eitaa logo
•{کَربَلا| 𝗸𝗮𝗿𝗯𝗮𝗹𝗮}•
118 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
4.6هزار ویدیو
83 فایل
- بہ‌نـٰامِ‌خـٰالقِ‌مَھـدۍ🌹 ۅَدرانٺظـٰارِ‌طُلـۅعش‌نشسٺہ‌ایم🕊 ُأَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد سوره رعد آیه۲۸ کانال قرآنی و ..پایگاه حضرت معصومه سلام الله علیها،کوی جهان🌱 @Dehlavie
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه درپایان نامه هاکلمه ی شهیدراکناراسمش می نوشت تاخانواده آمادگی شنیدن خبرشهادتش راداشته باشندچندهفته بعدازشهادتش یکی ازهمرزمان ودوستان نزدیک شهیدبه دیدارخانواده آمده بودوازاحوالات سیدابوالفضل درمیدان جنگ تعریف می کرداین دوست عزیزحاج حمیدفرمانده گروهان عابث بودکه خودایشان هم بعدهابه فیض شهادت نائل شد این شهیددرصحبت هایش اشاره به چهره مظلوم ونورانی خاص سیدابوالفضل داشت وگفت شب قبل ازعملیات نورانیت ایشان بیشترشده بود درآن شب بی قراری خاصی داشت وبرای شهادت لحظه شماری می کرد ادامه👇
سیره زندگی گوش به فرمان ولی زمانش بود و همیشه آروزی شهادت داشت. وقتی مجروح می‌شد، جبهه را ترک نمی‌کرد و جنگ را فرصتی برای قرب الهی می‌دانست. در منزل جای مخصوصی برای عبادت داشت تا با خداوند خالصانه نجوا کند. نماز شب‌هایش را با گریه به پایان می‌رساند. اکثر روزها، روزه بود ولی همیشه در صحنه بودنش زبانزد خاص و عام بود. کمک به نیازمندان را مخفیانه انجام می‌داد تا مبادا از اخلاصش کاسته شود. به قدری به حجاب اهمیت می‌داد که همیشه هدیه‌اش برای دختر بچه‌ها مقنعه بود و آن‌ها را با لبخند به داشتن حجاب تشویق می‌کرد. روحش شاد و یادش گرامی🌹
همیشه درپایان نامه هاکلمه ی شهیدراکناراسمش می نوشت تاخانواده آمادگی شنیدن خبرشهادتش راداشته باشندچندهفته بعدازشهادتش یکی ازهمرزمان ودوستان نزدیک شهیدبه دیدارخانواده آمده بودوازاحوالات سیدابوالفضل درمیدان جنگ تعریف می کرداین دوست عزیزحاج حمیدفرمانده گروهان عابث بودکه خودایشان هم بعدهابه فیض شهادت نائل شد این شهیددرصحبت هایش اشاره به چهره مظلوم ونورانی خاص سیدابوالفضل داشت وگفت شب قبل ازعملیات نورانیت ایشان بیشترشده بود درآن شب بی قراری خاصی داشت وبرای شهادت لحظه شماری می کرد ادامه👇
سیره زندگی گوش به فرمان ولی زمانش بود و همیشه آروزی شهادت داشت. وقتی مجروح می‌شد، جبهه را ترک نمی‌کرد و جنگ را فرصتی برای قرب الهی می‌دانست. در منزل جای مخصوصی برای عبادت داشت تا با خداوند خالصانه نجوا کند. نماز شب‌هایش را با گریه به پایان می‌رساند. اکثر روزها، روزه بود ولی همیشه در صحنه بودنش زبانزد خاص و عام بود. کمک به نیازمندان را مخفیانه انجام می‌داد تا مبادا از اخلاصش کاسته شود. به قدری به حجاب اهمیت می‌داد که همیشه هدیه‌اش برای دختر بچه‌ها مقنعه بود و آن‌ها را با لبخند به داشتن حجاب تشویق می‌کرد.🇮🇷🌷
همیشه درپایان نامه هاکلمه ی شهیدراکناراسمش می نوشت تاخانواده آمادگی شنیدن خبرشهادتش راداشته باشندچندهفته بعدازشهادتش یکی ازهمرزمان ودوستان نزدیک شهیدبه دیدارخانواده آمده بودوازاحوالات سیدابوالفضل درمیدان جنگ تعریف می کرداین دوست عزیزحاج حمیدفرمانده گروهان عابث بودکه خودایشان هم بعدهابه فیض شهادت نائل شد این شهیددرصحبت هایش اشاره به چهره مظلوم ونورانی خاص سیدابوالفضل داشت وگفت شب قبل ازعملیات نورانیت ایشان بیشترشده بود درآن شب بی قراری خاصی داشت وبرای شهادت لحظه شماری می کرد ادامه👇
سیره زندگی گوش به فرمان ولی زمانش بود و همیشه آروزی شهادت داشت. وقتی مجروح می‌شد، جبهه را ترک نمی‌کرد و جنگ را فرصتی برای قرب الهی می‌دانست. در منزل جای مخصوصی برای عبادت داشت تا با خداوند خالصانه نجوا کند. نماز شب‌هایش را با گریه به پایان می‌رساند. اکثر روزها، روزه بود ولی همیشه در صحنه بودنش زبانزد خاص و عام بود. کمک به نیازمندان را مخفیانه انجام می‌داد تا مبادا از اخلاصش کاسته شود. به قدری به حجاب اهمیت می‌داد که همیشه هدیه‌اش برای دختر بچه‌ها مقنعه بود و آن‌ها را با لبخند به داشتن حجاب تشویق می‌کرد.🇮🇷🌷
همیشه درپایان نامه هاکلمه ی شهیدراکناراسمش می نوشت تاخانواده آمادگی شنیدن خبرشهادتش راداشته باشندچندهفته بعدازشهادتش یکی ازهمرزمان ودوستان نزدیک شهیدبه دیدارخانواده آمده بودوازاحوالات سیدابوالفضل درمیدان جنگ تعریف می کرداین دوست عزیزحاج حمیدفرمانده گروهان عابث بودکه خودایشان هم بعدهابه فیض شهادت نائل شد این شهیددرصحبت هایش اشاره به چهره مظلوم ونورانی خاص سیدابوالفضل داشت وگفت شب قبل ازعملیات نورانیت ایشان بیشترشده بود درآن شب بی قراری خاصی داشت وبرای شهادت لحظه شماری می کرد ادامه👇
سیره زندگی گوش به فرمان ولی زمانش بود و همیشه آروزی شهادت داشت. وقتی مجروح می‌شد، جبهه را ترک نمی‌کرد و جنگ را فرصتی برای قرب الهی می‌دانست. در منزل جای مخصوصی برای عبادت داشت تا با خداوند خالصانه نجوا کند. نماز شب‌هایش را با گریه به پایان می‌رساند. اکثر روزها، روزه بود ولی همیشه در صحنه بودنش زبانزد خاص و عام بود. کمک به نیازمندان را مخفیانه انجام می‌داد تا مبادا از اخلاصش کاسته شود. به قدری به حجاب اهمیت می‌داد که همیشه هدیه‌اش برای دختر بچه‌ها مقنعه بود و آن‌ها را با لبخند به داشتن حجاب تشویق می‌کرد.🇮🇷🌷
همیشه درپایان نامه هاکلمه ی شهیدراکناراسمش می نوشت تاخانواده آمادگی شنیدن خبرشهادتش راداشته باشندچندهفته بعدازشهادتش یکی ازهمرزمان ودوستان نزدیک شهیدبه دیدارخانواده آمده بودوازاحوالات سیدابوالفضل درمیدان جنگ تعریف می کرداین دوست عزیزحاج حمیدفرمانده گروهان عابث بودکه خودایشان هم بعدهابه فیض شهادت نائل شد این شهیددرصحبت هایش اشاره به چهره مظلوم ونورانی خاص سیدابوالفضل داشت وگفت شب قبل ازعملیات نورانیت ایشان بیشترشده بود درآن شب بی قراری خاصی داشت وبرای شهادت لحظه شماری می کرد ادامه👇
سیره زندگی گوش به فرمان ولی زمانش بود و همیشه آروزی شهادت داشت. وقتی مجروح می‌شد، جبهه را ترک نمی‌کرد و جنگ را فرصتی برای قرب الهی می‌دانست. در منزل جای مخصوصی برای عبادت داشت تا با خداوند خالصانه نجوا کند. نماز شب‌هایش را با گریه به پایان می‌رساند. اکثر روزها، روزه بود ولی همیشه در صحنه بودنش زبانزد خاص و عام بود. کمک به نیازمندان را مخفیانه انجام می‌داد تا مبادا از اخلاصش کاسته شود. به قدری به حجاب اهمیت می‌داد که همیشه هدیه‌اش برای دختر بچه‌ها مقنعه بود و آن‌ها را با لبخند به داشتن حجاب تشویق می‌کرد.🇮🇷🌷 🌷فرموده یکی ازدوستانش که درشرح حال شهیدنوشته🌷 چون سخن بروصف این عارف رسید هم قلم بشکست وهم کاغذدرید دروصف همسنگرارجمندش میگوید:اوهمیشه نمازش رابه جماعت می خواندباسوزدل عزاداری میکرد،نورایمان درچهره تابناک اوبارزومشخص بودتاجایی که دوستان درپنهان وآشکارازاوالتماس دعاداشتند نمازشب اوهیچگاه ترک نمیشدبه لحاظ مبارزه بانفس ،خضوع وخشوعی که داشت ازیادخداغافل نمیشد. ازاوخواستندکه فرماندهی گروهان رابپذیرد،اوقبول نکرد،امادرحدیک فرمانده وبیشتردرعملیات وانجام امورکارمیکردوهمتی والاداشت اوباهمرزمان شهیدش حماسه آفریدند،مخصوصاباحاج حمیدفرمانده ی گروهان که به قول حضرت امام رضوان الله تعالی علیه :آن دودرشادی وصلشان عندربهم یرزقون هستند. روحش شادوراهش پررهروباد شادی روحش صلوات🌷 🌷اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌷وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌷وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
سیره زندگی گوش به فرمان ولی زمانش بود و همیشه آروزی شهادت داشت. وقتی مجروح می‌شد، جبهه را ترک نمی‌کرد و جنگ را فرصتی برای قرب الهی می‌دانست. در منزل جای مخصوصی برای عبادت داشت تا با خداوند خالصانه نجوا کند. نماز شب‌هایش را با گریه به پایان می‌رساند. اکثر روزها، روزه بود ولی همیشه در صحنه بودنش زبانزد خاص و عام بود. کمک به نیازمندان را مخفیانه انجام می‌داد تا مبادا از اخلاصش کاسته شود. به قدری به حجاب اهمیت می‌داد که همیشه هدیه‌اش برای دختر بچه‌ها مقنعه بود و آن‌ها را با لبخند به داشتن حجاب تشویق می‌کرد. روحش شاد و یادش گرامی🌹 Karbala @Dehlavie https://eitaa.com/karbala_1400
🌷فرموده یکی ازدوستانش که درشرح حال شهیدنوشته🌷 چون سخن بروصف این عارف رسید هم قلم بشکست وهم کاغذدرید دروصف همسنگرارجمندش میگوید:اوهمیشه نمازش رابه جماعت می خواندباسوزدل عزاداری میکرد،نورایمان درچهره تابناک اوبارزومشخص بودتاجایی که دوستان درپنهان وآشکارازاوالتماس دعاداشتند نمازشب اوهیچگاه ترک نمیشدبه لحاظ مبارزه بانفس ،خضوع وخشوعی که داشت ازیادخداغافل نمیشد. ازاوخواستندکه فرماندهی گروهان رابپذیرد،اوقبول نکرد،امادرحدیک فرمانده وبیشتردرعملیات وانجام امورکارمیکردوهمتی والاداشت اوباهمرزمان شهیدش حماسه آفریدند،مخصوصاباحاج حمیدفرمانده ی گروهان که به قول حضرت امام رضوان الله تعالی علیه :آن دودرشادی وصلشان عندربهم یرزقون هستند. همیشه درپایان نامه هاکلمه ی شهیدراکناراسمش می نوشت تاخانواده آمادگی شنیدن خبرشهادتش راداشته باشندچندهفته بعدازشهادتش یکی ازهمرزمان ودوستان نزدیک شهیدبه دیدارخانواده آمده بودوازاحوالات سیدابوالفضل درمیدان جنگ تعریف می کرداین دوست عزیزحاج حمیدفرمانده گروهان عابث بودکه خودایشان هم بعدهابه فیض شهادت نائل شد این شهیددرصحبت هایش اشاره به چهره مظلوم ونورانی خاص سیدابوالفضل داشت وگفت شب قبل ازعملیات نورانیت ایشان بیشترشده بود درآن شب بی قراری خاصی داشت وبرای شهادت لحظه شماری می کرد 💠کانال قرآنی سلام الله علیها https://eitaa.com/karbala_1400