eitaa logo
کانون انتظار
63 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
550 ویدیو
14 فایل
🔸منجی گرایی نقطه اشتراک تمام ادیان آسمانی است... 📌انتظار، انفعال نیست... تلاشی فعالانه برای بهتر شدن و بهتر و زیباتر کردن جهان است. 🎥 ببینید؛ 📖بخوانید؛ 🎧بشنوید... ارتباط با ما @sokoot_hu کپی تمام مطالب نذرظهورآقا_آزاد🥀یاصاحب الزمان🥀
مشاهده در ایتا
دانلود
() خاطرات سفیر : عجیب جذاب است خاطرات این دختر دانشجوی ممتاز ایرااااااانی در فرانسه خاطرات سفیر نویسنده: نیلوفر شادمهری انتشارات: سوره مهر معرفی: شنیدید خانم ها هم باید در فعالیت ها شرکت کنند و در اجتماع نقش موثر داشته باشند…؛ این کتاب را خانم ها با لذت بخوانند و ببینند یک دختر جوان چطور می تواند در جامعه پر شور و پر شعور باشد…. داخل و خارج هم ندارد…. همراه دختر داستان شوید در دانشگاه فرانسه… خلاصه: دختری ایرانی و باهوش که برای دکترا، بورس فرانسه می شود و در خوابگاه، جریاناتِ زیادی برایش اتفاق می افتد. در دانشگاه و خوابگاه، افراد به عنوان یک ایرانی مسلمان، انتظارات زیادی دارند و او را خود ایران و اسلام می دانند که باید به سوالاتشان و تمام اعمال و رفتار مسلمانان و ایرانیان پاسخ دهد! که البته او به خوبی این سوالات را پاسخ می دهد و روشنگری می کند و تعصب بی جا هم نشان نمی دهد و افرادی را با خود همراه می کند و عده ای را به اسلام علاقمند می کند. جمله حضرت آقا: کتاب خاطرات سفیر را توصیه کنید که خانم هایتان بخوانند. 🆔 @kanoon_entezar
راهی برای رفتن ناشر: سوره مهر نویسنده: مریم عرفانیان معرفی کتاب راهی برای رفتن «راهی برای رفتن» قصه بتول خورشاهی پرستاری است که با طاغوت مبارزه می کند و بعد از شهادت برادرش راهی جبهه های نبرد می شود. این پرستار که در نقش امدادگر به منطقه جنگی می رود اعتقاد داشته نباید راه برادرش را زمین بگذارد و با همین نیت هم در عملیات خیبر در جزیره مجنون شرکت می کند. بعد از عملیات، در سال ۱۳۶۶ به حج مشرف می شود و در برائت از مشرکین توسط آل سعود اسیر می شود. او به صورت معجزه آسایی فرار می کند. گزیده کتاب: ناگهان شیء سنگین و سختی بر سرم کوبیده شد. چشمانم سیاهی رفت و با همان حال گیج، دوباره لنگان لنگان پا به فرار گذاشتم. تشنگی زبانم را چون چوب خشکیده ای تلخ کرده بود. دست بر قمقمه ای که همراهم بود گذاشتم. قمقمه شکسته و در پهلوی راستم فرو رفته بود. دست بر پهلویم گذاشتم و به سختی پیش رفتم. 🆔 @kanoon_entezar
📚نام کتاب: موسای_عیسی ✍️نویسنده: علی مؤذنی ✨🔹معجزه، کلمه‌ای دور و نزدیک، آشنا و رمزآلود. حتما راجع به این واژه زیاد شنیدی! توی قصه‌های قدیمی و توی برخی اتفاقات جدید. این کتاب داستان معجزه‌هاست! خلاصه کتاب: 📖🔹موسای عیسی روایت دو پیامبر اسمانی مبعوث شده بر قوم بنی اسرائیل است که باتمام محبت ها بازهم از اطاعت سربازدند قومی سنگ دل که خودرا به کوری و کری می‌زنند. 🌱برگی از کتاب: ❌🔹آب بیاورید! اما این که خون است! گفتند:در سرزمین شما آبی نیست که طعم خون نگرفته باشد حتی بخارآب. بد نیست بدانید سرور من که موسی این بلا را تنها برای ملت شما خواسته است نه بر قوم خود.گفتم تا با چشم خود نبینم باور نمی‌کنم! 😦🔹جامشان را درون خون فرو بردند و آب برآوردند ،آب بود و به دهان من که رسید خون شد 🔪🔹عصای موسی رو به شهر نشانه رفته بود تا شپش را به نفع آزادی قوم خویش به جان ملت من بیندازد! 🤢🔹نعره زدم :موسی! دهانم پر از شپش شد! سر به زیرآب فرو بردم و برآوردم، درآب شپش بودکه موج می خورد.... عصایش را بالا آورد. ناگاه ازآب و زمین سیل قورباغه برآمد.سرو صورتم را پوشاند. 🆔 @kanoon_entezar