🔶 برگزاری جلسه توجیهی کلاس های تابستانی و تکمیل ثبت نام نوجوانان
#کانون_صالحین_مسجدعلی_بن_ابیطالب_ع
#محله_اسلامی
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
3.21M
می نشینم چو گدا بر سر راهت ای دوست
شاید افتد به من خسته نگاهت ای دوست
به امیدی که ببینم رخ زیبای تو را
می نشینم هر صبح بر سر راهت ای دوست♥️
#السلامعلیڪیاصاحبالزمان
برای امام زمانمون کم نزاریم! :)💛
#غذایروح 🌿
مسجد علیبنابیطالب
(علیهالسلام)
کاشان بلوارقطبراوندی
⚽سانس فوتسال (ویژه آقا پسر ها) سالن امیر کبیر 🗓زمان: چهارشنبه1402/3/31 🔷زیر سن ۱۳ سال 🛑ظرفیت:۱
🛑🛑🛑تـوجـه🛑🛑🛑
کسانی که برای فوتسال میخواهندثبت نام انجام دهند تا سه شنبه وقت دارن
نزد آقای قاسم زاده حضوری یا با آن تماس بگیرند.
ساعت سانس ۹:۲۵دم در سالن امیرکبیر تا ساعت ۱۰:۵۰است.
کسانی که بدون هماهنگی در سانس حضور داشته باشند در سانس بازی نمیکن
#مسجدعلی_بن_ابیطالب_ع
#کانون_صالحین
#محله_اسلامی
#تربیت_بدنی
@kanonsalehin
خوشبخت شد آنکس که گرفتار جواد است
عاشق شدن ما سر اجبار جواد است
عمریست گداییم ولی غصه نداریم
سقف سرمان سایهء دیوار جواد است...
@kanonsalehin
مسجد علیبنابیطالب
(علیهالسلام)
کاشان بلوارقطبراوندی
#ابراهیم_هادی «زندگی نامه شهید ابراهیم هادی» پارت هشتم : والیبال تک نفره ✍️راوی : جمعی از دوستا
#ابراهیم_هادی
«زندگی نامه شهید ابراهیم هادی»
پارت نهم : شرطبندی
✍️راوی : مهدی فریدوند ، سعید صالح تاش
🔸تقريباً سال 1354 بود. صبح يک روز جمعه مشغول بازي بوديم. سه نفرغريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم، ابراهيم کيه!؟
بعد گفتند: بيا بازي سر 200 تومان. دقايقي بعد بازي شروع شد. #ابراهيم تک و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند.
🔸همان روز به يكي از محله هاي جنوب شهر رفتيم. سر 700 تومان شرط بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم. موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد آنها مشغول #قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند.
🔸يكدفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه #برنده شد ما پول نميگيريم. يكي از آنها جلو آمد و شروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد!
🔸همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به #ابراهيم گفتم:آقا ابرام، چرا اينجوري بازي كردي؟! باتعجب نگاهم كرد وگفت: ميخواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود!
🔸هفته بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشان آمدند. آنها پنج نفره با #ابراهيم سر 500 تومان بازيکردند.
ابراهيم پاچه هاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند!
🔸آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد.
شب با ابراهيم رفته بوديم مسجد. بعد از #نماز، حاج آقا احکام ميگفت. تا اينكه از شرط بندي و پول #حرام صحبت کرد و گفت: پيامبر ميفرمايد:
«هر کس پولي را از راه نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت از دست ميدهد .»
و نيز فرمود هاند: «کسي که لقمه اي از حرام بخورد نماز چهل شب و دعاي چهل روز او پذيرفته نميشود .»
🔸ابراهيم با تعجب به صحبتها گوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش حاج آقا وگفت: من امروز سر واليبال 500 تومان تو شرط بندي برنده شدم. بعد هم ماجرا را تعريف کرد و گفت: البته اين پول را به يك خانواده #مستحق بخشيدم!
حاج آقا هم گفت: از اين به بعد مواظب باش ، #ورزش بکن اما شرط بندي نکن.
🔸هفته بعد دوباره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قويتر، بعدگفتند: اين دفعه بازي سر هزارتومان! ابراهيم گفت: من بازي ميکنم اما شرط بندي نميکنم. آنها هم شروع کردند به مسخره کردن و تحريک کردن #ابراهيم و گفتند: ترسيده، ميدونه
ميبازه. يکي ديگه گفت: پول نداره و...
🔸ابراهيم برگشت وگفت: شرط بندي حرومه، من هم اگه ميدونستم هفته هاي قبل با شما بازي نميکردم، پول شما رو هم دادم به #فقير، اگر دوست داريد، بدون شرط بندي بازي ميکنيم.
که البته بعد از کلي حرف و سخن و مسخره کردن بازي انجام نشد.
٭٭٭
🔸دوستش می گفت: با اينكه بعد از آن ابراهيم به ما بسيار توصيه كرد كه شر طبندي نكنيد. اما يكبار با بچه هاي محله نازي آباد بازي كرديم و مبلغ سنگيني را باختيم! آخرای بازي بود كه #ابراهيم آمد. به خاطر شرط بندي خيلي از دست ما عصباني شد.
🔸از طرفي ما چنين مبلغي نداشتيم كه پرداخت كنيم. وقتي بازي تمام شد ابراهيم جلو آمد وتوپ را گرفت. بعدگفت: كسي هست بياد تك به تك بزنيم؟از بچه هاي نازي آباد كسي بود به نام ح.ق كه عضو تيم ملي وكاپيتان تيم برق بود. با #غرور خاصي جلو آمد وگفت: سَرچي!؟
ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيري. او هم قبول كرد.
🔸ابراهيم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم. او با اختلاف زياد حريفش را شكست داد. اما بعد ازآن حسابي با ما دعوا كرد!
ابراهيم به جز واليبال در بسياري از رشته هاي ورزشي #مهارت داشت. در کوهنوردي يک #ورزشکار کامل بود. تقريباً از سه سال قبل از پيروزي انقلاب تا ايام انقلاب هر هفته صبحهاي جمعه با چندنفر از بچه هاي زورخانه ميرفتند تجريش. نماز صبح را در #امامزاده صالح ميخواندند، بعد هم به حالت دويدن از کوه بالا ميرفتند. آنجا صبحانه ميخوردند و برميگشتند.
🔸فراموش نميكنم. ابراهيم مشغول تمرينات كشتي بود و ميخواست پاهايش را قوي كند. از ميدان دربند يكي از بچه ها را روي كول خود گذاشت و تا نزديك آبشار دوقلو بالا برد!
اين کوهنوردي در منطقه دربند و کولکچال تا ايام پيروزي انقلاب هر هفته ادامه داشت.
ابراهيم #فوتبال را هم خيلي خوب بازي ميكرد. در پينگ پنگ هم استاد بود و با دو دست و دو تا راكت بازي ميكرد وكسي حريفش نبود.
( کتاب سلام بر ابراهیم )
ادامه دارد....
@kanonsalehin
✅قابل توجه والدین محترم
♦️طرح سیم کارت رایگان
امروز دوشنبه بعداز نماز مغرب وعشاء
❇️در حیاط مسجد علی ابن ابیطالب(ع)
🔰مدارک: اصل کارت ملی و یا اگر برای فرزندان ، اصل شناسنامه
بهمراه خط گوشی والدین برای رسید پیامک
باتشکر از پرسنل مخابرات
#کانون_صالحین_مسجدعلی_بن_ابیطالب_ع
#پایگاه_حضرت_ابوالفضل_ع_
#پایگاه_خواهران_شهیده_اکبرزاده
اگر این شهر پر از ادمهاست!!
پـســـ چــرا یـــوســـف زهـــرا تــنــهــاســـتـــ؟!'
#امام_زمان
@kanonsalehin