eitaa logo
کانون غرب‌ شناسی و اندیشۀاسلامی
1.5هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
10.4هزار ویدیو
611 فایل
✅ در این کانال مباحث مختلف و مهم پیرامون شناخت تمدن وعالَم #غرب، تفکر و فرهنگ، علوم‌انسانی، تمدن اسلامی، معارف مهدویت و تحلیل انقلاب اسلامی بر اساس فلسفۀ تاریخ و اندیشه ناب اسلامی ارائه می‌شود. @GhalbeSalimeSalman
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 روش شناسی مطالعات اربعین ✍️ استاد حمید پارسانیا 🔷 از پدیده پیاده روی اربعین می توان به روش شناسی مطالعات اربعین و لزوم از واقعه اربعین به خاطر گستردگی آن رسید. این روش شناسی مطالعات اربعین باید در مورد مناسک دینی هم به کار برود که این مربوط به جامعه شناسی دینی است و تاکنون مورد غفلت واقع شده است. 🔹این پدیده را می توان با چند روش بررسی کرد؛ 1. اول اینکه زیارت اربعین را به عنوان یک امر که در قلمرو تکوین مراد خداوند قرار می گیرد بررسی کنیم که این بعد مربوط به بعد الهی و عرفانی اربعین می باشد و در قلمرو رفتار فردی نیست. این روش همان چیزی است که به گفته ملاصدرا جغرافیای ملک با ملکوت در هم تنیده شده است. انسان کافر خود آتش متحرک است ولی انسان مومن بهشت متحرک و این همان چیزی است که پیامبر می گوید من از فاطمه بوی بهشت استشمام می کنم. 2. ساحت دیگر در بررسی اربعین و مناسک این است که از این جهت مورد توجه قرار می گیرند که این مراسم فعل انسانی است و انسان به عنوان یک کنش گر مطرح است. البته خود این ساحت دارای یک دوگانگی است که اولین آن به لحاظ تجویزی به موضوع اربعین می پردازد و این مسائل مطرح می شود که آیا فردی که این کار را انجام می دهد کار خوبی انجام داده یا خیر؟ کار واجبی انجام داده یا مستحب یا مباح؟ در واقع این ساحت شریعتی مناسک اربعین است. در این بعد در واقع ما اربعین را به لحاظ دینی می شناسیم نه به لحاظ واقعیت وجودی آن و روش این ساحت رجوع به روایات است. 3. از لحاظ اینکه اربعین فعل انسانی است این حوزه مربوط به عمل انسان هاست و این یک پدیده و مطالعه و میدانی است. در این روش به یک مطالعه پدیده زمانی و مکانی می پردازیم. در این بعد به این می پردازیم که چه کسانی مخالف آمدن مردم بودند و چه کسانی موافق. وقتی با آمدن آنها مخالفت شد کنش گران چه کردند؟ آیا از رفتن منصرف شدند و یا به تهدیدها توجهی نکردند؟ و اگر به زیارت رفتند توسط تهدیدکنندگان چه برخوردی با آنها شد؟ 🔸احکام در این حوزه ها را نباید با هم کرد یعنی که اگر در مقطعی تاریخی کنش گران به این تجویز عمل کردند و در دوره ای دیگر عمل نکردند نباید آن را به شریعت نسبت داد و این همان خطری است که در مطالعه مناسک دینی ممکن است رخ بدهد و رخ هم داده است. 💠 @hparsania 🔸انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه 🆔 @motaleate_ejtemai
هدایت شده از انسان‌شناسی
من به نادرستی رشتۀ حقوق را برگزیده بودم؛ خطائی که البته تا پایان آن را پی‌گرفتم! ✍️ هر کتابی خود، داستانی دارد و تاریخی! سال‌ها پیش هنگامی که دست در کار نگارش پایان‌نامۀ دورۀ کارشناسی ارشد بودم، «گرفتار» شدم؛ دریافته بودم که نظام‌ها و ساختارهای حقوقی سخت مثأثر از بنیادها هستند، بنیادهائی که در طول تاریخ، اندک اندک خود را برکشیده‌اند و روبنا را ساخته‌اند. 👤 یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین این بنیادها، فهم و روی‌کرد انسان به خودش، به این هستی شگفت‌انگیز، به است. آیا «انسان» وجود دارد؟ (نوع مشترکی به نام «انسان» هست؟) ما کیستیم؟ سرشت ما چیست؟ نیک یا بد؟ در آغاز چه بوده‌ایم؟ در پایان چه خواهیم بود؟ مجبوریم که چنان باشیم یا مختاریم؟ نیک‌بختی و سعادت ما در چیست؟ 💫 ما دل در گرو امامانی داریم که آنان را معصوم و هادی می‌دانیم؛ سخنانشان برای ما حجت است، تکیه‌گاه است. پس شایسته بود و هست که برای یافتن پاسخِ پرسش‌هائی به این سترگی، سَری به دریای دانش‌شان بزنیم. 📜 بازگشت و سرزدن به و جستجو در سخنان آنان، روش و شیوه‌ای می‌جست، این شد که نوشته‌ای سامان یافت تا امکان و روش رجوع به آن سخنان نورانی از سوی نویسنده روشن شود (کتابی است در دست نشر). [👈 کتاب «امکان و روش اعتماد به روایات»] 📖 از سوئی، ما در دانشگاه آموزش دیده بودیم و با آثار بزرگانی چون استاد شهید مطهری (ره) آشنا بودیم، از سَر علاقه کتب اندیشمدان حوزۀ را نیز می‌خوانیدم، تقریباً تمامی این آثار از مفهومی بنیادین در اندیشة دینی سخن می‌گفتند که «امّ المسائل» شناخت دین و انسان بود: «فطرت»، فطرت به مثابۀ هستۀ اصلی انسان، چنان توانی داشت تا روی‌کرد را سر و سامان دهد و در برابر تئوری‌های غربی و شرقی انسان‌شناختی سکولار بایستد. 👀 اما مدعیات روی‌کرد فطرت مدعیاتی بود که با روزمرۀ ما، با داده‌های ، و حتی با که بر کل تاریخ از منظر دینی حاکم بود، سازگار نمی‌نمود؛ 😕 🌪 نبود سازگاری، پژوهشگر را به این سوی می‌کشاند تا با خوانش دوباره منابع اصیل و دستِ اول، میزان قوت نظریه را بسنجد. این انگیزه‌ای بود برای آغاز تحقیقی در منابع روائی شیعه در موضوع «انسان». 🌤 اما به آرامی برای نویسنده روشن شد که پایه‌ای‌ترین معنائی که در روایات برای توضیح بنیاد هستی و سرشت انسان و به تبع، توانائی عقل و نیروهای هستی‌اش در رسیدن به سعادت و نیک‌بختی به کار برده می‌شود، واژۀ «طینت» است و دیگر واژگان و معانی به پیروی از این پایه و ای بسا برای توضیح و روشن ساختنش به کار برده می‌شود. ☀️ در ادبیات روائی شیعی، «طینت‌ها» هستند که عهده‌دار بیان چگونگی خلق انسان، کیستی و سرشت انسان هستند و «فطرت» جنبۀ کاملاً فرعی دارد؛ 💡روی‌کرد ، علی‌رغم اشکالات ابتدائی که در ذهن ایجاد می‌کند (که مشهورترین‌شان بحث جبر است) مضامین کم و بیش روشن و قابل دفاعی دارد و برخلاف روی‌کرد فطرت، می‌تواند بسیاری از پدیده‌های انسانی در تاریخ و تجربۀ زیستۀ بشری را تبیین نماید و با خوانش کلی روایات از تاریخ انبیاء، آغاز جهان و پایان آن، هم‌ساز است. 🔮 شاید به دلایل تاریخی و اجتماعی، معتقدان به «روی‌کرد فطرت»، فهمی نادرست از روایات فطرت داشته‌اند و مفاهیمی را از روایات برداشت نموده‌اند که منظور و مقصود روایات نبوده است و نه تنها با احادیث طینت، ارواح و قلوب مخالف است بلکه با مضامین روایات فطرت نیز سازگار نیست. 🙄 🚶🏻‍♂️یکی از توضیح روی‌کرد ، مشکل بودن ساخت انگاره‌ها و استعارات متناسب با مفاهیمش است... نظریۀ فطرت غالباً از انسان به مثابۀ «دانه» استفاده کرده است؛ انسان چون دانۀ یک گیاه، در خود «استعداد» رسیدن به یک وجود کامل را دارا است و تنها کافی است تا از این دانه مراقبت شود تا به کمال خود برسد، و الا انحرافات، عارضی هستند ... اما استعاره ساختن برای طینت‌ها مشکل است؛ شاید یکی از انگاره‌های ممکن، انگارۀ انسان به مثابۀ «مسافر» باشد. 📚 بخش‌هایی منتخب از کتاب «انسان‌شناسی روائی: طینت یا فطرت» (در دست انتشار) ✍️ به قلم دکتر عطاءالله بیگدلی @Elm_Tamadon