eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
521 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
146 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
👆اگر متن هایی از این دست فرستادن، شما اصلاح کنید: 🌑محرم رسید، یادمان باشد، نماز اول وقت، همراه عزای حسین! شعور حسینی، همراه شور حسینی! محرم زمان نالیدن است، برای بالیدن! بساط آموزه هیئت است و موزه عبرت! تمرین خوب گریستن، برای خوب نگریستن! محرم زمان اندیشیدن به اندیشه های حسینی هست و زمان اندیشیدن به باوری که می‌گفت من برای امر به معروف و نهی از منکر آمده ام، برای احیای دین جدم! و می‌گفت؛ اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید! التماس دعا واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شهادت نوبت عشق است عشقم با حسن سفره را وا کرده این شبها حسن صبر او رزم‌ است گرچه بی صداست صلح او روح قیام کربلاست ساختن با سوختن یک جوهر است خون این دل مثل خون حنجر است هرکه مجنون حسین و کربلاست مطمئنا زیر دین‌ مجتبی است با اجازه از علی آن صف شکن مینویسم لافتی الاحسن نامه داد و شاه را امداد کرد مذهب ما را حسن آباد کرد غربت او سِری از اسرار اوست این شلوغی حرم ها کار اوست! امشب اما تا مدینه راهیم الله الله امشب عبداللهیم کیست عبدالله عشق پنج تن حضرت باب الحسین باب الحسن یازده ساله ولی شیر نر است این نواده مثل جدش حیدر است عابد شب زنده دار هرشب است از محافظ های عمه زینب است نوجوانی ابالفضل است این؟ یا به بدر آمد امیرالمومنین؟ در رگش خون حسن جاری شده جان به قربانش چه کراری شده هست این شاخ نبات پنج تن نذر عاشورای بابایش حسن ........... ظهر شد دلهای عالم در تب است دست عبدالله دست زینب است یارب عاشوراست یا که محشر است یا حسن دستش به دست مادر است دونفر بالای تل باحال زار بی کسی تشنه میان کارزار دید از بالا که بلوا ساختند با سر آقا را زمین انداختند گرگ ها خون عمو را میخورند نیزه ها دائم به یک جا میخوردند اب میخواهد سنانش میدهند با نوک نیزه تکانش‌ میدهند نیزه بر کتف عمو میخورد و بعد زخم ها روی گلو میخورد بعد بر تن خون خدا پا میکشند مست های موی عمو را میکشند آیه میخوانند و سنگش میزنند به دلش با خنده آتش میزدند پیش خشکی لبان شاه دین آب هارا شمر میریزد زمین هرچه را دارد به دعوا میبرند دزدها پیراهنش را میبرند روح قرآن زیر پا افتاده ست روی سینه شمر هم آمادست حنجر است و حنجر است و حنجر است خنجر است و خنجر است و خنجر است دید عبدالله عمو را داد زد زیر لب میگفت یا زهرا مدد ای عمو تنها نمان بین سپاه مجتبی دارد می آید قتلگاه یازده سال است دنیای منی جای بابایم تو بابای منی گرچه شمشیری ندارد نوکرت دست دارم میدهم پای سرت کاش زخم من مداوایت کند تیر روی سینه ات جایم کند غم مخور جانا فدایت میشوم من بقیع کربلایت میشوم واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شهادت من اشک روان بر رخ این اهل خیامم بگذار بیفتم سر دامان امامم بر خال لب دوست گرفتارترینم مانند کبوتر پی این دانه و داممم در خیمه بمانم شب اول چو هلالم بر دامن خورشید روم ماه تمامم برخاسته سردار جمل از جگر من لا حول ولا قوه الا به قیامم از نعره‌ی من میسره تا میمنه پاشید شد جلوه ای از حیدر کرار کلامم هم فاطمه ام، هم علی ام، هم حسنم من حیران شده آیینه نداند که کدامم در رکعت آخر نکند فاصله افتد هنگام تشهد شده و وقت سلامم دستش همه‌ی عمر نوازشگر من بود دستم سپرش گر نشود باد حرامم من حاضرم این زلف مرا دست بگیرند دستی نرسد بر سر گیسوی امامم من روزه ام ای پَست مزن سنگ لبش را بگذار شود این رطب افطار صیامم از فاطمه آموختم اینگونه بجنگم بازو عوض تیغ کشیدم ز نیامم حالا که در آغوش عمویم بزنیدم در خلوت خاصم خبری نیست زعامم هر موی تنم داده اذان، حیَّ علی العشق بر تیر سه شعبه برسانید پیامم بر دامنش آویخته دستم چه شکوهی جبریل برد رشک بر این شأن و مقامم ای تیر بچرخان لب من را به لب یار تا این دم آخر شود ایام به کامم با تیغ و سه شعبه پس از آن سم ستوران هرگونه بخواهند شهید تو مدامم موسی علیمرادی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شهادت بگذار تا که شیرِ جمل را نشان دهم تا نعره‌ی امیرِ جمل را نشان دهم شمشیرِ بی‌نظیرِ جمل را نشان دهم عمه به روم سنِ کمم را نیاوری عباس می شوم عَلَمَم را بیاوری عمه گریست اینهمه پَرپَر نزن نشد ناخن مزن به گونه و بر سر مزن نشد حرفِ برادر است به خواهر نزن نشد با دستِ بسته سنگ به آئینه‌ات نکوب اینگونه پیشِ من به رویِ سینه‌ات نکوب زینب اگرچه دستِ پسر را مهار کرد از بسکه داد زد زِ بسکه هوار کرد دستش کشید سمتِ عمویش فرار کرد وقتی رسید تیغِ حرامی به او گرفت جایِ عموش نیزه‌ی شامی به او گرفت اُفتاد بر تنش سپرش را بغل گرفت از بینِ چکمه‌ها پسرش را بغل گرفت بر سینه‌اش همینکه سرش را بغل گرفت بوسید تا حسین گلویش یکی شدند چسبیده بود او به عمویش یکی شدند نزدیک اوست حرمله او را نشانه کرد اول نشست رویِ عمو را نشانه کرد پایین گرفت زیرِ گلو را نشانه کرد تیرِ سه‌شعبه قلبِ عمو را درست زد ای خاک بر سرم دو گلو را درست زد لطفی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شهادت ابن الکریمم وپسرِ شاهِ بی حرم از خیمه آمدم به تماشایِ دلبرم من از تبارِ شیرِ جمل هستم ای سپاه ده ساله ام ولی ز رگ و خونِ حیدرم خالی کنید دورِ بزرگِ قبیله را تعظیم کن سپاه، به این شاهِ محترم خونِ حسن میانِ رگم موج می زند گردن زده ز ازرقِ شامی برادرم از خیمه پابرهنه دویدم به قتلگاه افتاده شاه رویِ زمین در برابرم تا استخوانِ بازوی من بی هوا شکست بی اختیار ناله زدم وای مادرم تا آمدم بغل کُنمت حرمله رسید پاشیده شد به ضربه ی یک تیر،حنجرم ممزوج شد حسین و حسن زیرِ ضربه ها اینجا به بعد روضه بخوانم من از شما باجانِ فاطمه که چنین تا نمی کنند جان دادنِ غریب تماشا نمی کنند زهرا نشسته گوشه ی گودالِ قتلگاه باحالِ مادر از چه مدارا نمی کنند خالی کنید دورِ عمویِ غریب من دورِ کسی که هلهله برپا نمی کنند یابن الدعی مکن همه جا نیزه را فرو پهنایِ نیزه را به گلو جا نمی کنند بردار پایِ نحس خود از رویِ صورتش این گونه بغضِ سینه ی خود وا نمی کنند در پیشِ چشم عمه رها کن محاسنش شیب الخضیب را همه معنا نمی کنند در بین دنده ها مَشِکَن چوبِ نیزه را از بهرِ جایزه به تن امضا نمی کنند آقایِ عالم است برهنه نکن تنش بر بُردنِ لباس تَقَلا نمی کنند نعمتی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
پنجم ابن حسن صبر كن پای گلوی تو ذبیحت باشم صورتم غرقۀ خون شد كه شبیهت باشم ذكر الغوث بریده ز لبت می آید سعی كن تشنۀ اذكار صریحت باشم آمدم باز بخندی و بگویی پسرم كشته ومردۀ لبخند ملیحت باشم دست من رفت نشد سینه زنت باشم حیف دم دهم تا دم گودال مسیحت باشم بدنم خوب قلم خورده به سر نیزه و نعل تن پر زخم رسیدم كه ضریحت باشم مانده ام مات كه با سنگ تو را زد چه كنم خون زخم سر تو بند نیامد چه كنم خرمن موی تو در پنجۀ دشمن دیدم عمه این صحنه ندیده است ولی من دیدم دور تا دور تو از بغض حرامی پر بود پیكرت را هدف نیزه و آهن دیدم سر تقسیم غنائم چقدر دعوا بود دزدی و غارت عمامه و جوشن دیدم شمر بی خیر تو را از بغلم كرد جدا پشت و رو كرد تو را لحظۀ مردن دیدم زیر لب آه كشیدی و پر از درد شدم سهم از درد تنت برده ام و مرد شدم حنیفی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شهادت روضه های شب پنجم چقدر جانکاه است سینه زن ها، حسنی ها شب عبدالله است بیشتر از همه شب روضه شکسته بال است لاجرم روضه ی امشب طرف گودال است روضه امشب سخن از دست شکسته دارد غصه ی کوچه و یک مادر خسته دارد روضه در سینه ی خود داغ عزیزی دارد تا به پهلوی شکسته چه گریزی دارد روضه امشب همه جا می رود از لطف کریم از مدینه، کربلا می رود از لطف کریم صاحب روضه کریم و کرمش قیمتی است یازده ساله شبیه پدرش غیرتی است یازده ساله ولی خیر کثیری دارد پسر شیر جمل خود دل شیری دارد بی خیال تبر و نیزه و شمشیر آمد آی ای لشکر کفتار صفت، شیر آمد آمد و دید که از زخم عمو افتاده راه یک نیزه ی وحشی به گلو افتاده لشکری تیغ کشان سمت عمو می آید شمر همراه سنان سمت عمو می آید تیرها حلقه به دور بدنش می بستند نیزه ها را همه محکم به تنش می بستند گفت باید که در این مرحله بی سر باشم می روم تا سپر لحظه ی آخر باشم گفت ای وای عمو صبر نما در راهم عاشق سوخته ی راه تو عبدللهم پسر روضه رسانیده خودش را به عمو دست خود را سپر انداخته در راه گلو ناگهان دست شکست و نفسش بند آمد باز بر روی لب حرمله لبخند آمد در همه دشت صدایی ز شکستن پیچید بر لب خشک عمو خون گلویش پاشید حسن کردی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روضه های شب پنجم چقدر جانکاه است سینه زن ها، حسنی ها شب عبدالله است بیشتر از همه شب روضه شکسته بال است لاجرم روضه ی امشب طرف گودال است روضه امشب سخن از دست شکسته دارد غصه ی کوچه و یک مادر خسته دارد روضه در سینه ی خود داغ عزیزی دارد تا به پهلوی شکسته چه گریزی دارد روضه امشب همه جا می رود از لطف کریم از مدینه، کربلا می رود از لطف کریم صاحب روضه کریم و کرمش قیمتی است یازده ساله شبیه پدرش غیرتی است یازده ساله ولی خیر کثیری دارد پسر شیر جمل خود دل شیری دارد بی خیال تبر و نیزه و شمشیر آمد آی ای لشکر کفتار صفت، شیر آمد آمد و دید که از زخم عمو افتاده راه یک نیزه ی وحشی به گلو افتاده لشکری تیغ کشان سمت عمو می آید شمر همراه سنان سمت عمو می آید تیرها حلقه به دور بدنش می بستند نیزه ها را همه محکم به تنش می بستند گفت باید که در این مرحله بی سر باشم می روم تا سپر لحظه ی آخر باشم گفت ای وای عمو صبر نما در راهم عاشق سوخته ی راه تو عبدللهم پسر روضه رسانیده خودش را به عمو دست خود را سپر انداخته در راه گلو ناگهان دست شکست و نفسش بند آمد باز بر روی لب حرمله لبخند آمد در همه دشت صدایی ز شکستن پیچید بر لب خشک عمو خون گلویش پاشید حسن کردی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
نوبت عشق است عشقم با حسن سفره را وا کرده این شبها حسن صبر او رزم‌ است گرچه بی صداست صلح او روح قیام کربلاست ساختن با سوختن یک جوهر است خون این دل مثل خون حنجر است هرکه مجنون حسین و کربلاست مطمئنا زیر دین‌ مجتبی است با اجازه از علی آن صف شکن مینویسم لافتی الاحسن نامه داد و شاه را امداد کرد مذهب ما را حسن آباد کرد غربت او سِری از اسرار اوست این شلوغی حرم ها کار اوست! امشب اما تا مدینه راهیم الله الله امشب عبداللهیم کیست عبدالله عشق پنج تن حضرت باب الحسین باب الحسن یازده ساله ولی شیر نر است این نواده مثل جدش حیدر است عابد شب زنده دار هرشب است از محافظ های عمه زینب است نوجوانی ابالفضل است این؟ یا به بدر آمد امیرالمومنین؟ در رگش خون حسن جاری شده جان به قربانش چه کراری شده هست این شاخ نبات پنج تن نذر عاشورای بابایش حسن ........... ظهر شد دلهای عالم در تب است دست عبدالله دست زینب است یارب عاشوراست یا که محشر است یا حسن دستش به دست مادر است دونفر بالای تل باحال زار بی کسی تشنه میان کارزار دید از بالا که بلوا ساختند با سر آقا را زمین انداختند گرگ ها خون عمو را میخورند نیزه ها دائم به یک جا میخوردند اب میخواهد سنانش میدهند با نوک نیزه تکانش‌ میدهند نیزه بر کتف عمو میخورد و بعد زخم ها روی گلو میخورد بعد بر تن خون خدا پا میکشند مست های موی عمو را میکشند آیه میخوانند و سنگش میزنند به دلش با خنده آتش میزدند پیش خشکی لبان شاه دین آب هارا شمر میریزد زمین هرچه را دارد به دعوا میبرند دزدها پیراهنش را میبرند روح قرآن زیر پا افتاده ست روی سینه شمر هم آمادست حنجر است و حنجر است و حنجر است خنجر است و خنجر است و خنجر است دید عبدالله عمو را داد زد زیر لب میگفت یا زهرا مدد ای عمو تنها نمان بین سپاه مجتبی دارد می آید قتلگاه یازده سال است دنیای منی جای بابایم تو بابای منی گرچه شمشیری ندارد نوکرت دست دارم میدهم پای سرت کاش زخم من مداوایت کند تیر روی سینه ات جایم کند غم مخور جانا فدایت میشوم من بقیع کربلایت میشوم سیدپوریا هاشمی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
بگذار تا که شیرِ جمل را نشان دهم تا نعره‌ی امیرِ جمل را نشان دهم شمشیرِ بی‌نظیرِ جمل را نشان دهم عمه به روم سنِ کمم را نیاوری عباس می شوم عَلَمَم را بیاوری عمه گریست اینهمه پَرپَر نزن نشد ناخن مزن به گونه و بر سر مزن نشد حرفِ برادر است به خواهر نزن نشد با دستِ بسته سنگ به آئینه‌ات نکوب اینگونه پیشِ من به رویِ سینه‌ات نکوب زینب اگرچه دستِ پسر را مهار کرد از بسکه داد زد زِ بسکه هوار کرد دستش کشید سمتِ عمویش فرار کرد وقتی رسید تیغِ حرامی به او گرفت جایِ عموش نیزه‌ی شامی به او گرفت اُفتاد بر تنش سپرش را بغل گرفت از بینِ چکمه‌ها پسرش را بغل گرفت بر سینه‌اش همینکه سرش را بغل گرفت بوسید تا حسین گلویش یکی شدند چسبیده بود او به عمویش یکی شدند نزدیک اوست حرمله او را نشانه کرد اول نشست رویِ عمو را نشانه کرد پایین گرفت زیرِ گلو را نشانه کرد تیرِ سه‌شعبه قلبِ عمو را درست زد ای خاک بر سرم دو گلو را درست زد حسن لطفی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
پا بر زمین نکوب،عمو در کنار توست این سرو قد خمیده که دار وندار توست ای ماه سیزده شبه ی دشت کربلا ماه شب چهاردهم بی قرار توست دل بردن از امام وسراپا عسل شدن این کار کار بی هنران نیست،کار توست "لاتجزعی" بخوان وبرو تا خود خدا وقتی بهشت این همه چشم انتظار توست من فکر میکنم که خدا از در بهشت هر چه کلید ساخته در اختیار توست ای جان فدای نغمه ی "ان تنکرونی" ات هر کس شهید عشق شود از تبار توست حتی به بند کفش تو باید دخیل بست این بند باز مانده گره یادگار توست دارد زره به قامت تو گریه میکند حتی کلاه خود تو هم داغدار توست قاسم شدی که روی زمین قسمتت کنند این تکه های تن سند افتخار توست در کربلا ضریح برایت نساختند در سینه های مردم عاشق مزار توست احمد علوی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
با سر ِنیزه تنت را چه به هم ریخته اند ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند سنگها روی لب خشک تو جا خوش کردند این عقیق یمنت را چه به هم ریخته اند وسط معرکه ای رفتی و گیر افتادی سر فرصت بدنت را چه به هم ریخته اند تا به حالا نشده بود جوابم ندهی وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند چشم من تار شده با چه مداواش کنم یوسفم پیرهنت را چه به هم ریخته اند عمه ات آمده تا دست به معجر ببرد بدن بی کفنت را چه به هم ریخته اند ابروان تو حسینیست و چشمت حسنیست این حسین و حسنت را چه به هم ریخته اند علی اکبر لطیفیان واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr