#حضرت_ام_کلثوم_س
مدح
مصائب
هرچند از خورشیدها کم مینویسیم
حالا ولی با اشک نم نم مینویسیم
با اسم بی بی اسم اعظم مینویسیم
آری ز بانوی محرم مینویسیم
در دادگاه عشق محکومیم صدشکر
از نوکران ام کلثومیم صدشکر
زهرا و احمد بود علی مرتضی بود
ام المصائب بود و هم ام البکا بود
سرتا به پا مستغرق ذات خدا بود
پشت ولی الله وقت فتنه ها بود
چادر زجنس غیرت زهرا به سر کرد
با خطبه هایش شام را زیر و زبر کرد
آیات قران است سرتاسر کلامش
جبریل سرخم میکند از احترامش
عقل ضعیف ما کجا درک مقامش
دارد تفاوت با همه نوع قیامش
گمنام شد اما کرامت تام دارد
تا به ابد حق گردن اسلام دارد
به مردی این زن زمانه زن ندیده
اوج جلالش را زمین قطعا ندیده
مثلش کسی در مرثیه خواندن ندیده
یکروز خوش در زندگی اصلا ندیده
یادش نرفته روضه ی بیت الولا را
میخ و زمین افتادن خیرالنسا را
هم کربلا رفته ست هم گودال رفته
هم به کنار پیکری پامال رفته
هم مثل زینب سوخته از حال رفته
هم ذوالجناح آمد، به استقبال رفته
شلاق درهم کرد حال پیکرش را
بردند دزدان وقت غارت....
بسته به هم بودند زنها بین کوفه
خیلی کتک خوردند اما بین کوفه
دائم به راه افتاد دعوا بین کوفه
هی پخش میکردند خرما بین کوفه
همراه زینب کوچه هارا فتح میکرد
برداشت پرده از رخ کوفی نامرد
در شام اصلا قامتش مثل کمان بود
آنقدر لاغر بود دیگر ناتوان بود
آواره ی هرکوچه و بی آشیان بود
راهی بسوی مجلس نامحرمان بود
چه روضه هایی قسمت بانوی دین شد
بالانشین آسمان ویران نشین شد
سیدپوریا_هاشمی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_کلثوم_س
مدح
مصائب
می نویسم به اذن ثارالله
از زنی با وقار همچون ماه
راوی صادق بنی هاشم
از علوم خفی حق آگاه
مهد علم و مفسر قرآن
کوه عصمت، مقرب درگاه
چون حسین و حسن سخاوتمند
مثل زینب صبور آل الله
مثل زینب بلا چشیدن را
ام کلثوم بوده خاطرخواه
با صلابت مبارزه می کرد
با سلاح دعا و اشک و آه
خطبه مانند مرتضی می خواند
خطبه هایی پر از غم جانکاه
مدح او را بس است چون بوده
دختر فاطمه، سخن کوتاه
دختر دوم ولی خدا
ام کلثومِ حضرت زهرا
آن قدر داغ و دردسر دیده
قد کمان و نحیف گردیده
بعد داغ غم رسول الله
یاس را در دل شرر دیده
وسط کوچه ی بنی هاشم
یک نفر به چهل نفر دیده
خاک غم روی چادرش مانده
چون شکاف سر پدر دیده
جگرش پاره شد کنار حسن
طشت لبریز از جگر دیده
چادر خواهر بزرگش را
وسط خیمه شعله ور دیده
لب گودال بر زمین خورده
غارت جسم محتضر دیده
کوفه و شام پر بلا رفته
بر سر نیزه ها قمر دیده
نیزه ها را ببر از این جا شمر
دور کن چشم بیحیا را شمر
با دلی پر شراره و گریان
لقمه ها را گرفت از طفلان
خطبه اش شام و کوفه را لرزاند
دشمنش شد از این بیان حیران
داغ بازار شام را حس کرد
وسط چشم های بی ایمان
با دو چشم خودش تماشا کرد
خیزران خورد بر لب و دندان
رفت ویرانه ای که شامش بود
سرد و روزش جهنمی سوزان
گریه می کرد پا به پای رباب
تا دهد بر دلش سر و سامان
چه فراقی کشید این خواهر
اربعین بود آخر هجران
درد، این است قدر این بانو
مانده حتی میان ما پنهان
ما بدهکار ام کلثومیم
عبد دربار ام کلثومیم
محمدجواد_شیرازی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_کلثوم_س
مصائب
امشب برایت محتشم ها دم گرفتند
با مرثیه ها مجلس ماتم گرفتند
ای خواهریوسف ! برای سوی چشمم
از خاک زیر پای تو مرهم گرفتند
پلکی زدی حوا و هاجر آفریدند
از آستین ات ساره و مریم گرفتند
از معجر تو پرده ی کعبه در آمد
از چشم هایت چشمه ی زمزم گرفتند
نور تو را ای بضعة الزهرا یقیناً
از سینه ی پیغمبر اکرم گرفتند
محتاج تو هستند فردای قیامت
لطف تو را آنها که دست کم گرفتند
رویش سیاه آن کس که رویت را زمین زد
پوشیه ها از غربت تو غم گرفتند
در شام و کوفه این رباب و فضه بودند
زیر بغل های تو را باهم گرفتند
**
تزویج تو با گرگ یثرب حرف مفت است
ناموس داران آنچه را گفتم ، گرفتند
علیرضا_خاکساری
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_کلثوم_س
مدح
مصائب
از اول که مهرگدایی به ماخورد
گذار دل ما به این کوچه ها خورد
سرهرکه بر خاک پای شما خورد
به تعبیر بهتر به عرش خدا خورد
تو و من همیشه امامیم و ماموم
دخیلم دخیل تو یا ام کلثوم
خدا ریخته در تو لیلا شدن را
تجلای انا فتحنا شدن را
وجود علی نفس زهرا شدن را
و در عین زن بودن آقا شدن را
پر چادر تو نماد وقار است
زبانت برنده تر از ذوالفقارست
سر سفره ی نان و شیرت علی بود
نمک گیر خیر کثیرت علی بود
اسیرش تو بودی اسیرت علی بود
مجیرش تو بودی مجیرت علی بود
تو ماهی! به شب احتیاجت دروغ است
و با کافران ازدواجت دروغ است
بخوان خطبه ای تا مسلمان بسازی
ابوذر بسازی و سلمان بسازی
به وقتش ازآتش گلستان بسازی
ز تو برمیاید که طوفان بسازی
سخن گفتی و ما به جایی رسیدیم
به اندیشه ی کربلایی رسیدیم
غم از روزگارتو آخر چه میخواست؟
دلت را که سوزاند دیگر چه میخواست
فراغ برادر ز خواهر چه میخواست
دل سنگ یک خنجر از سر چه میخواست
چه دیدی زمانیکه گودال رفتی
که یک دفعه اینجور از حال رفتی
سری ذبح شد معجری رفت غارت
النگوی هر دختری رفت غارت
عبایی و انگشتری رفت غارت
و پوشیه خواهری رفت غارت
پر و بال پروانه ها چیده میشد
لباس تن شاه دزدیده میشد
حرم امنیت داشت اما به هم ریخت
سر حمله ی بی حیاها به هم ریخت
عقیله زمین خورد و دنیا به هم ریخت
غرور تو با ضربه ی پا به هم ریخت
هزاران مغیره و هشتاد زهرا
دوباره لگد،داد و فریاد،زهرا
به بازار رفتی و بازار پر بود
بمیرم برایت.........................
دراطرافتان مردم آزار پر بود
نگاه حرامی اغیار پر بود
اگرچه شکستی و دیگر خمیدی
تو هم غیر زیبایی اصلا ندیدی
سیدپوریا_هاشمی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_کلثوم_س
مصائب
از حسن هرچه که در مرثیه کمتر سخن است
ام کلثوم غریب است چنانکه حسن است
غمش آنقدر بزرگ است که یک روضه ی آن
مثنوی گر بشود دفتر هفتاد من است
شیر دل می شود آن مرد که فرزند علی است
دختر فاطمه هر کس بشود شیر زن است
زینب دیگری از کرببلا رفت به شام
دختر دیگر زهراست که دور از وطن است
کربلا دید زنی را که قد افراشت و شد
مرثیه خوان حسینی که بدون کفن است
خیمه می سوزد و او حال عجیبی دارد
شاهد آتش در ، باخبر از سوختن است
شام بازار بدی دارد و گرز سخنش
هرکجا حرف کنیز آمده دندان شکن است
روضه خوان همه ی مرثیه ها شد مثلاً
روضه ی چوب میان آمده ، حرف از دهن است
محسن_ناصحی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_کلثوم_س
مصائب
رباعی
ای مرهم زخم دل و غمخوار پدر!
هم غمخور مادریّ و هم یار پدر
در لیلهی قدرِ آخرِ عمرِ علی
شد مهر تو، سفرهدار افطار پدر
سید_رضا_مؤید
*
داغ است، دل لالهی صد چاک دمشق
زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق
خورشید به سوگ «امّکلثوم» گریست
تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق
سید_محمد_رستگار
*
هم ماه مدینه است و هم زهرهی شام
همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام
ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان
از جانب ما به «امّکلثوم»، سلام
سید_محمد_رستگار
*
در دفتر عشق، حرف منظوم شدم
تا آینهدار پنج معصوم شدم
هر کس به ردیف عشق نامی را خواند
من خادم بیت «امّکلثوم» شدم
حسین_دیلم_کتولی
*
هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه
هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه
بعد از سخنان تو بگفتا زینب:
لا حول و لا قوّة الّا بالله
محمدرضا_یزدی_آینه
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_کلثوم_س
مصائب
رباعی
یکی این سان، یکی این گونه باید
که شام و کوفه را رسوا نماید
ببین پیشانی زینب شکسته
بگو اخت المصائب لب گشاید
ایوب_پرندآور
*
به حق بر فاطمه بوده است، نائب
که یک لحظه نشد در صحنه، غائب
در این عالم به غیر از «امّکلثوم»
برادر را که شد اخت المصائب؟
سید_محمد_رستگار
*
کسی نشناختت، ای دخت مظلوم!
نباشد قدر تو بر خلق، معلوم
اگر زینب بُوَد امّ المصائب
تویی اخت المصائب، «امّکلثوم»!
محمدرضا_یزدی_آینه
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_کلثوم_س
مصائب
رباعی
غم بر دل هر پیر و جوان است امشب
ماتم زده بغض آسمان است امشب
در سوگ غریبانهی «امّکلثوم»
محزون، دل صاحب الزّمان است امشب
محمدرضا_یزدی_آینه
*
تا آخر خط به خاطر مکتب رفت
جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت
در مهر و وفا بر «امّکلثوم» نگر
دنبال حسین، همره زینب رفت
سیدمحمد_رستگار
*
در راه شما هر که قدم بگذارد
پا در حرم جود و کرم بگذارد
فردا نکند شفاعت از او زهرا
در حقّ شما کسی که کم بگذارد
سیدمجتبی_شجاع
*
آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود
تو جان پدر بودی و او جان تو بود
آن کس که تمام خلق مهمان ویاند
آن شب به سر سفرهی احسان تو بود
میثم_کریمی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_کلثوم_س
مدح
مصائب
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست
نوکر شدن، سلمان شدن، منّا شدن کم نیست
اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد
با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست
اصلا از آنجایی که او زِینِ أَبِ ثانیست
باید بگویم زینت بابا شدن کم نیست
در جان دختر حُسن مادر میکند جلوه
حانیه و حنانه و حسنا شدن کم نیست
باید که کوثرزاده را کوثر صدایش کرد
آیینهی صدیقهی کبری شدن کم نیست
مادر به اولادش دلش گرم است، بی تردید
چشم و چراغ خانهی زهرا شدن کم نیست
حوریهای از حوریان دامن زهراست
إنسیهی إنسیة الحورا شدن کم نیست
از برکت زانو زدن در محضرش یک عمر
ساره شدن، هاجر شدن، حوا شدن کم نیست
در باطن او نور عصمت میشود پیدا
الگوی زهد و پاکی و تقوا شدن کم نیست
بی شک پناه حجت حق، زینب کبریست
با این مراتب، زینب صغری شدن کم نیست
با یک نظر بر چهرهی ماه بنی هاشم
پی میبری تاج سر سقا شدن کم نیست
زهرا و اولادش شفیع المذنبین هستند
از شافعان محشر فردا شدن کم نیست
مرثیهاش اشک ملائک را در آورده
مرثیهخوان عصر عاشورا شدن کم نیست
با لشگر آمد کربلا، بی لشگرش کردند
یک نصف روز و این همه تنها شدن کم نیست
خارمغیلان، ظلمت شب، سایهی دشمن
شب تا سحر آوارهی صحرا شدن کم نیست
با یاد عصر روز عاشورا زمین خوردن
یا با عصا از بستر خود پا شدن کم نیست
علیرضا_خاکساری
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
مدح
مصائب
ای آینه دار پنج معصوم!
در بحر عفاف دُرّ مکتوم
پروردهی دامن ولایت
مظلومهی خاندان مظلوم
قدر تو به ممکنات مجهول
مهر تو به کائنات معلوم
شیرازهی شرع از تو محکم
منظومهی عشق ازتو منظوم
تو زینب دومی علی را
نامند تو را به ''ام کلثوم''
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی! به ما نگاهی
تو محنت بی شماره دیدی
غم، بیشتر از ستاره دیدی
مه پارهی دشت کربلا را
در خاک، هزار پاره دیدی
هم بردل پاره پاره از زهر
هم پیکر پاره پاره دیدی
پامال تن عزیز خود را
از مرکب ده سواره دیدی
بر دست حسین غرق درخون
قنداقهی شیرخواره دیدی
آئینهی آفتاب و ماهی
یا سیدتی! به ما نگاهی
تو راز عجیب کربلایی
بانوی شکیبب کربلایی
هم راز شهید نینوایی
دم ساز غریب کربلایی
برخرمن هستی ستمکار
سوزنده لهیب کربلایی
درآتش غم اگر بسوزی
باصبر، طبیب کربلایی
آن جا که خطابه کارسازست
توفنده خطیب کربلایی
آئینهی آفتاب و ماهی
یا سیدتی! به ما نگاهی
مرحوم سیدرضا_مؤید
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
مصائب #بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
🏴حضرت ام کلثوم (س) در حالى که همراه کاروان کربلا عازم شهر مدینه گردید، میگریست و این اشعار را میخواند:
مدینةِ جدِّنا لا تَقبَلینا
فَبِالحَسَراتِ وَ الاَحزانِ جینا
▪️اى مدینهی جد ما! نپذیر ما را، که ما با حسرت و اندوهها بازگشتیم
الا فَاخبِر رَسُولَ اللهِ عَنّا
بِانّا قَد فُجِعنا فی اَبینا
▪️ای مدینه! از جانب ما به رسول خدا خبر بده، که ما در مصیبت فقدان پدرمان، دردمند و اندوهبار شدیم
خَرجنا مِنکَ بالاَهلینَ جمعا
رَجعنا لا رِجالَ وَ لا بَنینا
▪️از تو با همه خویشان بیرون رفته، و چون بازگشتیم نه مردان و نه کودکانى با ماست
و کُنّا فِی الخُروجِ بِجَمعِ شَملٍ
رَجَعنا حاسِرینَ مُسلِبینا
▪️در هنگام خروج جمع ما کامل بود و اکنون در بازگشت برهنه و غارت شدهایم
و کُنّا فى اَمانِ اللهِ جَهرا
رَجَعنا بِالقَطیعَةِ خائِفینا
▪️در ظاهر در امان خدا بودیم و اکنون که بازگشتیم هنوز بر ستم ظالمان و بریدن پیمانشان بیمناک هستیم
و مَولانَا الحُسَینُ لَنا اَنیسٌ
رَجَعنا و الحُسَینُ بِهِ رَهینا
▪️انیس ما مولایمان حسین بود، و چون آمدیم حسین را در کربلا گرو گذاردیم
فَنَحنُ الضّائعاتُ بِلا کَفیلٍ
و نَحنُ النّائِحاتُ عَلى اَخینا
▪️مائیم که سرگردان و بدون کفیل شدیم، مائیم که بر برادر خود نوحه کردیم
و نَحنُ السّائراتُ عَلَى المَطایا
نَشالُ عَلَى الجَمالِ المُبغِضینا؟
▪️و مائیم که بر شتران حمل شدیم، و ما را بر شتران درشتخوى سوار کردند
و نَحنُ بَناتُ یس و طه
و نَحنُ الباکیاتُ عَلى اَبینا
▪️ما دختران یاسین و طاهائیم، و مائیم که در سوگ پدر خود گریستیم
وَ نَحنُ الطّاهِراتُ بِلا خِفاء
و نَحنُ المُخلِصونَ المُصطَفونا
▪️پاکان بدون خفاء مائیم، و مخلصان و برگزیدگان مائیم
و نحنُ الصّابراتُ عَلَى البلایا
و نحنُ الصّادقون النّاصِحُونا
▪️ما بردباران بر بلا هستیم، و ما راستگویان ناصحیم
الا یا جَدِّنا بَلَغتَ عِدانا
مُناها وَ اشتَفىِ الاعداءُ فینا
▪️اى جد ما! دشمنان ما به آرزویشان رسیدند، و تشفى یافتند به سبب قتل ما
لَقَد هَتکُوا النّساءَ و حَمَّلُوها
عَلى الاَقتابِ قَهراً اَجمَعِینا
▪️حرمت زنان را هتک نمودند و تمام آنها را به اجبار بر جحاز بی روپوش شتران حمل کردند
📚 الدمعة الساکبه
📚 نفس المهموم
📚 سوگنامه آل محمد(ص)
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
عمهی صاحب الزمان، بانو
من فداي شما گداي شما
مددي كن كه خاك بوس توأم
امكلثوم، دختر زهرا
بي بي ِ چاره ساز ادركني
اي شفاعت كنندهی فردا
ما همه مستحق لطف توئيم
دستمان را بگير، روز جزا
من و ايل و تبار من مجنون
تو و ايل و تبار تو ليلا
پدر و مادرم به قربانت
خواهر بي نظيرِ خون خدا
جان زهرا بيا همين امشب
كربلاي مرا نما امضا
نوهی پاك حضرت احمد
جايگاهت بود بسي بالا
در حجاب و عفاف، فاطمهاي
خواهر خوبِ زينب كبري
در صبوري حسن، به شكل دگر
در شجاعت شبيه شير خدا
زندهی ربناي تو حيدر
کشتهی گريههاي تو عيسي
فرش راه تو بال جبرائيل
خاك پاي تو جنتالْاَعلي
اي نجابت دخيل چادرتان
وي سخا و شرف دخيل شما
اُسوهی پايداري و عفت
اي وقار هميشه پا بر جا
دائماً بر زبانتان جاري
سورهی قدر و كوثر و شورا
چشم تو ساحلِ نجات همه
دل طوفانيِ شما دريا
ساكن كوي تو همه عالم
ريزه خوار دو دست تو موسي
شب آخر چه روضهاي داري
در دلت باز هم شده غوغا
تا كه يك جرعه آب ميبيني
خود به خود روضه ميشود بر پا
بودهاي در كنار اهل حرم
در زمين غريب كرببلا
نينوايي شدي بلا ديدي
اي ركابِ امام عاشورا
موقع رفتنت فقط بودي
ياد لبهاي تشنهی سقا
غمِ زينب غمِ شما بانو
غمتان داغ سيدالشهدا
ياد آن روزها كه ميديدي
آتش از خيمهها كه زد بالا...
معجرش سوخت بينِ آتش و دود
دختري از نوادگانِ شما
ياد آن روز كه ميان حرم
تشنگي بود و آه بود و نوا
ياد آن روز كه به نِي زده شد
سرِ شش ماههی رباب حتي
ديدي از نِي چگونه ميافتاد
سرِ پاك عليِ اصغرها
دست و پا زد مقابل چشمت
قاسم و اصغر و گل ليلا
مادري كودكش لبش تشنه
در پيِ آب بود واويلا
روي تل بودهاي؟ نمي دانم
همره خواهرت گل طاها
ياد آن روز كه جدا ميشد
رأس پاك برادرت ز قفا
بين گودال دست و پا ميزد
شاه، در زير دست و پا تنها
كربلا داشت زير و رو ميشد
با صداي شكستهی زهرا
كربلا بود و نغمه وَلَدي
كربلا بود و ذكر وا اُمّا
رضا_باقریان
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست
پیشگاه کرمت عرصه ی جولان ها نیست
از کرامات فراوان تو خوبان ماتند
اینهمه حسن در اندیشه ی انسان ها نیست
باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند
گفتن از شخصیتت وسع مسلمان ها نیست
عصمت از فاطمه داری که مطهر شده ای
احتیاجی پی این امر به برهان ها نیست
شعر اگر بهر تو کم گفته شده خرده مگیر
سیر اوصاف تو در قدرت عمان ها نیست
نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو
گرچه حک نام تو در صفحه ی اذهان ها نیست
شام زیر لگد خطبه ی تو جان میداد
مثل تو هیچکسی فاتح میدان ها نیست
رمز عرفان اثر سجده ی پیشانی توست
احتیاجی سر این سفره به عرفان ها نیست
خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد
مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان ها نیست
ام کلثوم شدن زینب و زهرا شدن است
حرف عشق است در آن صحبت عنوان ها نیست
ازدواج تو و نمرود مدینه؟ هیهات
نخی از چادر تو قسمت شیطان ها نیست
نمک سفره ی افطار پدر هستی تو
لذتی بی تو در این شیر و در این نان ها نیست
میشود گفت ز تو از غم و درد تو نگفت؟
مدح خوب است ولی مکفی گریان ها نیست
یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد
چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان ها نیست
سر و سامان تو را نیزه ای از پا انداخت
خیمه ی سوخته جای سر و سامان ها نیست
نازپرورده ی دستان پر از مهر علی
شأن تو ناقه ی عریان و بیابان ها نیست
دورتادور تو با هلهله جمعیت بود
بزم می، طشت طلا، جای پریشان ها نیست
هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد
مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست
سيدپوريا هاشمى
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
مصائب #بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
🏴حضرت ام کلثوم (س) در حالى که همراه کاروان کربلا عازم شهر مدینه گردید، میگریست و این اشعار را میخواند:
مدینةِ جدِّنا لا تَقبَلینا
فَبِالحَسَراتِ وَ الاَحزانِ جینا
▪️اى مدینهی جد ما! نپذیر ما را، که ما با حسرت و اندوهها بازگشتیم
الا فَاخبِر رَسُولَ اللهِ عَنّا
بِانّا قَد فُجِعنا فی اَبینا
▪️ای مدینه! از جانب ما به رسول خدا خبر بده، که ما در مصیبت فقدان پدرمان، دردمند و اندوهبار شدیم
خَرجنا مِنکَ بالاَهلینَ جمعا
رَجعنا لا رِجالَ وَ لا بَنینا
▪️از تو با همه خویشان بیرون رفته، و چون بازگشتیم نه مردان و نه کودکانى با ماست
و کُنّا فِی الخُروجِ بِجَمعِ شَملٍ
رَجَعنا حاسِرینَ مُسلِبینا
▪️در هنگام خروج جمع ما کامل بود و اکنون در بازگشت برهنه و غارت شدهایم
و کُنّا فى اَمانِ اللهِ جَهرا
رَجَعنا بِالقَطیعَةِ خائِفینا
▪️در ظاهر در امان خدا بودیم و اکنون که بازگشتیم هنوز بر ستم ظالمان و بریدن پیمانشان بیمناک هستیم
و مَولانَا الحُسَینُ لَنا اَنیسٌ
رَجَعنا و الحُسَینُ بِهِ رَهینا
▪️انیس ما مولایمان حسین بود، و چون آمدیم حسین را در کربلا گرو گذاردیم
فَنَحنُ الضّائعاتُ بِلا کَفیلٍ
و نَحنُ النّائِحاتُ عَلى اَخینا
▪️مائیم که سرگردان و بدون کفیل شدیم، مائیم که بر برادر خود نوحه کردیم
و نَحنُ السّائراتُ عَلَى المَطایا
نَشالُ عَلَى الجَمالِ المُبغِضینا؟
▪️و مائیم که بر شتران حمل شدیم، و ما را بر شتران درشتخوى سوار کردند
و نَحنُ بَناتُ یس و طه
و نَحنُ الباکیاتُ عَلى اَبینا
▪️ما دختران یاسین و طاهائیم، و مائیم که در سوگ پدر خود گریستیم
وَ نَحنُ الطّاهِراتُ بِلا خِفاء
و نَحنُ المُخلِصونَ المُصطَفونا
▪️پاکان بدون خفاء مائیم، و مخلصان و برگزیدگان مائیم
و نحنُ الصّابراتُ عَلَى البلایا
و نحنُ الصّادقون النّاصِحُونا
▪️ما بردباران بر بلا هستیم، و ما راستگویان ناصحیم
الا یا جَدِّنا بَلَغتَ عِدانا
مُناها وَ اشتَفىِ الاعداءُ فینا
▪️اى جد ما! دشمنان ما به آرزویشان رسیدند، و تشفى یافتند به سبب قتل ما
لَقَد هَتکُوا النّساءَ و حَمَّلُوها
عَلى الاَقتابِ قَهراً اَجمَعِینا
▪️حرمت زنان را هتک نمودند و تمام آنها را به اجبار بر جحاز بی روپوش شتران حمل کردند
📚 الدمعة الساکبه
📚 نفس المهموم
📚 سوگنامه آل محمد(ص)
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مدح_و_مصائب
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست
نوکر شدن، سلمان شدن، منّا شدن کم نیست
اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد
با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست
اصلا از آنجایی که او زِینِ أَبِ ثانیست
باید بگویم زینت بابا شدن کم نیست
در جان دختر حُسن مادر میکند جلوه
حانیه و حنانه و حسنا شدن کم نیست
باید که کوثرزاده را کوثر صدایش کرد
آیینهی صدیقهی کبری شدن کم نیست
مادر به اولادش دلش گرم است، بی تردید
چشم و چراغ خانهی زهرا شدن کم نیست
حوریهای از حوریان دامن زهراست
إنسیهی إنسیة الحورا شدن کم نیست
از برکت زانو زدن در محضرش یک عمر
ساره شدن، هاجر شدن، حوا شدن کم نیست
در باطن او نور عصمت میشود پیدا
الگوی زهد و پاکی و تقوا شدن کم نیست
بی شک پناه حجت حق، زینب کبریست
با این مراتب، زینب صغری شدن کم نیست
با یک نظر بر چهرهی ماه بنی هاشم
پی میبری تاج سر سقا شدن کم نیست
زهرا و اولادش شفیع المذنبین هستند
از شافعان محشر فردا شدن کم نیست
مرثیهاش اشک ملائک را در آورده
مرثیهخوان عصر عاشورا شدن کم نیست
با لشگر آمد کربلا، بی لشگرش کردند
یک نصف روز و این همه تنها شدن کم نیست
خارمغیلان، ظلمت شب، سایهی دشمن
شب تا سحر آوارهی صحرا شدن کم نیست
با یاد عصر روز عاشورا زمین خوردن
یا با عصا از بستر خود پا شدن کم نیست
علیرضا_خاکساری
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مصائب
از حسن هرچه که در مرثیه کمتر سخن است
ام کلثوم غریب است چنانکه حسن است
غمش آنقدر بزرگ است که یک روضهی آن
مثنوی گر بشود، دفتر هفتاد من است
شیردل میشود آن مرد که فرزند علیست
دختر فاطمه هر کس بشود شیر زن است
زینب دیگری از کرببلا رفت به شام
دختر دیگر زهراست که دور از وطن است
کربلا دید زنی را که قد افراشت و شد
مرثیهخوان حسینی که بدون کفن است
خیمه میسوزد و او حال عجیبی دارد
شاهد آتش در، باخبر از سوختن است
شام، بازار بدی دارد و گرز سخنش
هرکجا حرف کنیز آمده دندانشکن است
روضهخوان همهی مرثیهها شد مثلاً
روضهی چوب میان آمده، حرف از دهن است
محسن_ناصحی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مدح
مصائب
ای زینب دوم محمد
زهرای دگر به بیت احمد
چون خواهر خویش هستِ زهرا
قرآن علی به دست زهرا
مظلومه و دختر دو مظلوم
مشهور به نام ام کلثوم
ریحانهی مادر ولایت
همسنگر خواهر ولایت
توحید ز منطق تو پیروز
هفتاد و دو داغ دیده یک روز
عصمت ز تو اعتبار دارد
زینب به تو افتخار دارد
در دُرج حیا دُرِّ حسینی
حَقّا که تَفاخُر حسینی
تو مادر عرش در زمینی
تو دخت امیرِ مؤمنينی
آتش به دل عدو فشاندی
در کوفه و شام خطبه خواندی
ای پارهی آیههای تطهیر
ای در نفست صدای تکبیر
سر تا قدمت همه فروغ است
حوریه و دیو؟! این دروغ است
تو دختر دختر رسولی
سر تا به قدم همه بتولی
حیدر که بُوَد ولی ذوالمن
هرگز ندهد تو را به دشمن
ای اختر آسمان عصمت
ای بانوی قهرمان عصمت
یک خاطره از تو یاد دارم
وصفش همه هست افتخارم
دروازهی شام بود و محشر
سرها سر نیزه بود یکسر
جمعیت و رقص و چنگ و دف بود
گه زخم زبان و گاه کف بود
استادحاج غلامرضا_سازگار
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مدح
مصائب
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست
نوکر شدن، سلمان شدن، منّا شدن کم نیست
اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد
با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست
اصلاً از آنجایی که او زِینِ أَبِ ثانیست
باید بگویم زینت بابا شدن کم نیست
در جان دختر حُسن مادر میکند جلوه
حانیه و حنانه و حُسنا شدن کم نیست
باید که کوثرزاده را کوثر صدایش کرد
آیینهی صدیقهی کبری شدن کم نیست
مادر به اولادش دلش گرم است بی تردید
چشم و چراغ خانهی زهرا شدن کم نیست
حوریهای از حوریان دامن زهراست
إنسیهی إنسیة الحورا شدن کم نیست
از برکت زانو زدن در محضرش یک عمر
ساره شدن، هاجر شدن، حوا شدن کم نیست
در باطن او نور عصمت میشود پیدا
الگوی زهد و پاکی و تقوا شدن کم نیست
بی شک پناه حجت حق زینب کبری است
با این مراتب زینب صغری شدن کم نیست
با یک نظر بر چهرهی ماه بنی هاشم
پی میبری تاج سر سقا شدن کم نیست
حبل المتینام ریشههای چادر بیبیست
مصداق ناب "عروة الوثقی" شدن کم نیست
زهرا و اولادش شفیع المذنبین هستند
از شافعان محشر فردا شدن کم نیست
::
مرثیهاش اشک ملائک را در آورده
مرثیه خوان عصر عاشورا شدن کم نیست
با لشگر آمد کربلا، بی لشگرش کردند
یک نصف روز و این همه تنها شدن کم نیست
خارمغیلان، ظلمت شب، سایهی دشمن
شب تا سحر آوارهی صحرا شدن کم نیست
شش ماه بعد از واقعه روی پر و بالش
از زخمهای کعب نی پیدا شدن کم نیست
موی سپید و چشم تار و زانویی خسته
در زیر بار درد و غصه تا شدن کم نیست
با یاد عصر روز عاشورا زمین خوردن
یا با عصا از بستر خود پا شدن کم نیست
علیرضا_خاکساری
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مدح
مصائب
وقتی که عالم با وجودت آبرو داشت
باید برای بردن نامت وضو داشت
بیت علی یک عمر با تو رنگ و بو داشت
زهرا دمادم دیدنت را آرزو داشت
عصمت ز سیمای تو معلوم است معلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
روح دعا ،أخت الوفا، بنت الوقاری
روح ادب، زهرا نسب، حیدر تباری
مثل علمداری ، شکوهی، اقتداری
مانند زینب خواهرت همتا نداری
پروردهی دست عطوف چند معصوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
نقش تو در کرببلا انکار، هرگز
چون خواهرت تسلیم استکبار، هرگز
در راه کوفه تو بگو یکبار هرگز،
زینب نشد بی یاور و غمخوار، هرگز
ای خواهر کوچکترِ ارباب مظلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
بر ناقه، اطفال برادر را نشاندی
یکلحظه از احوالشان غافل نماندی
خاک از لباس و چادر خواهر تکاندی
مانند زینب جای جایش خطبه خواندی
کاخ بنی شیطان به ذلت گشت محکوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
ای همسفر مانند زینب با سرِ یار
ای همقدم با خواهرت در کوچه بازار
ای مثل خواهر سنگ کوفی خورده بسیار
ای ساقی لب تشنگان بعد از علمدار
یک عمر با این روضه گریانیّ و مغموم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
یادت نرفته کربلا رنجی که دیدی
از خیمهها با زینبت بیرون دویدی
بیبی نمیدانم به تلّ، آیا رسیدی؟
دیدی خودت یا اینکه از زینب شنیدی
با چکمه زد بر سینهاش آن دشمن شوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
مهدی_مقیمی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مدح
مصائب
ای نخل کوثر را ثمر، یا ام کلثوم
ای مایهی فخر بشر، یا ام کلثوم
ای دومین زینب، سراپا زینت اب
ای زینت نام پدر، یا ام کلثوم
ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر
بر فاطمه نور بصر، یا ام کلثوم
ای کوکب افلاک، ای نور مجسم
ای خواهر شمس و قمر، یا ام کلثوم
زینب که سر تا پا علی بود و علی بود
رفتی به زهرا بیشتر، یا ام کلثوم
حتماً تو هم مانند زینب دیده بودی
که مادرت در پشت در... یا ام کلثوم
حتماً تو هم از داغ کوچه داغداری
از ماجرا داری خبر، یا ام کلثوم
از کوچهها تا کوچههای شام رفتی
رفتی کنار تشت زر، یا ام کلثوم
با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد
جام شراب و چشم تر...، یا ام کلثوم
ای وای از ساعات قتل صبر! ای وای!
ای وای از ساعات سر...! یا ام کلثوم
هر کس میآمد جای زخم قبل میزد
با نیزه و سنگ و سپر، یا ام کلثوم
سرها که شد بر نیزهها، تازه شروع شد
وقت هجوم صد نفر، یا ام کلثوم
هرکس که آمد قتلگاهش، دستِ پُر رفت
انگشتر و دستار سر...، یا ام کلثوم
وحید_محمدی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مدح
ای نامۀ سر به مهر مکتوم
ای مادر صبر، ام کلثوم!
ای لالۀ بوستان احمد
ای حاصل وصلت دو معصوم
مجهول جهانیان، چو زهرا
چون زهره، ولی به عرش، معلوم...
نان و نمک تو خورده مولا
در آن شب واپسین محتوم...
مانند حسین، گشته جاری
آوازهات از حجاز تا روم
شرمندۀ خطبۀ بلیغت
منظومۀ هر کلام منظوم
در صبر و وقار، همچو زینب
پروندۀ ظلم کرده مختوم...
هم ظلمت کوفه از تو نابود
هم شام سیاه، از تو معدوم
جانم به فدای خاک پایت
ای سرو خمیده، ام کلثوم!
افشین_علا
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مصائب
کمتر کسیست در غم من انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند
«دلهای جمع را کند آشفته یاد من
راضی نمیشوم که کسی یاد من کند»
یاد آورم ز قاسم و عبّاس و اکبرم
چشمم نظر چو بر گل و سرو و سمن کند
غوغای کربلا، غم کوفه، حدیث شام
جان بر لبم رسانَد و خون، قلب من کند
ما را خرابه، جای شد و هیچ کس نگفت:
باید که لاله جلوه به صحن چمن کند
از بازگشتمان به مدینه کنایتیست
هر کاروانِ خسته که رو در وطن کند
بار مرا اگر چه اجل بسته است و باز
خوش روبهرو مرا به حسین و حسن کند
شرمندۀ محبّت زینب شوم که آه!
باید دوباره جامۀ ماتم به تن کند
وقتی کفن برای من آماده میشود
او باز گریه بر بدن بیکفن کند
جواد_هاشمی_تربت
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مصائب
دیار عشق و جنون پُر ز آه مظلوم است
روایت غمشان صد کتاب منظوم است
هر آنچه کرببلا بر سر حسین آورد
حکایت دل پر خون ام کلثوم است
یکی فتاده به هامون ز خاک و خون غلطان
یکی اسیر و پریشان، ز یار محروم است
اگر چه زینب ثانی بُوَد ولی او هم
همیشه در کنف ظل چار معصوم است
نصیب زینب و تو شد فراغ و خونجگری
گواه صبر شما ذات حیِّ قیوم است
تو دخت شیر خدایی، تو شیر زن هستی
عناد با اسد اله چقدر مرسوم است
تو خطبه خواندی اگر در رثای مظلومان
کلام نافذ تو هم به گریه مختوم است
به شام و کوفه اسیران حقیر گردیدند
چقدر شامِ بلا، نامبارک و شوم است
کسی که نسبت پیوند با حرامی داد
نفاق و دشمنی او همیشه معلوم است
نگشته بوتهی خاری هنوز لایق گُل
نصیب هرزه فقط میوههای زقوم است
تو و سکینه به باب الصغیر سوریهاید
مزارتان حرم دو فقید مغموم است
تو عین صبر جمیلی، تو زین اب هستی
که حسرت تو فقط بوسهای ز حلقوم است
جواد_کلهر
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مدح
مصائب
ياد تو ای تجّلی توحيد
عطر ناب حضور آورده
نام پُرشورت ای خدا آئين
بر دلم شوق و شور آورده
ای كه از سّر عشق آگاهی
نوری از طور عصمت اللهی
ای كه آئينهات پُر از نور است
آينهدار پنج معصومی
دختر ماهِ ماه و خورشيدی
خواهر زينب، ام كلثومی
گوهر بحر بوترابی تو
آفتابی و در حجابی تو
قدر تو اوج تا خدا دارد
گرچـه مجهول مانده شوكت تو
میخروشد به روز رستاخيز
چشمهی افتخار و عزّت تو
مثل رنگين كمان خورشيدی
چشمه چشمه زُلال توحيدی
همچو زينب در آستان شرف
دختر بانوی عفافی تو
مُحرم كعبهی حيا شدهای
دور اين كعبه در طوافی تو
سعی و زمزم حريم ايمانت
هاجر و ساره مات و حيرانت
افترايی كه بستهاند به تو
جز دروغی به سير خلقت نيست
هرچه تاريخ را ورق زدهام
نـور را نسبتی به ظلمت نيست
آن كه درحق تو جفا میكرد
كاش از فاطمه حيا میكرد
فصل فصلِ بهار زندگیات
حاكی از غُربت و غم و درد است
مثل زينب كه مادر غمهاست
اشك تو گرم وآهِ تو سرد است
ای رسيده به عرش آوايت
بانوی غم، فدای غمهايت
در مدينه كنار قبر رسول
شاهد ماجرای خانه شدی
همچو لاله به موج آتش و دود
داغدار گُل و جوانه شدی
آن كه غم در زمانه ديد، تویی
خواهر محسن شهيد، تویی
چه شبي بود آن شب دردی
كه تو را درد و داغ افسردند
همره داغ مادرت ماندی
جسم او را به نيمهشب بردند
آسمان رفت و بر زمين چه گذشت
بر تو و زينب حزين چه گذشت
اف برآن مردمی كه از غفلت
سنگ بر نخلِ پُرشكوفه زدند
در شب قدر، قدرنشناسان
تيغ كين بر علی به كوفه زدند
تابه گوش تو "قد قُتِل" آمد
نالهی تو برون ز دل آمد
در مدينه چگونه پرپر ديد
چشم تو ياس باغ حيدر را
ديدی ای پارهی وجود علی
پارههای دل برادر را
باز چشم تو خوننگر شده بود
دلت ازپيش، پارهتر شده بود
آه بانو! ببخش شعرم باز
چه سفرنامهی غمی شده است
سخن از كعبهی وجود آمد
آه چشمم چه زمزمی شده است
دلِ غمگين و چشمِ خون پالا
برده دل را به سوی كرب وبلا
كربلا بود و صحنهی ايثار
روز عاشور بود و غوغا بود
لحظهی غرق شور رستاخيز
ملكوت عروج گلها بود
دامن آسمان زخون، تر شد
همه گلهای باغ پرپر شد
آه وقتی به قتلگاهِ گُل
شاهد جسم بی سرش بودی
همره زينب و رباب آن جا
تو تسّلای دخترش بودی
بين درد و مصيبت و احساس
تازيانه چه كرد با گل ياس
ای كه با خطبهای شرار انگيز
كوفه و شام را تكان دادی
با كلامی به روشنایی نور
راه توحيد را نشان دادی
گاه بَر نی نگاه میكردی
آسمان را پُر آه میكردی
بعد از آن در مدينه و همهجا
از حسين غريب میگفتی
ياد قرآن بر سر نيزه
ذكر شيب الخضيب میگفتی
كم نشد لحظهای غم و مِحَنت
شمع گشتی و آب شد بدنت
بعد كرب وبلا به گلشن وحی
بی گل و بی جوانه ماندی تو
عاقبت از فراق جان دادی
رفتی و جاودانه ماندی تو
بی خزان مانده تا ابد باغت
سوخت جـان «وفایی» از داغت
سیدهاشم_وفایی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مصائب
رباعی
غم بر دل هر پیر و جوان است امشب
ماتم زده بغض آسمان است امشب
در سوگ غریبانهی «امّکلثوم»
محزون، دل صاحب الزّمان است امشب
محمدرضا_یزدی_آینه
تا آخر خط به خاطر مکتب رفت
جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت
در مهر و وفا بر «امّکلثوم» نگر
دنبال حسین، همره زینب رفت
سیدمحمد_رستگار
در راه شما هر که قدم بگذارد
پا در حرم جود و کرم بگذارد
فردا نکند شفاعت از او زهرا
در حقّ شما کسی که کم بگذارد
سیدمجتبی_شجاع
آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود
تو جان پدر بودی و او جان تو بود
آن کس که تمام خلق مهمان ویاند
آن شب به سر سفرهی احسان تو بود
میثم_کریمی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مصائب
رباعی
ای مرهم زخم دل و غمخوار پدر!
هم غمخور مادریّ و هم یار پدر
در لیلهی قدرِ آخرِ عمرِ علی
شد مهر تو، سفرهدار افطار پدر
سیدرضا_مؤید
داغ است، دل لالهی صد چاک دمشق
زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق
خورشید به سوگ «امّکلثوم» گریست
تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق
سیدمحمد_رستگار
هم ماه مدینه است و هم زهرهی شام
همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام
ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان
از جانب ما به «امّکلثوم»، سلام
سیدمحمد_رستگار
در دفتر عشق، حرف منظوم شدم
تا آینهدار پنج معصوم شدم
هر کس به ردیف عشق نامی را خواند
من خادم بیت «امّکلثوم» شدم
حسین_دیلم_کتولی
هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه
هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه
بعد از سخنان تو بگفتا زینب:
لا حول و لا قوّة الّا بالله
محمدرضا_یزدی_آینه
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مصائب
رباعی
یکی این سان، یکی این گونه باید
که شام و کوفه را رسوا نماید
ببین پیشانی زینب شکسته
بگو اخت المصائب لب گشاید
ایوب_پرندآور
به حق بر فاطمه بوده است، نائب
که یک لحظه نشد در صحنه، غائب
در این عالم به غیر از «امّکلثوم»
برادر را که شد اخت المصائب؟
سید_محمد_رستگار
کسی نشناختت، ای دخت مظلوم!
نباشد قدر تو بر خلق، معلوم
اگر زینب بُوَد امّ المصائب
تویی اخت المصائب، «امّکلثوم»!
محمدرضا_یزدی_آینه
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مدح
مصائب
منم تشنه، تویی باران، منم قطره، تویی دریا
منم پایینتر از پایین، تویی بالاتر از بالا
تویی فرزند ختم الأنبیا، فرزند خیر الناس
تویی فرزند خیر الأوصیا، فرزند اعطینا
ببخش از این که عمری چشمهای بی فروغ من
نمیدیدند نورت را کنار زینب کبری
دم از تو میزند "وَالْفَجْر" هر صبحی که میآید
قسم به چادرت، به لیلة القدرت، إِذَا يَغْشى
تو با تیغ کلامت کفر دشمن را در آوردی
شبیه خواهرت زینب، شبیه مادرت زهرا
مقامت مثل قبر مادرت پنهانتر از پنهان
ولی نور تو پشت ابر هم پیداتر از پیدا
بلاغت، میچکد از خطبههایت واژه در واژه
فصاحت، ذوالفقاری در بیانت محکم و شیوا
چه میبیند؟ همان "حیدر"، به وقت خشم تو، طوفان
چه میبیند؟ همان "زهرا"، به وقت خطبهات، دریا
بخوان بین رجزهایت "علیٌ حُبُّه جُنَّه
قَسیمٌ النّارِ وَ الجَنّه وَصیُّ المُصطفی حَقّا"
"امامُ الاِنسِ و الجِنَّه" که تا دشمن بفهمد تو
علی هستی؛ علی هستی؛ علیِ عالی اعلا
نرنج از تهمت اغیار، عروس جعفر طیّار
که بی رحم است این تاریخِ پُر تحریف و بی مبنا
چنان از اشک تو بارانی است این جاده میترسم
که بعد از رفتنت دیگر بماند ناقه در گِلها
من از اندوه میگویم، من از اندوه میخوانم
و میدانم نمیدانم از اندوهت کمی حتی
اگر چه بغض داری، اشک داری، غصهها داری
ولی در چشم تو زیباست تقدیر خدا، زیبا
به کوه طور برگشتی، عصای صبر در دستت
چهل مغرب گذشت از روز عاشورا، "وَ وٰاعَدْنٰا"
تو بعد از کربلا سمت مدینه آمدی یک شب
چه باید گفت آن شب را، به غیر از لیلة الأسراء؟
سرودی و همه با گریه و ناله به همراهت
چنین گفتی (وَ اَخبِر جَدَّنا اَنّا اُسِرنا) را*
اگر شعر آن چه تو فرمودهای باشد، نمیدانم
چه میگوییم پس ما شاعران از روز عاشورا
رضا_خورشیدی_فرد
*نقل شده که حضرت ام کلثوم (س) پس از بازگشت از سفر شام و در بدو ورود به مدینه، زمانی که شهر پیامبر (ص) از دور پدیدار شد، با حزن و اندوه بسیار، شهر مدینة النبی را با شعری خطاب قرار دادند و در یکی از ابیات، چنین فرمودند:
وَ اَخبِر جَدَّنا اَنّا اُسِرنا
وَبَعدَ الأسر _يا جَدّا_ سبينا
به جدمان خبر بده که ما اسیر شدیم و پس از اسارت، _ای جد بزرگوار ما_ به انواع مصائب اسارت مبتلا شدیم.
📚بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ١٩٧
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مدح
مصائب
چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی
تمام عمر زیر سایۀ تاج سرت باشی
صدف باشی و بیاندازه فکر گوهرت باشی
خودت میخواستی تحتالشعاع خواهرت باشی
نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب
قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب
مدینه از حسن هم یک نفر مظلومتر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد
که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد
برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد
علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد
قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافیست؛ این پیوند ممکن نیست
علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست
فلانی را بگو شهر نبی دروازهای دارد
نمیداند مگر که هر کسی اندازهای دارد
در این مکتب که حفظ شأن کعبه میشود لازم
تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنیهاشم
برادرزادههایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم
چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود
شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها
سوار ناقه خواهرها، به روی نی برادرها
چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها
چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها
گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را
که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را
مجید_تال
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_ام_کلثوم_س
#وفات
مدح
مصائب
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
شبیه شأن تو، نامت غریب و پنهان است
تو مثل سورۀ قدری، تو سِرّ مستوری
تو خواستی که فقط، ذکر خواهرت باشد
میان مرثیهها از تو گر نشانی نیست
اگر چه عالمهای خود، ولی نشان دادی
به وقت تابش شمس، از قمر نشانی نیست
تویی مفسر خون حسین و اصحابش
که روضهخوان شده عالم ز فیض تفسیرت
«علی ز سفرۀ افطار تو نمک برداشت»
که تا ابد همه عالم شود نمکگیرت
عقیله در ره روشنگری قدم برداشت
در این مسیر تو بودی هماره همگامش
اگر چه خون حسین آیۀ بصیرت شد
تو و عقیله رساندید بر سرانجامش...
تو در مدینۀ جدت چه روضهای خواندی؟
که شعله بر دل و جان جهانیان زده است:
«مدینه قافلۀ عشق را به خود مپذیر
چرا که جانب تو بیحسین آمده است»
نوید_اطاعتی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG