خائن
در باور نامردمان، جز فهم کج_ افکار نیست
از زایش وهم سبب، دریوزه گی را آر نیست
ای شَلِّ پست پاپتی، پا پس بکش از خاک من
این خاک شیران و یلان، بر این ذلالت یار نیست
بیچاره گردی عاقبت، از نحس ذات خائنت
در این زوال رفتنت، جان دادنت مختار نیست
بگذر برو دنیای تو، مفت خیال پوچ غرب
شرمت تو را خائن صفت، فهمت جُز این دستار نیست
با خود نگفتی بی خرد، فردای تو رسواییست
در ذلت دریوزگی، جز نفی حق رفتار نیست
هرگز نبوده چون تویی، پیش خلایق محترم
گمشو صراط رنج و غم، بر زحمتت اِسرار نیست
این کفر تو دلمردگی ، سهم نفاقت بردگی
ننگت وقیحِ پر جفا، در باورت دیدار نیست
فردا که حق روشن شود، رنج تو در آواراگیست
ای منکر روز ثمر، بر کوششت آثار نیست
ای پاسبانان وطن، وقت سکوت و غصه نیست
در چاره بر بیچاره گی، جز خیز ما رفتار نیست
بر خائنان این وطن، داد برائت را بزن
سِیرِ ولایت را بجو، جز این روش اظهار نیست
ای(گمشده) دنیای غم، تا منتهای بیش و کم
از شرِّ کُفارِ دغل، بی نور دل هموار نیست
1403/08/28
#گمشده
#خائن