eitaa logo
کانون محله ای خدمت رضوی هیئت محبان امام امیرالمونین -رهنان
70 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 پناه بی پناهان حضرت آیت الله آقای حاج سیّد احمد فقیه امامی فرمودند: سال ۱۳۵۷ شمسی تازه از زندان ساواک آزاد شده بودم که با حضرت آیت الله آقای حاج شیخ مهدی فقیه ایمانی عازم مشهدالرضا علیه السلام شدیم در فرودگاه اصفهان دیدم یک مردی است هر کجا ما می‌رویم همراه ما می‌آید. سوار هواپیما شدیم. پرواز از اصفهان به تهران بود و پس از چند ساعت معطلی در فرودگاه از تهران به مشهد پرواز داشتیم. وقتی رسیدیم تهران، آن آقا جلو آمد سلام و احوالپرسی کرد و گفت:«آقایان شما عازم مشهد هستید؟» گفتیم:«بله» گفت:«ممکن است خواهش کنم این چند ساعت تا پرواز مشهد را به منزل ما برای رفع خستگی و پذیرایی تشریف بیاورید، من سر موقع شما را به فرودگاه می‌رسانم.» گفتیم:«از لطف شما ممنونیم ما همین جا می‌مانیم تا پرواز انجام شود.» ما را قسم داد به جان مقدّس علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) که دعوت مرا بپذیرید. تسلیم خواسته او شدیم و به منزل او رفتیم. پذیرایی گرمی کرد و در ضمن گفت: «آقایان اگر می‌خواهید بدانید چرا این قدر اصرار داشتم به منزل من بیایید به این جهت است که من با حضرت رضا (علیه السلام) عهد کرده‌ام هر کجا زائرین حضرت را دیدم هر خدمتی از دستم بر می‌آید به نحو احسن و شایسته برای آنها انجام دهم، و این عهد و پیمان از این جهت است که من در کودکی ۸ ساله بودم که پدرم را از دست دادم. مادرم پس از مدتی ازدواج کرد و متأسفانه ناپدری حرمت این بچّه یتیم را نگه نمی داشت و مرتب اذیّتم می‌کرد. ۱٠ ساله بودم که یک روز سیلی محکمی به من زد و گفت:«چرا تو دست از سر ما بر نمی داری برو دنبال کار و زندگی خودت!» دیگر طاقت نیاوردم و از منزل خارج شدم. خانه ما در یکی از روستاهای نزدیک تهران بود. راه تهران را در پیش گرفتم حالا نمی دانستم کجا بروم و چه کنم! فقط می‌دانستم دیگر نباید به این خانه برگردم چون هیچ جایگاهی در آنجا برای من نبود. همین طور که به طرف تهران می‌آمدم و غریبی و تنهایی خود را به نظر می‌آوردم سخت سینه‌ام تنگ و اشک از چشمانم سرازیر می‌شد. در همین حال یادم آمد مادرم همیشه پس از نماز رو می‌کرد به جانب خراسان و می‌گفت: «السلام علیکَ ایها الامام الغریب» من با دلی شکسته و از همه جا مأیوس گفتم:«ای امام غریب! منِ غریب را دریابید. غریبم، کمکم کنید، دست مرا بگیرید، کسی را ندارم.» مشغول طی راه بودم که یک ماشین ایستاد و گفت:«پسرجان! کجا می‌خواهی بروی؟» گفتم:«نمی دانم.» دیدم آقای راننده سرش را گذاشت روی فرمان ماشین و شروع کرد به گریه کردن. با خود گفتم دیگر این مرد چرا گریه می‌کند؟! آن مرد درِ ماشین را باز کرد و گفت:«پسرجان سوار شو!» من سوار شدم. گفت:«تو کیستی؟ از کجا آمده ای؟» جریان خود را برای او گفتم. او که داشت مرتب اشک می‌ریخت گفت: «پسرجان! نگران نباش من ساعتی قبل در منزل خوابیده بودم در عالم رؤیا حضرت رضا (علیه السلام) تو را به من نشان دادند و آدرس این محل را نیز دادند و فرمودند:«این کودک، یتیم است و بی پناه. به من پناه آورده. من او را به دست تو می‌سپارم مثل فرزندان خود از او مراقبت کن!» پسرم ناراحت نباش! اگر بابا نداری من به جای پدر تو، همسرم مادر تو، پسران و دخترانم همانند برادر و خواهران تو هستند.» او در نهایت دلجویی و احترام مرا به منزلش برد به اهل خانه معرفی کرد و از همه آنان خواست همیشه با نهایت مهربانی و عطوفت و رأفت با من رفتار کنند از این پس همه خانواده او با من در نهایت محبت و رأفت زندگی و رفتار می‌کردند. مرا به مدرسه‌ فرستاد و درس خواندم. اوقات من به خوبی می‌گذشت و دیگر بزرگ شده بودم. حدود ۲۰ سال داشتم که به من گفت: «پسرم! تو دیگر برای خود مردی شده ای و باید ازدواج کنی، هر دختری را انتخاب کنی به همسریت در می‌آورم اما چون نمی خواهم از خانواده ما جدا شوی اگر مایل باشی یکی از دختران خود را به عقد تو در آورم. من خجالت کشیدم و سرم را پائین انداختم و با موافقت خود با دختر آن مرد بزرگوار ازدواج کردم.» روزی که خواستیم عقد و ازدواج خود را در دفتر اسناد رسمی ثبت کنیم نیمی از اموال خود را به نام من کرد و گفت: « حالا برو دنبال کار و زندگی خود! » همان جمله ای که چند سال قبل آن ناپدری نامهربان به من گفته بود این مرد مؤمن و مورد عنایت حضرت رضا (علیه السلام) هم همان جمله را گفت امّا با تفاوتِ از زمین تا آسمان! به هر حال با راهنمایی آن مرد عزیز و بزرگوار در بازار تهران صاحب مغازه و مشغول کسب و کار گردیدم تا اینکه زلزله طبس اتفاق افتاد. من با عده ای از بازاریان تهران، برای امدادرسانی و کمک به زلزله زدگان وارد طبس شدیم. زلزله خیلی عظیم بود و بیش از ۲۵۰۰۰ کشته و مجروح به جای گذاشته بود. روزها در بخشی از طبس که مشغول ساخت و ساز بودند کمک رسانی می‌کردیم. یک روز شلنگ آب را روی آهک‌ها گرفته بودم و چون وارد نبودم که باید فاصله بگیرم و یا لااقل چشمانم را بپوشانم که آسیب نبیند ناگهان قطع
ه آهکی جوش آورد و به صورت من اصابت کرد. فوراً مرا به درمانگاه صحرایی بردند. گفتند: «از دست ما هیچ کاری ساخته نیست، باید او را به تهران برسانید. که البته آنجا هم بعید است بتوانند کاری انجام دهند و این بیمار با این شرایط که چشمان او نابینا شده است باید به خارج از کشور اعزام شود.» تا دیدم دوستان می‌خواهند مرا به تهران برسانند، گفتم:«رفقا از طبس تا مشهد امام رضا (علیه السلام) ۶۰۰ کیلومتر راه است، مرا تهران نبرید بلکه به آستان مقدّس امام رئوف (علیه السلام) ببرید!» با اصرارِ من مرا به مشهد بردند. گفتم:«فقط دست مرا به ضریح برسانید!» تا دستم رسید به ضریح مطهّر امام رضا (علیه السلام) عرض کردم:«آقا! من همان بچه یتیم هستم که شما پناهم دادید، حالا بروم چشمانم را از خارجی‌ها بگیرم در حالی که خانواده من می‌دانند همه چیز من، از عنایت شما است لطف بفرمایید چشمانم را شفا دهید!» در همان لحظه برقی جستن کرد و همان جا چشمانم نورانی شد. اول چیزی که بعد از این حادثه مشاهده کردم ضریح نورانی آقا و مولایم بود.» من کیستم گدای تو یا ثامن الحجج شرمنده عطای تو یا ثامن الحجج بالله نمی روم بر بیگانگان به عجز تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج دارالشفاست کوی تو و خود تویی طبیب درد من و دوای تو یا ثامن الحجج [۱] «من با حضرت رضا (علیه السلام) پیمان بستم هر وقت و هرکجا زوار حضرت را دیدم در خدمتگزاری آنان کوشا باشم. بنابراین، علّت اصرار من به شما از این جهت بود که من در خدمتگزاری کوتاهی نکرده باشم.» خداوند متعال زیارت، عنایت و شفاعت آن حضرت را در دنیا و آخرت نصیب ما بفرماید. ۱- شاعر: استاد مؤیّد خراسانی 📚خاطراتی آموزنده و ماندگار - علی رضا مهرپرور - صفحه ۱۹ (با مقداری ویرایش) 🌸الإمام الرضا عليه السلام ـ في صِفَةِ الإِمامِ ـ : الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ ، وَالوالِدُ الشَّفيقُ ، وَالأَخُ الشَّقيقُ ، وَالاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغيرِ . 🖋امام رضا عليه السلام ـ در تعريف «امام» ـ : امام ، همدمِ رفيق و پدر مهربان است و برادرِ همدل و مادر نيكوكار به فرزند كوچكش. 📚بحار الأنوار : ج۲۵ / ص۱۲۳ / ح۴🌺
📆 تقویم روز 📌 دوشنبه ☀️ ۶ تیر ۱۴۰۱ 🌙 ۲۷ ذی القعده ۱۴۴۳ قمری 🎄 27 ژوئن 2022 میلادی 📎 پاسخ به سوالات اعتقادی شما 👇👇 @pasokhgo313 پرسمان اعتقادی استاد محمدی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ @ostadmohamadi
❇️ فرازی از خطبۀ غدیر 💢 جایگاه امام‌علی (علیه السلام) نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) 🔻 قالَ رَسُول‌اللهِ (صَلَّی‌اللهُ‌عَلَیهِ‌وَ‌آلِهِ‌وَ‌سَلَّمَ) فِی خُطبَةِ الغَدِیریَّةِ: «فَأعْلَمَ ... أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ... الْإِمَامُ مِنْ بَعْدِی الَّذِی مَحَلُّهُ مِنِّی مَحَلُّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَ اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ.» ✍️ رسول‌خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) در خطبۀ غدیر فرمودند: بدان که علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) امام بعد از من بوده، جایگاه او نسبت به من مانند جایگاه هارون نسبت به موسی (علیهما‌السّلام) است؛ امّا [با این تفاوت که] بعد از من پیامبری نخواهد بود و او ولی [و سرپرست] شما بعد از خدا و رسول‌خداست. 📚 خطبۀ غدیر: بحار‌الأنوار، ج 37، ص 201. 📎 📎 📎 📎 https://btid.org/fa/photogallery پاسخ به سوالات اعتقادی شما 👇👇 @pasokhgo313 پرسمان اعتقادی استاد محمدی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ @ostadmohamadi
اینکه میگن کی رفته اون دنیا تا خبر بیاره؟ جواب این افراد را باید چه داد؟.mp3
4.5M
⭕️ سوال ⁉️ اینکه میگن کی رفته اون دنیا تا خبر بیاره؟ جواب این افراد را باید چه داد؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی 🔗 https://btid.org/fa/news/186645 📎 📎 📎 پاسخ به سوالات اعتقادی شما 👇👇 @pasokhgo313 پرسمان اعتقادی استاد محمدی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ @ostadmohamadi
💢 نتیجه مال غصبى 💠 امام علی علیه السلام فرمودند: 🍃 الْحَجَرُ الْغَصِيبُ فِي الدَّارِ، رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا. 🔹 سنگ غصبى در بناى ساختمان مستلزم خرابى آن است. 📚 حکمت 240 نهج البلاغه 📎 https://btid.org/fa/photogallery/204033 📎 📎 📎 📎 پاسخ به سوالات اعتقادی شما 👇👇 @pasokhgo313 پرسمان اعتقادی استاد محمدی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ @ostadmohamadi
از خادمیاران ارجمند و یاوران محترم دعوت می شود در مراسم بزرگداشت شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی و ۷۲ تن از شهدای حادثه هفتم تیر حضور بهم رسانند. زمان مراسم: سه شنبه ۱۴۰۱/۰۴/۰۷ ساعت ۷:۳۰ صبح مکان: سالن اجتماعات گلستان شهدای اصفهان تجمع خادمیاران: ساعت ۷:۱۵ جنب مقبره شهید شمس آبادی حضور در مراسم: ساعت ۷:۳۰ بصورت گروهی خادمیاران با لباس خدمت حرم (بدون نشان) و یاوران با کاور خدمت مشرف شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 انتقام سخت خدا از ظالمان 💠 امام علی علیه السلام فرمودند: 🍃 يوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ، أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ. 🔹 روز انتقام مظلوم از ظالم، شديدتر از روز ستم كردن ظالم بر مظلوم است. 📚 حکمت 241 نهج البلاغه 📎 https://btid.org/fa/photogallery/204127 📎 📎 📎 📎 پاسخ به سوالات اعتقادی شما 👇👇 @pasokhgo313 پرسمان اعتقادی استاد محمدی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ @ostadmohamadi