💥 #مکتب_هنری مجموعه آموزههای اخلاقی، حکمی و فقهی است که شما ميتوانيد از منابع دینی در موضوع هنر استنباط کنید./ #مکتبهای_مضاف پایۀ تولید #علم_دینی هستند.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«مباني هنر بايد از مجموعهگزارههاي توصيفي، تکليفي و ارزشي دين استنباط بشوند که ما از آن تعبير ميکنيم به #مکتب_هنري اسلام.
مکتب هنري اسلام مجموعه آموزههايي است که شما ميتوانيد از منابع دینی در موضوع هنر استنباط کنید، اعم از آموزههاي اخلاقي حکمی و فقهی.
البته دخالت دين در هنر بايد دخالت در مقياس تکامل هنر باشد و نقشه تکامل هنر از دين به دست بيايد، نه اينکه هنر، مسير تکاملي خودش را طي کند و بعد ما بخواهيم در پايان، خروجيهايی را که هنر داشته، بياوريم و مميزي شرعي بکنيم! بلکه بايد رابطه بين معارف ديني و هنر يک رابطه فرايندي باشد؛ به تعبيري، آموزههاي ديني بايد در تکامل هنر نقش ايفا بکنند.
ما اگر بخواهيم هنر ديني داشته باشيم آن علمي که ميتواند علم پايه باشد عبارت است از مکتب هنري اسلام، نه فلسفه هنر. #مکتب_هنر را بايد جايگزين #فلسفه_هنر بکنيم. فلسفه هنر عبارت است از يک فلسفه مضافي به موضوعي به نام هنر که بهلحاظ منابع و منطق، ذيل فلسفه عام تعريف ميشود، ولي مکتب هنری بهلحاظ منابع و روش ذيل #تفقه_دينی تعريف میشود. تلقي ما اين است که هنر، هنگامی اسلامی ميشود که ذيل مکتب هنر شکل بگيرد نه ذيل فلسفه هنر به مفهوم دقيقش. يعني سؤال این است که آيا ما بايد علوم را تحت سيطره فلسفه قرار بدهيم و از طريق #فلسفههاي_مضاف بر علوم اثر بگذاریم؟ يا اینکه تحت سيطره دين قرار دهیم (از طريق #حکمتهای_مضاف به موضوعات و از طريق #مکتبهای_مضاف به موضوعات). يعني همانگونه که ما بهجاي فلسفه اقتصاد، #مکتب_اقتصادي داريم که مجموعه آموزههاي ارزشي، توصيفي و تکليفي دين در حوزه اقتصاد (اعم از خرد و کلان و توسعه) است، در عرصه هنر هم همينطور است.
بر همين اساس، تلقي اين است که اگر بخواهيد يک حکمت مضاف به هنر داشته باشيد، بيش از آن که بايد با منابع عقلي و فلسفي و روشي کار کند بايد مستند به منابع دينی و وحی بشود. البته اين بهمعناي انکارِ دانشهای پشتيبانِ هنر، اعم از دانشهای تجربي و نظري و... نیست. آنچه ما نياز بدان داريم دانشهاي مربوط به عرصه هنر هم هست، ولي در جاي خودش بايد بحث بشود که آن دانشها هم ذيل مکتب هنري بايد شکل بگيرند و آن دانشها هم صبغه ديني پيدا بکنند.»
#حکمت_و_مکتب
#مکتب_تربیتی
#مکتب_اقتصادی
#مکتب_هنری
#مکتبهای_مضاف
@mirbaqeri_ir
@KanooneQarbshenasiAndisheIslami
💥 بدون تولید #مکتبهای_مضاف، تولید #علوم_دینی ممکن نیست.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«علم دینی وقتی محقق میشود که اولاً شما #مکتب ـ بهعنوان منظومه معارفِ «توصیفی، ارزشی، تکلیفی» ـ و #معادله و #برنامهریزی عینی را در یک راستا و در یک مسیرِ منسجم قرار دهید و ثانیاً، مدیریت تحقیقات را به عهده بگیرید و رشد تحقیقات را بر مدار ولایت حقه سرپرستی کنید و طبیعتاً یک شبکه تحقیقات ایجاد کنید.
چگونه میشود نسبت بین مکتب و معادله و برنامهریزی عینی را برقرار کرد بهگونهای که مکتب، حاکم بر معادله و برنامهریزی شود و متغیر اصلیِ منظومه معرفتی قرار بگیرد؟ اینجا احتیاج به روش داریم.
روش ما در اینجا صرفاً روش تهذیبی نیست که بگوییم گزارههای علمی را به گزارههای دینی عرضه کنید. روش ما روش مبناگرایی هم نیست که صرفاً بخواهد مبانی فلسفی را بر علم حاکم کند و فلسفههای مضاف را ذیل فلسفه اولیٰ ایجاد کند. روشمان، روش فلسفی_اجتهادی هم نیست که بخشی را از اجتهاد بگیریم و بخشی را از فلسفه بگیریم.
روش ما اجمالاً این است که باید ابتدا نظام معرفت دینی یا نظام معارف استنباطی، اعم از «معارف تکلیفی و معارف توصیفی و معارف ارزشی» و در مقیاس «فرد، جامعه و سرپرستی جامعه»، را استنباط کنیم و بعد باید اینها را در تولید معادله و مدلهای اجرایی فرآوری کنیم. این فرآوری بهمعنای انضمام نیست که ما یک جلد کتاب به نام معارف بنویسیم و آن را کنار کتاب علوم بگذاریم بهگونهای که علم راه خود را برود و معارف دینی هم راه خود را برود! این چیزی را حل نمیکند. فرآوری بهمعنای تکرار کلیات هم نیست.
مکتبهای مضاف یعنی فرآوریشدنِ معارف دینی در عرصه موضوعات مختلف و نه تکرار آن کلیاتِ حاکم بر همه آن شرایط. مثل اینکه ما الان یک مبانی کلی داریم که آن را، هم در تولید نظام تربیتی و هم در اقتصاد و جامعهشناسی به کار میبریم. پیداست که اینها به یک معنا نه مبانی خاص جامعهشناسی هستند و نه مبانی خاص علوم تربیتی یا مبانی خاص اقتصاد؛ بلکه مبانی کلی عام هستند.
ما نیازمند به مکتبهای مضاف هستیم که در آن، مبانی عام در حوزههای خاص فرآوری شوند [و به علم نزدیک شوند] و بعد از فرآوری شدن، باید نحوه تعامل بین این معارف با فرایند تولید معادله و نحوه تعامل این معارف با فرایند تحقق عینی و اجرا تعریف شود. این، همان مسیری است که باید طی شود و الا ما به علم دینی نخواهیم رسید.
باید منظومه معارف، استنباطی باشد و حتی #فلسفه هم باید تبدیل به #حکمت شود؛ یعنی حکمت باید در تبعیت عقل از وحی تولید شود، نه مستقل از وحی. فلسفه باید از [هرگونه] سکولاریسمِ منطقی نجات پیدا کند. لذا همینگونه که فلسفه، استنادش به دین، ناکافی است، فلسفه مضاف هم به طریق اولی، اماواگرهایی دارد. ما باید حکمت مضاف را تولید کنیم که ذیل مکتب قرار دارد. خود فلسفه هم باید بیش از آنچه که الان هست، متعبد به دین شود. تنها از این طریق است که امکانِ فیالجمله دستیابی به #علم_دینی فراهم میآید.»
#مکتب_و_حکمت
#مکتبهای_مضاف
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
@mirbaqeri_ir
@KanooneQarbshenasiAndisheIslami