eitaa logo
کانون شهدا (مسجد شهدا)
212 دنبال‌کننده
697 عکس
120 ویدیو
10 فایل
کانون شهدا پایگاه شهید بهشتی پایگاه خواهران خیریه مهرآسمانی هیئت زنجیرزنی هیئت هفتگی شهدا هیئت ه نوجوانان شباب الشهدا گ جهادی وطن یار سرود آوای انتظار مرکز مشاوره بصائر 👈 محوریت مسجد شهدا👉 ارتباط با روحانی مسجد: @mrporbagher 09375705942
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 خاطره‌ای شگفت‌انگیز از مادر شهید اسلامی‌خواه: " بعد از شهادت، به من سر زد" |بعد از شهادت سیدمهدی خیلی بی‌تابی می‌کردم. يه شب که خیلی غصه‌ی نداشتنش به سراغم اومد، خوابش رو دیدم. تا بخاطر رفتنش گلايه کردم و بهش گفتم: تو یادی از،من نمی‌کنی و سراغمو نمی‌گیری؛ گفت: مادر! من می‌تونم بهت سربزنم؛ ولی جلوی چشم مردم نه. ناراحت نباش، چند روز ديگه میام پیشت... از خواب بیدار شدم و به فکر فرو رفتم که چطور قراره خوابم تعبیر بشه. تا اینکه يک بعدازظهر که توی خونه تنها بودم، با کمال تعجب ديدم سيدمهدی در حاليکه لباس روحانی به تن داره و یه چیزی شبيه شعر رو زمزمه می‌کنه، به طرفم میاد. من از شوق به گریه افتادم و شروع کردیم به صحبت و دردِدل... وقتی گریه‌م شدید شد، تا به خودم اومدم دیدم سید مهدی نیست... یه بار هم در حال خوندن نماز مغرب و عشاء بودم که سيدمهدی وارد اتاق شد و جلوی من به نماز ايستاد. هر جور من نماز می‌خوندم، ایشونم می‌خوند. نمازم رو طول دادم که بيشتر کنارم بمونه، او هم نمازش رو طول داد. بعد فکر کردم نمازم رو تندتر بخونم تا بعد از نماز بهتر ببينمش و باهاش حرف بزنم. تا اینکه به سجده رفتم و چادرم روی صورتم افتاد. وقتی سرم رو از روی مهر برداشتم، ديدم کسی جلوم نيست و پسرم رفته... 👤خاطره‌ای از زندگی طلبه شهید سیدمهدی اسلامی‌خواه 📚منبع: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان خراسان رضوی 🔸۱۴ آذر؛ سالگرد شهادت سیدمهدی اسلامی‌خواه گرامی باد 🌱 🍃 ( شهدا خیابان باقدرت شرقی کرمان) 🆔 https://eitaa.com/kanon_shohada
🔸برخورد جالب شهید احمد کشوری با تصاویر و مجلات مبتذل |كلاس دوم راهنمايى كه بود، مجلات عكس مبتذل چاپ مى‌كردند. توی آرايشگاه، فروشگاه و حتى مغازه‌ها هم اين عكس‌ها رو روى در و ديوار نصب مى‌كردند. احمد هر جا اين عكس‌ها رو مى‌ديد، پاره مى‌كرد. پدر احمد، رئيس پاسگاه بود و كسى به حرمت پدرش بهش چيزى نمى‌گفت. من هم لبخند مى‌زدم، چون با كارى كه احمد انجام مى‌داد، موافق بودم... اون روزها يك مجله‌اى با عكس‌هاى مبتذل چاپ میشد. احمد پول توجيبى‌هاش رو جمع مى كرد و هر بار ۲۰ تا از اون مجله، از چند روزنامه فروش مى‌خريد. وقتى هم مى‌آورد توی دست‌هاش جا نمى‌شد. همه رو توى باغچه مى‌انداخت، نفت مى ريخت و همه رو آتش مى‌زد. مى گفتم: چرا اينكار رو مى‌كنى؟ مى‌گفت: اين عكس‌ها ذهن جوانان رو خراب مى‌كنه. : درسته نمی‌تونست جلوی کل فساد اون مجله رو بگیره؛ اما می‌خواست هر بار در حد توانش جلوی انحراف چند جوون رو بگیره... 👤خاطره‌ای از کودکی شهید احمد کشوری 📚منبع: نوید شاهد " بنیاد شهید و امور ایثارگران" 🔸۱۵ آذر؛ سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری گرامی‌باد ‌‌‌ 🌱 🍃 ( شهدا خیابان باقدرت شرقی کرمان) 🆔 https://eitaa.com/kanon_shohada