🔻🔻سلام امروز کلاس های استاد سرکار خانم فرزانه تشکیل نمیشود 🔺🔺
🔴 #جمـــعــــههاےاولماه
💠السلام علیک یا اباصالح المهدی عج 💠
#دعـاےنـــدبه
⚫️بهڪلام #حاجیہخانــمفـرزانه
⚫️ بهنـواے #حاجیهخانمایرانــی
🔰جمعه ساعت 6:30 صبح🔰
💠مــڪان : کرج چهاراه هفت تیر بلوار بلال خیابان۱۳آبان پیام ۵،کانون فرهنگی
@Kanoon_Ghaadir
📱 ۰۹۳۵۱۹۶۹۸۳۹
🔹
🔶
🔷🔶🔷🔶🔹🔸
4_5915553555946668831.mp3
1.1M
#نوای_غدیر
يا علی یا علی، مالکِ مُلکِ دلی...❤️
┄┅══✼🌺✼══┅┄
#امیرالمؤمنین_حيدر
🌺 13 روز تا عیدغديرخم
💠🔹💠🔹💠🔹💠
💥امروز ۴۰۵۲۰۰ روز از غیبت بهارانسانیت گذشت😔
#صبــح_مــهـدوی
#قسمت_چهل_ویکم
💥فإِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ ذَلِكَ فَأَعِذْنِي وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ فَأَجِرْنِي
كه به تو پناه مى برم از اين صفت شقاوت مرا در پناه خود گير و به درگاه كرم تو پناهنده مى شوم مرا پناه ده
💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد
💥و اجْعَلْنِي بِهِمْ فَائِزاً عِنْدَكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ
و به وجود آنها مرا نزد خود در دنيا و آخرت سعادتمند و فيروز گردان و از مقربان درگاهت قرار ده و اى خدا اى پروردگار عالم اين دعا را از من به كرمت مستجاب فرما.
📚مفاتیح الجنان، دعای عصر غیبت
#ادامه_دارد
┄┅══✼🌺✼══┅┄
#سلاااام_یابن_الزهرا_مولاجاااانم
مہـر شمـا...همـاݧ ڪیمیایي است...
ڪہ روزگار مـرا...قیمتي ميڪند
مڹ بہ اعتبـار محبت شمـا...
نفس ميڪشم😇
#اللهمعجللولیڪالفرج🙏🏻
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
@Kanoon_Ghaadir
🔰لطفا ما را در پیامرسان #ایتا دنبال کنید🔰
eitaa.com/kanoon_ghaadirح.
#شاه_نجف_امیرممم🙏🏻
💥معاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ اللّهُ، وَ اقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ اللّهُ.
هان مردمان! علی رابرتر بدانيد كه خداوند او را برترى داده و پيشوايى او را پذيرا باشيد كه خداوند او را (به امامت) نصب كرده است.
💥معاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ اللّهِ، وَ لَنْ يَتُوبَ اللّهُ عَلى أَحَدٍ أَنْكَرَ وِلايَتَهُ وَ لَنْ يَغْفِرَ لَهُ،
هان مردمان! او امام از جانب خداست و خداوند هرگز توبه ى منكر او را نپذيرد و چنين كسى را نيامرزد.
📚قسمتی از خطبهء الغدير
┄┅══✼🌺✼══┅┄
#صباحکم_حیدریه
#امیرالمؤمنین_حيدر
#عید_غدیر_خم
🌺 12 روز تا عیدغديرخم
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
@Kanoon_Ghaadir
🔰لطفا ما را در پیامرسان #ایتا دنبال کنید🔰
eitaa.com/kanoon_ghaadir
#شب_جمعه
#یاد_شهید
#شهید_برونسی
یک ساعتی مانده بود به اذان صبح. جلسه تمام شد. آمدیم گردان. قبل از جلسه هم رفته بودیم شناسایی. تا پام رسید به چادر، خسته و گوفته ولو شدم روی زمین.
فکر میکردم عبدالحسین هم میخوابد. جوارابهاش را درآورد. رفت بیرون! دنبالش رفتم.
پای شیر آب ایستاد. آستینها را داد بالا و شروع کرد به وضو گرفتن. بیشتر از همه ما، فشار کار روی او بود. طبیعی بود که از همه خستهتر باشد. احتمالش را هم نمیدادم حالی برای خواند #نماز_شب داشته باشد.
خواستم کار او را بکنم، حریف خودم نشدم. فکر این را میکردم که تا یکی دو ساعت دیگر سر و کلهٔ فرماندهٔ محور پیدا میشود. آن وقت باز باید می رفتیم دیدگاه و میرفتیم پشت دوربین. خدا می دانست کی برگریدم.
پیش خود گفتم: بالاخره بدن توی بیست و چهار ساعت، احتیاج به یک استراحتی داره که.
رفتم توی چادر و دارز کشیدم. زود خوابم برد.
اذان صبح آمد بیدارمان کرد. بلند شدم و پلکهایم را مالیدم. چند لحظهای طول کشید تا چشمهام باز شد. به صورتش نگاه کردم. معلوم بود که مثل هر شب، نماز با حالی خوانده است.
📚 #خاکهای_نرم_کوشک، ص۹۸.