✍دلنوشتهی شهید :
...دنیا بوی خون گرفته است؛ ظلمت ظلم ظالم بر عالم، پرده افکنده است. آه ... ای مسلمانان به خون کشیده شده...؛ قدری تحمل کنید؛ قدری بیشتر دوام بیاورید.
دستان من یارای کمک به شما را ندارد، اما دلم به اندازه تمام شما آتش میگیرد.
خدایا! زنده نباشم و نبینم این ظلم را،...
#شهید_عباس_دانشگر #یادداشت_شهید
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#حمایت_از_فلسطین
بـا آنـکه حســـین اسـت ، پنـاهِ دو جهـان
او خـود به پنـاهِ مـادرش فاطـمه اسـت..
#اهلالبیت 🕊
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞#پست_ارسالی
پایان خوش🌱
🔹️مجاهدت واقعا شاخصه هایی دارد که فقط این شاخصه ها رو شهدا دارن.
خوشبحالشون که تونستن مجاهد بشن قدم بزارن ادامه بدن و چه پایان خوشی داشته باشند....🌹
#بیادرفیق_شهیدم #کـلامشـهید
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
یک روز به من گفت : « حاجی! من در کانون های دانشگاه رشد کردم، نه اینکه کلاس ها چیزی یاد نگرفته باشم، اما حاصل فعالیت های کانونی، ارتباط با فرمانده جهادی، دعوت از سخنران ها و برگزاری جلسات برای من بسیار موثر تر از کلاس ها بود. من در مدتی که در دانشگاه بودم، بیشترین تاثیر را از کانون ها گرفتم.» نفس این فعالیت ها اورا پخته و با تجربه کرده بود. محتوای فعالیتش هم اندیشه او را بارور میکرد. دبیر کانون اندیشه مطهر بود و همین اورا با اندیشه های شهید مطهری پیوند می داد. خانواده اش هم گفتند که او کتاب های شهید مطهری را می خواند و یادداشت برداری می کرد! شاید عباس آنجا که شهید مطهری درکتاب هایش از «نشاط شهادت» حرف می زند را خوانده بود که این گونه عاشق شهادت شده بود. با آن تجربه و پختگی، با آن روحیات و اندیشه ها و با آن نشاط به سوریه اعزام شد؛ اما هر بار که تماس میگرفت صدایش گرفته بود. در آخرین تماس اما بسار شاداب و خوشحال بود. آخرین حرفش به من این بود که : « حاجی! خیلی حرف ها برای گفتن دارم!»
👤به نقل از↓
″ سردار حمید اباذری ″
📚برگرفته از کتاب↓
″ لبخندیبهرنگشهادت، فصل۳ ″
#خاکــریزخاطـرات #شهید_عباس_دانشگر
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
هدایت شده از کانون شهید عباس دانشگر شهرستان بابل ۵۰
یک روز به من گفت : « حاجی! من در کانون های دانشگاه رشد کردم، نه اینکه کلاس ها چیزی یاد نگرفته باشم، اما حاصل فعالیت های کانونی، ارتباط با فرمانده جهادی، دعوت از سخنران ها و برگزاری جلسات برای من بسیار موثر تر از کلاس ها بود. من در مدتی که در دانشگاه بودم، بیشترین تاثیر را از کانون ها گرفتم.» نفس این فعالیت ها اورا پخته و با تجربه کرده بود. محتوای فعالیتش هم اندیشه او را بارور میکرد. دبیر کانون اندیشه مطهر بود و همین اورا با اندیشه های شهید مطهری پیوند می داد. خانواده اش هم گفتند که او کتاب های شهید مطهری را می خواند و یادداشت برداری می کرد! شاید عباس آنجا که شهید مطهری درکتاب هایش از «نشاط شهادت» حرف می زند را خوانده بود که این گونه عاشق شهادت شده بود. با آن تجربه و پختگی، با آن روحیات و اندیشه ها و با آن نشاط به سوریه اعزام شد؛ اما هر بار که تماس میگرفت صدایش گرفته بود. در آخرین تماس اما بسار شاداب و خوشحال بود. آخرین حرفش به من این بود که : « حاجی! خیلی حرف ها برای گفتن دارم!»
👤به نقل از↓
″ سردار حمید اباذری ″
📚برگرفته از کتاب↓
″ لبخندیبهرنگشهادت، فصل۳ ″
#خاکــریزخاطـرات #شهید_عباس_دانشگر
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر بعضی ها خوش توفیقن💔
صل الله علیک یا اباعبدالله🤲
#عزیزمحسین #اهلالبیت
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم