اتصال روضههای
#مدینه به
#کربلا
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#امام_حسین_ع_شهادت
بغض کرد و گفت مردم! شعلهها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت
زد به سینه، چند یازهرای اشکآلود گفت
بعداز آن از چند و چون روضهی مادر گذشت
روضهخوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید
من همان جا ایستادم... شعلهها از در گذشت
من میان کوچه بودم، روضهخوان در کربلا
آه، آن شب بر دل من روضهای دیگر گذشت
تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود
تیغ پشت تیغ از جسم علیاکبر گذشت
شعله بود و محسن ششماهه و دیوار و در
تیری آمد از گلوی تشنهی اصغر گذشت
میخ در بر سینهی پرمهر مادر حمله کرد
آب دیگر از سر عباس آبآور گذشت
ریسمان بر گردن حبلالمتین انداختند
قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت
ذکر حیدر داشت زهرا مسجد از جا کنده شد
ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت
درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست
تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت
من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت
روضهخوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت
روضهها اینجا گره میخورد، بابا رفته بود
هیچکس اما نمیداند چه بر دختر گذشت
علی_سلیمیان
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
از #مدینه تا
#کربلا
#حضرت_زهرا_س
هجوم_به_بیت_ولایت
#امام_حسین_ع_شهادت
خودت را در میان صحنه محشر تصور کن
خودت را بی کس و بی یارو بی یاور تصور کن
خودت را در میان شعله ها در موجی از آتش
خودت را در میان دود و خاکستر تصور کن
تصور کن خودت را در میان کوچه ی تنگی
و در آن کودکی را پیش یک مادر تصور کن
و بعدش مادری را که گرفته دست کودک را
وآنها را میان خیل یک لشکر تصور کن
و در ذهنت تجسم کن 40 نامرد جنگی را
که صف بستند پشت خانه حیدر، تصور کن-
چهل نامرد جنگی و رخ ناموس پیغمبر
خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن
بیا و بعد از این مثل علی فردای زینب را
تو از امروز با ساقی بی کوثر تصور کن
و این یعنی به یاد آور دوباره بیت اول را
خودت را در میان صحنه محشر تصور کن
بیا یک بار در عمرت فقط یک بار در عمرت
تمام نخل ها را در سرت بی سر تصور کن
تصور کن تو هم در گودی مقتل زمین خوردی
و حالا شمر را با چکمه اش بهتر تصور کن
بیا مِنْبَعد قاسم را علی اکبر تصور کن
بیا مِنْبَعد اکبر را علی اصغر تصور کن
بماند داستان شام و مهمانی و بزم می
خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن
محمود_یوسفی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#مدینه
#بقیع
#غزل
شهر مدینه، شهر رسول مکرم است
آنجا اگر که جان بِبَری رونما کم است
شهر مدینه آینهدار پیمبریست
کز جمله انبیا به فضیلت مقدّم است
شهری که رنگ وحی و نبوت گرفته است
چشم و چراغ عالم و مسجود آدم است
با چشم خویش، منظرههایی که دیده است
بعد از هزار سال حدیث مجسم است
شهر مدینه سنگ صبور است در حجاز
هم ترجمان زمزمه، هم نقش زمزم است
این شهر عشق، شاهد راز شب علیست
دامانش از سرشک وفا غرق شبنم است
شهر مدینه، شهر شهادت، هنوز هم
گیسوی نخلهاش پریشان و درهم است
هر روز صبح سرمه به چشم ملک کِشد
از تربت بقیع که اکسیر اعظم است
یک سینه درد و داغ جگر سوز «مجتبی»
دارد به یادگار که دنیایی از غم است
این خاک پاک، انس گرفتهست با حسین
این آب و خاک، آینهگردان ماتم است
باران اشکِ «سید سجاد» را که دید
چشمش پر از ستاره چو ماه محرم است
شهر مدینه از نفس «باقرالعلوم»
باغ بهشت و قبلۀ حاجات عالم است
هر گوشهاش نشانهای از «صبح صادق» است
صبحی که تازه چون دَمِ عیسیبنمریم است
دروازۀ مدینه که با زینب آشناست
گویا هنوز بر لب او خیر مقدم است
این باغ گل که گلشن احساس و آرزوست
از اشک چشم فاطمه، سرسبز و خرم است
شهر مدینه شاهد غمهای فاطمه است
یعنی که بوسهگاه قدمهای فاطمه است
محمدجواد_غفورزاده
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
اتصال روضههای
#مدینه به
#کربلا
#حضرت_زهرا_س
#شهادت
#امام_حسین_ع
بُغض کرد و گفت مردم! شعلهها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت
زد به سینه، چند یازهرای اشکآلود گفت
بعداز آن از چند و چونِ روضهی مادر گذشت
روضهخوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید
من همان جا ایستادم... شعلهها از در گذشت
من میان کوچه بودم، روضهخوان در کربلا
آه، آن شب بر دل من روضهای دیگر گذشت
تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود
تیغ، پشتِ تیغ از جسم علیاکبر گذشت
شعله بود و محسن ششماهه و دیوار و دَر
تیری آمد از گلوی تشنهی اصغر گذشت
میخِ دَر بر سینهی پُرمهر مادر حمله کرد
آب دیگر از سر عباس آبآور گذشت
ریسمان بر گردن حبلالمتین انداختند
قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت
ذکر حیدر داشت زهرا، مسجد از جا کنده شد
ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت
درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست
تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت
من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت
روضهخوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت
روضهها اینجا گره میخورد، بابا رفته بود
هیچکس اما نمیداند چه بر دختر گذشت
علی_سلیمیان
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#بازگشت اهل بیت ع به
#مدینه
مدینه می طلبد با برادرم باشم
چه خوب بود که همراه مادرم باشم
مدینه ! زینب مظلومه بی حسین آمد
روا نبود که من بی برادرم باشم
رسد بگوش ، صدای تلاوت حسنم
دلا بکوش که همدرد باورم باشم
فضای شهر بدون حسین تاریک است
نشد به سایۀ خورشید انورم باشم
مدینه ! جای تو خالی چه کربلایی بود
چگونه روای سالار بی سرم باشم
مدینه ! زینب زهرا کجا و بی یاری
ز بی کسی است که سالار لشگرم باشم
بغیر پیرهن پاره ارمغانی نیست
چه تحفه ایست ، که مدیون مادرم باشم
هزار شکر که ما را اسیر دید خدا
همانکه خواست نگهدار معجرم باشم
مدینه ! دست مرا کوفه بست ، منزلها
گمان نداشت چنین یار رهبرم باشم
ز بس بحال پریشان و خسته خندیدند
هنوز غمزدۀ حال مضطرم باشم
مدینه ! باغ و بهارم خزان شده یکجا
منم که شاهد گلهای پرپرم باشم
مدینه ! زیور و خلخال دختران کَندَند
چگونه راویِ غمهای دیگرم باشم
مدینه ! امّ بنین را بگو مدد بدهد
که سوگوار امیر دلاورم باشم
خبر کنید به دیدار ، امّ لیلا را
که داغدار تنِ چاک اکبرم باشم
رباب را ننشانید زیر سایه که گفت :
تمام عمر عزادار همسرم باشم
مرا بدیدنِ گهواره هیچ حاجت نیست
که فکر غارت گهوار اصغرم باشم
رها کنید اهالی ! که تا سحر ، امشب
به گریه معتکفِ جدّ اطهرم باشم
دلم هوای مناجات دلبرم کرده
کجاست قاری زینب که محترم باشم
به قبر مخفی مادر گریز باید زد
که نوحه خوان حریم پیمبرم باشم
دعا کنید گرفتار فتنه گر نشوید
که من اسیر همین خصم کافرم باشم
محمود ژولیده
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
✅ورود
#کاروان اسرا به
#مدینه النبی
🔻بشير بن حذلم (جذلم) مى گويد: هنگامى كه به مدينه نزديك شديم، على بن الحسين(عليه السلام) دستور داد كه كاروانيان از شترها فرود آيند، خيمه ها را برپا كرده و در آن جاى گيرند. آن گاه فرمود: اى بشير! خدا پدرت را رحمت كند، او شاعر بود، آيا تو نيز مى توانى شعر بگويى؟
▪️گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، من نيز شاعرم.
▪️فرمود: وارد مدينه شو وخبر شهادت ابى عبدالله(عليه السلام) (و ورود ما را) به مردم برسان.
🔹بشير مى گويد: بر اسبم سوار و با شتاب وارد مدينه شدم. هنگامى كه به مسجد النبى(صلى الله عليه وآله) رسيدم صدايم را به گريه بلند كردم و آنگاه چنين سرودم:
▪️«يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَيْنُ فَأَدْمُعي مِدْرارُ
اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناةِ يُدارُ»
▪️(اى مردم مدينه، ديگر مدينه جاى ماندن شما نيست، زيرا حسين [آقاى شما] كشته شد كه اشك من اين گونه سرازير است.
پيكر او در كربلا به خاك و خون غلطيده و سر مقدسش بالاى نيزه، شهر به شهر گردانده شد).
🔸سپس گفت: اين على بن الحسين(عليه السلام) است كه با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم.
✳️با اين سخن، حتّى زنان مدينه از خانه هايشان با موهاى پريشان بيرون ريختند و درحالى كه از شدّت مصيبت صورت هاى خود را مى خراشيدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گريه و زارى بلند كردند. (هيچ مرد و زنى را گريان تر از آن روز نديدم و بعد از وفات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت)؛
▪️«... فَلَمْ أرَ باكِياً وَلا باكِيَةً أكْثَرَ مِنْ ذلِكَ الْيَوْمِ، وَلا يَوْماً أَمَرَّ عَلَى الْمُسْلِمينَ مِنْهُ بَعْدَ وَفاةِ رَسُولِ اللهِ».
🔹به من گفت: خدا تو را بيامرزد، تو كيستى؟
🔸گفتم، من بشير بن حذلم هستم كه مولايم على بن الحسين(عليه السلام) مرا به سوى شما فرستاد و او هم اكنون با خاندان ابى عبدالله(عليه السلام) و زنانش در فلان مكان فرود آمده اند.
🔺بشير مى گويد: مردم مرا رها كردند و به سرعت به مكانى كه كاروان در آنجا بود، به راه افتادند و من نيز با مركبم به آنجا بازگشتم، ديدم سيل جمعيت راهها را بند آورده اند. من از مركب پياده شدم و خود را با زحمت به كنار خيمه ها رساندم. ديدم على بن الحسين(عليه السلام) هنوز داخل خيمه است،
😭آن گاه از خيمه بيرون آمد، در حالى كه پارچه اى در دست داشت كه با آن اشك هايش را پاك مى كرد. كسى چارپايه اى آورد و حضرت روى آن نشست، درحالى كه پيوسته اشك هايش جارى بود و نمى توانست جلوى گريه اش را بگيرد.
😭مردم كه اين صحنه ها را ديدند، صداى گريه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدينه نيز ناله و شيون برخاست؛ مردم از هر سو به نزد آن حضرت مى آمدند و او را تسليت مى گفتند و آن منطقه پر از شيون و غوغا شد.
🔺امام(عليه السلام) با دست به مردم اشاره كرد كه ساكت شوند و مردم نيز آرام گرفتند، سپس خطبه ای ايراد فرمودند.
#شام_تا_مدینه
#ورود_کاروان_اسرا_به_مدینه
#حضرت_سجاد ع
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#خطبه
#امام سجاد علیه السلام در
#مدینه
🔻حمد و سپاس مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان، بخشنده و مهربان، مالك روز جزا و آفريننده همه مخلوقات است. همان خدايى كه (از سويى شناخت حقيقت او) آن قدر از ما دور است كه گويا در آسمان هاى رفيع جاى گرفته و (از سوى ديگر با علم و احاطه اش) آن قدر به ما نزديك است كه گواه و شنواى سخنان در گوشى ما است. او را بر حوادث بزرگ، آسيب هاى روزگار، فجايع دردناك، رنج هاى سوزان، بلاهاى سنگين و مصيبت هاى بزرگ، خشونت بار، متراكم، شكننده و ويرانگر ستايش مى كنم.
🔹اى مردم! خداوندى ـ كه ستايش مخصوص اوست ـ ما را به مصيبت هاى بزرگ و خسارتى جبران ناپذير در اسلام آزموده است. (آرى) اباعبدالله الحسين(عليه السلام) و خاندانش به شهادت رسيدند و زنان و كودكانش به اسارت در آمدند و سر مطهر آن حضرت را بالاى نيزه ها در شهرها به گردش در آوردند و اين مصيبتى است كه مانند ندارد!
😭اى مردم! بعد از شهادت او، كدام يك از مردانتان مى تواند شادى كند؟
😭 يا كدام قلبى مى تواند براى او محزون نباشد؟
😭 يا كدام چشمى مى تواند گريه نكند و اشك نريزد؟
😭به يقين آسمان هاى هفت گانه با بناهاى محكمش، درياها با امواجش، آسمان ها با اركانش، زمين با همه نواحى و جوانبش، درختان با شاخسارهايش، ماهيان و درياهاى عميق، و فرشتگان مقرّب الهى و همه آسمانيان، بر شهادت او گريستند.
😭اى مردم! كدام قلب است كه در شهادت او لرزان نشود؟
😭يا كدام جگرى مى توان يافت كه براى او نسوزد؟
😭 يا كدام گوشى است كه اين حادثه بزرگ و جبران ناپذير را بشنود و آسيب نبيند؟
✳️اى مردم!
😭ما طرد شده،
😭آواره،
😭رانده و دور از شهرها شديم؛
😭گويا ما فرزندان اقوام غير مسلمانيم، بدون آنكه جرمى كرده و يا كار ناپسندى مرتكب شده و يا ضربه اى به اسلام زده باشيم.
✳️هرگز اين ماجرا (هاى دردناك) را درباره گذشتگانمان نشنيديم «اين تنها يك امر تازه و جديد است».
🔸به خدا سوگند! اگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) به اين گروه سفارش مى كرد كه با ما مبارزه كنند، آن گونه كه درباره ما به آنها سفارش (به محبت) كرد، هرگز بيش از اين نمى توانستند جنايت كنند؛ «إنّالله وَإنّا إلَيه راجِعُون»، از اين مصيبتى كه بسيار بزرگ، غم انگيز، دردناك، انباشته، ناهنجار، ناگوار و سنگين است.
🔺در برابر مصائبى كه به ما رسيده از خدا پاداش مى طلبيم. به يقين خداوند شكست ناپذير و صاحب انتقام است).
🔻پس از اين خطبه، صوحان بن صعصعة بن صوحان (2) كه زمين گير بود ـ به خاطر آن بيمارى و (عدم همراهى با امام حسين(عليه السلام)) عذرخواهى كرد. امام سجاد(عليه السلام) نيز عذرش را پذيرفت و از او سپاسگزارى نمود و بر پدرش درود و رحمت فرستاد. (3)
📚منابع:
(2). پدر صوحان جناب صعصعة بن صوحان از اصحاب جليل القدر و بلند مرتبه اميرمؤمنان على(عليه السلام)بود. امام صادق(عليه السلام) فرمود: آنها كه با اميرمؤمنان على(عليه السلام) بودند جز صعصعة بن صوحان و ياران صعصعه كسى نبود كه حقّ و منزلت على(عليه السلام) را به درستى بشناسد. مطابق نقل نجاشى او از راويان عهدنامه معروف على(عليه السلام) به مالك اشتر است (رجوع كنيد به: معجم رجال الحديث، ج 10، ص 112). ولى درباره فرزندش صوحان بن صعصعة، چيزى در كتب تراجم و رجال ـ جز همين مورد ـ يافت نشد.
(3) . ملهوف( #لهوف )، ص 226 ـ 230؛ #بحار_الانوار ، ج 45، ص 147 ـ 149 و #مقتل_الحسين #مقرم، ص 374 ـ 375
#ورود_کاروان_اسرا_به_مدینه
#شام_تا_مدینه
#خطبه_حضرت_سجاد_در_مدینه
#حضرت_سجاد ع
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
✅ورود
#کاروان اسرا به
#مدینه النبی ص
🔻امام سجاد(عليه السلام) به همراه زنان و كودكان وارد مدينه شدند.
🔹همان شهرى كه ماه رجب سال گذشته به هنگام خروج از آن، با پدر بزرگوارش امام حسين(عليه السلام) و عمويش اباالفضل العباس و برادرانش على اكبر و على اصغر و ديگر جوانان بنى هاشم همراه بود. و اينك بدون آن عزيزان، با جمعى از زنان و كودكان مصيبت ديده وارد شهر مى شود.
🔸شهرى كه مدفن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و فاطمه زهرا(عليها السلام) است؛ شهرى كه خاطرات تلخ و شيرين فراوانى را به ياد دارد؛ شهرى كه از كوچه ها و خانه و در و ديوارش و از جاى جاى آن صداى عزيزانش را مى شنود.
🔻زينب كبرى(عليها السلام) خود را به مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله) رساند و در حالى كه دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى گويد:
▪️«يا جَدّاه إِنّي ناعِيةٌ إِلَيْكَ أخِي الْحُسَيْنَ»؛
▪️(اى جدّا! من خبر مرگ برادرم حسين را براى تو آورده ام).
زينب پيوسته گريه مى كرد و اشك و آهش تمامى نداشت.
😭و هر بار كه به برادرزاده اش على بن الحسين(عليه السلام) مى نگريست، اندوهش تازه و غمش افزوده مى شد. (4)
🔻سكينه نيز فرياد زد: (اى جدّا! از مصايبى كه بر ما گذشت به تو شكايت مى كنم. به خدا سوگند، من سنگ دل تر، جفا كارتر و خشن تر از يزيد نديدم و هيچ كافر و مشركى را بدتر از او سراغ ندارم! او با چوبدستى اش به دندان پدرم مى زد و مى گفت:
😭 ضربه ها چگونه است اى حسين!)؛
▪️«...فَلَقَدْ كانَ يَقْرَعُ ثَغْرَ أَبي بِمِخْصَرَتِهِ وَ هُوَ يَقُولُ: كَيْفَ رَأَيْتَ الْضَّرْبَ يا حُسَيْنُ». (5)، (6)
📚منابع:
(4). بحارالانوار، ج 45، ص 198.
(5). مقتل الحسين مقرّم، ص 376.
(6). گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام، قم، 1388 ه. ش، ص 642.
#ورود_کاروان_اسرا_به_مدینه
#شام_تا_مدینه
#حضرت_سکینه س
#حضرت_زینب س
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#بازگشت_به_مدینه
#روضه_بازگشت_به
#مدینه
🔸بشیر آمد و شهرِ مدینه بر هم ریخت
🔸مدینه بر سرِ خود خاکِ غصّهوغم ریخت
بشیر بن جذلم میگه: هنگامى که به مدینه نزدیک شدیم، على بن الحسین دستور داد که ، خیمه ها را برپا کنند و بمن فرمود: اى بشیر! خدا پدرت رو رحمت کند، او شاعر بود، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟
گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، من نیز شاعرم.
فرمود: وارد مدینه شو وخبر شهادت ابى عبدالله(علیه السلام) و ورود ما رو به مردم مدینه برسان
🔸مدینه از غمِ کـرب و بلا به سر میزد
🔸صدایِ قاصدِ غم شعله بر جگر میزد
بشیر میگه به مسجد النبى رسیدم و صدامو به گریه بلند کردم و گفتم:
«یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَأَدْمُعی مِدْرارُ
اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناهِ یُدارُ»
(اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین [آقاى شما] کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است.
پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد).
🔸آهای شهرِ مـدینه... حسین را کشتند
🔸تمـامِ آبـرویِ عالـَمـین را کشتند
على بن الحسین(علیه السلام) با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند
🔸عزیزِ فاطـمه را تشنه سَر بریده ستم
🔸 به یادِ فاطمه و فاطمیّه سوخت حرم
بشیر میگه:، حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر صورت هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند. (هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و بعد از وفات رسول خدا، روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت)
🔸بگو به حضرتِ امُّ البنـین چه شد پسرهایش
🔸دو دست و چشم و علمدار و مشکِ سقّا پَر
بشیر اومد محضر #حضرت_ام_البنین
عرضه داشت خانم جان...
بچه هات رو در کربلا کشتند...
بی بی فرمودند...
ای بشیر...
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
بشیر از حسینم چه خبر...
عرضه داشت...
بی بی جان نبودی...
دستهای عباست رو قطع کردند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
فرمود ای بشیر...
اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام
تمام بچه هام فدای حسین...
همه عالم فدای حسین...
🔸 نشسته است سرِ شاهِ دین رویِ نیزه
🔸 تـَنی به زیرِ سمِ اسبها شـده روضه
مردم به سرعت به مکانى که کاروان در آنجا بود، رفتند
دیدم على بن الحسین بیرون آمد، در حالى که پارچه اى در دست داشت که با آن اشک هایش را پاک مى کرد. کسى چارپایه اى آورد و حضرت روى آن نشست، درحالى که پیوسته اشک هایش جارى بود و نمى توانست جلوى گریه اش را بگیرد.
مردم که این صحنه ها را دیدند، صداى گریه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدینه نیز ناله و شیون برخاست؛
🔸 بـِبار تا به قیامت که حرفِ غارت شد
🔸نصیبِ دخـترِ زهرا چرا اسارت شد؟!
عبدالله بن جعفر هم اومده و داره دنبال خانمش میگرده
،یک به یک محمل ها رو داره سر میزنه،رسید به محمل زینب،نشناخت خانومش و ،پرسید: خانوم من زینبُ ندیدی ؟بی بی یه نگاه کرد به عبدالله،وگفت: عبدالله، حق داری منو نشناسی آره من اون زینبی نیستم که از پیش تو رفتم، آخه :
🔸 انشب که از مدینه سفر کردم اختیار
🔸 همراه بود؛ قاسم و عباس و اکبرم
🔸 مویم سیاه بود ولی معجرم سپید
🔸 مویم سفید شد، سیه گشت معجرم
عبدالله جلو چشایِ من سر حسین رو بریدند ...
هی روضه خوند و هی عبدالله گریه کرد
،همه حرفا که تموم شد گفت بی بی یه گلایه دارم ازت ... شنیدم برا علی اکبر زودتر از داداشت رفتی ... بالا سر قاسم رفتی،بالا سر شهدای بنی هاشم رفتی،...
مگه بچه های من قابل نبودند،چرا نرفتی بالا سرشون؟!
گفت عبدالله تو دیگه چرا از من این سوال و میکنی؟بحق داداشم قسم،ترسیدم نگاش به نگاه من بیفته ازمن خجالت بکشه،گفتم حسین ،خجالت زد ام نشه
حسین...
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#هشتم ربیع الاول
#شهادت
#امام حسن عسکری (علیهالسلام)
هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری قمری #امام_حسن_عسکری (علیهالسلام) شش سال بعد از شهادت امام هادی (علیهالسلام) در #سن ۲۸ سالگی #توسط معتمد عباسی ملعون با غذایی زهرآلود #مسموم گشته و به #شهادت رسیدند،
#امام_حسن_عسکری (علیهالسلام) #بعد از امام جواد (علیهالسلام) #جوانترین_امام هستند که به #شهادت میرسند،
#مادر بزرگوارشان حضرت سوسن خاتون (سلاماللهعلیها) است، و در #فضائل مادرشان همین بس که لایق گشتند #مادر امام حسن عسکری (علیهالسلام) و #جده امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) شوند، ايشان نیز در #محل فعلی ضریح مبارک امامین #عسکریین (علیهم السلام) مدفون هستند،
#امام_حسن_عسکری (علیهالسلام) در #سن ۱۳ سالگی از #مدينه به #سامرا آمدند و #مدت امامت ظاهری حضرت ۶ #سال بود که فقط بیش از ۳ #سال آن را در #زندان بودند،
بارها امام حسن عسکری (علیهالسلام) را با #برادرشان #حضرت_جعفر (علیهالسلام) به #زندان انداختند، و موقع آزادی امام، تا جعفر آزاد نمیشد حضرت بیرون نمیرفتند،
وقتی خلفاء ملعون عباسی #امام_حسن_عسکری (علیهالسلام) را به کاخ #احضار میکردند، #شیعیان قصد داشتند سر #راه حضرت بیایند تا بتوانند برای یکبار هم که شده #امام_حسن_عسکری (علیهالسلام) را #ببینند، اما حضرت برای دوستانشان #پیغام دادند که بر سر #راه نیایید و به من سلام نکنید و مرا به یکدیگر نشان نداده و حتی نگاهم نکنید، چرا که #دشمن میخواهد #شیعیانم را #شناسایی کند و آنان را از #بین ببرد،
"نکاتی بسیار مهم"
#امام_حسن_عسکری (علیهالسلام) در بین اهل بیت (علیهم السلام) #مظلومیتهای خاصی دارند؛ مثلا #لقب حضرت در بین مردم به نحو #غلطی به "عسگری" شهرت یافته است،
در حالیکه این کلمه #معنای دیگری دارد و باید #لقب حضرت را #عسکری بگوییم،
از مظلومیتهای دیگر ایشان این است که همسایه بدی در کنار روز شهادتشان قرار دارد و آنهم قتل عمر بن خطاب ملعون است، به همین دلیل در بین شیعه نسبت به این امام کمتر اقامه عزا میشود، باید توجه داشت که لااقل در #شب شهادت و #روز شهادت هر چه بیشتر #اقامه_عزا شود.
منابع:
اثبات الوصیة ص ۲۵۳ ، بحارالانوار ج ۵ ص ۳۳۱ ، ارشاد ج ۲ ص ۳۳۶
جهت امر فرج و تسلیت به امام زمان علیه السلام صلوات
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
بیست و نهم جمادی الثانی
#حضرت ام کلثوم (سلاماللهعلیها)
#وفات
بیست و نهم جمادی الثانی سال ۶۱ هجری قمری دومین عمه بزرگوار اهل بیت (علیهم السلام) و #دومین_دختر امیرالمؤمنين (علیهالسلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) بر اثر #سمی که بنی امیه ملعون به ایشان دادند و از اثرات #ضربات تازیانهها و شلاقها در راه اسارت به #شهادت رسیدند،
#حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) در #هجدهم_شعبان سال ۷ هجری قمری به #دنیا آمدند، #نام مبارکشان #زینب_صغری بود و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ایشان را به #ام_کلثوم کنیه دادند،
در #مقامات و #فضائل ایشان همین بس که #دختر والا مقام حضرت صدیقه کبری (سلاماللهعلیها) و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است، و در دامان چنین پدر و مادری رشد نمودهاند،
روزی #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به #اولاد امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و #فرزندان برادرشان حضرت جعفر طیار (علیهالسلام) نگاهی کرده و فرمودند:
"نَظَرَ النَّبِیُّ إِلَی أَوْلَادِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرٍ فَقَالَ بَنَاتُنا لِبَنِینا وَ بَنُونا لِبَنَاتِنا"
#دخترهای ما برای #پسرانمان و #پسرهای ما برای #دخترانمان کنایه ازینکه #اولاد امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و #اولاد حضرت جعفر طیار (علیهالسلام) با هم #ازدواج کنند، و البته این روشِ #ازدواج پسر عموها با دختر عموها به #دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در #اهل_بیت (علیهم السلام) #رسم شده بود،
فلذا #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) با #حضرت_عبدالله_بن_جعفر (علیهالسلام) و #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) با #حضرت_عون_بن_جعفر (علیهالسلام) #ازدواج کردند،
صاحب رياحين الشريعة نیز مینویسد:
#اميرالمؤمنين (علیهالسلام) #دومین_دختر خود #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) را به #حضرت_عون_بن_جعفر_طيار (علیهالسلام) #تزويج نمودند،
و آنچه در مورد #ازدواج حضرت ام كلثوم (سلاماللهعلیها) با #غير حضرت عون بن جعفر (علیهالسلام) نقل شده از #اکاذیب و #جعلیات و #دروغهای_مخالفين است،
#حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) در #واقعه_كربلا حضور داشتند و بعد از #شهادت امام حسين (علیهالسلام) و اهل بيت و اصحابشان (علیهم السلام) در #كنار خواهرشان #حضرت_زينب (سلاماللهعلیها) از بانوان و يتيمان محافظت مینمود، و #اشعار حضرت ام کلثوم (سلاماللهعلیها) در #فراق برادر در #كربلا مشهور و جانسوز است،
پس از #عاشورا كه بانوان به #اسارت كوفه و شام رفتند، #خطبه آن حضرت در شهر #كوفه و #مجلس ابن زياد ملعون، #اشعار حضرت ام کلثوم (سلاماللهعلیها) در قادسيه و قنسرين، اثر #دعاى آن حضرت در سيبور و بعلبک، #كلمات آن حضرت با شمر هنگام ورود به دروازه شام، #مرثيههاى حضرت ام کلثوم (سلاماللهعلیها) در #اربعين و مراجعت به مدينه، دلالت بر #عظمت و #شجاعت و #صبر آن علیا مخدره دارد،
علیا مخدره بی بی #حضرت_ام_كلثوم (سلاماللهعلیها)، #چهار_ماه پس از بازگشت از #كربلا و ورود به #مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا و بر اثر #سمی که بنی امیه ملعون به ایشان دادند و از اثرات #ضربات تازیانهها و شلاقها در راه اسارت به #شهادت رسیدند و در #قبرستان_باب_الصغیر دمشق #دفن گردیدند،
اما #ظلمها و #ستمهای عظیمی در حیات و بعد از ممات در سراسر تاریخ بر آن #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) بوده است، از #دروغهای_مخالفین معاند و نسبت #افسانه_ازدواج عمر بن خطاب با حضرت تا #شبهات_کذب جاعلین عصر معاصر که باعث شده همچنان نام #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) در #بین شیعیان #مظلوم بماند،
#دشمنان بیحیاء و #دوستان بیوفا خواسته یا ناخواسته #مظلومیت_بزرگی را برای ایشان #رقم_زدهاند که زبان گویای این همه #ظلم نیست،
این بانو از #خواهر بزرگوارش #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) به مراتب #مظلومتر است، چون در یتیم شدن #سن_کمتری داشته و طول تاریخ با #اتهامات_زیادی به ایشان #جسارت شده است،
#زندگی پر غم #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) با #شهادت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) #شروع شد، تقریبا #چهار_ساله بودهاند که به #مصیبت مادر دچار شده و #یتیم گشتند، بعد از آن #فرق_شکافته پدر مظلومشان و #جگر پاره پاره برادر را دیده و بعد #مصائب_کربلا را دیدند، و این #مظلومیت موجب شده است ایشان نیز همچون #خواهر خود #ام_المصائب باشد،
#حرم مطهر #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) در دمشق #قبرستان_باب_الصغیر شام #واقع است و در #کنار ضریح ایشان ضریح #حضرت_سکینه (سلاماللهعلیها) نیز قرار گرفته است.
منابع:
رياحين الشريعة ج ۳ ص ۲۴۴ ، تذكرة الخواص ص ۷۵ ، وقايع المشهور ص ۱۱۰ ، تاج العروس ج ۱۵ ص ۸۱۳ ، المصنف ج ۶ ص ۱۶۴
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#بیست_چهارم_رجب
#فتح #خیبر و بازگشت
#حضرت جعفر طیار (علیهالسلام)
بیست و چهارم رجب سال ۷ هجری قمری #قلعه_خيبر به دست #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) #فتح شد،
#پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) در #جنگ_خيبر، ابتدا #پرچم را براى مبارزه به ابوبكر ملعون #دادند، ابوبكر با لشكرى رفت، ولى چون نظر به پهلوانان آنان نمود #فرار كرد و لشكريان هم درپى او بازگشتند،
روز بعد #پرچم را به عمر بن خطاب ملعون #دادند و عمر بن خطاب هم به ميدان جنگ نرسيده ترسید و #فرار کرد و بازگشت و دیگران را نیز از خطر کشته شدن میترساند،
#پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند:
فردا #پرچم را به #مردى میدهم كه #حملههايش را تكرار كند، نه اينكه فرار كند، كسى كه خدا و پيامبرش را #دوست دارد و خدا و پيامبرش هم او را #دوست دارند و خداوند خيبر را به دست او فتح میكند،
فرداى آن روز، #پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) #زره خود را بر #اميرالمؤمنین (علیهالسلام) #پوشانيد و #ذوالفقار را بر كمر او بستند و #پرچم را به #اميرالمؤمنین (علیهالسلام) #سپردند و سوار بر مركبش نموده فرمودند:
#جبرئيل از سمت راست، #ميكائيل از سمت چپ، #عزرائيل از پيش رو، #اسرافيل از پشت سر و #نصرت_خدا بالاى سر و #دعاى_من از پشت سر توست،
#اميرالمؤمنین (علیهالسلام) رفته و پس از #موعظه و #نصيحت عدهاى براى جنگ با او آمدند، آنان #دو_نفر از #مسلمانان را #شهيد كردند، اميرالمؤمنین (علیهالسلام) بر آنها تاخته و آنها را كشتند، آنگاه برادر مرحب با عدهاى آمدند، حضرت آنها را هم به #درک واصل کردند و به #جهنم شتافتند،
مرحب كه شجاع آن قبیله بود با زره و کلاه خود سنگی برای خونخواهى به جنگ آمد، #اميرالمؤمنین (علیهالسلام) چنان #ذوالفقار بر #سرش فرود آورد كه او را با اسبش #دونيم ساخته و به خاک انداختند، #ندای از آسمان بلند شد که #جبرئیل از بالا و #میکائیل از پایین #دستان اميرالمؤمنین (علیهالسلام) را #بگیرند که اگر #ضربه_شمشیر علی (علیهالسلام) بر #زمین بخورد آن را #دونیم خواهد کرد،
با #دیدن این صحنه صداى #تكبير مسلمانان بلند شد و یهودیان به قلعه گريختند و #درب_قلعه را بستند،
#اميرالمؤمنین (علیهالسلام) با اینکه از سه روز قبل گرسنه بودند ولی با #دست یداللهیِ حيدرى #درب_قلعه را که #چهل_مرد جنگی حرکت میدادند از جا كندند و براى مسلمانان #معبر قرار دادند و چند بار مسلمانان را از روى #خندق به وسيله آن #درب عبور دادند تا بالاخره #قلعه_خیبر فتح شد،
بعد از #فتح_خیبر به #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) #خبر دادند که #حضرت_جعفر_بن_ابیطالب (علیهالسلام) #برادر اميرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام) از #حبشه به #مدینه بازگشتند،
چنان #رسول_خدا (صلیاللهعلیهوآله) #خوشحال شدند که فرمودند نمیدانم بیشتر از #فتح_خیبر خوشحال باشم یا از #برگشتن_جعفر (علیهالسلام) و به استقبال او رفتند.
منابع:
بحارالانوار ج ۹۷ ص ۱۶۸ و ۳۸۴ ، منتخب التواريخ ص ۵۶ ، فيض العلام ص ۳۱۷
اللهم عجل لولیک الفرج ( صلوات)
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG