#زندگی_به_سبک_شهدا👇
شهید مغفوری هر عمل و فعالیتی را برای رضای خداوند انجام می دادند به طوری که مُهری ساخته بود با این مضمون:"همه چیز، همه جا، فقط برای خدا" و زمانی كه نامه ای می نوشت و یا كتابی را به كسی هدیه می داد این آثار را به این جمله ممهور می كرد.
یک بار در یک جمعی اذان گفت: همه با گفتن "احسنت" او را تشویق کردند. روز بعد هر چه اصرا کردند، اذان نگفت، می ترسید دچار هوای نفس بشود.
دقیقا هنگام اذان ظهر پیکر مطهر شهید به گلزار شهدای کرمان رسید. مادر خانمش و یکی دیگر از حاضرین گفتند که صوت قران و اذان را از شهید شنیده اند.
*هنگامی که خداوند به او فرزندی عطا می کرد، او را مستقیم از بیمارستان به گلزار شهدا می برد و در طول مسیر برایش قران تلاوت می کرد و می گفت نمی خواهم اولین جملاتی که فرزندم می شنود، حرف های دنیایی باشد.
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری
#باب_الحوائج_گلزار_شهدای_کرمان
🌷کانون شهیـد عباس دانشگر🌷
🆔️ @kanoon_shahiddaneshgar
════🦋┄┅✼🌼✼┅┄🦋════
💠 زندگی به سبک شهید حاج یونس زنگی آبادی
🔹وقتی به معراج شهدا رفتیم روی جنازه را که باز کردند به جای سر حاجی پاهایش بود من پارچه را کنار زدم پاهای حاج یونس بود...
🔹️ همیشه به شوخی به من می گفت هر وقت من شهید شدم اگر سر نداشتم که هیچی اگر سر داشتم می آیی مرا می بینی دستی روی سر و فک من می کشی بعد هم یک عکس از من بردار و پیش خودت نگه دار...
امّا نگذاشتند که من سر حاجی را ببینم فردایش فهمیدم که حاجی سر و صورت نداشت...
🔹️ همیشه در دعاهایش می گفت خدایا اگر من توفیق شهادت داشتم دوست دارم مثل امام حسین شهید بشوم.
🔹️ یک روز وقتی که فاطمه هفت ماهه بود از من پرسید فاطمه چند ماهش است گفتم هفت ماه لبخندی زد و گفت خیلی خوب است وقتی من شهید شوم به راه می افتد از این طرف خاکم راه می افتد آن طرف از آن طرف می آید این طرف...
همین طور شد صبح روز هفتم حاج یونس بود که فاطمه بنا کرد راه رفتن سر مزار حاجی در گلزار شهدا همان طور که حاج یونس گفته بود یک جا نمی ایستاد دائم سر قبر از این طرف به آن طرف می رفت.
✍ راوی: همسر شهید
#زندگی_به_سبک_شهدا