده فرمودند:
#جبرئيل از سمت راست، #ميكائيل از سمت چپ، #عزرائيل از پيش رو، #اسرافيل از پشت سر و #نصرت_خدا بالاى سر و #دعاى_من از پشت سر توست،
#اميرالمؤمنین (علیهالسلام) رفته و پس از #موعظه و #نصيحت عدهاى براى جنگ با او آمدند، آنان #دو_نفر از #مسلمانان را #شهيد كردند، اميرالمؤمنین (علیهالسلام) بر آنها تاخته و آنها را كشتند، آنگاه برادر مرحب با عدهاى آمدند، حضرت آنها را هم به #درک واصل کردند و به #جهنم شتافتند،
مرحب كه شجاع آن قبیله بود با زره و کلاه خود سنگی برای خونخواهى به جنگ آمد، #اميرالمؤمنین (علیهالسلام) چنان #ذوالفقار بر #سرش فرود آورد كه او را با اسبش #دونيم ساخته و به خاک انداختند، #ندای از آسمان بلند شد که #جبرئیل از بالا و #میکائیل از پایین #دستان اميرالمؤمنین (علیهالسلام) را #بگیرند که اگر #ضربه_شمشیر علی (علیهالسلام) بر #زمین بخورد آن را #دونیم خواهد کرد،
با #دیدن این صحنه صداى #تكبير مسلمانان بلند شد و یهودیان به قلعه گريختند و #درب_قلعه را بستند،
#اميرالمؤمنین (علیهالسلام) با اینکه از سه روز قبل گرسنه بودند ولی با #دست یداللهیِ حيدرى #درب_قلعه را که #چهل_مرد جنگی حرکت میدادند از جا كندند و براى مسلمانان #معبر قرار دادند و چند بار مسلمانان را از روى #خندق به وسيله آن #درب عبور دادند تا بالاخره #قلعه_خیبر فتح شد،
بعد از #فتح_خیبر به #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) #خبر دادند که #حضرت_جعفر_بن_ابیطالب (علیهالسلام) #برادر اميرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام) از #حبشه به #مدینه بازگشتند،
چنان #رسول_خدا (صلیاللهعلیهوآله) #خوشحال شدند که فرمودند نمیدانم بیشتر از #فتح_خیبر خوشحال باشم یا از #برگشتن_جعفر (علیهالسلام) و به استقبال او رفتند.
منابع:
بحارالانوار ج ۹۷ ص ۱۶۸ و ۳۸۴ ، منتخب التواريخ ص ۵۶ ، فيض العلام ص ۳۱۷
اللهم عجل لولیک الفرج ( صلوات)
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
نوحه
رها شد از بند ِغم ، امام خونین جگر
دگر چرا شد روان، به روی یک لنگه در
حمل شده از چه او،به دوش چندین غلام
نشد چرا بعد مرگ، امام ما احترام
کشته ی زهر جفا،کاظم آل عبا...
🌸🌸🌸🌸🌸
از اثر سلسله ،خون چکد از گردنش
ردّ هزاران کتک مانده به روی تنش
میان چاه نمور ، خزان شده باغ او
میان زنجیر و کُند،شکسته شد ساق او
کشته ی زهر جفا،کاظم آل عبا...
🌸🌸🌸🌸🌸
اگر چه دارد هزار ،نقش جسارت به تن
نهاده شد پیکرش میان چندین کفن
دگر بدون کفن ،رها نشد پیکرش
دگر میان تنور،نرفت سر اطهرش
کشته ی زهر جفا،کاظم آل عبا...
غریب زهرا حسین.....
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
1737577910006_-2147483648_-210187.ogg
2.41M
زمینه
#شهادت
#امام_کاظم_(ع)
عالم سر سفرت، مهمونه آقا جان
آدم توو کار تو، می مونه آقا جان
از بس کریمی تو، یه عمره که دارم
روزی میگیرم از، این خونه آقا جان
خدا رو شکر منم گداتم
بیچاره ی تو و رضاتم
منم مثه تموم ایران
یه عمره پای سفره هاتم
کارم من الازل، از تو گداییه
کارت الی الابد، مشکل گشاییه
اون که تا کاظمین، دل ها رو میبره
باب الحوائجه، موسی بن جعفره
......
تا صحنتو دیدم، حالم که بهتر شد
به لطف تو آقا، غمام همه سر شد
توو هر گرفتاری، حتی توو بیماری
با گریه ذکرم یا، موسی بن جعفر شد
دلتنگ صحن با صفاتم
دخیل یه تار عباتم
همسایه ی معصومه ام من
من خاک پای بچه هاتم
ما رو الی الابد، بردی تو زیر دین
جونم فدای تو، ای شاه کاظمین
اون که تا کاظمین، دل ها رو میبره
باب الحوائجه، موسی بن جعفره
......
حکایت عمرت، پر از غمه آقا
بمیرم از داغت، بازم کمه آقا
توو ظلمت زندان، هر روز و هر ساعت
بساط آزارت، فراهمه آقا
زدن تو رو با تازیونه
زدن تو رو به هر بهونه
بعیده از تن نحیفت
آقا دیگه چیزی بمونه
بازم خدا رو شکر، جسمت زمین نموند
هیشکی روی تنت، مرکب نمی دووند
بازم خدا رو شکر، که دخترت ندید
خاکسترِ تنور، روی سرت ندید
ای بی کفن حسین...
وحید محمدی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
#شهادت
دلشوره...
حرف رفتن میزنی در ربنًایت بیشتر
"رَبِّ خَلِّصنی" است در سوز صدایت بیشتر
وقت مغرب روزهات با تازیانه باز شد
می شود دشنامها سهم عشایت بیشتر
از سر شب دخترت معصومه دارد اضطراب
در دلش دلشوره افتاده رضایت بیشتر
آنچنان با آتش زهر جدایی سوختی
پر شد از خاکسترت زیر عبایت بیشتر
ای که نور ساق عرشی، این غل و زنجیرها
فاصله انداخت بین ساقِ پایت بیشتر
ماجرای لنگهی دَر داغمان را تازه کرد
بوی مادر میرسد از روضههایت بیشتر
کربلایت کاظمین و کاظمینت کربلاست
تشنه جان دادی به یاد کربلایت بیشتر...
محمد جواد مهدی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
#شهادت
نیتی داری اگر سربسته در سر ، نذر کن
در بساطت هرچه شد با خود بیاور ، نذر کن
دست خالی پیش ارباب کرم رفتن خطاست
شاعری؟ باشد ، مداد و چند دفتر نذر کن
می روی مشهد دل از بند زمینی ها بکن
آسمانی باش ، گاهی هم کبوتر نذر کن
هرکجا کارت به مشکل خورد اهل روضه باش
بعد هم یک سفره ی موسی بن جعفر نذر کن
ده برابر ده برابر عشق جبران می کند
بر در این خانه سائل ! ده برابر نذر کن
مادرم را که خدا رحمت کند ، در کاظمین
گفت : مادر ، حاجتی داری؟ بر این در نذر کن
محسن_ناصحی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
بی مروت در نمازم ساق پایم را شکست
عاقبت در سجده مُهرِ کربلایم را شکست
نیمه شب آمد مرا از خواب بیدارم کند
در دعا بودم، ولی قلب دعایم را شکست
کُنده و زنجیر، اعضاء مرا لِهْ کرده بود
باز هم هر استخوان جا به جایم را شکست
گریه میکردم برای مادرم، افسوس که...
با لگد این بار هم آمد صدایم را شکست
پنجهاش را باز کرد و موی من را میکشید
مجلس اشکم میانِ نینوایم را شکست
با سلاح بد زبانی مادرم را یاد کرد
اینچنین در گوشهی زندان بهایم را شکست
بارها با تازیانه رو به روی من نشست
ظالمانه میزد و دست عطایم را شکست
رضا_باقریان
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
رشتهی دلهای عاشق پشت این در بسته شد
رزق ما از سفرهی موسی بن جعفر بسته شد
تا خبر آمد غروب از خانه بیرون میزند
با هجوم سائلان از صبح معبر بسته شد
مشت ما را وا نخواهد کرد وقتی از کرم
مشت مسکین درش با کیسهی زر بسته شد
آنکه از کار پیمبرها گره وا میکند
دست و پایش در غل و زنجیر آخر بسته شد
ای خدا آزاد بودن پیشکش، این ظلم چیست؟
در قفس حتی پر و بال کبوتر بسته شد
یک نفر با تازیانه آمد و در باز شد
یک نفر با تازیانه آمد و در بسته شد
تازیانه رفت بالا چشم مادر تار گشت
تازیانه خورد بر تن چشم مادر بسته شد
آه روی تخته پاره ساق پایش بند نیست
بیش از این حرفی ندارم روضه ها سربسته شد...
میلاد_حسنی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
کسی بدون دلیل از صدا نمیافتد
لب کلیم ز سوز دعا نمیافتد
کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود
به دست بسته شده، از عطا نمیافتد
اگر چه خاک نشسته به روی لبهایت
عقیق، پا بخورد از بها نمیافتد
مگر چه گفته به تو این زباندراز یهود؟
همیشه از دهنش ناسزا نمیافتد
چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک؟
به هر نفس، لب تو از ندا نمیافتد
به سینهای که لگد خورد پشت در سوگند
بدون درد سر این ساق، جا نمیافتد
کسی که در تن او پیرهن شده پاره
به یاد بیکفن کربلا نمیافتد
تو گیر یک نفر افتادهای چنین شدهای
تن تو در گذر گرگها نمیافتد
پس از سهروز تو را عدهای کفن کردند
سر بریدهی تو زیر پا نمیافتد
سنان و شمر به هم با اشاره میگفتند:
مگر که نیزه نخورده؟ چرا نمیافتد؟
ز دور حرمله میگفت گودی حنجر
حسین نحر نگردد ز پا نمیافتد
قاسم_نعمتی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG