#اطلاعیه شماره 1
با عرض سلام و ادب به همه دانش آموختگان دانشکده صدا و سیما قم
به اطلاع میرساند کلیه برنامه های کانون دانش آموختگان در قالب کانال رسمی اطلاع رسانی خواهد شد
پیرو مصوبه اولین جلسه هیئت مدیره جدید کانون دانش آموختگان گروه قبلی #کانون_دانش_آموختگان دانشکده به #دانش_آموختگان دانشکده تغییر نام داد.
بزودی گزارش کامل #پنجمین_همایش دانش آموختگان و اولین جلسه #هیئت_مدیره جدید کانون و برنامه های مرتبط در کانال درج خواهد شد
منتظر بمانید
🆔 @kanoonqomiribu
🔹 پنجمین همایش دانش آموختگان دانشکده در چند نما
برای عزیزانی که وقت نمی کنند لینک گزارش تصویری ها بالا رو باز کنن
#دانش_آموختگان #دانش_آموختگان_دانشکده #دانشکده_صدا_و_سیما_قم #همایش_دانش_آموختگان
🆔 @kanoonqomiribu
#داستانک ( #ایستگاه_ایده 1)
شب سردی بود ...🤶
زن بيرون ميوهفروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه میخريدند.
شاگرد ميوهفروش، تُند تُند پاكتهاى ميوه را داخل ماشين مشترىها میگذاشت و انعام میگرفت.
زن پیش خودش فكر كرد چه میشد او هم میتوانست ميوه بخرد و ببرد خانه...
کمی نزديکتر رفت.. چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوههاى خراب و گنديده داخلش بود.
*با خودش گفت: «چه خوبه سالمترهاشو ببرم خونه».
*می توانست قسمتهاى خراب ميوهها را جدا كند و بقيه را به بچههايش بدهد...
*هم اسراف نمیشد و هم بچههايش شاد میشدند.
*برق خوشحالى در چشمانش دويد...
*ديگر سردش نبود!
*زن رفت جلو؛
*نشست پاى جعبه ميوه.
*تا دستش را برد داخل جعبه،
*شاگرد ميوهفروش گفت: « دست نزن ننه !
*بلند شو و برو رد كارت! »
*زن زود بلند شد،
*خجالت كشيد.
*چند تا از مشترىها نگاهش كردند.
*صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد و...
*راهش را كشيد و رفت ...
*چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد:
*«مادرجون، مادرجون ! »
*زن ايستاد،
*برگشت و به آن زن نگاه كرد زن لبخندى زد و به او گفت:
*« اينارو براى شما گرفتم. »
*سه تا پلاستيك دستش بود ،
*پُر از ميوه؛ موز، پرتقال و انار ...
*زن گفت : دستت درد نكنه،
*اما من مستحق نيستم.
*زن گفت : « اما من مستحقم مادر ...
*من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به همنوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسانها و احترام گذاشتن به همه آنها بىهيچ توقعى؛
*اگه اينارو نگيرى،
*دلمو شكستى.
*جون بچههات بگير »
*زن منتظر جواب زن نماند،
*ميوهها را داد دست زن و سريع دور شد...
*زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه میكرد....
*قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود،
*غلتيد روى صورتش دوباره گرمش شده بود...
*با صدايى لرزان گفت:
*« پير شى !...
خير ببينى...
آبرومو خریدی مادر»
پیشاپیش یلدای مهربانی که نمادخانواده دوستی و عشق ورزیدن به هم نوع است را شادباش میگوییم🌹
🌱 منتظر داستانک های کوتاه به قلم #دانش_آموختگان مون برای به اشتراک گذاری حال خوب هستیم
🆔 @kanoonqomiribu
#انتصابات_داخلی کانون 1
#رویدادهای_کانون 2
💎 آغاز به کار رسمی #کارگروه_اندیشه_ورز کانون دانش آموختگان دانشکده صدا و سیما - قم
♻️ 33 نفر از دانش آموختگان شاخص، دغدغه مند و فعال دانشکده، به منظور استفاده حداکثری از ظرفیت دانش آموختگان دانشکده و در راستای ایفای #نقش_موثر در #شبکه_سازی #دانش_آموختگان دین و رسانه و #تصمیم_سازی برای اعضای هیئت مدیره کانون، با رأی اعضای هیئت مدیره و به حکم دبیر کانون دانش آموختگان دانشکده منصوب شدند.
♻️ این کارگروه طبق ماده 5 (اهداف) و ماده 6 (شرح وظایف) و تبصره 16 اساسنامه جدید کانون دانش آموختگان به عنوان اولین کارگروه و کمیته تخصصی کانون فعال شده است.
✅ پیش از این #دکتر_احسان_آذرکمند به عنوان دبیر این کارگروه تعیین شده بود.
🆔 @kanoonqomiribu