eitaa logo
『 اَلحُسِـٰین‌🇵🇸』
2.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
844 ویدیو
97 فایل
ومیانِ‌این‌همه‌تشـویش‌و‌دل‌آشوبی‌هنوز‌هم - حُ‌سِ‌‌ۍنٰ - امن‌ترین‌تکیه‌گاھِ‌نوکرهاست.. | خادم‌الرقیه | https://harfeto.timefriend.net/16795929679036 - کپی : - الھُم‌عجل‌لولیک‌الفرج - الهی به رقیه
مشاهده در ایتا
دانلود
『 اَلحُسِـٰین‌🇵🇸』
خدایی‌یڪ‌لحظہ‌با‌خودت‌فڪر‌ڪن بزا‌ر‌یہ‌مثال‌بزنم‌جا‌بیافتہ🌱 تو‌فرض‌ڪن‌یه‌‌غذامیزارن‌جلوت میگن‌توی‌این
خدا‌داره‌میگہ قرآن‌داره‌میگہ پیامبرداره‌میگہ امام‌داره‌میگہ بزرگآ‌دارن‌میگن میگن‌چے؟؟؟؟؟؟ اونور‌یه‌دنیایۍوجودداره‌ڪہ‌دیر‌و‌زود‌داره ولی‌سوخت‌و‌سوز‌نداره🙃 میشہ‌شڪ‌ڪنے؟؟ مثل‌اون‌غذاعہ‌دودوتا‌چهارتا‌ڪن یکم‌بترس! یه‌درصد‌بگو‌اون‌دنیا‌من‌چیکارکنم؟ چی‌دارم‌که‌سرمو‌بگیرم‌بالا؟ داری‌چیزی؟😂 چیزی‌جمع‌کردی؟🥀
بہ‌خودت‌بیآ 😰 شاید‌همین‌الان‌شاید‌فرداصبح‌شاید......
『 اَلحُسِـٰین‌🇵🇸』
دَروبَستے‌خدا؟ خدایآ‌حالا‌دیگہ‌آدم‌نمیخاے ڪہ‌مارو‌آدم‌نمیڪنی؟😔🌱 •میشہ‌اون‌درو‌روی‌ماهَم‌باز‌ڪنے؟🥀• 😭💔 👌
خب‌بریم‌دلتونو‌ببریم‌حرم‌ارباب💔 😭
『 اَلحُسِـٰین‌🇵🇸』
#السلام‌علیڪ‌یاسیدالشھدا💔🤚 آه از دورے...💔😭
خواب‌میدیدم‌منُ‌اشڪُ‌حرم‌تا‌سحر میمیونیم‌تنهاے‌تنهآ😭🥀
حسے‌براے‌گفتن‌شعرے‌جدید‌نیست یڪ‌مصرع‌وخُلاصہ‌‌ . . ‌. ‌💔
شدہ‌دلتنگ‌شوےچارہ‌نیابے‌جز‌اشڪ؟ من‌بہ‌این‌چارہ‌ے‌بی‌چارہ‌دچارم‌هـرشب...😭
حالا‌ڪہ‌دلاتون‌هوایی‌شده‌یہ‌خا‌طره‌میگم👇
『 اَلحُسِـٰین‌🇵🇸』
حالا‌ڪہ‌دلاتون‌هوایی‌شده‌یہ‌خا‌طره‌میگم👇
ساعات‌آخر‌،‌نه‌! حتی‌دقایق‌آخر‌هم‌نه! لحظات‌آخرےبودڪہ‌توحرم‌ارباب‌بودیم... دل‌ڪندن‌ازبهشت‌خیییلییی‌سختہ دلم‌نمی‌خواست‌رفتن‌رو‌باورڪنم جلوےدر‌خروجی‌یهو‌بہ‌مامانم‌‌گفتم: چند‌لحظہ‌وایسید... الان‌برمی‌گردم بر‌گشتم‌تو‌قسمت‌اصلی‌نزدیڪ‌ضریح حالم‌عجیب‌حال‌گریه‌بود😭💔  به‌یڪۍ‌از‌خادم‌ها‌گفتم‌فارسی‌می‌فهمید؟؟ و‌اون‌هم‌لبخند‌زد‌وگفت :  یه‌ڪم! بغض‌ڪرده‌بودم‌... نمی‌تونستم‌راحت‌حرف‌بزنم با‌صداےلرزون‌وچشمای‌خیس‌گفتم : "می‌شه‌شب‌جمعه‌از‌طرف‌من‌یه‌سلام‌بدین؟؟ " وبه‌ضریح‌شش‌گوشہ‌ارباب‌نگاه‌ڪردم💔😭 تعجب‌ڪرده‌بود‌ویکمم‌میخندید! با‌لهجه‌غلیظ‌عربی‌گفت‌:‌ان‌شاءالله... انگار‌حال‌بی‌قرار‌من‌براش‌عجیب‌بود! نمی‌دونم‌چرا‌می‌خندید😔🍃 فقط‌بہ‌ذهنم‌رسید‌ڪہ👇
『 اَلحُسِـٰین‌🇵🇸』
بریم‌💔😭 زیرصدا‌این‌باشہ متنایۍ‌ڪہ‌میفرستمو‌بخونین...🥀
میگن‌پسرقد‌و‌قامتش‌ڪھ‌بلندشه عصاے‌وقت‌پیرے‌باباش‌میشہ.... دیدن‌حسین‌بلند‌ڪھ‌مےشہ هنوز‌قدمے‌پیش‌نرفتھ چنان‌با‌صورت‌بھ‌زمین‌مےخوره ڪھ‌خاڪو‌خجل‌میڪرد
سیدالشهدامون‌‌تعجب‌کرده‌بود هرچھ‌مےرفت‌گویا‌نمےرسید ... باباجان! علےع!؟
ارض‌ڪربلا‌وسیع‌شده‌یا‌پای‌من‌از‌توڪوتاه؟! حیران ‌دستانش‌را‌بر‌زمین‌تفتیده‌تڪیھ‌داد وپنجھ‌به‌خاک‌برد...😭😭😭
اینبار‌ڪشان‌ڪشان‌روے‌زانوانش‌پیش‌رفت... عجب‌نیست!!
اخہ‌عصاشو‌شیڪستہ‌بودن(:💔
وای‌غریب‌حسین...😭 وای‌مظلوم‌حسین...💔
بَد اخلاقَن چِقدر مَردایِ شامی.. بِه جایِ قَلب سَنگه تو دِلاشون!😞 با این دَستایِ سَنگینی کِه دارَن، دِلم میسوزِه واسِه بَچه هاشون🖤 [ب..ا..با.. د...دن..د..دو..نام..شک..س..ست..]😭 😭🥀
آخ‌آخ😭😭 یہ‌جملہ‌میگم‌بعدش‌بریم‌یڪم‌سینہ‌زنے👇
بریم‌اشڪ‌وتَن‌و‌بَدَنمونو‌فداےحسین‌ڪنیم✨
خدایا‌ما‌طاقت‌دورے‌ازروضہ‌هـاے‌محرمونداریم نڪنہ‌امسال‌محرم‌مجبور‌باشیم‌تو‌خونہ‌بشینیم
بردیم‌فلج‌بہ‌روضہ‌از‌جا‌برخواست حالا‌چہ‌ڪسے‌از مے‌ترسد؟😏