#شهیدانه
🔰شهید مدافع حرمی که ۸ یتیم را سرپرستی میکرد
🔸کارمند #کمیته امداد توضیح داده بود که ۲ خانواده و ۳ یتیم تحت پوشش و حمایت مالی? علی آقا بودند. یعنی علی مجموعا" #۸یتیم را سرپرستی میکرد.
🔹تازه بعد از یک عمر زندگی با #علی فهمیدم که درآمدهایش? را کجا خرج میکرده و من که #مادرش بودم نفهمیدم علی چه کار میکرد!
💥یک #خیّر به تمام معنا بود
🔸پدر شهید مدافع حرم علی امرایی میگوید پس از #شهادت فرزندم کمکم متوجه کارهای خیر او شدیم و حتی فهمیدم سرپرستی چند کودک را برعهده داشته و از او به عنوان «کمسنترین خیّر» تقدیر شدهبود.
#شهید_علی_امرایی(حسین ذاکر)
ولادت: ۱۳۶۴/۱۰/۱۲
شهادت: ۱۳۹۴/۴/۱
درعا، سوریه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کانال تخصصی حجاب و عفاف
https://eitaa.com/hejabmahdavy
یه موتور گازے داشت
که هرروز صبح و عصر سوارش میشد
و باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر ...
که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت!
رسید به چراغ قرمز .
ترمز زد و ایستاد
یه نگاه به دور و برش کرد
و موتور رو زد رو جک
و رفت بالای موتور و فریاد زد :
الله اکبر و الله اکــــبر ...
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .!!!!
اشهد ان لا اله الا الله ...
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید !!
و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد
که این مجید چش شُدِه؟
قاطی کرده چرا؟
خلاصه چراغ سبز شد
و ماشینا راه افتادن....
و رفتن .
آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟
چطور شد یهو؟؟!! حالتون خوب بود که؟!!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت
و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود
که عروس توش بی حجاب نشسته بود 🙂
و آدمای دورش نگاهش میکردن .
من دیدم تو روز روشن
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه...
به خودم گفتم چکار کنم
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه .
دیدم این بهترین کاره
همین🍃🙂
#شهید_مجید_زین_الدین
#شهیدانہ
#اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج
#بنیاد_مهدویت_شهر_بهارستان
『•🌸𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』____
•⌈↝@kanonemahdavi 🍭⃟💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت یعنی🕊
#شهیدانه🤍🍃🌸
‹🤍🍃🌸.•@kanonemahdavi
" یہدعـٰایخیلیقشنگ "
-الهیلاستیڪزندگیاتون
توجـٰادهشهــــادتپَنچربشه: )🕊🌱
#شهیدانه 🤍🍃🌸
@kanonemahdavi
💟 چند استکان هم به نیت من بشوی!
🔻 سالهای پُرتبوتاب دفاع مقدس است... سالهای خون و آتش و دود... شهید بابایی، خلبان شجاع، پاکباخته و فدایی اسلام و انقلاب به دیدار حضرت امام میرود و در حالی که جاذبهٔ ملکوتی امام روح و روانش را تسخیر کرده است خطاب به حضرت ایشان میگوید:
- امام عزیز! میخواهم به گونهای که در کار جنگ خللی پیش نیاید چند روزی به مرخصی بروم. اجازه میفرمایيد؟
- در بحبوحهٔ جنگ کجا میخواهید بروید؟
- من در دههٔ اول محرم برای شستن استکان چای عزاداران به هیئتهای جنوب شهر که مرا نمیشناسند میروم. مرخصی را برای آن میخواهم و گوش به زنگم که بلافاصله بعد از اعلام نیاز به جنگ بازگردم.
- به یک شرط اجازه مرخصی میدهم.
- هر چه بفرمایید با جان و دل میپذیرم.
- به این شرط که هنگام شستن استکانها به نیت من هم چند استکان بشویی..
#محرم
#امام_حسین_علیهالسلام
#شهیدانه
🖤🥀@kanonemahdavi