eitaa logo
مهوا
175 دنبال‌کننده
708 عکس
54 ویدیو
4 فایل
•|﷽|• 🌕 مهوا. [ م َهَْ ]: ماه شکفته‌شده، ماه کامل 💌📣 مهوا، قصه‌ی ماه‌‌ِ شهید است و ما روایتگران این قصه‌ایم. «مجموعه‌ی فرهنگی دانشجوییِ مهوا» •|کانون شهدای دانشگاه تهران|• 🔗 صفحات مهوا: https://zil.ink/kanoon_mahva ادمین کانال: @Maahvaadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
🌅 برای آنان که تنها به ظهر عاشورا نگاه نمی‌کنند! 📕 وقتی عاشورا تمام شد، دشمن خیال کرد کار به پایان رسیده است؛ نیزه‌ها به خاک برگشتند، خیمه‌ها سوختند و خون‌ها خشک شد. اما آن‌چه ماند، جهاد خاموش بود؛ کار بلندمدت و صبورانه‌ای که با امام سجاد علیه‌السلام آغاز شد و تا امام عسکری علیه‌السلام ادامه یافت. 📘 کتاب علیه‌السلام حاصل ده گفتار تحلیلی از رهبر انقلاب اسلامی، حضرت توسط مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی در ١١٢ صفحه به چاپ رسیده است که به بازخوانی همین مرحله‌ی مغفول از تاریخ می‌پردازد؛ مرحله‌ای که قیام حسینی، از میدان خون، وارد میدان فرهنگ شد. 📖 این کتاب به‌جای روایت تکراری وقایع، به عمق ماجرا می‌رود. تحلیل می‌کند که چرا ائمه پس از عاشورا، به جای شمشیر، سراغ دعا، مناظره، تربیت شاگرد و گسترش معرفت رفتند. چرا امام سجاد علیه‌السلام، صحیفه نوشت؟ چرا امام باقر علیه‌السلام، حوزهٔ علمیه پایه گذاشت؟ و امام هادی علیه‌السلام از دل سامرا، با قلم و کلام، نقشه‌های خلافت را برهم زد. 🖋️ نویسنده، با زبانی گویا و فکری ژرف، نشان می‌دهد که همهٔ این ائمه، در ادامهٔ راه حسین بودند. هر کدام با روشی متفاوت، اما با هدفی واحد: حفظ حقیقت اسلام و آمادگی‌ برای امت‌سازی. 📌 برای آنان که در محرم، تنها به ظهر عاشورا نگاه نمی‌کنند و می‌خواهند از کربلا، پلی بزنند به امروز، این کتاب یک راهنمای فکری عمیق است. 🔗 لینک خرید نسخه‌ی الکترونیک کتاب از طاقچه 📚 •|گروه کتاب مهوا، چهاردهمین انارنامه|• @kanoon_mahva
مهوا
«شاهدی در شاه‌راه» 📺 یک ظهر گرم تابستان در شلوغی‌های تهران بعد از کلاس و درس و رسیدن به منزل و رسیدگی به امورات خانه، برای لختی آسایش، خسته و شکسته، مثل همیشه تلویزیون را روشن کردم و به تماشای عاشقان مسیر عشق، در اربعین سیدالشهدا نشستم. چه عظمت و شکوه بزرگی، در عین سادگی و اوج آمادگی، از همه‌ی اقوام و ادیان، شیعه و سنی، کلیمی و مسیحی و بودایی، حتی لائیک و آتئیست! 🥾 طلایه‌داران این همایش عظیم از ایران و عراق باکوله‌ای ساده و اغلب مزیّن به اذکار عاشورایی و تمثال شهدا، با چرخ‌دستی و ویلچر، از همه صنف، در همه شکل؛ زن و مرد، پیر و جوان، کودک و نوزاد! با کفش یا دمپایی یا حتی پای برهنه راهی مسیر بودند. ✨️ گاه با شور و حال و نوای نوحه‌های عاشورایی گاه با ذکر یا حسین و یا زهرا و... و دعای فرج گاه با سکوت و تفکر و نگاهی نافذ به فراسوی راه و یا سر در گریبان خویشتن خویش. 🏜 جاده و خاک و نخل‌های کنار جاده و پرچم‌های رنگارنگ، سبز و زرد و سرخ که با اهتزاز در فضا بر سر زوّار، دلبری می‌کردند از دل‌های عاشق. گویی؛ نوای نی‌نواییِ «هل من ناصر ینصرنی ابا عبدالله الحسین»، درسیل عشٌاق پیاده، به گوش جان می‌رسید و فاصله‌ها را چون همیشه در می‌نوردید. 💧بار دیگر اشک‌هایم چون سیل روانه شد و آسمان دلم طوفانی. باید می‌رفتم و می‌پیوستم؛ اما باز کوهی از نبایدها و نشایدهای پوشالی، راهم را سد می‌کرد. ولی این بار، با سوز و بغض از خودشان خواستم و به خدا سپردم. آخر کسی که ندا می‌دهد، چاره‌ی بیچارگانِ دل‌داده را بهتر می‌داند. دیگر از جاماندگی خسته شده بودم. هرچند اعتقادی نیز بدان نداشتم. 💌 «گر چه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم بعد منزل نبود در سفر روحانی» از ته دل با حال زار و دست به دعا به زبان مادر گفتم: ادرکنی یا اباعبدالله و یا اباالفضل العباس! طولی نپایید، به‌طرز معجزه‌آسایی دعوت شدم؛ اما این بار نه با پای دل، که از سر شوق. 🏕 در نیمه‌ی راه و هیاهوی «هله یا زوّار» تا به خود آمدم، اثری از همراهانم ندیدم. اول کمی ترسیدم و حیران گشتم؛ ولی ناگاه خود را در خیمه‌ی بهشتی شهدا یافتم. با فراخوان بانویی جوان، جلو رفتم. از میان گردن‌آویزهای سرخ و خاکیِ شهدایی، پلاک‌واره‌ی «شهید ابراهیم هادی» نصیبم شد. «هادی تویی که کسی گم نمی‌شود» چه گم شدن شیرینی و چه پیدا شدن قرینی! 🕯 و این آغاز آشنایی ِنزدیک و ملموسم با شهید ابراهیم هادی بود. همان شهید جاوید‌الاثرِ اهل دلی که دل‌های بی‌شماری را مجذوب خود کرده است. بزرگ‌مردی بهشتی، از تبار اردیبهشت ۳۶ که در عملیات والفجر مقدماتی بهمن ۶۱، در کانال‌های فکّه مقاومت کرد و تسلیم نشد. و او گویی مرا چو ابراهیم نبی به هدایت، دل‌گرم و همچون حضرت هادی، در طول راه به بهترین پناه، راهنمایی نمود تا سرمنزل مقصود. «وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» ﴿آل عمران ۱۶۹﴾ فاطمه حبابی، دوشنبه ۱۳مرداد۱۴۰۴ ۱۰صفر ۱۴۴۷ ✍ •| گروه نویسندگی مهوا |• @kanoon_mahva
📜 اگر مصیبت‌های بزرگ روزگار، کارم را به اینجا کشانده که با تو سخن بگویم، ولی [بدان] من به یقین، ارزش تو را کوچک و ناچیز، و سرزنش تو را بزرگ می‌شمارم و فراوان تو را توبیخ می‌کنم، ولی چه کنم که دیده‌ها گریان و سینه‌ها سوزان است. ❗️جای شگفتی بسیار است که گروهی الهی و برگزیده، به دست حزب شیطان و بردگانِ آزاد‌شده، کشته شوند و خون‌های ما از این پنجه‌ها [ی ناپاک] بچکد و پاره‌های گوشت ما از دهان [ناپاک] شما بیرون بیفتد و شما گرگ‌های وحشی پیوسته به سراغ آن بدن‌های پاک و پاکیزه آئید و بچه کفتارها آن‌ها را به خاک بمالند؟ 🪞اگر امروز [پیروزی بر] ما را غنیمتی برای خود می‌دانی، به‌زودی آن را غرامت [و مایهٔ زیان] خود خواهی یافت، در آن روز که جز محصول کردهٔ خویش را نخواهی یافت. و هرگز پروردگار، به بندگانش ستم نخواهد کرد. من فقط به خدا شکوه می‌کنم و تنها بر او اعتماد می‌نمایم. 🎙 بخشی از خطبهٔ حضرت (سلام‌الله‌علیها) ⏳ روز حسینی 💌 •| گنجینه مکتوب، پنجمین صدای حقیقت |• @kanoon_mahva
مهوا
👣 «تاوَلْ‌نوشت» 📚 هر کلمه ممکن است معانی مختلفی داشته باشد؛ نه فقط در فرهنگ لغت کاغذی‌ای که همه جا می‌بینیم؛ بلکه در فرهنگ لغتِ مکتب و روح هر انسان ممکن است مفاهیم جدیدی پیدا کند. تاول را اگرچه چنین تعریف کرده‌اند که آبله‌ای بُوَد که به‌سبب سوختن یا کار کردن بر اعضای دست و پا پدید آید، در فرهنگ لغات اربعین می‌شود برایش معنی جدیدی تعریف کرد! 💌 در اربعین، آبله‌ای که بر پا جا خوش می‌کند نه از درد پای‌افزار است و نه از سنگ و کلوخ‌های راه... عشق‌بازی جان آدمی است با حسین (علیه‌السلام). که مگر نه این است که هر که عشقش بیشتر دردش افزون‌تر؟ وقتی که هنوز امکان دیدن معشوق میسر نیست، تنها با یاد او و دردی که در راه اوست، می‌شود طی طریق کرد... درد می‌شود ذکر معشوق و همین است که شیرینش می‌کند! ✨️ آنگاه است که حکایت هر مسافر حسین (علیه‌السلام) می‌شود *حکایت مجنون* که نام لیلی بر خاک می‌نوشت و هممی‌گفت: «گر میسر نیست من را کام او عشق‌‌بازی می‌کنم با نام او» 🩸 و هر دردی که به جان زائر حسین (علیه‌السلام) می‌نشینید به مثل همین ماجراست. با هر قدمی که زائر بر تاول می‌نهد، عشق حسین است که در تمام وجودش درد می‌گیرد و همان درد، درمان فراقش می‌شود... که این خود، ویژگی معشوق است: «ای که هم دردی و هم درمان من وی که هم جانی و هم جانان من» 🛤 و این است قصه‌‌ی تاول‌های طریق مشایه: درمانی است که معشوق می‌فرستد تا در هر قدم در جانت خانه کند؛ و نه هر درمانی سهل است و ممتنع! و شاید این درمان دوسویه باشد: هم از سوی معشوق و هم از سوی عاشق. از سوی عاشق؟ می‌پرسید چگونه؟ می‌گویم شاید به زبان امروزی تاول واکنش عاشقانه‌ی پاهایی باشد که می‌خواهند زودتر خود را به دیار یار برسانند و درد را نوعی از حضور در محضر او می‌دانند! به غیر درد دوایی دگر نمی‌بینم به نسخه‌ای که برایم طبیب پیچیده است! 🖊 مهشاد حمزه‌لو ✍ •| گروه نویسندگی مهوا |• @kanoon_mahva
مهوا
🎬 دستور زبان #اربعین، تحلیل «نشانه‌شناسی اربعین» در برنامهٔ فرهنگی «چاووش» 👤 🎙در محضر آقای دکتر کام
🔍 «پدیده‌ی پویا و معنادار اربعین» 🏴 اربعین با سایر آیین‌ها در ارتباط معنایی و زمینه‌ای قرار دارد. تغییرات اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی مستقیماً شکل و نمادهای اربعین را تغییر می‌دهند. این یک پدیدهٔ پویا و معنادار است که از دل جامعه و فرهنگ شکل می‌گیرد. ▫️ اربعین، در تعامل با این زمینه‌های فکری و اجتماعی جهانی، معنای خود را بازتعریف می‌کند. از یک یاد تاریخی (جابر) به یک پدیدهٔ زنده اجتماعی-سیاسی و فرهنگی تبدیل شده است. نمادهای اربعین، هم هویت جمعی می‌سازند و هم کنش اجتماعی تولید می‌کنند. ▪️ اربعین هم‌چنین به‌عنوان یک «منسک» تعریف می‌شود. مناسک تلاقی باورها و رفتارها هستند. باور اولیهٔ این منسک، یادآوری چهلم شهادت امام حسین (علیه‌السلام) توسط جابر و عطیه بن سعد اوفی بوده است. ▫️ جابر، حرکتی شخصی و آگاهانه انجام داد که دعوت عمومی نکرد، ولی به‌مرور به حرکت جمعی تبدیل شد. جابر به عنوان تجلی خرد جمعی جامعه است که امروز میلیون‌ها نفر همان مسیر را طی می‌کنند. 🎙 برگرفته از برنامهٔ 📓 با موضوع نشانه‌شناسی اربعین @kanoon_mahva
🕊 «گفتم خوشا هوایی کز بادِ صبح خیزد گفتا خُنُک نسیمی کز کویِ دلبر آید» 🫂🪞 در روز اربعین حسینی، دوستان ما در بین‌الحرمین شهر زیبای کربلا، حرم امیرالمومنین، حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها و مسجد مقدس جمکران به یاد اجابت دعای شما بودند و به کوی دلبر دل‌هایمان سلام شما را رساندند. زیارت قبول🪴 @kanoon_mahva