eitaa logo
کانون فرهنگی تبلیغی رضوان
418 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
393 ویدیو
2 فایل
مجموعه تربیتی آموزشی رضوان با محوریت خانواده مشهد میدان شهدا توحید۱۱ نبش رضویها ۱۱ پ۱۱۳ کمک به تجهیزکردن کانون 5029087001215147 محمد مهدی جلیلی جمشیدیان بانک توسعه تعاون ارتباط با مدیریت 09054111396 @mahdi_jalili2
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ بمناسبت سالروز شهادت امیر سرلشگر خلبان 🌹خاطره ای از شهید عباس بابایی🌹 پنج یا شش روز به عید سال 1361 مانده بود . ساعت ده شب به منزل ما آمد و مقداری طلا كه شامل یك سینه ریز و تعدادی دستبند بود به من داد و گفت: «فردا به پول نیاز دارم، اینها را بفروش»  گفتم: «اگر پول نیاز دارید، بگویید تا از جایی تهیه كنم»  او در پاسخ گفت: «تو نگران این موضوع نباش. من قبلاً اینها را خریده‌ام و فعلاً نیازی به آنها نیست. در ضمن با خانواده‌ام هم صحبت كرده ام». من فردای آن روز به اصفهان رفتم. آنها را فروختم و برگشتم. بعدازظهر با ایشان تماس گرفتم و گفتم كه كار انجام شد. او گفت كه شب می‌آید و پول‌ها را می‌گیرد‌. شهید بابایی شب به منزل ما آمد و از من خواست تا برویم بیرون و كمی قدم بزنیم. من پول‌ها را با خود برداشتم و رفتیم بیرون. كمی كه از منزل دور شدیم گفت: وضع مناسب نیست قیمت اجناس بالا رفت و حقوق كارمندان و كارگران پایین است و درآمدشان با خرجشان نمی‌خواند و.....   او حدود نیم ساعت صحبت كرد. آن‌گاه رو به من كرد و گفت: «شما عیالوار هستید. خرجتان زیاد است و من نمی‌دانم باید چه كار كنم» بعد از من پرسید: «این بسته اسكناس‌ها چقدری است؟» گفتم: صد تومانی و پنجاه تومانی. پول‌ها را از من گرفت و بدون اینكه بشمارد، بسته پول‌ها را باز كرد و از میان آنها یك بسته اسكناس پنجاه تومانی درآورد و به من داد و گفت: «این هم برای شما و خانواده‌ات. برو شب عیدی چیزی برایشان بخر»‌. ابتدا قبول نكردم. بعد چون دیدم ناراحت شد، پول را گرفتم و پس از خداحافظی، خوشحال به خانه برگشتم. 🔻بعدها از یكی از دوستان شنیدم كه همان شب پول‌ها را بین سربازان متأهل، كه قرار بود فردا برای مرخصی عید نزد زن و فرزندانشان بروند تقسیم كرده است. (راوی: سید جلیل مسعودیان) ❤️ هدیه به روح این صلوات❤️ کانال مهد وپیش دبستانی رضوان 🌹 @mahde_rezvan99