🍃🌺
#حکایت_کرامت( #طی_الارض)
#شیخ_نخودکی
طى الارض دیگر از شیخ نخودکی
فرزند ایشان آقاى مقدادى اصفهانى تعریف مى کنند که در آن هنگام که خارج از شهر مشهد سکونت داشتیم ، روزى پس از اداى فریضه ظهر، براى بازگشت به منزل ، به اتفاق پدرم از شهر خارج گردیدیم و در دست هر یک از ما چیزى از لوازم و مایحتاج خانه بود.
از ایشان خواستم تا در رفتن شتاب کنند، اما ایشان به سبب کهولت و ضعف آهسته گام بر مى داشتند. در راه ، به دو نفر از سادات محترم که بر درشکه اى سوار بودند، بر خوردیم با دیدن پدرم از درشکه پیاده شدند و قریب نیم ساعت با ایشان به گفتگو پرداختند پس از آن از ما جدا شدند. مجددا از پدرم خواستم که در رفتن شتاب کنند و از این توقف طولانى که موجب اتلاف وقت شده بود، اظهار نارضائى کردم .
فرمودند: سید بودند و نخواستم نسبت به ایشان کم توجهى شود.
باز عرض کردم : پس در رفتن تعجیل فرمائید.
فرمودند: من بار تو را مى کشم و به خاطر تو آهسته مى روم ، اکنون مى روم ، اگر توانایى همراهى مرا دارى ، بیا.
ناگهان با کمال تعجب دیدم ، که زمین زیر پاى پدرم به سرعت مى گذرد و ایشان همچنین به حال طبیعى گام بر مى دارند و من ، چون آن کسى که بر اتومبیل سوار باشد.
زمین و درختان را در حال حرکت سریع مى دیدم . بارى هر چه دویدم به ایشان نرسیدم . چون اندکى از این وضع گذشت توجهى نمودند و زمین به حال نخستین قرار گرفت . پس از آن فرمودند: خواستم بدانى که ما بار تو را مى کشیم .
🌺
صمت و جوع و سحر و عزلت و ذکر به دوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام.
@kanzolmavaraa