eitaa logo
کانون ادبیات عرب
2.2هزار دنبال‌کننده
110 عکس
24 ویدیو
86 فایل
✍باسمه تعالی 📣 #توجُّه: 🔊استفاده از مطالبِ مذکورِ در کانال، #فقط با ذکر منبع، #مجاز است و در صورت تخطّی پیگرد قانونی دارد. 📝 گروه #بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے: ╭─═ঊঈ🔴ঊঈ═─ ⚫️ eitaa.com/joinchat/670302231C6b64d14cba ╰─═ঊঈ🔴ঊঈ═─ 📲پل ارتباطی: 🔵 @Lakhair
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون ادبیات عرب
#بیان‌_مقدّمه:👇
۱) بیان اسم فاعل 👤مرحوم شیخ بهایی در کتاب {صمدیّه} نسبت به تعریف فاعل فرموده است: {مَا دلَّ عَلَی حَدَث و فَاعِلِهِ علی مَعنَی الحُدُوث}؛ تحت اللّفظی: 👈اسم فاعل، اسمی است که دلالت بر حدث و فاعل آن حدث، به صورت حدوثی می نماید؛ 🗣مرحوم سیّد علی خان مدنی در کتاب {الفرائد البهیّه} در شرح عبارات مرحوم شیخ بهایی می فرماید:{و اسم الفاعل ما دلّ وضعاً علی حدث و فاعله فخرج اسم المفعول لکن علی معنای الحدوث بِاَن یفیدَ حدوثَه و تجدُّده عن فاعله ...} یعنی اسم فاعل در مقام وضع دلالت بر حدث و فاعل آن حدث عَلَی نحوِ الحدوث می کند به گونه ای که مفید حدوث و صدور و تجدُّد از فاعل اش باشد. 🔸با توجّه به این تعریف نتیجه آن می شود که نگاهی که در اسم فاعل می باشد، نگاه حدوثی است یعنی زمانی که گفته شد: {ضارب}، مراد این است که این لفظ دلالت بر حدث ضَرب به همراه فاعل آن حدث به صورت حدوثی و صدوری می کند یعنی در کلامِ {زید ضارب}، گفته می شود: زید، حدث ضرب را در خارج، ایجاد و صادر و احداث نمود. 📚رجوع بفرمایید: الفرائد البهیّه فی شرح الفوائد الصمدیّه، ص۲۳۱، چاب مهر بیکران. 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. ✅لینک گروه 🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
کانون ادبیات عرب
#بیان‌_مقدّمه:👇
۲) بیان صفه مشبّهه 👤ابن هشام در کتاب {قطر الندی} نسبت به تعریف صفه مشبهه می فرماید: {و هی الصفهُ المَصُوغَهُ لغیرِ تفضیل لافاده الثُّبوت} و سپس در شرح این عبارت فرموده است: {الصفهُ المَصُوغَهُ لغیرِ تفضیل لافاده نسبهِ الحدَثِ الی مَوصُفِها دون اِفادهِ الحدُوث}؛ تحت اللّفظی: 👈صفه مشبّهه، وصفی است که ساخته شده است برای غیر تفضیل و به جهت افاده ثبوت یعنی برای صفه مشبّهه برای دو امر وضع شده است: یکی ساخته شده برای غیر تفضیل است و دیگری برای افاده این که حدث موجود به صورتِ ثبوتی در ذات فاعل و موصوف موجود می باشد به گونه ای که همانند یکی از طبائع لازمه برای آن موصوف شده است به تعبیری برای افاده حدوث وضع نشده است. 🔸با توجّه به این تعریف نتیجه آن می شود که نگاهی که در صفه مشبّهه می باشد، نگاه ثبوتی است یعنی زمانی که گفته شد: {مررتُ برجل حسن الوجهِ}، مراد این است که لفظِ {حسن} دلالت بر وجود حدثِ حُسن در ذات رجل به صورت ثبوتی می نماید یعنی حدثِ حُسن برای این شخص به صورت دائمی و همانند این که یکی از خصوصیّات لا ینفکّ رجل شده است. 🗣قال ابن هشام فی شرح القطر: {مثالُ ذلک: حَسن فی قولک: مررت برجل حسن الوجهِ} سپس در توضیح مقصود خویش از این مثال، چنین بیان می کند: {اعنِی بذلک اَنَّها تُفئیدُ اَنَّ الحُسنَ فی المثال المذکور ثابت لوجه الرَّجلِ و لیس بحادث متجدّد...}. 📚رجوع بفرمایید: شرح قطر الندی وبل الصدی، ص۲۶۱، چاپ دارالکتب العلمیّه. 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. ✅لینک گروه 🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
کانون ادبیات عرب
#بیان‌_مقدّمه:👇
۳) بیان اسم مبالغه 👤صاحب کتاب صرف ساده در بیان تعریف اسم مبالغه فرموده است: {اسم المبالغه اسم یَدُلُّ علی ما یَکثُرُ صُدورُ فِعل عنه او قیامُ وصف به}؛ تحت اللّفظی: 👈اسم‌ مبالغه، اسمی است که دلالت می نماید بر ذاتی که صدور فعل از آن ذات، زیاد است و یا دلالت می کند بر ذاتی که قیام وصف به وسیله آن ذات زیاد است؛ 🔺مثال برای صدور فعل: {اِنَّه هو التّواب الرحیم}؛ ♧در این آیه، کلمه {التواب} اسم مبالغه و دلالت می کند بر این که صدور فعلِ توبه از جانب خداوند متعال، زیاد است. 🔺مثال برای قیام وصف: {و مَکَرُوا مَکراً کُبَّاراً}؛ ♧در این آیه کلمه {کُبَّاراً} اسم‌مبالغه بوده و دلالت می کند بر این که قیام فعل بزرگی از جانب ذات زیاد می باشد یعنی نیرنگ کردند نیرنگی که این چنین صفت دارد بسیار بزرگ است یعنی مکر کنندگان، نیگرنگی که بسیار بزرگ است را استفاده می نمودند. 📚رجوع بفرمایید: صرف ساده، ص۲۲۴، چاپ دارالعلم. 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. ✅لینک گروه 🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
کانون ادبیات عرب
👤همبحثِ #شماره_دو ⭕️در پاسخ از پیام قبلی 📝نسب به #تک_تکِ عباراتی که فرمودید، مطالبی به ذهن خطور ن
🔵۱) آن جا که فرمودید: 《از آن جایی که نحو، خود را بزرگ و اصل الاساس ادبیات می دانند لذا در اکثر اجزاء علوم ادبی ورود کرده است》بیان می گردد:👇 🔴به نظر می رسد آن چه که فرمودید یعنی: {نحو خودش را بزرگ و اصل الاساس ادبیات می داند}، از صحّت کافی ای برخوردار نمی باشد زیرا:👇👇 📝احوالاتی که بر کلمه عارض می شوند، بر سه قسم اند: 🔸۱) احوالات درونی: یعنی احوالاتی که از ذات خود کلمه حاصل می شود و مشروط به تحقّق ترکیب و تشکیل کلام نیست مثل اعلال و ابدال و تمامی اموری که علم صرف از آن ها بحث میکند. 🔸۲)احوالات بیرونی: یعنی احوالاتی که مقارن با تحقّق ترکیب و تشکیل کلام بر کلمه عارض می شود که بر دو قسم اند: 🔺۱) یکی احوالات بیرونی مستقیم و بدون واسطه یعنی احوالاتی که پس از تحقّق کلام به صورت مستقیم عارض بر کلمه می شود یعنی همان جایگاه های اعرابیِ فاعل، مفعول و... مثلاً در جمله ضرب زید بکرا، فاعلیت و مفعولیت با تحقق ترکیب، بر زید و بکر عارض شده اند. ✅علم نحو از احوالات بیرونی مستقیم بحث میکند. 🔺۲) دیگری احوالات بیرونی با واسطه یعنی احوالاتی که مقارن با تحقّق ترکیب و تشکیل کلام، با واسطه احوالات بیرونی مستقیم بر کلمه عارض می شود مثل تقدیم و تاخیر مثلا در جمله ضرب زید، کلمه زید اقتضای موخّر شدن از فعل رو نداشت اما بواسطه این که جایگاه فاعل رو به خود اختصاص داده از فعلش موخّر شده است. ✅این احوالات در علن بلاغت_علم معانی مورد بحث قرار میگیرند. ❌با وجودِ معیار فوق، به خوبی روشن است که هر علمی در راستای تحقُّق اهداف خود قدم بر می دارد و هیچ کدام بر دیگری اصل و به تعبیری که فرمودید اصل الاساس و بزرگ نیست بلکه تمام علوم ادبی، در کنار هم و بدون برتری و بزرگی بر یکدیگر، در مسیر کشف مراد متکلّم حرکت می کنند. 👆👈به همین جهت این که در علم نحو از طریقه ساخت جمع و تثنیه، معانی حروف، معلوم و مجهول، تقدیم و تاخیر، ذکر و حذف، و بحث می شود هیچ کدوم بحث نحوی نیستند بلکه از مباحث صرفی است و یا از مباحث دیگری است که طرداً للباب یا تمکیلاً للفائده و به مناسب در این علم مطرح شده اند. 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. ✅لینک کانال : 🔺 http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28