eitaa logo
مهوا
174 دنبال‌کننده
712 عکس
54 ویدیو
4 فایل
•|﷽|• 🌕 مهوا. [ م َهَْ ]: ماه شکفته‌شده، ماه کامل 💌📣 مهوا، قصه‌ی ماه‌‌ِ شهید است و ما روایتگران این قصه‌ایم. «مجموعه‌ی فرهنگی دانشجوییِ مهوا» •|کانون شهدای دانشگاه تهران|• 🔗 صفحات مهوا: https://zil.ink/kanoon_mahva ادمین کانال: @Maahvaadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
📻 🔗 این بار وارد سایت نوا شوید، از شنیدن مداحی‌ای از «حسین خیرالدین»، مداح لبنانی، برای حضرت زینب سلام‌الله‌علیها لذت ببرید و بعد بخشی از ترجمه‌اش را هم بخوانید: 🕌 جئت إلى مَثواكِ يازينبٌ والجِراحُ بقلبي أبثُ همي و حزني ونهبي: به سوی آرامگاهت آمدم ای زینب، با زخم‌هایی در دلم غم و ناله و اشک‌هایم را می‌گویم 🩸**أيا غريبـة حاشى بأنْ أنساكِ يا من وَقفتی بوادي الطفوفِ وحول جسم الذبيحِ تطوفي**: ای غریب! هرگز فراموشت نمی‌کنم تو که در وادی طف ایستادی و گرداگرد پیکر قربانی گشتی 💧**أيا غريبـة شكواكِ لله ومارأيتِ سوى الجميل والحمد لله وكُل هذا لــهُ قليــل والشكرُ لله لو بالترابِ هوى الكفيل**: ای غریب! شکایتت به سوی خداست و جز زیبایی ندیدی سپاس خدای را که همه‌ی این‌ها برای او اندک است و شکر خدای را حتی اگر پشتیبان در خاک فرو رود 🤲🏻 ورفعتي للسماءِ قُلتِ يا ربُ تقبل مني قُربانَ الفداءِ جسدی را به سوی آسمان برافراشتی گفتی: پروردگارا، بپذیر این قربانی فداکاری را از من ❣ مداحی جئتُ إلي مثواك 🖋 ترجمهٔ اختصاصی مهوا 🎙 با صدای @kanoon_mahva
مهوا
🎬 ایستاده‌ایم برای اقامه‌ی توحید؛ قسمت دهم 🇱🇧🇮🇷🇵🇸 راهبردهای انسجام اجتماعی در میدان نبرد 📖 با نگاهی به سورهٔ مبارکهٔ 💪🏻 تحمل داشته باشید برای هزینه‌ها! 🔻چطور در فشارها، استقامت کنیم و پشت رسول را خالی نکنیم؟ 🕋 سورهٔ آل عمران (آیهٔ ۱۴۶) وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَآ أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ. آن‌هایی که کنار پیامبر ایستادن که ربیون هستند، کسانی‌اند که نمی‌ترسند، ضعف از خود نشان نمی‌دهند و به خاطر هزینه‌هایی که متحمل می‌شوند، میدان را خالی نمی‌کنند. جنگ است دیگر ممکن است برقمان قطع شود، آب قطع شود، ممکن است فشار اقتصادی به وجود بیاید. ولی ما به خاطر این‌ها پشت رسول را خالی نمی‌کنیم! به همین خاطر در سوره خیلی در مورد انفاق توصیه شده که شکاف‌های جامعه پر شود. 🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆 🕋 سورهٔ آل عمران (آیهٔ ۹۲) لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ. 🔻از آن طرف می‌گوید مواظب باشید در دل تنش‌های اقتصادی در دل جنگ، دچار بخل و دچار ربا نشوید. انفاق که جریان پیدا کند پشت رسول محکم می‌شود. 🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆 🔻 جمع‌بندی آن چه در سوره گفته شد در آیهٔ آخر سوره آمده: 🕋 سورهٔ آل عمران (آیهٔ ۲۰۰) يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ. ‌ بایستید، استقامت داشته باشید و ضعف از خودتون نشون ندید. به هم دیگر در ایستادگی کمک کنید. تا می‌توانید به هم پیوند بخورید. تقوا پیشه کنید.ک 🎙️ ارائه توسط آقای هانی چیت چیان @QuranEtratSchool @kanoon_mahva
Sadegh Ahangaran ~ UpMusic946889507275546368_75879001655037.mp3
زمان: حجم: 2.7M
📻 🎵 جاده و اسب مهیاست،بیا تا برویم کربلا منتظر ماست بیا تا برویم ایستاده‌ست به تفسیر قیامت زینب آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم خاک در خون خدا می‌شکفد می‌بالد آسمان غرق تماشاست بیا تا برویم تیغ در معرکه می‌افتد و بر می‌خیزد رقص شمشیر چه زیباست بیا تا برویم از سراشیبی تردید اگر بر گردیم عرش، زیر قدم ماست بیا تا برویم ❣ از نوحه‌‌های قدیمی و خاطره‌انگیز 🎙 با صدای @kanoon_mahva
🩸هیچ چیز زندگی یک انسان شریف را بی‌بها نمی‌کند! می‌توان در راه چیزی معتبر و مقّدس، جان داد؛ اما نه با این تصور که جان، بی‌ارزش است که می‌توانش داد. برای کشته شدن، باید که پای چیزی بسیار گران‌بها و گران‌بهاتر از حیات انسانی در میان باشد... ✍️🏼 نادر، 📚 •|گروه کتاب مهوا، برش کتاب|• @kanoon_mahva
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز نعل‌ها! 📜 تفسیری از زیارت عاشورا به روایت از آقای عباس موزون: واژه‌ی تَنَقَّبَت، تنها واژه‌ایست که در کل متن زیارت عاشورا معنی‌اش رو نمی‌دونیم. در جایی از زیارت عاشورا گفته می‌شه که لعنت خدا بر کسانی که اسبشون رو زین کردند، به اسبشون لگام بستند و تَنَقَّبَت؛ یعنی نقاب زدند. 🐎 پاسخ این سوال از نظر بنده‌ی کمترین این هست که أَلْجَمَت اسب را، أَسْرَجٰت اسب را و تَنَقَّبَت اسب را. اسب‌ها را نقاب زدند. چرا؟ چون اگر فردی خواب یا بیدار، زنده یا مرده، روی زمین افتاده باشد اسب که پایش را روی او نمی‌گذارد...! 🚩 و به راستی، راز نعل‌هایی که قرن‌هاست به نشانه‌ی خوش‌یمنی آویخته می‌شود، چیست؟ @kanoon_mahva
🌙 او را از زیبایی و تابناکی به ماه تشبیه می‌کنند، ماه بنی هاشم. می‌دانی چرا؟ چون مثل ماه از خورشید وجود حسین، نور و گرما می‌گیرد و دورش می‌گردد. نمی‌شود چشم در چشم خورشید دوخت و راز دل گفت؛ اما ماه، ماه واسطه‌ی راز و نیاز است. عباس، برادر، نایب، مشاور و امین حسین و نزدیک‌ترین فرد به اوست. 🌕 امشب ماه آسمان، مهوا (ماه شب چهارده) است و بسیار تماشایی! و مهوای محرم، چه کسی جز قمر بنی‌هاشم است؟ 🥀 یا مرتضی علی، قمری داشتی چه شد؟ 📚 | ابوالفضل نصرآباد @kanoon_mahva
www.Aviny.com768352003_1295955032.mp3
زمان: حجم: 1.3M
📻 👥 این‌ها با آن غفلت‌زده‌های خسته و کسلی که در شهرها و این سوی و آن سوی پراکنده‌اند و هیچ چیز آنان را به صحنه‌های عظیم تاریخ تحقق فردا پیوند نمی‌زند، خیلی تفاوت دارند. این تفاوت از کجا آمده است؟ 🌊 تو گویی جان آنان رودی است که به دریای عظیمی از شور و اشتیاق، ارده و عظم و تسلیم و صبر بسته است که تمامی ندارد. 🇵🇸🏴 بخش چهارم راه قدس از کربلا 🇮🇷 از مجموعه 🎙 با صدای جان‌نواز شهید @kanoon_mahva
مهوا
🏠🏴 اینجا تمام خانه‌ها بوی حسین می‌دهند 🌅 صبح عاشورا بود... ساعت ۱۰:۱۲ دقیقه از ماشین پیاده شدم و کوچه‌ی باریک رو‌به‌رویم را به مقصد گز کردم. تا رسیدم به همان‌جایی که می‌گفتند سرداران شهید جنگ ۱۲ روزه،‌ بیدارباش روزشان، شرکت در این هیئت بوده. قدم‌به‌قدم جلو رفتم و پرسان‌پرسان رسیدم. ولی انگار کمی زود رسیده بودم و تا ساعت ۱۱ خبری از روضه‌خوانی جدید نبود. 🌆 گفتم شاید خیری در این زود رسیدن باشد. خودم را به دست کوچه‌های قدیمی عودلاجان سپردم تا به هیئت که در نزدیکی همان محله بود بروم. 🏴 پشت سر یکی از دسته‌ها تا جایی همراه شدم‌. تصویر روضه‌خوانی و زنجیرزنی‌شان، آن هم در این محله که سال‌ها میزبان نام و روضه‌ی حسین (علیه‌السلام) بوده، حال‌وهوای دیگری داشت. کمی که گذشت از دسته جدا شدم تا به سمت مقصدی که در ذهن داشتم حرکت کنم. ولی انگار که در و دیوار کوچه‌ها تقدیر دیگری برایم خواب دیده بودند... بله... من گم شدم! مکان‌یابِ گوشی غیرفعال بود و انگار هر چه می‌رفتم دور باطل می‌زدم. 🧃 همین‌طور که در کوچه‌ها، زیر آفتاب داغ تابستانی، راه می‌رفتم گه‌گداری مردی از خانه‌ای کوچک از راه می‌رسید و سینی شربتی را جلویم می‌گرفت. و این گم شدنِ داغ تابستانی با خنکای شربت نذری جبران می‌شد. همین‌طور که به‌دنبال مسیر درست می‌گشتم، بین راه صدای روضه‌هایی را از خانه‌ها می‌شنیدم. چه بسیار خانه‌هایی دیدم که بوی حسین می‌دادند... و با آیه‌ی فتح بر سردرشان، وعده‌ی پیروزی تاریخی را می‌نواختند. 🏘 در میانه‌ی راه، سر از خانه‌‌موزه‌ی شهید هم درآوردم! خانه‌ای سنتی... برای شهیدی از دل تاریخ... وارد شدم... چند دقیقه‌ای آنجا ماندم و نگاهی به ساعت کردم. ساعت تقریباً ۱۱ بود! از آنجا به طرز عجیبی دوباره برگشتم و به حسینیه‌ی اربابی‌ها رسیدم. و تسلیمِ قسمت، از خیر تدبیر خودم گذشتم و وارد شدم. 🏜 میانه‌ی روضه‌ها بود که به نرسیدن و گم شدنم بیشتر فکر کردم. و روضه‌ای مجسم قلبم را آتش زد. منِ جوانِ بیست و چندساله در میانه‌ی شهری از شهرهای وطنم، در محله‌ای که تمام خانه‌هایش بوی حسین می‌دادند گم شدم! هوا گرم بود و داغ، درست؛ ولی کسی نگذاشت تشنه بمانم... 💦 اما آن عصر عاشورا چه بر سر کودکان حسین آمد که تشنه در بیابان داغ و از ترس دشمنی که کارش توهین و آزار بود دویدند، گم شدند و هرگز نرسیدند؟ 🌑 من شاید به روضه‌ای که می‌خواستم نرسیدم؛ ولی گویی حسین (علیه‌السلام) می‌خواست مرا به روضه‌ای مجسم دعوت کند. و چه سخت روضه‌ای بود این روضه... 🕯 پرسه‌زنی در کوچه‌پس‌کوچه‌های قدیمی عودلاجان 🕰 به‌وقت روز عاشورا ✍ •| گروه نویسندگی مهوا، مهشاد حمزه‌لو |• @kanoon_mahva
مهوا
🏠🏴 اینجا تمام خانه‌ها بوی حسین می‌دهند 🌅 صبح عاشورا بود... ساعت ۱۰:۱۲ دقیقه از ماشین پیاده شدم و کو
🏠🏴 اینجا تمام خانه‌ها بوی حسین می‌دهند چه بسیار خانه‌هایی را دیدم که بوی حسین می‌دادند... و با آیه‌ی فتح بر سردرشان، وعده‌ی پیروزی تاریخی را می‌نواختند. در میانه‌ی راه، سر از خانه‌‌موزه‌ی شهید مدرس هم درآوردم! خانه‌ای سنتی... و گویی این نهیب تاریخ بود بر قلبم که عاشورا تمام نشده است و تا زمانه زمانه است، هر روز عاشوراست و همه جا کربلا! 🕯 پرسه‌زنی در کوچه‌پس‌کوچه‌های قدیمی عودلاجان 🕰 به‌وقت روز عاشورا @kanoon_mahva