eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
552 دنبال‌کننده
4هزار عکس
2هزار ویدیو
152 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
دوساعت برای تو منت کشیدم از این مردمِ بی مروت کشیدم لبانت نشان دادم و خنده کردند ولی منت این جماعت کشیدم چقدر از رُباب و چقدر از رقیه خجالت کشیدم خجالت کشیدم تو را با سه‌شعبه به من دوختند و چه دردی زمان اصابت کشیدم تو چسبیده بودی بر این سینه دیدی که این تیر را با چه زحمت کشیدم مبادا که سر روی دستم بماند به دقت کشیدم به دقت کشیدم برای گلوی تو یک بوسه بس بود  چقدر آه از این جراحت کشیدم سفیدی دندان شیریت دیدم فقط تا در خیمه حسرت کشیدم تو را خاک کردم برای نشانی... به دور مزارت کمی خط کشیدم ولی نیزه‌داری پس از من بگوید که یک بچه از زیر تربت کشیدم دعا کن که پیش رباب این نگوید به یک ضربه از خاک راحت کشیدم "زدند و بریدند اما نگفتند برای تو شش‌ماه زحمت کشیدم" حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
بی رمق، مثل لب خشک تو مادر هم شده گریه های تو بلای جان هاجر هم شده کاش اینجا بود زهرا و به دادم می رسید کار خیمه با صدای العطش، درهم شده دست بردار ای علی، اینقدر دست و پا نزن مشک سقا دست بر دامان کوثر هم شده می رود از حال مادر، چشمهایت را نبند کاش می مُردم برای بار آخر هم شده... بی عمامه رفت منبر، بر سر دست حسین در همین شش ماه، این شش ماهه حیدر هم شده قحط آب است اینقدر از حرمله منت نکش رفته عباس از حرم، اوضاع بدتر هم شده خورده ای تیر سه شعبه، وزن کم کردی چرا؟ بار خود برداشتی اندازهء پر هم شده بی زره رفتی به میدان، آخرش این شد که شد مثل قاسم، اصغر من پاره حنجر هم شده یک عبا از دور دیدم با خودم گفتم چه خوب شاید آنجا پهلوانم، قدّ اکبر هم شده بعد تو با لشکری هستم طرف که در حرم میکشد موی مرا از زیر معجر هم شده رضا_دین_پرور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ای بزرگ همه ، نوزاد اباعبدالله وارث غیرت اجداد اباعبدالله حضرت محسن ِ اولاد اباعبدالله با تو حاجت به همه داده اباعبدالله پَر ِ قنداقه ی تو بال و پر نوکر هاست چون عمو روضه ی تو چاره ی ما مضطر هاست شب هفتم چه قَدَر مثل شب تاسوعاست هر چه خواهید بگیرید شب معجزه‌ هاست یارمان باب ِ حوائج شده حاجات رواست کرمش شامل عالم شده از بس آقاست این طبیبی که کُنَد درد ، دوا نشنیده غالبا بیشتر از خواهشمان بخشیده کیستی ای همه صاحب نفسان نوکر تو ای بزرگان همه زانو زده در محضر تو رو زده آبروی عالم امکان سر ِ تو شیر سرخ عربستان شده آب آور تو ابر و باد و مه و خورشید و فلک حیرانت اکبر و قاسم و عباس بلاگردانت شد گرفتار تو هر بنده گرفتار نگشت در دو عالم به کسی جز تو بدهکار نگشت دست و دلباز ! چرا عمر تو بسیار نگشت وای بر حال ِ زمین،  دور تو یک بار نگشت در تو دیدم کرم ِ ارثی این سلسله را ترسم این است شفاعت بکنی حرمله را چیست جرمت که گرفتند ز چشمان تو خواب چیست جرمت که شده سهم تو اینگونه عذاب عرشیان مویه کنان ، گشته فلک خانه خراب کم تلظی بنما ، ای نوه ی مادر آب تو غم انگیز ترین روضه ی عاشورایی سند محکم مظلومیت بابایی وای از کینه ی دیرینه ی بدر و خیبر شده جنجال دوباره سر نام حیدر بیشتر از همه دیدند ستم از لشکر این علی بن حسین بن علی های پدر علی و خنده و محراب ِ دو دستان پدر آمده یاد همه ، فزت ُ و رب ِ حیدر فاطمه ناله زد و عرش در آمد آهش پدری تیر کشید از گلوی نوزادش آمده پشت در و مادر و فضه یادش یک نفر نیست در اینجا برسد بر دادش پدری خسته و شرم و قد ِ همچون دالش مانده کم حرمله هم گریه کند بر حالش گل نشکفته و پرپر شده ، ای وای رباب ذکر یک عرش  سراسر شده ای وای رباب قدّ ارباب چو مادر شده ، ای وای رباب خاک ، گهواره ی اصغر شده ای وای رباب مانده کم جان دهد از دل نگرانی پدرش چشم سر نیزه بُوَد آه ، به دنبال سرش محمد_حسین_رحیمیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
رباعی قدری بتابان بر زمین نور امیدت را بر سینه ات بگذار قرآن مجیدت را باید ببیند هر که محتاجست در عالم باب الحوائج بودن طفل شهیدت را _ شکر خدا ما را مریض کربلا کردند با گریه های شیرخوارت آشنا کردند تنها نه ما بلکه تمام انبیا را هم با دستهای کوچکش حاجت روا کردند _ ما را خدا ماه محرم بود آدم کرد وقتی دل ما را به یاد یار خرّم کرد پای همین گهواره از عشقت به ما دادند اینجا بساط کشتن ما را فراهم کرد _ اینجا خبر از قحطی آب است و سقا نیست دیگر پناه خیمه ی اولاد زهرا نیست شش ماهه سربازی حمایت میکند دین را شاه بدون لشکر اسلام تنها نیست _ جان رباب است این که بی جان سوی جانان رفت قوّت ندارد گرچه امّا باز میدان رفت یاری ندارد زاده زهرا در این صحرا با چشم گریان رفت با حال پریشان رفت _ آتش ز غم بر خرمن پروانه افتاده ست از بحر رحمت گوهر یکدانه افتاده ست یا شاه مردان از نجف دستی بجنبان که این گردن لاغر به روی شانه افتاده ست _ انگار بر دست پیمبر مرتضا برخواست وقتی بروی دست بابایش به پا برخواست شمشیر بُرّان رسول الله دیدن داشت زهرا اگر بهر تماشایش ز جا برخواست _ ای جان بقربانش چو از رویش نقاب افتاد در لشکر کفّار دیگر اضطراب افتاد افتاد چشمان رباب از خیمه گه سویش تا سایه اش بر خاک زیر آفتاب افتاد _ از دشمنانش حاجتی ارباب میخواهد تابی برای این تن بی تاب میخواهد او بهر یار و یار بهرش خواهشی دارد او بهر یار و یار بهرش آب میخواهد _ ناگاه تیری پر زد و تا حنجرش آمد تصویر سرخ لحظه های آخرش آمد تا استخوان نازک و خشکش ترک برداشت بال و پر روح الامین زیر سرش آمد _ هفت آسمان از غم به آقا تسلیت گفتند در این مصیبت اهل بالا تسلیت گفتند بهر تسلّای دل مظلوم عاشورا حتّی خداوند تعالا تسلیت گفتند حبیب_اولیایی_فر کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
حالا که هست صحبتِ شش ماههٔ رباب(س) حاجت بگو به حضرتِ شش ماههٔ رباب(س) از جانبِ حسین(ع) به بیچاره ها بگو امشب رسیده نوبتِ شش ماههٔ رباب(س) هرگز نداشت؛ طاقتِ تنهاییِ پدر لبریز شد محبّتِ شش ماههٔ رباب(س) گهواره تاب خورد و شد آمادهٔ نبرد جانم فدایِ غیرتِ شش ماههٔ رباب(س) آمد کمان-به دست سرآسیمه حرمله(لع) آغاز شد شهادتِ شش ماههٔ رباب(س) با تیرِ پُر شتابِ سه شعبه به حنجرش لرزان شده ست قامتِ شش ماههٔ رباب(س) پاشید؛ خون به رویَش و محروم شد از آب لبهایِ با طراوتِ شش ماههٔ رباب(س) آرام پشت خیمه غریبانه دفن شد این است اوجِ غربتِ شش ماههٔ رباب(س) قنداقهٔ نشسته به خون را نگاه کرد... پایان گرفت فرصتِ شش ماههٔ رباب(س) ایّام ِ نابِ مادری اش بود مختصر جز غم نبود؛ قسمتِ شش ماههٔ رباب(س) دردِ تمام عالمیان میشود "دوا" با ذرّه ذرّه تربتِ شش ماههٔ رباب(س) بخشیده میشویم مقدّر شود اگر- یک لحظه از شفاعتِ شش ماههٔ رباب(س)! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع ) دیده بگشا تا شود تنهایی من باورت اصغرم ای اصغرم من نمی دانم چه گویم در جواب مادرت دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع ) نوه آخر شاهنشه خیبر شکنم یل شش ماهه منم مادرم بسته دو دستم که قیامت نکنم دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع ) روی دست شاه دین شش ماهه پرپر میزند یابن زهرا العجل زینب اندر خیمه گه بر سینه و سر می زند دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع ) بی زره آمده ای حیدر در گهواره ای بنازم به رباب عرش را ریخت بهم خون گلوی پاره دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع ) تا صدای نالهء هل من معین آمد به گوش خون من آمد به جوش عازم میدان شدم لب تشنه و قنداقه پوش دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع ) سفرهء این خانواده شیر میدان پرور است هر نفر یک لشگر است اکبر و اصغر ندارد کودکش هم حیدر است دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع ) از حرم تنها نه طفلی شیرخوار آورده‌ ام ذوالفقار آورده ام حیدر شش ماههء دشمن شکار آورده ام دودمه شب هفتم محرم ( حضرت علی اصغر ع ) پیش چشمان ترم دیگر مزن هی دست وپا آه و صد واویلتا ای پسر گم کرده بابا راه خود تا خیمه را کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
اللهم صل علی محمد و عجل فرجهم لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِک السلامُ علیکَ یا طِفلِ الرَّضیعِ العَطشان یا علی اصغر یا باب الحوائج... *شب هفتم ماه محرم، شب شيرخواره ي ابي عبدالله علي اصغرِ، یاد کنیم همه ی بزرگانی رو که به ما یاد دادن هر وقت گره به کارمون خورد یه روضه ی علی اصغر بخونيم، توسل به علی اصغرِ امام حسین كنيم... حاجت دارا! گره سخت دارا! دكتر جواب كرده ها، مراجع میگن ما هر وقت گره کور به کارمون میفته میریم دامن شش ماهه رو میگیریم.. از امشب دیگه برای آقا امام زمان عجل الله صدقه کنار بذارید... از امشب دیگه آب رو بستن.روضه خون های قدیمی شب هفتم به بعد به مردم میگفتن از امشب تا عاشورا آب فقط برای رفع عطش بخورید..سیر آب نخورید .. از امشب دیگه بچه ها هم کربلا سهم آبشون رو میاوردن برای رباب..* اصغر آمد حرمله تیر و کمانش را گرفت نیمه جان بود و همان یک تیر جانش را گرفت *وقتی به زین العابدین عرض کرد آقا مختار خروج کرده قَتَلِه ی کربلا رو به درک واصل کرده، دونه دونه رو گفت، یه مرتبه حضرت فرمود از حرمله چه خبر؟ گفت آقا این همه رو گفتم سراغ حرمله رو چرا میگیرید؟ فرمود: آخه حرمله جگر ما رو کربلا سوزوند..* اصغر آمد حرمله تیر و کمانش را گرفت نیمه جان بود و همان یک تیر جانش را گرفت جای اینکه شیر کامِ کوچکش را پُر کند تیر آمد ناگهان حجمِ دهانش را گرفت تیر آمد با شتاب آمد امانش را برید تیر آمد با شتاب آمد امانش را گرفت ماند بابا با سری کوچک که از پیکر رهاست در عبای خویش طفلِ بی‌زبانش را گرفت روی دستان خودش آورد اصغر را ولی نیزه جای دستهای مهربانش را گرفت *آه! بالاترین روضه اینجاست.. مختار وقتی بیرون کشید سنگ دل ترین دشمنو، گفت جایی شد تو هم دلت به حال حسین بسوزه؟ گفت امیر! جزء همه اونایی بودم که هر جا کار برا ابی عبدالله مشکل میشد هلهله میکردم، کف میزدم، اما منم یه جا دلم به حال حسین سوخت. گفت کجا دلت سوخت نانجیب؟ گفت دیدم قنداقه ای رو زیر عبا گرفته، هی میاد سمت خیمه ها برمیگرده. نگاه کردم جلوتر دَم خیمه دیدم یه خانمی مضطرب، هی داره قدم میزنه. فهمیدم مادر این شیرخواره ست. حسین روش نمیشه به سمت خیمه ها بیاد. گفت: چیکار کرد ابی عبدالله ؟ گفت: دیدم مسیرشو عوض کرد، اومد پشت خیمه ها نشست روی خاک ها. با غلاف شمشیر داره یه قبر کوچیک میکَنه...* پشت خیمه ها داره میره بابای کربلا علی رو پنهون کرده با عبا ای آقا وقت مُردنه چرا نبضش آهسته میزنه آخه داره قبر بچه اش رو میکَنه ای آقا *خدا برا هیچ بابایی نیاره... كنارِ علي اصغر پشت خیمه ها كسي نبود حسين رو كمك كنه، خودش رفت پشت خيمه ها نشست، قبر رو كند، با دست خودش، يه وقت ديدن رباب داره مياد... علیشو تو خاک میذاره ولی میدونه قراره که نیزه دارا تنش رو بیارن بیرون دوباره شیرخواره، حالا جای گهواره رو نیزه سر میذاره براش بمیرم بیچاره، مادری که شیر داره رفته ولی شیرخواره براش بمیرم تنها شهيدي كه ابي عبدالله خودش تشييع كرد، علي اصغر بود، تنها شهيدي كه خودش نماز خوند، نماز صبر خوند، خودش دفن كرد، بعضي ها ميگن: امام سجاد اين قنداقه رو از زير خاك بيرون آوُرد، رو سينه ي بابا دفن كرد، اما باز هم معلوم نيست، خدا كنه همين باشه، خدا كنه دفنش كرده باشه، اگه دفن نشده باشه، زير سُم اسب ها رفته يا نه؟ رو نيزه ها رفته يا نه؟ اي حسين... اي خدا بحق علي اصغر باب الحوائج، خيلي ها حاجت دارن، خيلي ها گرفتارن، دكتر جواب كرده داريم، خدايا! بحق علي اصغر، كسي رو نا اميد و دست خالي بر مگردان، بِدَمِ المَظلوم، عجل لولیک الفرج... فرج امام زمانمان برسان، قدم های این جمع به کربلا و مدینه برسان، رهبرمان حفظ بفرما، شر آمریکا و اسرائیل به خودشان برگردان، اموات ما ببخش و بیامرز، مرگ ما را شهادت قرار بده، عاقبت امور ما ختم به خیر بگردان... تعجیل در ظهور آقا امام زمان ،شادی ارواح طیبه شهدا،امام شهدا، شادی روح اموات :رحمه الله من یقرا ،فاتحة مع اخلاص مع صلوات کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
روضه 🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم 🔸خود به تنهایی صراط مستقیم امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین... علی اصغر... خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم... بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم... جان عالم به فداش... 🔸اختری برشانه ی خون خدا 🔸آبروی روی گلگون خدا این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا... 🔸دست های کوچکش، دست حسین 🔸روز عاشورا همه هست حسین ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره... فقط همینو بگم.... قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه... 🔸صورتش پژمرده اما دلگشا 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا عالمی به فدای دستان قشنگش... با دستهای به ظاهر کوچیکش... گره های بزرگی رو باز میکنه... خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه... آی مادری که سالهاست... خدا بهت فرزند نداده... امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده... خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن... مواظب باش... 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند... حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد... گریه کردند... مبادا آروم باشی... 🔸شیرخواری با پدر هم‌درد بود 🔸آخرین سرباز و اول‌مرد بود لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش... دید تنهای تنها مونده... حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن... عباسشو به شهادت رسوندن... علی اکبرشو قطعه قطعه کردند... دیگه یاری نداره... یکدفعه از داخل خیمه... صدای گریه علی اصغرش بلند شد... با زبان کودکی... میگه بابا... مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا... بابا..هنوز من زنده ام... بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا... 🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس توام 🔸با دو دست بسته عباس توام چه خوب خودش رو فدا کرد... آماده ای گریه کنی بسم الله... خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند... آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو... ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت... اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد... صدا زد... «یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» ای نانجیبها... شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده... یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید... اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید... دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» 🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان 🔸آغوش گرم مادرتان نوش جانتان مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه... اگه بچه شش ماه دارین... الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه... فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه... گوش تا گوش علی رو دریده... علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده... خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم... جواب رباب رو چی بگم... خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه... دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده... 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای الا لعنه الله علی القوم الظالمین کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
۱۴۰۴ ▪️بنداول▪️ زهرا غمگینه امشب روضه سنگینه امشب رو دست آقام طفل بی شیره خدا چرا بارون نمی‌گیره علی نمی مونه با این حالش بهش بدن آبم باز می میره از سمت کربلا داره باز میاد صدای گریه هایی ربابِ که داره می خونه لالا لالا لالا لالایی ▪️بند دوم▪️ با علی اصغر اومد بین یه لشگر اومد به خاطر طفل رباب رو زد برای یه جرعه ی آب رو زد بستن به روی دریا ، دریا رو هی هو می کردن ارباب ما رو گریه ی زهرا هم در اومد هلهله کردن دور مظلوم حرمله هم کمون کشید تا شد گلوی شش‌ ماهه معلوم ▪️بندسوم▪️ شد سه شعبه رها و شد زمینگیر بابا و عبا و عمامه ش شد غرق خون توی‌ مسیر خیمه شد حیرون به سمت خیمه می رفت، بر می گشت دنبال جا واسه اصغر می‌گشت دیدن که رفت پشت یه خیمه پیش رباب نبرد علی رو با گل پرپرش وداع کرد به دست خاک سپرد علی رو علیه_السلام محسن_طالبی_پور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
الحرام 🏴 سبک واحد بمیره مادر که بی حالی لبای خشکت ترک داره خدا را شکر چشماتو بستی نبینی بارون نمیباره فدات مادر رمق نداره دستات فدات مادر تکون نخورده پاهات فدات مادر کبود زیر چشمات قدر یک قطره آبم که باشه یه ذره جون میگیری نمیگم زنده میمونی اما یکم توون میگیری لالا لالا لالا لالا 🔃🔃 خسته شدی از نخوابیدن خنده زهرا رو میخواستی تو بغلم گریه میکردی بغل بابا رو میخواستی صدای تیر به گوش من رسیده میگن حلقُ از گوش تا گوش بریده همینه که رنگ بابات پریده تا زنده ام بعد تو واسه من آب خنک عذابه پشت خیمه ها قبری رو کنده این خونه ربابه لالا لالا لالا لالا🌹 کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
خودم دیدم تمام هستی‌ام رو میان خاک‌ها روی زمینه خدا هرگز نیاره توی دنیا  که مادر داغ کودک رو ببینه تمام دلخوشیم از دار دنیا  تو بودی هستی و هستم گرفتند  تنم در خیمه‌ها لرزید و دیدم  گلم را آخر از دستم گرفتند میان کوفه تا بازار رفتم در هر حجره‌ای گهواره دیدم لباس اصغرم غرق به خونه برات مادر لباس نو خریدم علی رفتی و مادر شیر داره  به غیر از عمه با جایی نگفتم  بیا مادر دلم تنگ صداته  برات چند وقته لالایی نگفتم چقدر سخته که حتی قطره خونی  بینه مادری بر بال بچه‌اش  از اون سخت‌تر همینه پشت نیزه  یفته مادری دنبال بچه‌اش به زیر نیزه‌ات بودم که دیدم یه شبنم از گلوت و گونه‌هامه هنوزم خون رگ‌هات نو گل من  به گرمی سرت رو شونه‌هامه نمی‌دونم که زلفت رو ببینم  و یا پابست سرخی چشات شم تو خواب راحت از چشمم گرفتی  الهی من فدای خنده‌هات شم کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
بخواب مادر حرم در اضطرابه عزیزم خوشکلم حالم خرابه زبونت رو نکش دور دهانت اینا آب نیس، اینا اشک ربابه رقیه داره جون میده براتو لبات خونه نزن رو هم لباتو دلیلش این خراش گونه هاته که در قنداقه بستم دست و پاتو می بینی که اسیر رنج و دردم حلالم کن برات کاری نکردم چی میشه این دم آخر عزیزم به من مادر بگی، دورت بگردم خجالت می کشم از روی ماهت فدای روضه های تو نگاهت دیگه وقت نبرده پهلونم برو مادر خدا پشت و پناهت مرتضی_عابدینی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG